eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
10.4هزار ویدیو
842 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 بلندشو علمدار... تو را که در غم علمدارت دیدم تازه فهمیدم حسین در غم عباس‌اش چه کشیده °°°° شب و روز تاسوعا که می‌شود، برای حضرت‌آقا کمی آرام‌تر روضه‌ عباس(ع) بخوانید...😭 (ع)             •┈••✾❀🏵❀✾••┈• ▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ 🚩 تعبیر بسیار و مجری‌ ملی‌ در وصف سپهبد حاج قاسم سلیمانی: . ▪️نمیدانم در کدام روز از محرم تو را یاد کنم,روز مسلم بن عقیل چون تو فرستادهٔ (رهبرت)، و میهمان ما بودی!؟ ▪️یا روز حبیب بن مظاهر، چون تو بهترین دوست قدیمی ما بودی!؟▪️یا روز قاسم ابن الحسن چون اسمت قاسم بود!؟ ▪️یا روز علی اکبر چون قطعه قطعه شدی!؟▪️یا روز عباس چون حامل علم و پرچم بودی و دو دستت قطع شد!؟ ▪️چیزی که واضح است اینست که گریه بر تو تمامی ندارد و از غیبت تو حیران و دلتنگیم. سردار دلها بعد از شهادتت، هر وقت به عبارت "سلام بر حسین(ع) و اصحاب حسین(ع)" می‌رسیم تو را یاد می کنیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 بو حسین ذکری شرافتدی منه صود وئرنده آنام ئورگتدی منه قره پیراهنیم عزتدی منه من گدایم منه سلطاندی آقام عالمین دردینه درماندی آقام 🖤 سلام بر محرم حسین (ع) 🏴 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
▫️ تو وصیت‌نامه‌اش نوشته بود : . « همراهم در قبر یک شاخه گل سرخ⚘و یک عکسِ امام بگذارید که شاخه گل را می‌خواهم به آقا و مولای خود حسین (علیه‌السلام) بدهم...🥀»
32.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار زیبا و دیدنی از دسته عزاداری حسینیه اعظم زنجان در روز غمبار و پرشکوه یوم العباس هشتم محرم ۱۴۰۳ (۲۴ تیرماه) با رجز خوانی پرشور شاعر پرتوان اهل بیت (ع) حاج ولی الله کلامی 🎙رجز اول : یل یاتار ، طوفان یاتار یاتماز حسینین پرچمی کاخ نامردان یاتار یاتماز حسینون پرچمی دیده ی دوران یاتار یاتماز حسینین پرچمی ... 🎙 رجز دوم : یاران قیامت اولدی ، میدان کربلاده ئولدوردولر حسینی ، عطشان کربلاده راوی دیر باخیردم ، گوردوم داغیلدی لشگر گرد وغبار ایچینده ، چیخدی اوشمر کافر بیر الده بیرکسیک باش ، بیر الده قانلی خنجر القانینه بویانمیش ، دامان کربلاده... 🏴 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 یخیلیب عباسیم نهر فرات اوسته بلیم سیندی زینب علمدار اولدی بویاندور قانه وفالی سرداریم .. قرانه وفادار اولدی یارالی .. شهید قرانی امید طفلانیم جوانیم لایلای اوجا بوی سرداریم وزیر درباریم وفالی غم خواریم ابوالفضلیم وای... 🖤 سلام بر علمدار باوفای کربلا 🏴 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 قلب تاریخ ... «از باب‌ استعاره‌ نیست‌ اگر را قلب‌ تاریخ‌ گفته‌اند. زمان‌ هر سال‌ در محرم‌ تجدید می‌شود و حیات‌ انسان‌ هر بار در سیدالشهداء...» 1⃣ قسمت اول، از مجموعه ″
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ما و کربلا ... «و چه خوش گفت سید شهیدان اهل قلم که هرکه می‌خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند ...» 2⃣ قسمت دوم، از مجموعه ″
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 الرحیل ... «خوب گوش کنیم؛ اکنون بار دیگر بانگ الرحیل کاروان سیدالشهدا علیه‌السلام برخاسته و زمان لبیکی دیگر است...» 3⃣ قسمت سوم، از مجموعه ″
