eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
10هزار ویدیو
833 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
💠 رشادت شهید «نادر مهدوی» در مقابله نابرابر با نیروی دریایی آمریکا ▫️در اواخر جنگ و بعد از اینکه ح
ادامه از پست قبل وقتی‌که امتناع کردم چهار نفر نظامی غول‌پیکر مرا گرفته، دهانم را بازکرده و پارچ آب تاید را به‌زور به دهانم ریختند، طوری که شکمم باد کرد و حالت تهوع پیدا کردم و چند روز بالا می‌آوردم. پس از دو روز دژخیمان غول‌پیکر آمریکایی به سراغم آمدند و از من اطلاعات خواستند؛ اما من با آن‌ها عربی صحبت می‌کردم که باعث شدت خشم آن‌ها می‌شد. مأموران امنیتی مجدداً مرا به دستشویی بردند و به طرز فجیعی یک میخ ۱۰ سانتیمتری را در کمرم فرو بردند. بعد از اینکه از من ناامید شدند و خودشان هم خسته شده بودند؛ مرا به حال خود رها کردند و رفتند. درد کمر به درد‌های دیگر که ناشی از اصابت گلوله‌های کالیبر هلی‌کوپتر بود، اضافه شد. تمام بدنم یکپارچه درد شده بود. حالم مناسب نبود. عده‌ای آمدند و مرا به مکانی که در آنجا بودیم، بردند. روز بعد، گرگ‌صفتان آمریکائی به سراغم آمدند. مثل‌اینکه بره‌ای را شکار کرده‌اند و هر روز قسمتی از بدنش را می‌درند، دوباره مرا با خودشان بردند. این بار شکنجه گران یک شیئی مانند گلوله، به زور در دهانم گذاشتند و با طپانچه مانندی در دهانم شلیک کردند که از قسمت تحتانی بدنم خارج شد... پس‌ از این عمل وحشیانه، به مدت نیم ساعت تمام بدنم می‌لرزید و مجدداً حالم منقلب شد. آن روز هم به همین منوال سپری شد، اما در تمام این مدت یاد و ذکر خدا بود که باعث تقویت روحیه من و استقامت در برابر یانکی‌ها می‌گردید. در تمام لحظات به امامان معصوم (ع) متوسل می‌شدم و از آنان مدد می‌طلبیدم. به هر جهت در آخرین روز‌های بازجویی، خفاشان آمریکایی خواستند که آخرین ضربه خودشان را بر پیکر مجروحم وارد سازند. دیوصفتان غول‌پیکر این بار مرا به دست‌شویی ناو بردند و به شکم روی ناو خواباندند و درحالی‌که بدنم را با فشار گرفته بودند، یکی از آن‌ها ماهیچه بازوی دست چپم را به‌وسیله دستگاهی کشید، آنگاه با یک کلت کمری به بازوی چپم شلیک کردند. پس‌ از این عمل بازهم مرا رها نکردند. بی‌رحمانه با چاقو به دستم می‌زدند و بازهم که از گرفتن اطلاعات از من ناامید شدند، بی‌رحمانه با چاقو ماهیچه دستم را بریدند و مرا با انبوهی از درد و رنج به حال خودم رها ساختند. روزی که قرار بود صلیب سرخ بیاید، جراحات بدنم را کمی پانسمان کردند. صلیب سرخ آمد و به‌ واسطه مترجم به من گفت که می‌خواهیم شما را تحویل ایران بدهیم. پس از چند روز تحمل درد و رنج به خاطر خدای بزرگ، با شنیدن این خبر، احساس وجد و خوشحالی در من بوجود آمد. در آخرین لحظات که می‌خواستیم ناو آمریکایی را ترک کنیم، یکی از آمریکایی‌ها که از ما به‌ شدت ناراحت بود، به مترجمش گفت: به این‌ها بگو که دیگر در خلیج‌فارس پیدایشان نشود. من هم گفتم «خدا لعنت کند پدرت را، فردا در آب‌های خلیج‌فارس نگاه کن و ببین که چه خبر است!!» ⚪️ منبع: 📚کتاب: جنگ محدود ایران و عراق در خلیج فارس--مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم،۱۳۹۰ صفحات ۲۹۱، ۲۹۲، ۲۹۴، ۳۰۸، ۳۰۹ کانال دفاع مقدس ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
