eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
10.4هزار ویدیو
843 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 به مناسبت ولادت حضرت عیسی مسیح(ع) ┄──┄──┄──┄─ا 🌷 «واهیک یسائیان» شهیدی از هموطنان ارمنی ✝️ 🌿 آرامش و اخلاق پسندیده‌اش زبانزد بود. به همه احترام می‌گذاشت. دانشجو بودن برایش مهم نبود و این که جزء هموطنان مسیحی باشد. در وقتی که در لشکر 9 زرهی خدمت می‌کرد، یک بار گفتند که مفقود شده است. بعد از یک روز بدون آب و غذا ماندن، در حالی که نیمی از بدنش در خاک بود، بیرونش آوردند و هنوز نفس می‌کشید. 🌾 یک سال قبل از شهادتش، در آخرین عید ژانویه‌، درخت کریسمس را تزیین می‌کرد. آخر شب مادر از او پرسید واهیک چرا ناراحتی؟ گفت: برای شما ناراحتم که ژانویه سال بعد دیگر کنارتان نیستم. همان گونه هم شد. سال بعد خبر شهادتش را به خانواده دادند. 🆔 @revayate_fath ✅ کانال "روایت فتح"
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 به مناسبت ولادت حضرت عیسی مسیح(ع) ┄──┄──┄──┄─ا 🌷 «واهیک یسائیان» شهیدی از هموطنان ارمنی ✝️ 🌿 آرامش و اخلاق پسندیده‌اش زبانزد بود. به همه احترام می‌گذاشت. دانشجو بودن برایش مهم نبود و این که جزء هموطنان مسیحی باشد. در وقتی که در لشکر 9 زرهی خدمت می‌کرد، یک بار گفتند که مفقود شده است. بعد از یک روز بدون آب و غذا ماندن، در حالی که نیمی از بدنش در خاک بود، بیرونش آوردند و هنوز نفس می‌کشید. 🌾 یک سال قبل از شهادتش، در آخرین عید ژانویه‌، درخت کریسمس را تزیین می‌کرد. آخر شب مادر از او پرسید واهیک چرا ناراحتی؟ گفت: برای شما ناراحتم که ژانویه سال بعد دیگر کنارتان نیستم. همان گونه هم شد. سال بعد خبر شهادتش را به خانواده دادند. 🆔 @revayate_fath ✅ کانال "روایت فتح"
💠 به مناسبت ولادت حضرت عیسی مسیح(ع) ┄──┄──┄──┄─ا 🌷 «واهیک یسائیان» شهیدی از هموطنان ارمنی ✝️ 🌿 آرامش و اخلاق پسندیده‌اش زبانزد بود. به همه احترام می‌گذاشت. دانشجو بودن برایش مهم نبود و این که جزء هموطنان مسیحی باشد. در وقتی که در لشکر 9 زرهی خدمت می‌کرد، یک بار گفتند که مفقود شده است. بعد از یک روز بدون آب و غذا ماندن، در حالی که نیمی از بدنش در خاک بود، بیرونش آوردند و هنوز نفس می‌کشید. 🌾 یک سال قبل از شهادتش، در آخرین عید ژانویه‌، درخت کریسمس را تزیین می‌کرد. آخر شب مادر از او پرسید واهیک چرا ناراحتی؟ گفت: برای شما ناراحتم که ژانویه سال بعد دیگر کنارتان نیستم. همان گونه هم شد. سال بعد خبر شهادتش را به خانواده دادند.