eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
10.5هزار ویدیو
855 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
همزمان باپیروزی نهضت اسلامی،ده‌ها گروه سیاسی یک شبه و با هدف سهم‌خواهی از انقلاب،اعلام موجودیت کرده وآزادانه به‌تبلیغ‌افکارو آراء خودمی‌پرداختند.آنها ازتوده مردم جدا بوده ونقشی درپیروزی انقلاب‌نداشتند
👆👆👆 نمونه ای از توطئه های جناح های مخالف و گروهک های معاند در اوائل انقلاب 📃 - -۳ مرداد ماه ۱۳۵۸ 📜 آخرین اخبار تحولات مرزی کردستان و آذربایجان غربی: ⭕️ عناصر مسلح چند واحد ژاندارمری را خلع سلح کردند!
📃 - -۳ مرداد ماه ۱۳۶۰ 📜 گردان های مجهز و گروهان ویژه عراق در بلندی های غرب متلاشی شد 🔺 به اسارت درآمدن فرمانده گردان و ده ها مزدور عراقی 🔥 توپخانه ارتش صدام اهواز را گلوله باران کرد! 🔹 راه ارتباطی بیاره و طویله عراق در محور نوسود به تصرف نیروهای ایرانی درآمد
📃 - -۳ مرداد ماه ۱۳۶۰ 📜 ارتفاعات "شنام" در خاک عراق (محور مریوان) به تصرف رزمندگان اسلام درآمد 🔺در عملیات تصرف "شنام" ۱۳۸ مزدور بعثی کشته و زخمی شدند
🗓۴مرداد۶۷-سالگردعملیات فروغ جاویدان‼️ منافقین بمنظور تصرف تهران دریک اقدام حماقت‌آمیزباپشتیبانی صدام ازغرب کشور واردایران شدنداما درگردنه چهارزبر(مرصاد)دردام رزمندگان اسلام افتاده وتماما تارومارشدند
روایت_حمله_منافقین_که_منجر_به_هلاکت.pdf
1.49M
🗓 ۴ مرداد ۱۳۶۷ - سالروز عملیات پیروزمند مرصاد - شکست منافقین 📚 نسخهPDF|کتاب: 🔹شرح عملیات مرصاد
روایت_حمله_منافقین_که_منجر_به_هلاکت.pdf
1.49M
🗓 ۴ مرداد ۱۳۶۷ - سالروز عملیات پیروزمند مرصاد - شکست منافقین 📚 نسخهPDF|کتاب: 🔹شرح عملیات مرصاد 📡 @DefaeMoqaddas ✅ کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم ناب جمع باصفای شهدا دلاوران فراموش نشدنی سپاه اسلام کادر فرماندهان لشگر ۲۷ حضرت محمّد رسول الله {صلی الله علیه و آله و سلم} در زمان فرماندهی شهید حاج عباس کریمی (سال ۱۳۶۳) به یاد شهیدان : 🇮🇷"شهید حاج عباس کریمی" 🇮🇷"شهید سید محمدرضا دستواره" 🇮🇷"شهید مجید رمضان" 📡 @DefaeMoqaddas 🕊🕊 ✅ کانال
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 شهید محمد مجازی - جانشین گردان حمزه - لشکر ۲۷ محمد رسول‌ الله (ص) 🌷شهادت: اسلام آباد غرب - ۵ مرداد ۱۳۶۷ (عملیات مرصاد ) ⚪️ مزار: بهشت زهرا، قطعه ۴۰، ردیف ۴۸، شماره ۴ 🆔 @revayate_fath ✔️JOIN ✅ کانال "روایت فتح"
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 فیلمی دیده نشده از شهید محمد مجازی (شال سیاه به گردن) - جانشین گردان حمزه - لشکر ۲۷ محمد رسول‌ الله (ص) 🌴 دوران 🆔 @revayate_fath ✔️JOIN ✅ کانال "روایت فتح"
هدایت شده از دفاع مقدس
🔴 شڪار لاشخـورهـا ▫️ نقطه‌ی پایان راه جنگ و منافقین -- ۵ مرداد ۱۳۶۷ 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
29.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷گرامی باد یاد شهدای عملیات مرصاد ۶۷/۰۵/۵، عملیات مرصاد درمنطقه اسلام آباد غرب و کرند و گیلانغرب استان کرمانشاه با هجوم منافقین با نام فروغ جاویدان و از موقعیت آتش بس جنگ ایران و عراق و حمایت صدام و آمریکا و به تصور موضع ضعف ایران بوده اما رزمندگان سپاه اسلام در تنگه مرصاد نزدیک کرمانشاه با محاصره و به خاک و خون کشیدن دشمن و منافقین، کاری کردند که تا ابد در یاد ها ماندگار شود و منافقین سنگین ترین شکست خود را تجربه نمودند . 🌴دوران 🆔 @DefaeMoqaddas
پیام امام خمینی (ره) به سردار شوشتری پس از عملیات مرصاد؛ 💢اگر آبرویی داشته باشم، در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد 🔶پس از آنکه سید احمد آقا گزارش پیشرفت عملیات مرصاد توسط سردار شوشتری را به گوش امام (ره) رساند، امام خمینی (ره) خطاب به سردار شوشتری فرمودند: «در این دنیا که نمی‌توانم کاری را برای شما انجام دهم. اگر آبرویی داشته باشم، در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد.»