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 میزان عشق ... «كربلا، ما را به‌سوی خود فرا می‌خواند و ارواح مشتاق ما بی‌تابانه، همچون كبوتران حرم، به‌ سوی كربلا بال می‌گشايند. كربلا! آغوشت را بگشا، به سوی تو می‌آید...» 4⃣ قسمت چهارم از مجموعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 نفحات حیات ... «قرن‌هاست كه فرياد «هل من ناصر» سيدالشهدا(ع) پهنه‌ی زمان را پيموده است و ...» 5⃣ قسمت پنجم از مجموعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 راهیان شیدایی ... «راهيان كربلا را بنگر و به يادآر ورق‌پاره‌های تقويم تاريخ را كه می‌گويد هزار و سيصد و چهل و پنج سال است كه .‌..» 6⃣ قسمت ششم از مجموعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 پیوند تاریخ ... «بگذار اغيار هرگز در نيابند و فردای روشن ما را در حضور امروز بچه‌های ما نبينند. بچه‌های ما امروز در تظاهرات و هيئت‌ها و روضه‌خوانی‌ها بزرگ می‌شوند و ...» 7⃣ قسمت هفتم از مجموعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 امروز عاشورا است ... «گفتم ای كاش عاشورا نگذشته بود و می‌خواستم بگویم كه اگر ما سال ٦١ هجری قمری و عزیز زهرا، حسین‌بن‌علی را درك می‌كردیم، صحرای كربلا چهره‌ی دیگری می‌یافت ...» 8⃣ قسمت هشتم از مجموعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 رمز خون...🩸 «شهادت جانمایه‌ی انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است. رمز آنكه سیدالشهدا(ع) را ...» 9⃣ قسمت نهم از مجموعه
دفاع مقدس
🏴 رمز خون...🩸 «شهادت جانمایه‌ی انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است. رمز آنكه سید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 زمانه‌ی امتحان ... «تو گويی هنوز كاروان سال ٦١ هجری قمری به بيابان پردرد و بلای كربلا نرسيده است. مگر آنان سر مبارك امام شهيد را بر فراز نيزه نديده‌اند؟..‌.» 🏴 آجَرَکَ الله یا بَقیَّهَ الله فی مُصیبَتِ جَدِّکَ الحُسین علیه‌السلام... 0⃣1⃣ قسمت دهم از مجموعه قسمت بعدی👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 کانون اراده‌ها ... «چه كسی از جنگ خسته شده است؟ ما به فطرت خویش باز گشته‌ایم و در آن حسین بن علی‌(ع) را یافته‌ایم و اینچنین است اگر حسین‌ ندیده ″حسین حسین″ می‌كنیم. ما از جنگ خسته نمی‌شویم، ...» ◀️ قسمت پایانی مجموعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️ درس حسین ابن علی (ع) به تمام عصرها و نسل ها، تا روز محشر و قیامت: 🌴 انگار از همیشه آخرت بوده است و انگار هیچ گاه دنیا نبوده است... ▫️ برادر عزیزم ، تو با عقل معاش تصمیم گرفته ای... 👆🎞 برشی از جلسه سخنرانی استاد محمدمهدی طباخیان با موضوع: «قاتل حسین کیست؟» ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴 💠«زوال دنیا و بقاء آخرت»💠 امام باقر عليه السلام فرمود:  ⚪️ كَتَبَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام إلى مُحَمَّدِ [ يعني محمّد بن الحنفيّة . ] بنِ عَلِيٍّ عليه السلام مِن كَربَلاءَ : 🌴 بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، مِنَ الحُسَينِ بنِ عَلِي إلى مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ ومَن قِبَلَهُ مِن بَني هاشِمٍ ، أمّا بَعدُ ، 💠 فَكَأَنَّ الدُّنيا لَم تَكُن وكَأَنَّ الآخِرَةَ لَم تَزَل ، وَالسَّلامُ .  [ منبع:كامل الزيارات : ص 158 ح 196 عن ميسر بن عبد العزيز ، بحار الأنوار : ج 45 ص 87 ح 23 . ] امام باقر عليه السلام فرمود:  حسين بن على عليهماالسلام از كربلا به محمّد بن على [ مقصود، محمّد بن حنفيّه است. ] نوشت: ✍ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. از حسين بن على به محمّد بن على و ديگر فرزندان هاشم. امّا بعد : 💠 دنيا چنان است كه گويى هرگز نبوده است و آخرت ، چنان است كه گويى همواره بوده است! والسلام».‌ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
پیرِ میخانه‌ی عشاق ، خمینـی فرمـود هرچه داریم ز داریم ا🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴 🚩🚩 در جبهه ها ☝️ 🌴 دوران
شب یازدهم _ تنهای تنها.mp3
7.88M
🎵تنهای تنها 🎧 مجموعه پادکست‌های وارثان حسین (سلام‌الله‌علیه) 🔰 تحلیلی متفاوت از 🌴 واقعه‌‌ی عظیم عاشورا 📻 همراه با ذکر مصیبت، 🎙 با بیان گرم استاد علی‌صفایی‌حائری 🏴 ماه‌ عزا #️⃣ (ع) ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
شب یازدهم _ تنهای تنها.mp3
7.88M
🎵 تنهای تنها 😭 🔰 تحلیلی متفاوت از 🌴 واقعه‌‌ی عظیم عاشورا 🚩🚩🚩 📻 همراه با ذکر مصیبت، 🎙 با بیان گرم استاد علی‌صفایی‌حائری #️⃣ (ع) ▪️ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌺 🍃🥀 روز یکشنبه 9 شهریور 65 از صبح تا ظهر اجازه دادند که در اختیار خودمون باشیم و اجازه دادند هر کس میخواهد داخل برود آزاد است. من هم با حسن راه افتادیم که چرخی توی شهر بزنیم . هم وطنان آذری زبان شهر نقده داشتند رو برپا میکردند. بوی به مشام میرسید و حسن بی تاب بود. نهار رو که خوردیم اسم یک تعداد رو خوندند که سریع تجهیزات بگیرند و آماده شوند برای عملیات. اسم من و حسن رو هم خوندند.. من بسیجی بودم و حسن پاسدار بود. حسن لباس سبز پاسداریش رو که تازه جیره گرفته بود پوشید و بند حمایل بست و نارنجکها رو بهش آویزون کرد و من هم لباس خاکی پوشیدم. ( راوی: همرزم شهید) ا🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿 10 شهریور ما 65 روزی که شهید شد 5 روز تا مونده بود و روزی که رو عقب آوردند یک از شهادت اربابش امام حسین علیه السلام گذشته بود . یعنی بیش از 50 روز بدن 19 ساله بی غسل و کفن مثل اربابش روی زمین ماند
دفاع مقدس
🎞 #موشن_گرافیک 🗓 ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۲ •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈ 🌴 کانال #دفاع_مقدس : روایتگر روید
💠 خاطره ای از اعزام نیروهای تخریب برای راوی: جعفر طهماسبی (از لشگر ۱۰ سیدالشهداء-ع) ⏳ یک هفته به مانده بود مقر تخریب لشگر ۱۰ در قلاجه (بین راه اسلام آباد_ایلام) بود. آماده می‌شدیم برای محرم سال ۶۵ آمادگی از این جهت که ساک ها رو بسته بودیم برای رفتن مرخصی . اکثر بچه ها می‌خواستن دهه ی اول محرم رو تهران باشند. از منطقه هم قول و قرار برای حسینیه لباس فروشها و مسجد جامع بازار تهران گذشته بودند و ما هم که هیات داشتیم خوشحال بودیم که امسال محرم لااقل به هیئت های عزادارمان می‌رسیم. اما دستوری همۀ این امید و آرزوها رو به فنا داد و فرمان دادند که گردان‌ها و واحدهای لشگر به منطقه پیرانشهر حرکت کنند. ▫️غروب روز جمعه ۷ شهریور ۶۵ از قَلاجِه با دو تا اتوبوس راه افتادیم شب را در مسجد ترک های باختران