eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
10.5هزار ویدیو
853 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
🎥 #ببینید | #خاطره 🎞 تلاش شهید حسین علم الهدی بمنظور ارتباط گیری با اعراب و عشایر خوزستان همزمان ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 🎙 بیان خاطره دیدار اهالی دشت آزادگان خوزستان با امام در جماران از زبان حاج صادق آهنگران دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
دفاع مقدس
🎥 #ببینید | #خاطره_گویی 🎙 بیان خاطره دیدار اهالی دشت آزادگان خوزستان با امام در جماران از زبان حاج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای شهیدان به خون غلطان خوزستان درود نایاب از اجرایی خاطره انگیز حسینیه جماران ۵ دیماه ۱۳۵۹ بانوای حاج صادق آهنگران شعر: مرحوم حاج حبیب الله معلمی @DefaeMoqaddas ✅ کانال دفاع مقدس
rah-ghods-az-karbala-03.mp3
1.24M
🎙کلام زیبا و آسمانی شهید آوینی در مستند «روایت فتح» خام و بدون آهنگ گذاری ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دختربچه کاپشن صورتی با گوشواره قلبی، سلام ما رو به پسربچه سه ساله پیرهن قرمز برسون! چه روزهایی گذشته بر این مردم بر این مملکت .... بر این خاک....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 سفارش سردار شهید احمد کاظمی + ۲ روز تا پرواز حاج احمد و یارانش🕊🕊 ادامه پست در : ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅
دفاع مقدس
📹 سفارش سردار شهید احمد کاظمی + ۲ روز تا پرواز حاج احمد و یارانش🕊🕊 ادامه پست در : ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 اخبار تلویزیون مورخه: ۱۹ دی ماه ۱۳۸۴ 🌷 شهادت شهید حاج احمد کاظمی و همراهانش و پیام تسلیت رهبر انقلاب 🛩 ... در سانحه هواپیمای فالکن-۲۰ متعلق به سپاه که منجر به شهادت جمعی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران شد: ▪️احمد كاظمي فرمانده‌ نيروي زميني سپاه ▫️تولد: ۱۳۳۷ نجف آباد ▪️‌ سعيد مهتدي جعفري فرمانده‌ لشكر ۲۷ محمد رسول‌الله ▫️تولد: ۱۳۳۷ ورامین ▪️‌سعيد سليماني معاون عمليات نيروي زميني سپاه ▫️تولد: ۱۳۳۸ تهران ▪️‌ نبي‌الله شاه‌مرادي معاون اطلاعات نيروي زميني سپاه ▫️تولد: ۱۳۴۱ اصفهان ▪️خلبان عباس كربندي مجرد فرمانده‌ پايگاه هوايي قدر نيروي هوايي سپاه و خلبان يكم پرواز ▫️تولد : ۱۳۳۷ قم ▪️ غلامرضا يزداني فرمانده‌ توپخانه‌ نيروي زميني سپاه ▫️تولد: ۱۳۴۰ نجف آباد ▪️‌صفدر رشادي معاون طرح و برنامه‌ نيروي زميني سپاه ▫️تولد: ۱۳۴۰ ساوه ▪️‌خلبان احمد الهامي‌نژاد فرمانده‌ دانشكده‌ پروازي نيروي هوايي سپاه و كمك خلبان ▫️تولد: ۱۳۴۰ سبزوار ▪️حميد آذين‌پور رييس دفتر فرماندهي نيروي زميني سپاه ▫️تولد: ۱۳۴۲ محمودآباد ▪️مرتضي بصيري مهندس پرواز ▪️محسن اسدي افسر همراه فرمانده‌ شهيد نيروي زميني سپاه ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ ⚪️ احمد کاظمی در دوران با شجاعت و رشادت‌های مثال زدنی خود، نقش موثری در مقاطع محتلف جنگ ایفا نمود. او پس از پایان جنگ به عنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه و فرمانده نیروی زمینی سپاه منصوب شد. کفایت و شجاعت شهید کاظمی به حدی بود که رهبر معظم انقلاب سه مدال فتح به ایشان اعطا نمودند.