هدایت شده از دفاع مقدس
⏳ دوران 🌴 عید غدیر در جبهه ا▫️🔹▫️🔹▫️ 💐عيدالله الاكبر "غديرخم" روز نصب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام بر پیروان واقعی حضرتش مبارک باد☘️🌼🌸 @DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
اصل و نسب و مذهـب ما را چو بخواهـید آغاز مسلمانی ما عید غدیر است . . . 🌸🌼☘️مولودی خوانی در جبهه @DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
در جبهه ها و عقد برادری محبت و مودتي كه بين بچه های جبهه حاكم بود، كار را به جايي مي رساند كه لحظه اي طاقت دوري از يكديگر را نداشتند و همه سعي شان اين بود كه حتي دم آخر هم ديده به ديده هم بدوزند و كنار هم باشند. به همين علت بود كه صيغه برادري خواندن رونق گرفته بود. بعضي براي تحكيم بيشتر اين روابط، مزيد بر برادر صيغه ايِ هم بودن و برخورداري از شفاعت و دعاي خير و گذشتن از حقوق برادري، بين خودشان، عهدنامه اي مي نوشتند كه در صحنه نبرد و تا شليك آخرين گلوله و چكيدن آخرين قطره خونشان بر خاك، پشتيبان هم باشند و در مواقع فشار دشمن و هجوم مشكلات، دوشادوش همديگر پايداري كنند و سرسختي نشان بدهند، در خط پدافندي تا آخر بمانند. اگر يكي مجروح شد ديگري او را به عقب ببرد و چنانچه به شهادت رسيد به پشت خط برساند؛ كه گاهي اين مسائل را در دفتر يادگاري يكديگر مي نوشتند و امضا عقد اخوت به معني اجتماعي و عمومي آن معمولاً در روز عيد غدير خم و به مناسبت تجديد بيعت حضرت رسول(ص) با مردم صورت مي گرفت. ممكن بود يك نفر در آنِ واحد با بيش از 20، 30 نفر عهد اخوت داشته باشد و بسا همه يا بعضي از آنها به شهادت رسيده باشند. در اين مراسم از فرماندهان لشكر و مسئولان نيز دعوت مي شد كه در مراسم حضور به هم رسانند. براي خواندن يا نوشتن صيغه عقد اخوت، بچه ها به دو صورت عمل مي كردند؛ بعضي دو تايي به گوشه اي خلوت مي رفتند و آرام به نحوي كه غير از خودشان فقط خدا مطلع باشد صيغه اخوت مي خواندند، عده اي ديگر هم براي محكم كاري از روحاني گردان خواهش مي كردند بين آنها صيغه جاري كند. برادران صيغه اي، محرم اسرار هم بودند. با هم شرط مي كردند كه خدا دست هر كدام را گرفت و پيش خود برد، بگويد كه برادري هم دارد؛ بگويد با هم هستيم و تنها نرود؛ يا در صورت شهادت، به اذن خدا از هم شفاعت كنند. مهم تر از همه آنكه، در خواندن صيغه برادري با هم قرار مي گذاشتند و حتي اين قرار را مكتوب مي كردند كه از همه حقوقي كه يك برادر نسبت به برادر خود دارد، صرف نظر كنند و آن را ببخشند؛ جز حق شفاعت را. @DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
کاش همچون شما باشیم دست بیعت‌مان با علی زمان از جنس حجةالوداعیان نباشد که غدیر را گذاشتند در همان برکه .. کاش! داعیۀ علوی بودن ما چون عمار، علوی بماند ، نه ننگ نامردی کوفی بگیرد .. @DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
😊خاطرات روحانی شوخ طبعی روز به گردان اومد. تو نمازخونه که چادری پشت پادگان کرخه بود نشست و هر بار چند نفر میومدن و صیغه برادری می خوندبراشون و میرفتن. شب بعد از نماز مغرب ایستاد و گفت: می گم اینجا چه خبره! از صبح نشستم هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد پیشم می گه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😢😂..... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها که تا دقایقی همانطور ادامه داشت. ‍ @DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
