eitaa logo
دفاع مقدس
3.5هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
9.5هزار ویدیو
794 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر یا لیتنا کنا معک لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ فیلم و تصاویر "سردار هور"، شهید علی هاشمی، فرمانده سپاه ششم و قرارگاه سرّی نصرت 🌴 دوران ۱۰ شهریور ۱۳۴۰ --- سالروز ولادت
حسین فخری-در سوک شهادت علی هاشمی.mp3
2.98M
📢 صوت | مرثیه‌سرایی در سوگ شهادت علی هاشمی 🎤 با صدای استاد حسین فخری 🌴 علی! ای یاور و همسنگر دیرینه ما💕 ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
💠 هرچه می‌توانید راجع به شهدا بنویسید و کار هنری کنید... ⚪️ رهبر انقلاب: 🔹 هرچه می‌توانید از یاد این شهیدان استفاده کنید، هرچه می‌توانید راجع به اینها بنویسید، ثبت کنید، ضبط کنید، کار هنری انجام دهید. هیچ لزومی ندارد که مبالغه و اغراق گویی درباره اینها بشود ... ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
🌴۱۰ شهریور سال ۶۵ 🇮🇷 . ▪️عملیات کربلای ۲ در منطقه‌ای به وسعت تقریبی ۵۰ کیلومتر مربع از جبهه‌های شمالی نبرد در تاریخ ۱۰ شهریور ماه ۶۵ اجرا شد. در این عملیات بار دیگر ارتفاعاتی در منطقه حاج عمران به تصرف ایران درآمد. همچنین در اين عمليات، دشمن كه از تسلط خويش بر مناطق حساس مايوس شده بود، بر خلاف مقررات بين‌المللي، دست به حمله شيميايي زد اما با این وجود، متحمل ۳۰۰۰ نفر کشته و زخمی و ۲۰۰ نفر اسیر شد. لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) نیز در این عملیات با استعداد ۵ گردان با رمز یا ابا عبدالله الحسین ادرکنی وارد عمل شد و تا تاریخ ۲۵ /۷/ ۶۵ در منطقه باقی ماند. از جمله شهدای شاخص لشکر در این عملیات شهيد محمود كاوه، فرمانده دلاور لشكر ويژه شهدا بود.  . ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
💠 خاطره ای از اعزام نیروهای تخریب برای راوی: جعفر طهماسبی (از لشگر ۱۰ سیدالشهداء-ع) ⏳ یک هفته به مانده بود مقر تخریب لشگر ۱۰ در قلاجه (بین راه اسلام آباد_ایلام) بود. آماده می‌شدیم برای محرم سال ۶۵ آمادگی از این جهت که ساک ها رو بسته بودیم برای رفتن مرخصی . اکثر بچه ها می‌خواستن دهه ی اول محرم رو تهران باشند. از منطقه هم قول و قرار برای حسینیه لباس فروشها و مسجد جامع بازار تهران گذشته بودند و ما هم که هیات داشتیم خوشحال بودیم که امسال محرم لااقل به هیئت های عزادارمان می‌رسیم. اما دستوری همۀ این امید و آرزوها رو به فنا داد و فرمان دادند که گردان‌ها و واحدهای لشگر به منطقه پیرانشهر حرکت کنند. ▫️غروب روز جمعه ۷ شهریور ۶۵ از قَلاجِه با دو تا اتوبوس راه افتادیم شب را در مسجد ترک های باختران به صبح رسونیدیم مسجد خیلی شلوغ بود رزمنده های زیادی توی شبستان مسجد خوابیده بودند من تا صبح از صدای خرناسه بعضی ها خوابم نبرد. بلافاصله بعد از نماز صبح سفره ها رو انداختند و صبحانه خوردیم و راه افتادیم به سمت سنندج. دو تا اتوبوس بودیم دو تا اتوبوسمان هم خیلی تمیز و شیک بود. یادم هست اتوبوسی که ما در آن بودیم "ایران پیما" بود و راننده اش ماشین رو از تمیزی برق انداخته بود. وقتی وارد اتوبوس شدم گفتم : خدا رو شکر ، یه بار ما رو آدم حساب کردند و یک ماشین خوب برای ما فرستادند. یک راست رفتم صندلی آخر اتوبوس یه جای دنج پیدا کردم. قبل از نماز ظهر و عصر رسیدیم به سپاه بوکان آنجا نماز