به صبح رسونیدیم مسجد خیلی شلوغ بود رزمنده های زیادی توی شبستان مسجد خوابیده بودند من تا صبح از صدای خرناسه بعضی ها خوابم نبرد. بلافاصله بعد از نماز صبح سفره ها رو انداختند و صبحانه خوردیم و راه افتادیم به سمت سنندج. دو تا اتوبوس بودیم دو تا اتوبوسمان هم خیلی تمیز و شیک بود. یادم هست اتوبوسی که ما در آن بودیم "ایران پیما" بود و راننده اش ماشین رو از تمیزی برق انداخته بود. وقتی وارد اتوبوس شدم گفتم : خدا رو شکر ، یه بار ما رو آدم حساب کردند و یک ماشین خوب برای ما فرستادند. یک راست رفتم صندلی آخر اتوبوس یه جای دنج پیدا کردم. قبل از نماز ظهر و عصر رسیدیم به سپاه بوکان آنجا نماز ظهر و عصر را خواندیم و نهار هم خوردیم و حدود ساعت ۲ بعد از ظهر بود که به سمت نقده حرکت کردیم. من کف اتوبوس چفیه ام را پهن کردم و خوابیدم.. البته راننده و کمکش یه خورده غر غر کردند اما مهم نبود. مست خواب بودم که یک صدای عجیبی آمد. مثل اینکه چیزی به عقب ماشین ما خورد و من که کف ماشین خوابیده بودم سر خوردم تا دم درب اتوبوس. همه ی بچه ها از خواب پریده بودند و هر کسی یه ذکری می گفت: یکی می گفت یا زهرا(س) یکی یا حسین و یا ابالفضل من که کف اتوبوس بودم و از چیزی خبر نداشتم با زحمت از میان صندلی ها و بچه هایی که به سمت درب اتوبوس هجوم آورده بودند خودم رو بالا کشیدم و با تعجب پرسیدم چی شده؟؟ چرا اینقدر شلوغش می کنید!!! که نگاهم به سمت راست جاده و پشت ماشین افتاد. اتوبوس پشت سری ما از پل مسیر جاده غلطید و به پهلوی راست روی زمین افتاد. اینبار خودم با همه ی وجودم یه یا ابالفضل(ع) گفتم. اتوبوس ما چند متری جلو رفت و راننده از ماشین پایین پرید و من هم پایین رفتم هی می گفتم خدایا به ما رحم کن... خدایا بچه هامون چیزیشون نشده باشه. شیشه جلوی ماشین خورد شده بود و راننده از شیشه آمد بیرون و پشت سرش یکی یکی بچه ها بیرون آمدن. در کمال ناباوری همه ی تخریبچی ها سالم بودند فقط یکی از بچه ها یک خورده گوشه ی پایش زخم شده بود که با یک چسب زخم مشکل حل شد. وسایل بچه ها توی صندوق اتوبوس بود که به علت ترکیدن گالن های گازوئیل آلوده شده بود. همه ی وسایل را از دو تا اتوبوس خالی کردیم اتوبوس دوم که چپ کرده بود و اتوبوس اول هم که ما بودیم در اثر ضربه ای که به موتورش خورده بود از کار افتاده بود. به خنده گفتم: بخشگی شانس... یه بار یه اتوبوس خوب برای ما اومد و این هم شد سرنوشت ما.‼️ راننده دو تا اتوبوس توی سر خودشون می زدند . چون هم اتوبوس ها صدمه دیده بود و هم اینکه نگران بودند اگر هوا تاریک بشه با نا امنی جاده ها چه کنند!! خطر هجوم ضدانقلاب یود.... از طریق بی سیم یکی از پایگاه های تامین جاده که در نزدیکی ما بود خبر تصادف را دادند و یک ساعتی طول کشید که ماشین آمد و قبل از غروب آفتاب به شهر نقده رسیدیم. مقر بچه های تخریب لشگر داخل یک هنرستان بود و نماز جماعت مغرب و عشاء رو به جماعت خواندیم و بعد از نماز چون روزهای قبل از ماه محرم بود مجلس عزاداری برگزار شد. شهید حسن مقدم آن شب حال خوبی داشت. و بعد از خواندن من ، او مجلس را به دست گرفت. یادم میاد آن شب توسل به حضرت مسلم (ع) داشتیم. شهید مقدم توی ناله ها و گریه هاش می گفت: ارباب جان. حالا که میری کربلا یه خورده آهسته برو ما هم برسیم. و شهید حسن مقدم نیمه شب دهمین روز شهریورماه ۱۳۶۵ میهمان اربابش شد روحش شاد