بین الشهیدین این، فقط یک خواب شیرین است. نه برای خودنمایی است، نه برای ریا. و نه چسباندن خودم به شهدا. ولی قطعاً برای آویزان شدن به شهدا و امید به شفاعتشان، هست! اصل اینه که خیلی با این رویا، حال می‌کنم! روز سه‌شنبه 27 اسفند 1399 بعد از نماز صبح خوابیدم و حدود ساعت 9 تا 10 صبح این خواب عجیب را که خیلی برایم شیرین و دلچسب بود، دیدم: داخل یک اتاق بزرگ که مثل سالن بود، در ساختمانی اداری که نمی‌دانستم چیست و کجاست، میز چوبی قهوه‌ای رنگی با طول و عرض تقریبی یک و نیم در سه متر قرار داشت. من درست‌ گوشه نشسته بودم و روبرویم پنجره‌های بزرگی قرار داشت که روشنی نور روز به داخل می‌تابید. سمت راست من شهید حاج فاسم سلیمانی درحالی که لباس فرم قشنگ و نوی سپاه بر تن داشت، درست بغلم نشسته بود و با لبخندی بسیار زیبا و آرامش بخش نگاهم می‌کرد. بوی خوشی از او استشمام می‌کردم و حضورش و بخصوص لبخندش آرامشی خاص بهم می‌داد. سمت ‌چپم که تقریباً بیست سانتی با هم فاصله داشتیم، شهید احمد کاظمی نشسته و دست‌هایش را روی میز گذاشته بود و او هم می‌خندید. پیراهن چینی کرم رنگی بر تن داشت. از همان نوع و رنگ که اردیبهشت سال 1361 در عملیات بیت‌المقدس برای اولین و تنها بار دیده بودمش. او هم چهره‌ای خندان و شیرین داشت. حمید خلیلی (مدیر نشر شهید احمد کاظمی) هم روبروی ما بود ولی دور میز نبود. ظاهراً قرار نبود او بفهمد ما سه نفر با هم چه می‌گوییم! شهید پورجعفری هم روبروی ما ایستاده بود و نگاه می‌کرد. (هیچگاه شهید پورجعفری را ندیده‌ام) جالبش این بود که هر سه نفرشان لبخند بر لب داشتند. پورجعفری دوربین خیلی کوچکی را که روی سه‌پایۀ کوچکی قرار داشت روبروی من روشن کرد و جلسه و در اصل حرف‌های مرا ضبط می‌کرد. احساسم این بود که جلسۀ گزینش برای من است و قرار بود حاج قاسم سلیمانی و احمد کاظمی با من مصاحبه کرده و مرا پذیرش کنند. حاج قاسم نگاهی به من انداخت و با لبخندی خودمانی گفت: - خب حالا تو که این‌قدر مشتاق هستی، بگو ببینم اصلاً چی شد افتادی توی این حال و هوا؟ از خودت برای ما بگو. وقتی دیدم پورجعفری دوربین را روشن کرد و خودش رفت عقب، با خودم تاسف خوردم که ای‌کاش رکوردر خود را آورده بودم و حرف‌های خودم را ضبط می‌کردم. احساسم این بود که حرف‌های خالص و مهمی خواهم زد و ‌کاش برای خودم ضبط می‌شد. می‌دانستم فیلمی که اینها می‌گیرند، به خودم نخواهند داد. وقتی حاج قاسم با لبخند گفت: - خب بگو ... یک نگاه با حسرت به احمد کاظمی انداختم و با بُغضی عجیب رو به او گفتم: - من زمان جنگ عاشق یک نفر شدم که خیلی رویم تاثیر گذاشت و داغونم کرد. اشکم شدیداً جاری شد. رو به احمد کاظمی ادامه دادم: - بعد از اون دیگه قسم خوردم عاشق هیچکس نشم. زار زار گریه می‌کردم. به خودم جرات دادم و با حسرتی عجیب به احمد کاظمی که همچنان می‌خندید ولی به من نگاه نمی‌کرد، گفتم: - اون یک نفر تو بودی، که توی خرمشهر عاشقت شدم. تو اون‌جا حال و هوای عجیبی داشتی. خیلی دوستت داشتم. عاشقت شده بودم. حاج قاسم نگاه زیبایی به احمد کرد و خطاب به من گفت: - خب بعدش چی شد؟ که گفتم: - تابستان سال 1362 از طرف بسیج رفتم لبنان و در شهرهای هِرمِل، تَمنِین التَحتا و بعلبک بودم. اسم شهرها را که گفتم، حاج قاسم با لبخند به احمد نگاه کرد؛ انگاری با اسم شهرها آشنا بودند. حاج قاسم گفت: خب بعدش ... گفتم: - خب بعدش رفتم جنگ و گذشت تا این‌که سال 1374 خودم رفتم لبنان. کاملاً با هزینۀ خودم می‌رفتم. دیگه سال 75 رفتم، سال 76 رفتم. هر دفعه یکی دو ماه می‌موندم. هیچکس بهم کمک نمی‌کرد و پول نمی‌داد. کاملاً با هزینۀ شخصی می‌رفتم. اون زمان برای کار خبرنگاری و عکاسی می‌رفتم لبنان. حدود سه چهار میلیون تومان هزینه کردم. به حاج قاسم نگاه کردم و گفتم: - تا این‌که رسیدم به شما. در برابر لبخند او خندیدم و عاشقانه نگاهش کردم. خواستم بفهمد که بعد از احمد کاظمی عاشق تو شدم. پورجعفری همچنان روبروی من پشت دوربین ایستاده بود. هیچی نمی‌گفت و از حرف‌های من خندۀ قشنگی می‌کرد. احساسم این بود که قرار است یک چیز لذت‌بخش شیرین بهم بدهند. از این‌که وسط دو شهید آن‌هم با فاصلۀ ده – بیست سانتی‌متری نشسته بودم، هم احساس شادمانی داشتم، هم احساس بُغض و گریۀ شدید. می‌دانستم اینها شهید شده‌اند. انگار حاج قاسم می‌خواست مرا برای خودشان استخدام کند و من بروم پیش آنها. ان‌شاءالله حمید داودآبادی (نویسنده کتب دفاع مقدس)
39.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷شهید جهان آرا: *جبهه آمدن نوعی خودسازی است* *این میدان، بهترین میدان عمل برای شناخت فرد، خودش و جامعه‌اش است* 🌴 دوران 📢 سخنرانی شهید سیدمحمد جهان آرا که برای اولین بار منتشر می‌شود.