ظهر و عصر را خواندیم و نهار هم خوردیم و حدود ساعت ۲ بعد از ظهر بود که به سمت نقده حرکت کردیم. من کف اتوبوس چفیه ام را پهن کردم و خوابیدم.. البته راننده و کمکش یه خورده غر غر کردند اما مهم نبود. مست خواب بودم که یک صدای عجیبی آمد. مثل اینکه چیزی به عقب ماشین ما خورد و من که کف ماشین خوابیده بودم سر خوردم تا دم درب اتوبوس. همه ی بچه ها از خواب پریده بودند و هر کسی یه ذکری می گفت: یکی می گفت یا زهرا(س) یکی یا حسین و یا ابالفضل من که کف اتوبوس بودم و از چیزی خبر نداشتم با زحمت از میان صندلی ها و بچه هایی که به سمت درب اتوبوس هجوم آورده بودند خودم رو بالا کشیدم و با تعجب پرسیدم چی شده؟؟ چرا اینقدر شلوغش می کنید!!! که نگاهم به سمت راست جاده و پشت ماشین افتاد. اتوبوس پشت سری ما از پل مسیر جاده غلطید و به پهلوی راست روی زمین افتاد. اینبار خودم با همه ی وجودم یه یا ابالفضل(ع) گفتم. اتوبوس ما چند متری جلو رفت و راننده از ماشین پایین پرید و من هم پایین رفتم هی می گفتم خدایا به ما رحم کن... خدایا بچه هامون چیزیشون نشده باشه. شیشه جلوی ماشین خورد شده بود و راننده از شیشه آمد بیرون و پشت سرش یکی یکی بچه ها بیرون آمدن. در کمال ناباوری همه ی تخریبچی ها سالم بودند فقط یکی از بچه ها یک خورده گوشه ی پایش زخم شده بود که با یک چسب زخم مشکل حل شد. وسایل بچه ها توی صندوق اتوبوس بود که به علت ترکیدن گالن های گازوئیل آلوده شده بود. همه ی وسایل را از دو تا اتوبوس خالی کردیم اتوبوس دوم که چپ کرده بود و اتوبوس اول هم که ما بودیم در اثر ضربه ای که به موتورش خورده بود از کار افتاده بود. به خنده گفتم: بخشگی شانس... یه بار یه اتوبوس خوب برای ما اومد و این هم شد سرنوشت ما.‼️ راننده دو تا اتوبوس توی سر خودشون می زدند . چون هم اتوبوس ها صدمه دیده بود و هم اینکه نگران بودند اگر هوا تاریک بشه با نا امنی جاده ها چه کنند!! خطر هجوم ضدانقلاب یود.... از طریق بی سیم یکی از پایگاه های تامین جاده که در نزدیکی ما بود خبر تصادف را دادند و یک ساعتی طول کشید که ماشین آمد و قبل از غروب آفتاب به شهر نقده رسیدیم. مقر بچه های تخریب لشگر داخل یک هنرستان بود و نماز جماعت مغرب و عشاء رو به جماعت خواندیم و بعد از نماز چون روزهای قبل از ماه محرم بود مجلس عزاداری برگزار شد. شهید حسن مقدم آن شب حال خوبی داشت. و بعد از خواندن من ، او مجلس را به دست گرفت. یادم میاد آن شب توسل به حضرت مسلم (ع) داشتیم. شهید مقدم توی ناله ها و گریه هاش می گفت: ارباب جان. حالا که میری کربلا یه خورده آهسته برو ما هم برسیم. و شهید حسن مقدم نیمه شب دهمین روز شهریورماه ۱۳۶۵ میهمان اربابش شد روحش شاد ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
📷 | شهید حسن مقدم - محوطه دبیرستانی در نقده (مقر بچه های تخریب لشگر ۱۰) 🌷شهادت: ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ - حاج عمران - عملیات کربلای ۲ 🌴 مزار: بهشت زهرا سلام الله علیها - قطعه ۵۳-ردیف۷۳-شماره۱۶ ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽به یاد مداح اهل بیت دلسوخته و شیدای حضرت ابا عبدالله (ع) شهید یوسف جعفر قلی بیسیم چی دلاور گردان حضرت قاسم (ع) لشگر ۱۰ حضرت سیدالشهداء(ع) شهادت: عملیات کربلای ۲ حاج عمران صَلی اَللهُ عَلیکْ یا اباعبدلله (ع) ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