😊 شوخ طبعی رزمنده ها 🌷عید غدیر که می شد خیلی ها عزا می گرفتند. لابد می پرسید چرا...؟ به همین سادگی که چند تا از بچه ها با هم قرار می گذاشتند، به یکی بگویند؛ سید ...البته کار که به همین جا ختم نمی شد. 🌷ایستاده بودیم بیرون چادر، یک دفعه دیدیدم چند نفر دارند دنبال یکی از برادر ها می دوند. می گفتند: وایسا سید علی کاریت نداریم! و او مرتب قسم می خورد که من سید نیستم ولم کنید. تا بالاخره می گرفتندش و می پریدند به سر و کله اش و به بهانه بوسیدنش آش و لاشش می کردند. 🌷بعد هم هر چی داشت، از انگشتر، تسبیح، پول، مهر نماز تا چفیه و گاهی هم لباس، همه را می گرفتند و از تنش به بهانه متبرک بودن در می آوردند ... 🌷جالب اینجاست که به قدری جدی می گفتند؛ سید که خود طرف هم بعد که ولش می کردند، شک می کرد و می گفت: راستی راستی نکند ما هم سید هستیم و خودمان خبر نداریم، گاهی اوقات کسی هم پا پیش می گذاشت و ضمانتش را می کرد: قول می دهد وقتی آمد تو چادر، عیدی بچه ها یادش نرود؛ حتی اگر سکه ٢٠ ریالی باشد و او هم سکه را می داد و غر می زد که: عجب گیری افتادیم، بابا ما به کی بگیم ما سید نیستیم ...؟ @DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 لوح اهدایی تبریک 🔹از سوی شهید احمد کاظمی ‌به شهید طهرانی مقدم(مسئول موشکی سپاه): ▫️برادر ارجمند سردار سرتیپ پاسدار حسن مقدم افتخار دارم بهترین تبریکات و تهنیت خود را به مناسبت فرا رسیدن اعیاد بزرگ و با سعادت قربان و غدیر خم سالروز جشن فرخنده شیفتگان امامت و ولایت حضورتان تقدیم کنم. امید است با استعانت از درگاه خداوند لیاقت پاسداری از کران میراث غدیر ، نظام مقدس جمهوری اسلامی‌ایران که سیمای حکومت علوی است به ما عطا فرماید و توفیق قدرشناسی از نعمت ولایت به همه ما ارزانی فرماید. (ان شاالله) — فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی *سرتیپ پاسدار احمد کاظمی @DefaMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 شاعر: محمدرضا آقاسی ساقی امشب باده از بالا بریز باده از خم خانه مولا بریز باده ای بی رنگ و آتش گون بده زان که دوشم داده ای افزون بده ای انیس خلوت شبهای من می چکد نام تو از لب های من محو کن در باده ات جام مرا کربلایی کن سرانجام مرا یا علی درویش و صوفی نیستم فاش می گویم که کوفی نیستم لیک می دانم که جز دندان تو هیچ دندان لب نزد بر نان جو یا علی لعل عقیقی جز تو نیست هیچ درویشی حقیقی جز تو نیست لنگ لنگان طریقت را ببین مردم دور از حقیقت را ببین مست مینای ولایت نیستند سرخوش از شهد ولایت نیستند خیل درویشان دکان آراستند کام خود را تحت نامت خواستند خلق را در اشتباه انداختند یوسف ما را به چاه انداختند کیستند اینان رفیق نیمه راه وقت جان بازی به کنج خانقاه فصل جنگ آمد تما شا گر شدند صلح آمد لاله ی پرپر شدند دل به کشکول و تبرزین بسته اند بهر قتلت تیغ زرین بسته اند موج ها از بس تلاطم کرده اند راه اقیانوس را گم کرده اند موجها را می شناسی مو به مو شرحی از زلف پریشانت بگو بازکن دیباچه ی توحید را تا بجوید ذره ای خورشید را یا علی بار دگر اعجاز کن مشت های کوفیان را باز کن باز کن چشمان نازآلوده را بنگر این چشم نیاز آلوده را باز گو شعب ابی طالب کجاست آن بیابان عطش غالب کجاست تا ز جور پیروان بوالحکم سنگ طاقت زا ببندم بر شکم تشنگی در ساغرم لب ریز شد زخم تنهایی فساد انگیز شد آتشی افکند بر جان و تنم کین چنین بر آب و آتش می زنم تاول ناسور را مرحم کجاست مرحم زخم بنی آدم کجاست مرحم