eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
11.6هزار ویدیو
1هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 چند خاطره از شهید 'سردار علی ماهانی'🌺 راوی: مادر شهبد رخت ها رو جمع كردم توي حياط تا وقتي برگشتم بشويم. وقتي برگشتم، ديدم علي از جبهه برگشته و گوشه حياط نشسته و رخت ها هم روي طناب پهن شده! رفتم پيشش و بهش گفتم: "الهي بميرم! مادر، تو با يه دست چه طوري اين همه لباس رو شستي؟ " گفت: "مادر جون اگه دو تا دست هم نداشتم، باز وجدانم قبول نميكرد من خونه باشم و تو زحمت بكشي." ▫️▪️▫️▪️▫️ یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بی سوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می شدم، نیم خیز هم که شده، از جاش بلند می شد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد. می گفتم: علی جان، مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می دی؟ می گفت: « احترام به والدین، دستور خداست». ▫️▪️▫️▪️▫️ 🌺دفعه ی آخر که داشت می رفت جبهه، گفت: تو دعا نمی کنی من شهید بشم. گفتم: تو خیلی زخمی شدی. شهید زنده ای...🌹🌹 را بوسید و گفت: جمعه که میری مسجد روی عکس دوستام دست بکش و بگو جای علی رو باز کنین...😔 منتظرش بودند، همان شد آخرین دیدارمان😔 ▫️▪️▫️▪️▫️ علی آقا را دیدم ڪه تلفنی با مادرش صحبت می ڪرد . دو زانو نشسته بود ، مثل اینڪه مادرش روبه روی اوست. آنقدر هم متواضعانه و آرامش دهنده گفت‌و‌گو می‌ڪرد ڪه این آرامش ناخودآگاه به من هم منتقل شد. هیچ وقت آن روز را فراموش نمی‌ڪنم ڪه از پشت تلفن با مادرش چنین با ادب و متواضعانه صحبت ڪرد. ▫️▪️▫️▪️▫️ ((می گفت وقتی کنار سفره می نشینید خیلی خودتان را با غذا سیر نکنید، جایی هم برای استفاده از آیات قران بگذارید و با آیه های نورانی قران سیرشوید.