"آتلیه عکاسی صحرایی همراه با جلوه های ویژه در جبهه" ۱.شهید علی آقا ی روضه ای همیشه با ژستهای زیبایش که موقع عکاسی با کسی شوخی نداشت. عروج:عملیات کربلای ۲ ۲.شهید حسین مصطفایی چفیه بدست عروج:عملیات بدر ۳.حاج محمود آقا عطایی گردان میثم لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 برگی از یک کتاب :👇 ⚪️ خاطرات مدافعین خرمشهر ✍ مریم شانکی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸 ما پشت دیوار سنگر گرفته بودیم و شلیک می‌کردیم و آنها روی بامها بودند و با خمپاره از ما استقبال می‌کردند. هر طور بود خود را به پشت بام رساندیم. جمعاً چهار گلوله داشتم که همه را به طرف عراقی‌ها شلیک کردم. دشمن مرتب خمپاره می‌زد. همه جا پراز گرد و خاک شده بود و ما یکدیگر را با فریاد صدا می‌زدیم. بچه ها بی امان شلیک می‌کردند و نارنجک می‌انداختند. ضجه عراقی‌هایی که از درد به خود می پیچیدند گوش‌هایمان را پر کرده بود. بقیه شان هم از ترس در حال فرار بودند. ناگهان متوجه تمام شدن مهمات شدیم. آن هم درست در حساس ترین دقایق. چاره ای نبود و می‌بایست مهمات تهیه می‌کردیم. از جان گذشتگی و ایثار بچه ها حد نداشت. همه برای آوردن مهمات از یکدیگر سبقت می‌گرفتند. فاصله ما تا مسجد جامع خیلی نبود. به بچه ها گفتم: شما همین جا بمونید من می‌رم.... در یک لحظه و با گفتن یا جد امام و یا محمد (ص) در میان آتش خمپاره ها شروع به دویدن کردم. عبور از آن محل بسیار مشکل بود و هر احتمال خطر می‌رفت. حدود شش خمپاره به خانه ای که از مقابلش می‌گذشتم اصابت کرد. با مار پیچ دویدن و افت و خیز، به هر شکلی که بود از آنجا گذشتم. وقتی به مقر تکاورهای نیروی دریایی رسیدم، عصبانیت ام حد نداشت. حرص می‌خوردم و فریاد می‌زدم " بچه ها عراقی‌هارو اسیر کردن نیرو نداریم. مهمات نداریم یه فکری بکنید..." آنها با دستپاچگی آماده شدند و راه افتادیم. پانزده نفر بودند. شدت آتش دشمن سنگین شده بود و مرتب خیابان چهل متری، مقابل مسجد «شیخ محمد»، مسجد امام صادق و روبروی حزب جمهوری اسلامی را با خمپاره می‌زدند. خیلی وحشتناک بود. با دیدن آن صحنه ها تکاورها برگشتند. می‌گفتند این کار خود کشی‌یه. فقط چهار نفر آرپی جی زن ماندند. به هر زحمتی که بود خود را به بچه ها رساندیم. نبرد هر لحظه شدیدتر می‌شد. یکی از بچه ها را دیدم که آرام و قرار نداشت و مدام به این طرف و آن طرف می‌دوید. می گفت: من نارنجک می‌خوام... نارنجک. به او گفتم که برود و داخل خانه های اطراف را بگردد، اما او قبلاً همه جا را گشته بود. عراقی‌ها می‌دویدند و به عربی فریاد می‌زدند: "فارس‌ها اومدن ... فارس‌ها اومدن!" غوغای محشر بود طوری که گلوله آرپی جی را در عرض کمتر از یک دقیقه شلیک کردیم. نزدیک غروب، پس از یک نبرد سخت و سنگین سلاح بیشتر بچه ها گیر کرده بود و بیشتر از ده، بیست متر با عراقی‌ها فاصله نداشتیم. عده ای پیشنهاد می‌کردند که برگردیم، اما کسی جرئت نمی‌کرد سرش را از خم کوچه بیرون بیاورد. تک تیر اندازهای عراقی کمین کرده بودند و با کوچکترین حرکتی، مغزمان را متلاشی می‌کردند. بدجوری گیر کرده بودیم. در آن لحظات، دیگر تنها چیزی که به دردما میخورد نارنجک بود... ‌‌‍‌دوران جنگ تحمیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این فیلم تقدیم می‌شود به همه کسانی که غمی دنیایی در قلبشان نشسته و حال دلشان چندان خوب نیست...!! 🔸هر کس که ذره‌ای به شهدا ارادت دارد این فیلم را ببیند و شادی روح همه شهیدان اسلام صلواتی بفرستد. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌷 شهید جواد شادکام فرزند (نفر سوم از چپ) 5 اسفند 62 در 18 سالگی طی عملیات خیبر و در جریان ماموریت شکستن خط طلائیه به شهادت رسید و پیکرش در اوایل دهه 70 تفحص و در گلزار شهدای نجف‌آباد به خاک سپرده شد. او در زمان شهادت، دانش‌آموز سال سوم راهنمایی بود دوران جنگ تحمیلی