ما جز تولای تو نیست یوسفی اما زلیخای تو کیست شاهد اقبال در آغوش کیست کیسه ی نان و رطب بر دوش کیست کیست آن کس کز علی یادی کند بر یتیمان من امدادی کند دست گیرد کودکان درد را گرم سازد خانه های سرد را ای جوان مردان جوان مردی چه شد شیوه ی رندی و شب گردی چه شد شیعگی تنها نماز و روزه نیست آب تنها در میان کوزه نیست کوزه را پر کن ز آب معرفت تا در او جوشد شراب معرفت حرف حق را ازمحقق گوش کن وز لب قرآن ناطق گوش کن گوش کن آواز راز شاه را صوت اوصیکم به تقوی الله را بعد از او بشنو و نظم امرکم تا شوی آگاه بر اسرار خم خم تو را سر شار مستی می کند بی نیاز از هر چه هستی می کند هر چه هستی جان مولا مرد باش گر قلندر نیستی شب گرد باش سیر کن در کوچه های بی کسی دور کن از بی کسان دل واپسی ای خروس بی محل آواز کن چشم خود بر بند و بالی باز کن شد زمین لبریز مسکین و یتیم ما گرفتار کدامین هیئتیم با یتیمان چاره لا تقهر بود پاسخ سائل و لا تنهر بود دست بردار از تکبر وز خطا شیعه یعنی جود و انفاق و عطا باده ی مما رزقناهم بنوش ینفقون بنیوش و در انفاق کوش هم بنوش و هم بنوشان زین سبو لن تنال البر مما تنفقوا یا علی امروز تنها مانده ایم در هجوم اهرمن ها مانده ایم یا علی شام غریبان را ببین مردم سر در گریبان را ببین گردش گردونه را بر هم بزن زخم های کهنه را مر حم بزن مشک ها در راه سنگین می روند اشک ها از دیده رنگین می روند مشکها ی خسته را بر دوش گیر اشکها را گرم در آغوش گیر حیدرا یک جلوه محتاج توام دار بر پا کن که حلاج توام جلوه ای کن تا که موسایی کنم یا به رقص آیم مسیحایی کنم یک دوگام از خویشتن بیرون زنم گام دیگر بر سر گردون زنم گام بردارم ولی با یاد تو سر نهم بر دامن اولاد تو شیعه یعنی شرح منظوم طلب از حجاز و کوفه تا شام وطلب شیعه یعنی یک بیابان بی کسی غربت صد ساله بی دلواپسی شیعه یعنی صد بیابان جستجو شیعه یعنی هجرت از من تا به او شیعه یعنی دست بیعت با غدیر بارش ابر کرامت بر کویر شیعه یعنی عدل و احسان و وقار شیعه یعنی انحنای ذوالفقار از عدالت گر تو می خواهی دلیل یاد کن از آتش و دست عقیل جان مولا حرف حق را گوش کن شمع بیت المال را خاموش کن این تجمل ها که بر خوان شماست زنگ مرگ و قاتل جان شماست می سزد کز خشم حق پروا کنید در مسیر چشم حق پروا کنید این دو روز عمر مولایی شویم مرغ اما مرغ دریایی شویم مرغ دریایی به دریا می رود موج بر خیزد به بالا می رود آسمان را نور باران می کند خاک را غرق بهاران می کند لیک مرغ خانگی در خانه است روز و شب در بند مشتی دانه است تا به کی در بند آب و دانه اید غافل از قصاب صاحب خانه اید شیعه یعنی وعده ای با نان جو کشت صد آیینه تا فصل درو شیعه یعنی قسمت یک کاسه شیر بین نان خشک خود با یک اسیر چیست حاصل زین همه سیر و سلوک پا و تاول چهره و چین وچروک سالها صورت ز صورت بافتیم تا ز صورت ها کدورت یافتیم یک نظر بر قامتی رعنا نبود یک رسوخ از لفظ بر معنا نبود گر چه قرآن را مرتب خوانده ایم از قلم نقش مرکب خوانده ایم سوره ها خواندیم بی وقف و سکون کس نشد واقف به سر یسطرون سر حق مستور مانده در کتاب عالمان علم صورت در حجاب ادامه👇👇👇
هدایت شده از دفاع مقدس