47.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز شهادت نادر مهدوی و یارانش در نبرد مستقیم با آمریکا در خلیج فارس نادر مهدوی فرمانده دلاور ناوگروه دریایی ذوالفقار سال ۶۶ آغاز اولین دور از جنگ‌های دریایی میان ایران و ناوگان متجاوز خارجی بود که به نام «جنگ اول نفت‌کش‌ها» شناخته می‌شود. مسئولیت اصلی عملیاتی در این میدان، بر عهده نیروی دریایی سپاه بود و در طی آن از قایق‌های کوچک تندرو موسوم به «عاشورا» و «طارق» استفاده شد. نقطه اوج این نبرد، طرح ناکام حمله به بندر نفتی راس الخفجی و عملیات موفق سرنگون ساختن هلی‌کوپتر‌های نیروی دریایی آمریکا بود که توسط ناو‌گروه‌های قرارگاه نوح نبی (ع) بفرماندهی شهید مهدوی به اجرا درآمد. در تاریخ ۱۶مهر ۱۳۶۶ نادر مهدوی و یارانش با سه قایق به جزیره فارسی می روند. آنها پس از ادای نماز مغرب و عشاء ، مورد هجوم بالگردهای کم صدای کبری Ms6 قرار گرفتند. نیروهای ایرانی فوراً به مقابله با آمریکایی ها پرداخته و یک فروند از هلی کوپتر آنها را منفجر مب کنند🔥 ...نادر و یارانش در این نبرد نابرابر جانانه با متجاوزین آمریکایی جنگیدند و سرانجام اغلب آنها شهید و چند نفر نیز از جمله نادر مهدوی به اسارت در می آیند. آنها را بر روی عرشه ناو آمریکایی «یو. اس. اس. چندلر» برده و مورد وحشیانه ترین شکنجه‌های قرون وسطایی قرار می‌گیرند. سربازان آمریکایی سینه‌ شهید مهدوی را با میخ‌های بلند آهنین سوراخ می کنند و سپس او را با شلیک گلوله به بازو، قلب و پیشانی اش به شهادت می رسانند. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حماسه شهید نادر مهدوی او از جمله جوانانی بود مستقیم با نظام استکبار و استعمار درگیر شد و درسی به آنان داد که هیچگاه سایه از سر ظالمین و مستکبران کم نشد شهید نادر مهدوی به عنوان فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار، از زمان ورود آمریکایی‌ها به خلیج‌فارس تا زمان شهادت، لحظه‌ای از نبرد بی‌امان با این جنایتکاران نیاسود و تمام توان و استعداد خود را در این‌ راه به کار بست. او طی این مدت، عملیات‌ بسیاری را علیه آمریکایی‌های متجاوز ترتیب داد که معروف‌ترین آن زدن کشتی بریجتون بود. و هیمنه آمریکا را در خلیج فارس شکست. تابستان ۶۶، امریکایی ها در بزرگترین عملیات حفاظتی دنیا با نام عملیات "اراده جدی"، نفتکش بریجتون را اسکورت می کنند. اما این نفتکش در ۱۳ مایلی جزیره فارسی توسط شهید نادر مهدوی در ناوگروه ذوالفقار، منهدم می شود و اراده شیطان از هم می پاشد.🔥🇺🇸🔥🇺🇸 ⚪️ دوران جنگ تحمیلی