💠 فرازی از وصیتنامه شهید جواد شادکام : ✍«از مسئولان می خواهم که مبادا شیطان در شما نفوذ کرده و شما را با این مسئولیتی که دارید فریب دهد همیشه در هر کاری که خواستید بکنید خدا و دستورات و راهنمایی های ائمه را فراموش نکنید آنگاه خواستید خدائی بشوید برگردید به دورانی که با چه کسانی زندگی می کردید، با چه کسانی نان می خوردید، با چه کسانی گردش می رفتید که الان در بین شما نیستند ببینید که چطور زندگی می کردند اخلاق و رفتار آنها چطور بود. هرگاه که فهمیدید با چه کسانی بودید آنوقت به خود می آیید و می بینید که چقدر اشتباه می کردید. ▫️«فقط وصیتنامه ای که به شما دارم این است که در هیچ کاری خدای بزرگ و متعال را فراموش نکنید و این کتاب آسمانی [قرآن]و دستورات امام عزیز را سرمشق زندگی روزمرۀ خود قرار ده تا در زندگی هیچ موقع از راه راست منحرف نشوید و دیگر اینکه به این وصیتنامه های شهدا که آخرین کلامشان با شما می باشد عمل کنید.» (📷 توضیح تصویر: اقامه نماز مرحوم آیت الله شیخ عباس ایزدی امام جمعه وقت نجف آباد، بر پیکر تعدادی از شهدای تفحص شده. این تصویر، در باغملی (میدان امام خمینی) نجف آباد به ثبت رسیده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣یادمان باشد چه کسانی معبر کربلا را باز نمودند 🚨اما بدانیم که یاد به تنهایی کافی نیست! ⚡️ما که میخواهیم پیام شهدارا بگیریم، پیامشان چیست؟ پیام این است که اگر میخواهید خدا را از خود راضی کنید و وجودتان در راه خدا مفید واقع شود و مقاصد و اهداف عالی ربوبی و الهی درباره عالم آفرینش تحقّق پیدا کند، باید خودتان را در مقابل اهداف الهی ندیده بگیرید. تکلیف ما لایطاق هم نیست؛ تا آن جایی که میشود. هر جایی که گروهی از انسانهای مؤمن این کار را کردند، کلمه خدا پیروز شد. هر جایی هم که بندگان مؤمن خدا پایشان لرزید ، بدون برو برگرد، کلمه باطل پیروز شد. در انقلاب، بندگان مؤمن خدا که این ایثار و گذشت را کردند، انقلاب پیروز شد. کاری شد که هیچ تحلیلگری پیش‌بینی نمیکرد.یعنی اقامه حکومت اسلام، حکومت دین؛ آن هم در این نقطه عالم. چه کسی فکر میکرد؟ چه کسی باور میکرد؟ اما به برکت این حرکت شهیدان و مؤمنان و ایثارگران، این کارِ نشدنی انجام شد؛ چون جمع برگزیده و گروه قابل توجّهی از مؤمنان، - نمیگوییم همه - خود را نادیده گرفتند. همه باید سعی کنند که جزو این گروه باشند، تا این افتخار متعلّق به آنها باشد.  هر جایی که این گذشت نبود - مثل آن جاهایی که نیست؛ مثل در طول تاریخ که نیست؛ مثل دوران امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام که اکثریت قاطع زبدگان و خواص و مؤمنان شانه خالی کردند و ترسیدند و عقب رفتند - کلمه باطل پیروز شد،حکومت یزید سرِ کار آمد، حکومت بنی‌امیّه نود سال سرِ کار آمد، حکومت بنی‌عبّاس پنج، شش قرن سرکار آمد و ماند. به خاطر آن که این گذشت انجام نشد، مردم چه کشیدند! جوامع اسلامی چه کشیدند! مؤمنین چه کشیدند! 
28.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عزاداری رزمنده ها در رثای شهادت معاون فرهنگی تیپ الغدیر یزد دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
34.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌 با تو پیمان بسته ایم... 📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙با تو پیمان بسته ایم ، بینیم تو را در کربلا ای خمینی ای امام و یاور مستضعفان ای برادر کن حفاظت حاصل رنج امام پیشه کن تا صبح مهدی راه و رسم انبیاء این همان عهدی است که بستیم با محمد (ص) در حرا بین چه آمد بر سر آن مخلص راه خدا مرد تقوا ،مرد حق ، زائیده ی روح خدا آن مجسم گونه ی نام حسین ذوالجلال آن حنیف سرفراز ، کوچک حسین علم الهدی بین سر و دستان آنان جنگلی از لاله ها چون سر شیر دلیران بر فراز نیزه ها زندگی با ننگ و پستی این نباشد راه ما این عزیزانی که زیر تانک و توپ دشمنان جان بدادند بی امان با رسم تکبیر بلال در ره عشق امام ، خون بدادند عاشقان ای امام از معبد عشق ، حرف عاشق این بود گر که پایم رفته از دست ، چنگ و دندانم که هست گر که از من آن بگیرد ، رسم و ایمانم که هست با تو پیمان بسته ایم ، بینیم تو را در کربلا ای خمینی ای امام و یاور مستضعفان...
فتح ارتفاعات استراتژیک در محور حاج عمران عمليات کربلای ۲ در ساعت ۱ بامداد ۱۰ شهريورماه ۱۳۶۵ با رمز مبارک یااباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) در منطقه‌ی "حاج عمران" و با هدف انهدام نیروهای دشمن و تسلط بر ارتفاعات حساس منطقه (ارتفاع مهم ۲۵۱۹ و شهید صدر)؛ با شرکت يک تيپ از لشکر۱۰ سيدالشهدا(ع) ، تيپ ۹ بدر، ۱۲ قائم، ۲۱ امام رضا(ع)، ۱۰۵ قدس، ۱۵۵ ویژه شهدا که در مجموع به استعداد ۲۸ گردان از سپاه پاسداران آغاز گردید. در اين عمليات ۲۲۰۰ کیلومتر مربع از خاک کشورمان آزاد شد و ارتفاعات ۲۴۳۵، ۲۲۰۰، ۱۶۰۰، ۱۷۰۰، ۱۸۰۰ و ۲۰۰۰، در منطقه حاج عمران به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. سه هزار نفر از نیروهای دشمن متجاوز بعثی کشته یا زخمی و ۲۰۰ تن اسیر شدند. ▪️در این عملیات "سردار محمود کاوه" فرمانده تیپ ویژه شهدا و "سردار محمود قلی‌پور" رئیس ستاد لشکر قدس به درجه شهادت رسیدند. یاد و خاطره شهدای عملیات کربلای۲ گرامی‌باد با ذکر صلوات
👈 نام عملیات: ✅ رمز عملیات: یا اباعبدالله الحسین (ع) 📍 منطقه عملیات: چومان مصطفی ـ حاج عمران 🗓 زمان عملیات: 1365/6/10 تا 1365/6/11 📌 هدف: تصرف ارتفاعات 2519 و شهید صدر، ترمیم و تصحیح خط پدافندی و دست‌یابی به راه‌کارهای مناسب به منظور عمق دادن به منطقه برای عملیات بعدی در شمال عراق. 🗺 نوع عملیات: نیمه گسترده ❇️ فرماندهی عملیات: مشترک (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی) 👈 سازمان عملیات: مشترک (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی) 🚹 استعداد نیروهای درگیر خودی: 26 گردان پیاده، شامل: لشکر 10 و تیپ های 9، 12، 21، 105، 155 از سپاه به همراه چهار گردان توپخانه از سپاه و ارتش 💣 استعداد نیروهای درگیر دشمن:28گردان پیاده، 1گردان زرهی، 1 گردان کماندو، 17، 5 گردان توپخانه. 📊 نتایج عملیات:آزادسازی ارتفاع گرده کوه (شهید صدر) و ارتفاعات 2435 ،2200 ،2000 ،1800، 1700 ،1600
📒دفترچه راوی ✅ نقش مؤثر شهید کاوه در شب دوم عملیات‌ کربلای 2 👈 شب دوم عملیات‌ به دنبال عملیات شب اول، لشكر ویژه شهدا بلافاصله در شب دوم به‌منظور تصرف ارتفاع گردمند، كه شب قبل ناموفق بود وارد عمل شد. (این ارتفاع همان‌طور كه قبلاً ذكر شد، نقطه‌ی سركوب و كلید منطقه بوده و در صورت سقوط آن، عملیات روی ارتفاع وارس و سكران سهل‌تر می‌شد) و تلاش فراوانی انجام شد و نقش شهید كاوه در این تلاش خیلی مؤثر بود. وی شخصاً در جلوی نیروهای تک‌تیراندازش حركت می‌كرد و در همین درگیری‌ها نیز به شهادت رسید و لشكر ویژه شهدا هم كاری از پیش نبرد و مجدداً به منطقه‌ی اولیه خود بازگشت.