ای برادر عالمان بی عمل همچو زنبورند لیکن بی عسل علمها مصروف هیچ و پوچ شد جان من برخیز وقت کوچ شد از نفوذ نفس خود امداد گیر سیر معنا را ز مجنون یاد گیر ای خوش آن جهلی که لیلایی شویم هر نفس لا گوی الایی شویم تا به کی در لفظ مانی همچو من سیر معنا کن چو هفتاد و دو تن همچو یحیی گر نهی سر در طبق می شود عریان به چشمت سر حق شیعه یعنی عشق بازی با خدا یک نیستان تک نوازی با خدا شیعه یعنی هفت خطی در جنون شیعه طوفان می کند در کاف و نون شیعه یعنی تندر آتش فروز شیعه یعنی زاهد شب شیر روز شیعه یعنی شیر یعنی شیرمرد شیعه یعنی تیغ عریان در نبرد شیعه یعنی تیغ تیغ مو شکاف شیعه یعنی ذوالفقار بی غلاف شیعه یعنی سابققون السابقون شیعه یعنی یک تپش عصیان و خون شیعه باید آب ها را گل کند خط سوم را به خون کامل کند خط سوم خط سرخ اولیاست کربلا بارز ترین منظور ماست شیعه یعنی بازتاب آسمان بر سر نی جلوه رنگین کمان از لب نی بشنوم صوت تو را صوت انی لا اری الموت تو را یا حسین ، پرچم زلفت رها در باد شد وز شمیمش کربلا ایجاد شد آنچه شرح حال خویشان تو بود تاب گیسوی پریشان تو بود می سزد نی نکته پردازی کند در نیستان آتش اندازی کند صبر کن نی از نفس افتاده است ناله بر دوش جرس افتاده است کاروان بی میر و بی پشت و پناه در غل و زنجیر می افتد به راه می رود منزل به منزل در کویر تا بگوید سر بیعت با غدیر شیعه یعنی امتزاج نار و نور شیعه یعنی رأس خونین در تنور شیعه یعنی هفت وادی اظطراب شیعه یعنی تشنگی در شط آب شیعه یعنی دعبل چشم انتظار می کشد بر دوش خود چهل سال دار شیعه باید همچو اشعار کمیت سر نهد برخاک پای اهل بیت یافرزدق وار در پیش هشام ترک جان گوید به تصدیق امام مادر موسی که خود اهل ولاست جرعه نوش از باده جام بلاست در تب پژواک بانگ الرحیل می نهد فرزند بر دامان نیل نیل هم خود شیعه ی مولای ماست اکبر اوییم و او لیلای ماست این سخن کوتاه کردم والسلام شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام @DefaeMoqaddas 🎤 اجرا شده توسط صادق آهنگران👇👇
هدایت شده از دفاع مقدس
شیعه نامه_آهنگران.mp3
12.56M
📢 صوت | شعرخوانی حاج صادق آهنگران ▫️ شاعر: محمدرضا آقاسی 🎤 اجرا شده در اصفهان (منزل سردار مرتضی قربانی - فرمانده لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس) ⏳ سال 1372 📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
صادق آهنگران-جشن عید غدیر.mp3
7.13M
📢 صوت| جشن عید غدیر - با نوای حاج صادق آهنگران 🆔 @DefaeMoqaddas✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"
🔻 "صیغه برادری" در روزهای پیش از فتح فاو بودیم در غدیر به رسم استحباب، ابراهیم و حمید را صدا زدم و پیمان برادری بین خود 👥👤جاری کردیم. دست ها را در هم گره کرده و قرار گذاشتیم تا در عملیات آینده در هر شرایطی یاور هم باشیم و حامل جسم مجروح و یا شهید هم. به شب عملیات رسیدیم و آتش 💥شدید دشمن امان مان را بریده بود. در ابتدای ورودی شهر با ترکشی زخم عمیقی برداشتم و زمین گیرم شدم. خبر به برادران ایم رسید و طبق پیمان برادری که داشتیم، در آنی بالای جسم نیمه جانم آمدند و هن هن کنان و در آن شیارهای پر پیچ و خم، عزم انتقال جسم سنگینم را به عقب کردند. با حال زاری که داشتم صدای حمید را می شنیدم که غمگینانه زیر لب زمزمه می کرد و از ناراحتی می نالید. از آن همه ای که در او نسبت به خودم می دیدم از برادری خود با او لذت😍 می بردم. برای تسلای او تمام انرژی خود را جمع کرده و گفتم: "نگران نباش، بخدا خوب خواهم شد و بین شما باز می گردم" حمید هم با لهجه شیرین و عامیانه اش گفت:"بابا نگرانی من به خاطر تو که نیست، به خودم بد می گفتم که این چه صیغه بود که با تو بستم. حواسم به سنگینت نبود."😳😰 و سالهاست جمله اش نقل هر مجلسی مان شده و بهانه ای برای خندیدنمان.