#نماز_شب_برای_رزمنده_واجب_است!
🌷جانباز دلاور جواد فرزامیان که دستش را به گردنم انداخته، در اولین اعزام به جبهه در شانزده سالگی (آبان ماه سال شصت) در قطار گفت که در جبهه نماز شب برای رزمنده واجب است. به اهواز رسیدیم و در مسجد جزایری واقع در خیابان امام خمینی و بازار برای مدتی مستقر شدیم. جواد اولین نصف شب مرا برای نماز شب بیدار کرد. خوابآلود و در تاریک رفتم وضو گرفتم. خواب از سر و رویم میبارید.
🌷به مسجد آمدم و درحالیکه غالب توجه ذهنم به خواب بود، ایستادم به نمازشب درحالیکه نمیدانستم چند رکعت است. گاهاً در حمد چشمهایم بسته میشد؛ وقتی قنوت گرفتم سایههایی را در اطرافم میدیدم که به رکوع و سجده میروند. به خود میگفتم حالا مرا هم میبینند و کیف میکردم و قربه الی الله تبدیل شد به قربه الی افراد.
🌷در آن حال یک نفر آمد و گفت: برادر قبله را اشتباهی ایستادی! و ۱۸۰ درجه مرا چرخاند. از خجالت عرق از پیشانیام جاری بود. زود نماز را تمام کردم و سریع رفتم زیر پتو و آن را به سرم کشیدم. خُب نوجوانی و بیتجربگی این حرفها را هم داشت. یادش بخیر آن زمان فرماندهمان علی تجلایی بود و اسم گردانمان شهید مدنی و شهید قاضی بود.
راوی: رزمنده دلاور مهدی قلی رضایی
📚 کتاب "لشکر خوبان"
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