دفاع مقدس
#صدای_ماندگار 🌷شهید جهان آرا: *جبهه آمدن نوعی خودسازی است* *این میدان، بهترین میدان عمل برای شناخت
⚪️ معجزه­ باد !!    نزدیک پل ایستگاه دوازده، برای شکست حصر آبادان به کمین نشستیم. محمد بلند فریاد کشید: ”نصر من الله و فتح قریب.“ انفجارهای مهیب زمین را لرزاند. گلوله­ ها با گراهای از پیش تعیین شده روی هدف­ ها کوبیده می­ شد. بادی از سمت کارون شروع به وزیدن کرد. گرد و خاک با بوی نفت در هوا پخش شد. در تمام مدتی که نقشه­ عملیات را کشیده بودیم به لوله­ های نفت فکر نکرده بودیم!. ”دعا کنید که باد از کار بیافتد. به طرف سنگرها عقب نشینی کنید.“؛ محمد در کنار نیروها، پیشانی به خاک گذاشته بود و دعا می­ خواند. باد قطع شد و فریاد حمله از هر طرف شنیده می­ شد. منطقه از جنازه­ های عراقی­ ها پر شده بود و صف اسیران لحظه به لحظه طولانی­ تر می شد. محمد و یارانش از اینکه توانسته بودند فرمان امام را به انجام برسانند در پوست خود نمی­ گنجیدنند. خاطره ای از شهید جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر دوران جنگ تحمیلی
روز شمار جنگ – 17 دی 1359.pdf
241K
⌛️ وقایع جنگ تحمیلی -- ۱۷ دی ۱۳۵۹
روز شمار جنگ – 17 دی 1361.pdf
404.9K
⌛️ وقایع جنگ تحمیلی -- ۱۷ دی ۱۳۶۱
روز شمار جنگ – 17 دی 1364.pdf
3.13M
⌛️ وقایع جنگ تحمیلی -- ۱۷ دی ۱۳۶۴
روز شمار جنگ – 17 دی 1366.pdf
118.6K
⌛️ وقایع جنگ تحمیلی -- ۱۷ دی ۱۳۶۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ حرف های مهم حاج قاسم در مورد «همراه خوب» و «همراه بد» در راه رسیدن به هدف ... ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ پ.ن: نمونه اش، دوستان حسین علم الهدی، همانها که تنهایش نگذاشتند، همراهی اش کردند و او آنها را به قله افتخار و سعادت (شهادت) رساند🕊🕊 طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ سالروز 👇👇
دفاع مقدس
#موعظه ▫️ حرف های مهم حاج قاسم در مورد «همراه خوب» و «همراه بد» در راه رسیدن به هدف ... ▫️▫️▫️▫️▫️▫
🔰 راوی می‌گفت: شهـدای هویزه عجیب به شهدای کربلا شبیه‌ اند فرمانده‌شان شهید حسین علم الهدی بود در میدان نبرد تنها ماندند پیکرشان در زیر تانک ها محل شهادتشان حرم شان شد. 🌷 ایام شهادت شهدای هویزه گرامی باد
صبح، سرشار حس بودن است جاده‌های عشق را پیمودن است... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
روز شمار جنگ – 18 دی 1359.pdf
160.5K
⏳ وقایع جنگ تحمیلی– ۱۸ دیماه ۱۳۵۹
روز شمار جنگ – 18 دی 1361.pdf
376.4K
⏳ وقایع جنگ تحمیلی– ۱۸ دیماه ۱۳۶۱
روز شمار جنگ – 18 دی 1364.pdf
2.67M
⏳ وقایع جنگ تحمیلی– ۱۸ دیماه ۱۳۶۴
روز شمار جنگ – 18 دی 1366.pdf
161.5K
⏳ وقایع جنگ تحمیلی– ۱۸ دیماه ۱۳۶۶
📄 فراری از وصیت نامه بسیجی ۱۶ ساله، شهید سید هاشم رحیمی: ✍ «مادران و خواهران، شما راهی در پیش بگیرید که دنباله رو شهیدان باشد و وظیفه شما است که کوبنده تر از خون شهیدان می باشد پس بر شما واجب است که این امر الهی را اجرا کنید. شما جهادی بزرگتر از این جهاد دارید و آن است، بکنید که امر پیغمبر اکرم«ص» است. بچه های خود را زیر سایه ی الله بزرگ کنید.... 🕊🕊 شهادت: / شرق بصره -- ۲۲ تیرماه ۶۱ -- عملیات رمضان ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
قرار است در کدام صراط جواب چنین لاله های شهید🌷 را بدهیم؟! ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas