وقتی نهضت حسینی باشد
قاسمها سبقت میگیرند از هم
برای جرعهای از "أحلی من العسل"...
#نوجوانان
#قاسمهای_لشکر_ثارالله
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد
در دل کودک شیعه جگر مَردان است...
#دفاع_مقدس
#نسل_حسینی
#نوجوانان_عاشورایی
حبیب بودن زمان و مکان ندارد!
حبیبِ روحالله شدن با حبیبِ ثارالله شدن
در امتداد یک مسیرند ...
#پیران_روشن_ضمیر
#دفاع_مقدس
#حبیب_لشکر_روحالله
#حبیب_بن_مظاهرهای_دوران
زن مگو ، مَردآفرین روزگار ...
«مادرى که جوان خودش را، عزیز خودش را، دستهی گل خودش را هجده سال، بیست سال -کمتر، بیشتر- پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را بطرف میدان جنگ میفرستد، که معلوم نیست حتّى جسد او هم برخواهد گشت یا نه. این کجا، رفتنِ خودِ این جوان کجا؟ این جوان، با شور و هیجان جوانى، همراه با ایمان و روحیهى انقلابیگرى، حرکت میکند و میرود. کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست. بعد هم که جسد او را برمیگردانند، افتخار میکند که بچهى من شهید شده. این ها چیز کمى است؟! این، حرکت زنانه، حرکت زینبگون در انقلاب ما بود.»
امامخامنهای ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
#مادران_زینبی
#مادران_شهداء
#اعزام_به_جبهه
آنچه قلب انسان را
مطمئن می سازد
ذکر خداست ...🤲
#نماز_اول_وقت
#فرمانده_مخلص
#سردار_غلامرضا_جعفری
#فرمانده_لشکر۱۷علیبنابیطالب (ع)
دوران دفاع مقدس
🔹 فرمانده خاکی و گمنام، غلامرضا جعفری
همزمان با عملیات رمضان و پس از انتصاب شهید مهدی زینالدین به فرماندهی تیپ ۱۷ علیبنابیطالب(ع) سردار جعفری به این یگان فراخوانی و مسئولیتهایی چون؛ واحد عملیات و جانشینی لشکر۱۷ علی بن ابیطالب(ع)، بر عهده او گذارده شد.
در آبان ماه ۱۳۶۳ ، پس از شهادت مهدی زینالدین به فرماندهی لشکر۱۷ علی بن ابیطالب(ع) منصوب و تا ماههای پایانی دفاع مقدس در این سمت انجام وظیفه نمود. او در دوران جنگ تحمیلی بارها مجروح و تا مرز شهادت پیش رفت اما تقدیر الهی چنین بود که بماند و در عرصه مجاهدت و ایثار تجربه های خود را در اختیار نسلهای بعد قرار دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 روزگاری قرآن می آوردند که پست نگیرند!!
🔹️ شهید اسماعیل صادقی رئیس ستاد لشگر حضرت علی ابن ابیطالب(ع) بود ، وقتی حاج مهدی زین الدین شهید شد، بسیار متاثر بود.
◇ فهمید او را میخواهند جایگزین شهید زین الدین به عنوان فرمانده لشگر انتخاب کنند
◇ قرآن آورد و گفت: به این قرآن قسم من را انتخاب نکنید و حاج غلامرضا جعفری انتخاب کنید.
#شهید_مهدی_زینالدین
#شهید_اسماعیل_صادقی
❣ عــند_ربـهم_یــرزقون💮
🌱میگفت: ترک و تنها گذاشتن ولی فقیه در حد شرک به خدا است. اگر ولی فقیه نباشد، اسلام به درد نمیخورد؛ میشود شبیه فرقههای انحرافی که راه را اشتباه رفتند. میگفت: شهدا برای ولایت فقیه رفتند. من هم فقط به این نیت راهی جبهه میشوم. هر موقع صحبت میکرد، از امام (ره) و ولایت فقیه میگفت. عاشقِ ولایت فقیه بود.🌸
🌺 #شهیدعلی_عباس_حسین_پور 🥀
برای ترمیم سنگرها رفته بودیم که وقت نماز شد. شهید باقری گفتند: اول نماز بخوانیم.یکی از بچهها گفت: اینجا خطرناک است،بهتر است وقتی به جای امنی رفتیم نماز بخوانیم.شهید باقری در جواب گفتند: کسی که به جبهه میآید نماز اول وقت را رها نمیکند.سپس خود شروع به خواندن نماز کرد.