📷👆نادر مهدوی، فرمانده ناوگروه‌ سپاه و عامل سقوط هلیکوپتر آمریکایی در خلیج فارس - سردار شجاع سپاه که در عملیات شهادت طلبانه علیه هلی‌کوپترهای آمریکایی بهمراه ناوگروه‌ خود وارد عمل شد. او سرانجام بر روی عرشه ناو آمریکایی «یو. اس. اس. چندلر»به اسارت درآمد و در پی آن آماج شکنجه‌های قرون وسطایی سربازان آمریکایی قرار گرفت و سینه‌اش با میخ‌های بلند آهنین سوراخ شد‼️‼️ 💠 دلاورمردانی که هیمنه پوشالی انگلیس و آمریکا را در خلیج فارس در هم کوبیدند ------------------------------------------- ▪️ کانال "دفاع مقدس
🌴 در این ایام سوگواری _حسینی 🚩🚩 💠 از عزیزان همراه، التماس دعای مخصوص و تقاضای دارم 🤲 یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ🕌 ✍ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 📽 فیلم // تصاویری زیبا از جبهه های حق علیه باطل و حال و هوای رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس 🎙همراه با نوحه ای حماسی و دلنشین از : 🎙سوی دیار عاشقان ، رو به خدا میرویم سنگر مردان خدا ، سنگر دین خداست در دل شب منور از ذکر و نماز و دعاست منظره های آن ببین ، چو صحنه ی کربلاست حسینیان آمده اند ، به نینوا میرویم سوی دیار عاشقان ، رو به خدا می رویم بهر ولای عشق او ، به کربلا میرویم به کربلای ما بیا ، برادرم کن گذر ولوله ی مبارزان ، شور دلیران نگر ناله نیمه های شب ، سوز دعای سحر بپرس از این برادران ، بگو کجا میرویم سوی دیار عاشقان ، رو به خدا می رویم بهر ولای عشق او به کربلا میرویم... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
ميان اين همه رؤيا تو را ديدم... تو را با قامتى زيبا... ناحیه مقاومت بسیج سید الشهدا (ع) اسلامشهر و به یاد سردار شهید آن شهید سعید عزیزی فرمانده دسته شناسایی واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع) طلوع:۱۳۴۵ عروج:۱۳۶۶ ماووت عملیات بیت المقدس ۲
اوایل انقلاب ژیان داشت. بهش می‌گفتم: بابا! این همه ماشین توی پارکینگ موتوریه، چرا یکیش رو برنمی‌داری سوار شی؟ می‌گفت: همین هم از سرم زیاده. از استانداری دو تا حواله‌ی پیکان فرستادند. هر پیکان، چهل و پنج هزار تومان؛ یکی برای صیاد، یکی برای من، صدایش را درنیاوردم. نود هزار تومان جور کردم و ریختم به حساب ناسیونال. تلخ شد. گفت: کی پیکان خواسته بود؟ ماجرا را گفتم. گفت: پولم کجا بود؟ ژیانش را گرفتم، فروختم بیست هزار تومان. بیست و پنج هزار تومان هم برایش وام گرفتم، تا خیالش راحت شد. چند سال بعد، ستاد مشترک ارتش بهش حواله‌ی حج داد. قبول نکرد با پول ستاد برود. پیکانش را فروخت، خرج مکه‌اش کرد.
🔹در شرایط بسیار سخت، اخلاص حسین آقا به عرش می‌رسید. وصلِ وصل می‌شد. با اشک و آه و استغاثه با خدا حرف می‌زد. 🔹در نخستین لحظاتی که در عملیات طریق القدس به چزابه رسیدیم و آتش دشمن وجب به وجب رمل‌ها را می‌سوزاند و بچه‌ها با بدن‌های چاک چاک مقاومت می‌کردند، حسین شروع به گریه میکرد، با خدا حرف می‌زد. همان طور در حال دویدن و فرمان دادن و نیروها را پشت خاکریز چیدن، استغاثه می‌کرد و می‌گفت خدایا به من نگاه نکن، استغفرالله؛ تو به این بسیجی معصوم نگاه کن.
🌷 رزمنده دفاع مقدس و شهید مدافع حرم، حاج حسین بادپا برپا شده ست و دیگری شد برای تو دیگری جانباز ۷۰ درصد 🌷 شهادت : ۹۴/۱/۳۱ بصری‌الحریر (استان درعا در سوریه)
دفاع مقدس
🌷 رزمنده دفاع مقدس و شهید مدافع حرم، حاج حسین بادپا برپا شده ست #جبهه و #سربند دیگری شد #ســـوریه
🌷 شهید ، حاج حسین بادپا ▫️ به تاریخ ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۴۸ و در خانواده ای مذهبی اهل شهر رفسنجان از توابع استان کرمان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر محل تولدش سپری کرد اما تقارن سنین نوجوانی او با دوران دفاع مقدس باعث شده بود تمام فکر و خیال حسین مشغول اعزام به جبهه باشد. اشتیاق او به حضور در جبهه ها بالاخره نتیجه داد و به محض ورود به ۱۵ سالگی عازم جبهه های نبرد با نیروهای بعثی شد، حسین بادپا از آن به بعد مدت ۴ سال تمام را در جبهه ها گذراند و در این مدت به عنوان مسئول محور شناسایی و در مقاطعی هم در مقام فرمانده گروهان یا معاون گردان انجام وظیفه کرد. وی از افراد بسیار زحمتکش و مخلص لشکر ۴۱ ثارالله بود که بارها مجروح شد و در نهایت با از دست دادن یکی از چشمانش به عنوان جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس شناخته شد ولی با این وجود پس از جنگ هم از پا ننشست و در ماموریت‌های جنوب‌شرق لشکر ۴۱ ثارالله در مبارزه با عناصر ضد انقلاب و اشرار در سال ۷۰ پیشتاز نبرد بود. شهید بادپا خدمات زیادی را در عملیات های لشکر ۴۱ ثارالله در سال های ۷۱ تا ۷۳ درگردان زرهی تقدیم انقلاب کرد و حتی پس از بازنشستگی در سال ۱۳۸۳ هم، با راه اندازی دفتر خدمات درمانی روستایی منشا خدمت به روستاییان و مردم محروم بود و هیچ گاه ارتباط خود با بسیج و سپاه را قطع و حتی کمرنگ نکرد. با آغاز درگیری های بین نیروهای مقاومت و تکفیری ها در سوریه حاج حسین هم به عنوان نیروی مستشاری و به صورت داوطلبانه عازم شامات شد اما به خاطر روحیه ای که داشت هیچگاه از درگیری ها فاصله نگرفت و در این مسیر بارها هم با مجروحیت به ایران بازگشت اما هر بار بدون این که منتظر بهبودی کامل بماند به سوریه برگشت تا کار ناتمامش را تمام کند. سردار شهید حسین بادپا بالاخره مزد سال ها رزمندگی و ایثارگری را در سوریه و از عمه سادات گرفت و در اولین روز اردیبهشت ماه سال ۹۴ به همراه همرزم خود شهید هادی کجباف در عملیاتی در منطقه بصری الحریر استان درعا سوریه به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید مدافع حرم حسین بادپا پس از شهادت برای مدتی اسیر داعشی ها بود و با تاخیر یک ماهه به میهن برگشت و در میان تشییع پرشور همشهریانش تدفین شد، از این شهید بزرگوار سه فرزند به یادگار مانده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 سخنان حاج قاسم سليمانی درباره رزمنـده دفاع مقدس و شهید مدافع حـــــرم
💠 پدر شهید از خاطره مشترک شهید حاج قاسم سلیمانی با فرزندش می‌گوید: ▪️به من خبر دادند که حسین چریک هرشب از سنگر به بیرون می‌زند ، که گفتم مواظب حسین باشید. ▪️یک بار حاج قاسم به حسین می‌گوید حسین شما امشب پیش من بخواب و اسلحه اش را گرفتند و تحویل دادند که دیگر اسلحه ای نداشته باشد. ▪️حاج قاسم تعریف می‌کرد وقتی صبح از خواب برای نماز بیدار شدند, دیدند حسین نیست و به بیرون رفتند دیدند حسین با یک تکه چوب 3 اسیر عراقی را گرفته و آمده است که با دیدن این صحنه قاسم سلیمانی به حسین می‌گوید؛ ▪️حسین تو لباس من را بپوش ومن لباس بسیجی تو را که حسین لبخندی میزند و میگوید شما در لباس خودت فرمانده باش و من هم در لباس خودم همان بسیجی و انجام وظیفه می‌کنم.
87426620_2593076520922778_5415878856904431960_n.mp3
721.4K
📢 صوت | مصاحبه شهید مرتضی عطایی با شهیدان حسین بادپا و مصطفی صدر زاده... شب عملیات بصری الحریر (شب اول ماه رجب) 💕 عاشقان بی کفن ها با کفن بیگانه اند روی جسم پاره ما بوریا باید کشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 شهید حسین بادپا به همرزمانش می‌گفت بیاید بالای خاکریز، اینجا کیلومتری به خدا نزدیک می‌شوید، آن پایین میلیمتری....
دفاع مقدس
📽 شهید حسین بادپا به همرزمانش می‌گفت بیاید بالای خاکریز، اینجا کیلومتری به خدا نزدیک می‌شوید، آن پای
یکی از همرزمان شهید حاج حسین بادپا خرداد سال ۹۴ حدود چند ماه قبل از شهادتش گفت: عید نوروز با حاج حسین بادپا رفتیم خدمت سردار حاج قاسم سلیمانی. حاج قاسم رو به من و حاج حسین گفت من نگران شما هستم که شهید بشوید. حاج حسین گفت: یکی از رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله که نمی‌شناختمش با خنده رو به من گفت این بنده خدا را نمی‌شناسم، ولی حسین شهید نمیشه، این رو شهید یوسف الهی گفته. حاج قاسم گفت، نه؛ اگه اون کسی که باید برایش دعا کند، دعا کند، شهید می‌شود. به محض اینکه حاج قاسم این جمله را گفت شهید بادپا خشکش زد رو به من گفت، ابراهیم حاجی چی گفت؟ جمله حاج قاسم را تکرار کردم و گفتم حاجی گفت اگه اون کسی که باید برایش دعا کند، دعا کند، شهید می‌شود. آن شب زمانی که به خانه حاج حسین برگشتیم حاجی دوباره از من پرسید حاج قاسم چی گفت؟ دوباره جمله سردار سلیمانی را تکرار کردم. بعد از آن حدود چهار یا پنج بار حاج حسین این را از من پرسید. بعد از مدتی حاج حسین بادپا رو به من گفت ابراهیم؛ حاج قاسم از غیب خبر داره. گفتم یعنی چی از غیب خبر داره؟ حاج حسین گفت، آخه من یه خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکردم. پرسیدم چه خوابی؟ حاج حسین گفت چندی قبل خواب شهید کاظمی را که پیغام شهید یوسف الهی را برایم آورد و گفت تو شهید نمی‌شوی دیدم. در خواب به شهید کاظمی گفتم یه دعا کن من هم بیام پیش شما و خدا مرا به شما برسونه، ولی شهید کاظمی دعا نکرد. گفتم باشه دعا نکن من دعا می‌کنم تو آمین بگو و گفتم خدا منو به شهدا برسون باز هم شهید کاظمی آمین نگفت و فقط شهید کاظمی به صورتم نگاه کرد و خندید. حاج حسین رو به من ادامه داد: ابراهیم حاج قاسم از کجا فهمیده که گفت اگر آن کسی که باید برایت دعا کند، دعا کند، شهید می‌شوی؟ سردار حسین بادپا بعد از این خواب به روایت فیلمی که در آیین یادبود این شهید والامقام در کرمان پخش شد، درست کمتر از یک ماه قبل از شهادتش به مزار شهید کاظمی می‌رود و آنجا با پدر و مادر این شهید دیدار می‌کند. حاج حسین آنجا از مادر شهید کاظمی می‌خواهد برای عاقبت بخیر شدنش دعا کند و مادر شهید کاظمی در حالی که دست هایش را رو به آسمان می‌گیرد از خدا عاقبت بخیری حاج حسین را می‌خواهد و دعا می‌کند؛ و اینگونه اثر می‌کند دعای شهید کاظمی از زبان مادرش در حق شهید بادپا و ماجرای شیرینی که آغازش از اول رجب، ماه رحمت و عافیت آغاز شد. حاج حسین برخی اوقات با من شوخی می‌کرد و می‌گفت ابراهیم اگر شهید شدی من و حاج قاسم می‌آییم خونه شما و به خانواده ات دلداری می‌دهیم تو نگران نباش، راحت برو جلو. وی ادامه داد: من همیشه احترام حاج حسین را نگه می‌داشتم و کمتر با او شوخی می‌کردم، اما آن شب شاید خدا این حرف را روی زبانم گذاشت که در جواب حاج حسین وقتی که گفت امشب احساسم فرق می‌کند من هم به شوخی روی پایش زدم و گفتم حاجی این حس، حس شهادته، شک نکن! حاج حسین در جواب من گفت نه سید، من شهید نمی‌شم، گفتم حاجی؛ شب اول ماه رجبه در رحمت خدا بازه، بپر که شهادت رو گرفتی. حاج حسین با این جمله من به فکر فرو رفت و بعد از چند لحظه گفت، آره؛ اگه شهید بشم خیلی خوبه، ولی یه مشکلی هست. گفتم چی؟ گفت اگر من شهید بشم حاج قاسم خیلی ناراحت میشه، حاجی دیگه نمی‌تونه منو تشییع کنه، سری قبل هم وقتی مادرش رو تشییع کرد خیلی اذیت شد، من دوست ندارم حاج قاسم اذیت بشه! سید ابراهیم گفت: من باز از در شوخی در اومدم و گفتم حاجی نگران نباش، حاج قاسم تا حالا این قدر شهید دیده حالا تو هم روی بقیه شهدا، هیچ اشکالی نداره. این اولی باری بود که با حاج حسین اینقدر شوخی می‌کردم. شهید بادپا رفت توی فکر، نمی‌دانم چرا پیکر حاجی پیدا نشد شاید با خدا معامله کرده بود و نمی‌خواست حاج قاسم اذیت بشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 به خواست پروردگار؛ دور نخواهد بود که از رسانه ها و شبکه های ملی تنین انداز شود.... 📢 قاسم نبودی ببینی، قدس آزاد گشته...
aviny_77.mp3
211.4K
🔷 پیش بینی شهید آوینی در خصوص آینده فلسطین 🌴 سرنوشت فلسطین، سرنوشت اسلام است ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
سرباز قاسم سلیمانی: «همه این جنگ بر سر مسجدالاقصی و همه توطئه های حول عالم اسلامی هم بر سر این مسجد است.
💠 دو سرداری که طرح های استکبار را در منطقه برهم زده و رژیم صهیونیستی را به مرحله سقوط نزدیک کردند!! ⚪️ قاسم سلیمانی و تهرانی مقدم، کابوس مرگ برای اسرائیل🔥🇮🇱🔥☠️🔥🇮🇱🔥💀 ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ در این روزهای شکست ذلت بار رژیم پوسیده اسرائیل ، یادی کنیم از سردار گمنام، حسن تهرانی مقدم، همو که با تلاش ها و مجاهدت های خاموش خود، توانست در اوج تحریم ها، کشور را بلحاظ دفاعی به جایگاه بلند و درخشان برساند.. بنیانگذار صنعت موشکی همان سلاح های که دمار از روزگار صهیونیست های زبون درآورده است🔥🔥🔥 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
تهرانی مقدم، شبانه روز‌ در راه خدا تلاش و مجاهدت نمود .... و خواب را بر خود حرام کرد .... تا امروزه روز، خواب راحت از دشمنان خدا (صهیونیستها) گرفته شود ... بلاشک این سردار غریب و گمنام در تمامی پیروزی های بدست آمده در جبهه مقاومت و سرزمین فلسطین، شریک است. 🌴 روحش با انبیاء و اولیاء محشور باد ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 و من نصر الا من عندالله العزیر الحکیم 🌷شهید تهرانی مقدم، اسوه اخلاص همو که کار را برای رضای خدا انجام می داد و پیروزی و موفقیت را تنها از جانب خداوند می دانست. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 هر کار سخت و دشواری را که می خواست انجام دهد، نیروها هم هم تیمی هایش را جمع می کرد و بالاتفاق هم پیمان می شدند ثواب این ماموریت و کار بزرگ را هدیه کنند به حضرت زهرا (س) در پایان نیز لطف و یاری پروردگار شامل حالشان می شد و بدینصورت مرحله و گامی بلند برداشته شده و افق جدیدی پیش روی آنها گشوده می شد. او را با درآمیخته بود = حسن تهرانی مقدم؛ اسوه اخلاص و گمنامی بنیانگذار صنعت موشکی کشور ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