۱۰ شهریور ۱۳۶۵ --- سالروز شهادت حاج‌ محمود‌ قلي‌پور ✨ ➕در سال 1333در استان فارس، شهرستان شيراز، از پدري گيلاني و مادر اصفهاني ديده به جهان گشود. دوران خردسالي وي در شيراز سپري شد. او به علت شغل پدر كه نظامي بود به همراه خانوده از شيراز به تهران عزيمت كرد و تحصيلات مقاطع ابتداي و راهنمايي را با موفقيت در تهران سپري كرد و تحصيلات مقطع دبيرستان را با توجه به هجرت خانواده از تهران به رشت در دبيرستان شهيد بهشتي فعلي رشت به پايان رسانيد. ➕حاج محمود همانند ديگر همرزمانش زيستن در اين دار فاني برايش دلتنگ و حزن آور بود، ساعاتي پس از شنيدن مژده بشارت شهادت در عالم خواب از دوست و همرزمش شهيد ميثم بيگلو روح بلندش سبك بال و عاشق بر فراز قله‌هاي كدو (محور عملياتي كربلاي دو) در حاج عمران قرار گرفت و بر اثر اصابت تركش گلوله توپ دشمن در تاريخ 1365.6.10 دعوت خلق را لبيك گفت و در ديار جانان رحل اقامت افكند و خدايش خونبهايش شد.
تیم شناسایی عملیات ✍️ راوی : قرار شد چند نفر بریم برای ماموریت جدید پشت تویوتا کالسکه ها سوار شدیم و اومدیم سمت چند تا از بچه های لشگر هم بودند از جمله . بعد یکی دو روز همراه و رفتیم در نزدیک ارتفاعاتی که به نام و ارتفاعات 2519 مشهور بودند ،مستقر شدیم. مراحل شناسایی موانع دشمن برای عملیاتی بود که بعدا به معروف شد، روز ها و شبهای زیادی رو در اونجا موندیم ، روزها از دیدگاه با دوربین منطقه رو میدیدیم و غروب راه می افتادیم و از ارتفاع پایین میرفتیم تا ضمن شناسایی میدان مین و میدان موانع دشمن ، راهکار مناسبی پیدا کنیم برای پایین اوردن رزمنده ها از ارتفاعات تا پای میدان. تا نزدیکیهای صبح گشت میزدیم و سپیده راه می افتادیم به سمت بالای ارتفاع تا به مقر برسیم. 🟢 هم با یکی از بچه های اطلاعات لشگر از یک راهکار دیگه کار رو انجام میدادند ، تا اینکه یک شب که رفتیم گشت شناسایی موانع دشمن وقت برگشتن تا نزدیک صبح منتظر اومدن خاکفیروز شدیم اما برنگشتند.مجبور شدیم بدون ایشون منطقه رو ترک کنیم و در شناسایی عملیات کربلای 2 مفقود شد. نیومدن شهید خاکفیروز ترس و دلهره ای رو بجونمون انداخته بود که احتمال میدادیم ، ایشون اسیر شده باشه و دشمن از قرار و برنامه عملیات خبردار شده باشه ، چند شبی کار رو تعطیل کردیم تا اینکه با مشورتهای فرماندهان ، قرارشد کار رو ادامه بدیم ، مراحل شناسایی میدان مین انجام شد و تقریبا از سنگر های کمین دشمن و موانع کاشته شده دشمن براورد خوبی پیدا کرده بودیم. کارها شناسایی تکمیل شد و آماده ساعت عملیات شدیم.