آتش دشمن بر سر ما لحظهای قطع نمیشد.ما وحشت زده شده بودیم ولی او به آرامی و بدون عجله نمازش را میخواند.نمازش سرشار از لذت و عشق به خدا بود...
🌺شهیدحسن_باقری🕊🌹
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ در همه حال باید بدونیم بدهکار خداییم🪷
🌹شهید_حسن_باقری 💔
❇️ مگر ما امامزمان نداریم؟
✨مسئول تیم شناسایی بودم و به دستور علی آقا باید وضعیت تنگه سومار را در می آوردم. از هر طرف که میرفتیم، میخوردیم به میدانمین و موانع و نرسیده به آنجا کپ میکردیم. دیگر خسته شده بودم.
آمدم پیش علی آقا و گفتم: نمیشود.
جوابی نداد. گفتم: از هر طرف که رفتیم به سیمخاردار و میدان موانع برمیخوریم.
معلوم بود که علی آقا عصبانی شده. وقتی عصبانی می شد، چشمهای سبزش را گوشه ای میدوخت.
با عصبانیت داد زد: مگر ما امامزمان نداریم؟
این جمله را با تمام وجودش گفت.
گفت: همین الان می رویم.
مات و مبهوت گفتم: حالا؟ توی این روز روشن؟ رفتیم و شناسایی کامل انجام شد.✴️
🌷راوی کریم مطهری همرزم شهید
#علی_چیت_سازیان
از کتاب "دلیل"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سرباز امام زمان از هیچ چیزی نمی ترسد جز...🌺
⏳ دوم آبان ماه #سال_1368 - رحلت مجاهد نستوه، آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی
💠 نکاتی پندآموز از حضور آیتالله جواد آقا تهرانی در جبهه
🔺 در صف نخست حامیان انقلاب در مشهد به شمار میرفت. نماینده مردم در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. در دوران دفاع مقدس نیز، با وجود کهولت سن، بارها در جبهههای جنگ حضور یافت و گرمابخش محافل رزمندگان اسلام بود.
💢 یک بار شهید صیاد شیرازی نزد ایشان رفته و از او دعوت میکند به جبهه بیاید. آن مرحوم میگوید: چون موجب اذیت و آزار دیگران میشوم کمتر به جبهه میآیم.
▫️بسیار ساده و بیآلایش بود. بین رزمندهها که بود، نمیشد او را شناخت. هرگز در طلب نام و شهرت نبود.
🔸در عملیات والفجر مقدماتی با این که 78 سال داشت، به جبهه آمده بود. در آنجا با کمال فروتنی و تواضع نمیپذیرفت به عنوان امام جماعت، پیشاپیش رزمندگان بایستد. میگفت: شماها از من جلوتر هستید!
❇️ روزي به جوانى بسيجى كه اصرار داشت همراه ميرزا عكس بگيرد، فرمود: مشروط به اينكه در قيامت از جواد شفاعت كنی!
▪️به عنوان یک بسیجی، لباس رزم پوشیده و در سنگر میجنگید. یک روز در واحد ادوات، با خمپاره120، 14 گلوله خمپاره به نام 14 معصوم(ع) شلیک کرد. دیدهبان که نمیدانست شلیک کننده چه کسی است، با هیجان از پشت بیسیم گفت: الآن تعدادی خمپاره آمد و درست خورد به هدف! این تا به حال سابقه نداشته!
⭕️ ایشان در جایی نقل میکند: روزی قرار شد خمپاره بزنم. مجبور شدند به علت خمیدگی پشتم، چهارپایه بیاورند و من روی آن قرار گرفتم. یک نفر هم دست روی گوشهایم گذاشت و من گلولهها را توی لوله خمپاره انداختم!
⚪️ بقچهای در کنارش بود. از او سؤال شد :این چیست؟ - پاسخ داد: "در این بسته، کفن من است. هر وقت به جبهه میآیم، آن را با خود میآورم. بارها به دوستان گفتهام در جبهه هرکجا شهید شوم یا بمیرم، همانجا با همین کفن مرا دفن کنید و حق ندارید جنازه مرا به مشهد یا جایی دیگر انتقال دهید.
دفاع مقدس
🔺 آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی در جبهه ⏳ دوران #دفاع_مقدس
⏳ دوم آبان ماه #سال_1368 - رحلت مجاهد نستوه، آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی
💠 فرماندۀ عزیز!- دوران #دفاع_مقدس
➖ خاطرهای از آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی
🌸 ایشان اعتقاد و احترام عجیبی به رزمندهها داشت. یک شب به تیپ امام جواد(ع) آمد. در جمع نیروها سخنرانی کرد. پس از اتمام سخنرانی، وقت نماز بود. صفوف رزمندهها تشکیل شد، اما آیتالله آقا تهرانی قبول نمیکرد امام جماعت شود. شهید برونسی، فرمانده تیپ به ایشان عرض کرد: آقا! جلو بایستد تا به شما اقتدا کنند.
🍀 میرزا جواد آقا هم در پاسخ فرمود: شما دستور میدهی؟ شهید برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش میکنم.
🌼 علامه گفت: نه خواهش را نمیپذیرم. بچهها گفتند: آقای برونسی! مصلحتاً بگویید دستور میدهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت این عارف بزرگ نماز بخوانیم. شهید برونسی هم همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز!
🌴 بعد از نماز، آقا حال عجیبی داشت. شهید برونسی را کنار کشید و در حالی که اشک میریخت گفت: دوست عزیزم! جواد را فراموش نکن و حتماً ما را شفاعت کن.
▫️ (نقل از: یکی از رزمندگان تیپ جوادالائمه-ع)
دفاع مقدس
⏳ دوم آبان ماه #سال_1368 - رحلت مجاهد نستوه، آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی 💠 فرماندۀ عزیز!- دور
💠 عالم ربانی و مجاهد نستوه، آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی
دفاع مقدس
💠 عالم ربانی و مجاهد نستوه، آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی
💠 مجاهد نستوه، آیتالله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی
🌸 عالمی وارسته که از محضر بزرگان عصر خود کمالات معنوی و اخلاقی را کسب نمود. او به غایت متواضع و فروتن بود و در جلسات درس خود، در ردیف شاگرانش بر روی زمین مینشست و تدرس او آمیخته با تبسّم، ادب و احترام بود. سادهزیست بود و از مال دنیا هیچ نیندوخت. در مشهد و در خانهای اجارهای زندگی میکرد. هرگز اجازه نمیداد کسی دست او را ببوسد یا او را آیتاللّه خطاب کند. هیچ گاه در منزل امر و نهی نمیکرد و با وجود کهولت سن، گاه در کنار حوض لباسهای خود را میشست یا حیاط را جارو میکرد. او علاوه بر تألیف کتب متعدد، به انجام خدمات عامالمنفعه نیز همت میگماشت مانند: خیریه درمانی، و صندوق قرضالحسنه ...
🍀 میرزا جواد آقا از پیشگامان نهضت امام خمینی بود در دوران جنگ نیز حامی رزمندگان. ایشان علیرغم کهولت سن، عشق وافری برای حضور در جبهه از خود نشان میداد موفق شد 4 بار به جبهه اعزام شده و لباس بسیجی به تن کند.
🌼 وقتی گفته میشد: حال شما مساعد نيست و وظیفهای ندارید، كهولت سن هم اجازه نميدهد به جبهه بروید؛ در پاسخ میگفت: میدانم، اما ميخواهم مثل آن پرستويي باشم كه موقع پرتاب ابراهيم(ع) به درون آتش، يك قطره آب به منقار خود گرفته بود تا روی آن آتش بزرگ بریزد و به نوعی تکلیف خود را انجام داده باشد و به این وسیله بگوید که من با ابراهيم هستم!
🔺 يكي از شاگردان اين عالم رباني میگوید: روزى در محضر استاد بودم، بقچهاى به من نشان دادند و فرمودند: "در اين بسته، كفن من است، هر وقت به جبهه مىروم، آن را با خود مىبرم، و بارها به دوستان گفتهام در جبهه هر كجا كه شهيد شوم يا بميرم، همان جا با همين كفن مرا دفن كنيد و حق نداريد جنازه مرا به مشهد يا جايى ديگر انتقال دهيد".
🌴 ایشان در دوم آبان 1368 رحلت نمود و طبق سفارش خود، او را در قبرستان عمومی مشهد دفن کردند و از نوشتن و نصب سنگ قبر نیز اجتناب کردند تا نشانی باشد از مقام خاکساری او در برابر حضرت رب
برای شناسایی رفته بودیم به شرق بصره؛ کانال ماهی.
چند متر مانده به سنگر عراقیها، دیدمش..
گفتم: جای شما اینجا نیست..!
اینجا، جای تیرانداز است، نه فرمانده لشکر..
گفت: مگر من با بقیهی بچههای لشکر چه فرقی دارم که پشت آنها باشم؟
هیچ فرقی بین من و سایر نیروهای لشکر نیست.
🌷شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی🌷
🌸نغمهسرای جبههها، حاج #صادق_آهنگران
کسی که عراقیها او را"بلبل خمینی"مینامیدند
💠نوحههایشورانگیزآهنگران هنگام عملیاتها،
قلوب رزمندگان را جلامیداد وروحیه آنانرادوچندان میساخت
صادق__آهنگران_سرزمین_نینوا_یادش_به.mp3
618.9K
⏳ دوران #دفاع_مقدس
📢صوت| نغمه های حاج #صادق_آهنگران
🌴سرزمین نینوا یادش به خیر ...
🌸 کربلای جبههها یادش به خیر ...
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
#نامهای_که_هشت_سال_دیر_رسید!
🌷لاغری و کوچکی اندامم برای بنده دردسری شده بود. چون هر بار که برای اعزام به جبهه به مسئولین بسیج عشایر دزفول مراجعه میکردم، اجازه اعزام نمیدادند. من به ناچار در روستای خودمان شمس آباد در انجام کارهای نگهبانی و فرهنگی در سطح روستا همکاری داشتم تا هنگام شروع عملیات رمضان. در نوبت دوم اعزام بسیج عشایر در ۱۸ تیر ۶۱ موفق شدم که بالأخره با رزمندگان اسلام همگام شوم. با رسیدن به پادگان کرخه بلافاصله ما را سازماندهی کردند و برای انجام عملیات به منطقه عملیاتی رمضان گسیل داشتند. در هنگام سازماندهی نیروها در پادگان کرخه دوستم محمود زادعلی نزد من آمده و گفت:...
🌷و گفت: «من در این عملیات به شهادت میرسم و یقین دارم خداوند لطف خود را شامل حال من میکند.» من قضیه را خیلی جدی نگرفتم و به ایشان گفتم: «ما دفعه اول است که به منطقه میرویم پس آنها که مدت زیادی است که در جبهه هستند و افراد صالحتری هستند اگر بنا به شهادت باشد استحقاق آنان برای شهادت که بیشتر است.» در منطقه عملیاتی در تاریخ ۲۶ تیر ۶۱ باز هم ایشان را دیدم و وی دوباره موضوع شهادتش را بیان کرد که با شروع عملیات و ادامه آن من و چندین نفر از رزمندگان به اسارت نیروهای دشمن درآمدیم. حدود سه سال بعد از اسارتم بود که....
🌷که آقای محمدرضا طالب رزمنده جانباز عزیز طی نامهای برایم نوشت که محمود زادعلی به شهادت رسیده است. در سال ۱۳۶۹ که به میهن عزیز اسلامی برگشتم، آقای غلامعلی جمل زاده از همرزمانم در عملیات رمضان به محض دیدن من گفت که یک امانتی پیش من داری که این مدت ۸ سال که اسیر بودی آن را برای تو نگه داشتهام. او یک قطعه کاغذ به من داد که با دستخط شهید محمود زادعلی نوشته شده بود که من شهید میشوم. او در این نامه از من حلالیت طلبیده بود. این موضوع به من فهماند که شهدا از رسیدن خود به کمال الهی و شهادتشان آگاهی دارند.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز محمود زادعلی
راوی: آزاده سرافراز محمدرضا پویه
منبع: سایت نوید شاهد