فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 احمد آقا کاظمی است.. شهید احمد آقا کاظمی.. ما البته به این فیلم ها نیاز نداریم که بدانیم جنس شهید احمدها چیز دیگری بود. جنسی خدایی، مخلص، خاکی و یگانه..
📽 این فیلم را ببینید از برخورد احمد کاظمی با سربازان. چه گل هایی را ما تقدیم خدا کرده ایم.. چه گل هایی..
🆔 @DefaeMoqaddas
✅ کانال "دفاع مقدس"
☀️ بازار داغ شهادت🌷
⏳سهشنبه 7 بهمن 1365 - عملیات کربلای 5 شلمچه - سه راه مرگ
▫️ ...در برگشت، دوان دوان به طرف پست امداد رفتم. جلوی در ورودی، حاج آقا تیموری را دیدم که روی مجروحی دولا شده بود و سعی میکرد به او کمک کند. مجروح همچنان دست و پا میزد و آخرین لحظاتش را میگذراند.
جلوتر که رفتم، کردستانی را شناختم. سرم گیج رفت. آخر، دقایقی قبل پهلویش بودم و حالا داشت جلوی چشمم جان میداد.
چشمانش زل شد در چشمانم که زبانم را بند آورد. مانند کبوتری که هدف گلوله قرار گرفته باشد، دست و پا میزد.
سریع دوربین را درآوردم و خواستم از آخرین لحظات حیات محسن عکس بگیرم، ولی دوربین یاری نکرد. دکمهی دوربین پایین نمیرفت و رضایت نمیداد تا آخرین نگاه سوزانندهی محسن را ثبت کنم.
به دوربین التماس میکردم. هر چه بر دکمههایش کوبیدم، فایدهای نداشت.
لحظهای بعد، محسن آرام از حرکت ایستاد. بر بالینش خم شدم و بر چهرهاش که هنوز حرارت وجودش را با خود داشت، بوسهای جانانه زدم. بدنش هنوز گرم بود که آن را به بیرون از پست امداد منتقل کردیم، چون امکان داشت نتوانند جنازهاش را به عقب منتقل کنند، سیامک دست در جیب پیراهن محسن برد و نامهای را که احتمال میداد وصیتنامهاش باشد، درآورد.
به محض اینکه داخل پست امداد شدم، مجروحی را دیدم که سرش را میان باند پوشانده بودند و خونابه از روی باند خودنمایی میکرد. به طرفم آمد و با صدایی گرفته سلام و علیک کرد.
با تعجب جوابش را دادم و گفتم: تو کی هستی؟
از روی انبوه باندها و گازهای خونین، اصلا نتوانستم بشناسمش.
گفت: من ولیان هستم.
وقتی قضیه را جویا شدم، گفت: همین که از سنگر رفتی بیرون، چند دقیقه نگذشت که یه خمپاره درست خورد بغل سنگر.
دیگه نفهمیدم چی شد. فقط دیدم کردستانی داره دست و پا میزنه ... ببینم اون شهید شد، نه؟
ولیان را از کنار پتویی که پیکر بیجان محسن زیر آن خفته بود، رد کردیم و سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب.
پس از عملیات وقتی به تهران آمدم، در صفحهی دوم روزنامه عکس ولیان را دیدم که برایش مجلس ختم گذاشته بودند. از بچهها شنیدم که هنگام انتقال به عقب، تمام کرده است.
—(راوی: حمید داودآبادی)
👇👇👇
هدایت شده از پایداری
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سپهبد قاسم سلیمانی, [26.01.21 01:59]
[ Video ]
🎥 حفظ نظام از نماز واجب تر است
☫🌴 شهید قاسم سلیمانی
🎥 حفظ نظام از نماز واجب تر است
🆔 @shahid_qasem_soleimani
✅ کانال #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔺"ساختمان ستاد" !
مصداق شیفتگی را باید در رد پای رزمندگان و روزهای جنگ دید!
شیفتگان خدمت ، را می توانیم
در آیینه ی شفاف خاک جنوب و غرب کشور به تماشا بنشینیم.
اینجا فرماندهان را می بینیم که به دور از امیال واهی نفس و جایگاه و مقام ، با بیل و کلنگ شخصا وارد معرکه ی ساخت سنگر ستاد شده اند!
تشنه ی قدرت نیستند و شیفته خدمت اند.
اینجا محل رستگاری هاست...
شهید علی اکبر حاجی پور و یارانش را ببینید که اضافه کاری و مزد تلاشهای مخلصانه خود را از صاحب جبهه ها ، یعنی الله ، می طلبند.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد...
ذبیح اله امیری
سردار شهید علی اکبر حاجی پور
شهید سید ابراهیم کسائیان
شهید مرتضی مفاخری
رسول توکلی
مهر ماه ۱۳۶۱
سومار
قبل از عملیات مسلم بن عقیل🔺"ساختمان ستاد" !
مصداق شیفتگی را باید در رد پای رزمندگان و روزهای جنگ دید!
شیفتگان خدمت ، را می توانیم
در آیینه ی شفاف خاک جنوب و غرب کشور به تماشا بنشینیم.
اینجا فرماندهان را می بینیم که به دور از امیال واهی نفس و جایگاه و مقام ، با بیل و کلنگ شخصا وارد معرکه ی ساخت سنگر ستاد شده اند!
تشنه ی قدرت نیستند و شیفته خدمت اند.
اینجا محل رستگاری هاست...
شهید علی اکبر حاجی پور و یارانش را ببینید که اضافه کاری و مزد تلاشهای مخلصانه خود را از صاحب جبهه ها ، یعنی الله ، می طلبند.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد...
سردار شهید علی اکبر حاجی پور
شهید سید ابراهیم کسائیان
شهید مرتضی مفاخری
رسول توکلی
مهر ماه ۱۳۶۱
سومار
قبل از عملیات مسلم بن عقیل