دفاع مقدس
🌴۱۰ شهریور سال ۶۵ 🇮🇷 #سالروز_عملیات_کربلای_۲_گرامیباد . ▪️عملیات کربلای ۲ در منطقه‌ای به وسعت تقریبی
💠 خاطره ای از اعزام نیروهای تخریب برای راوی: جعفر طهماسبی (از لشگر ۱۰ سیدالشهداء-ع) ⏳ یک هفته به مانده بود مقر تخریب لشگر ۱۰ در قلاجه (بین راه اسلام آباد_ایلام) بود. آماده می‌شدیم برای محرم سال ۶۵ آمادگی از این جهت که ساک ها رو بسته بودیم برای رفتن مرخصی . اکثر بچه ها می‌خواستن دهه ی اول محرم رو تهران باشند. از منطقه هم قول و قرار برای حسینیه لباس فروشها و مسجد جامع بازار تهران گذشته بودند و ما هم که هیات داشتیم خوشحال بودیم که امسال محرم لااقل به هیئت های عزادارمان می‌رسیم. اما دستوری همۀ این امید و آرزوها رو به فنا داد و فرمان دادند که گردان‌ها و واحدهای لشگر به منطقه پیرانشهر حرکت کنند. ▫️غروب روز جمعه ۷ شهریور ۶۵ از قَلاجِه با دو تا اتوبوس راه افتادیم شب را در مسجد ترک های باختران به صبح رسونیدیم مسجد خیلی شلوغ بود رزمنده های زیادی توی شبستان مسجد خوابیده بودند من تا صبح از صدای خرناسه بعضی ها خوابم نبرد. بلافاصله بعد از نماز صبح سفره ها رو انداختند و صبحانه خوردیم و راه افتادیم به سمت سنندج. دو تا اتوبوس بودیم دو تا اتوبوسمان هم خیلی تمیز و شیک بود. یادم هست اتوبوسی که ما در آن بودیم "ایران پیما" بود و راننده اش ماشین رو از تمیزی برق انداخته بود. وقتی وارد اتوبوس شدم گفتم : خدا رو شکر ، یه بار ما رو آدم حساب کردند و یک ماشین خوب برای ما فرستادند. یک راست رفتم صندلی آخر اتوبوس یه جای دنج پیدا کردم. قبل از نماز ظهر و عصر رسیدیم به سپاه بوکان آنجا نماز ظهر و عصر را خواندیم و نهار هم خوردیم و حدود ساعت ۲ بعد از ظهر بود که به سمت نقده حرکت کردیم. من کف اتوبوس چفیه ام را پهن کردم و خوابیدم.. البته راننده و کمکش یه خورده غر غر کردند اما مهم نبود. مست خواب بودم که یک صدای عجیبی آمد. مثل اینکه چیزی به عقب ماشین ما خورد و من که کف ماشین خوابیده بودم سر خوردم تا دم درب اتوبوس. همه ی بچه ها از خواب پریده بودند و هر کسی یه ذکری می گفت: یکی می گفت یا زهرا(س) یکی یا حسین و یا ابالفضل من که کف اتوبوس بودم و از چیزی خبر نداشتم با زحمت از میان صندلی ها و بچه هایی که به سمت درب اتوبوس هجوم آورده بودند خودم رو بالا کشیدم و با تعجب پرسیدم چی شده؟؟ چرا اینقدر شلوغش می کنید!!! که نگاهم به سمت راست جاده و پشت ماشین افتاد. اتوبوس پشت سری ما از پل مسیر جاده غلطید و به پهلوی راست روی زمین افتاد. اینبار خودم با همه ی وجودم یه یا ابالفضل(ع) گفتم. اتوبوس ما چند متری جلو رفت و راننده از ماشین پایین پرید و من هم پایین رفتم هی می گفتم خدایا به ما رحم کن... خدایا بچه هامون چیزیشون نشده باشه. شیشه جلوی ماشین خورد شده بود و راننده از شیشه آمد بیرون و پشت سرش یکی یکی بچه ها بیرون آمدن. در کمال ناباوری همه ی تخریبچی ها سالم بودند فقط یکی از بچه ها یک خورده گوشه ی پایش زخم شده بود که با یک چسب زخم مشکل حل شد. وسایل بچه ها توی صندوق اتوبوس بود که به علت ترکیدن گالن های گازوئیل آلوده شده بود. همه ی وسایل را از دو تا اتوبوس خالی کردیم اتوبوس دوم که چپ کرده بود و اتوبوس اول هم که ما بودیم در اثر ضربه ای که به موتورش خورده بود از کار افتاده بود. به خنده گفتم: بخشگی شانس... یه بار یه اتوبوس خوب برای ما اومد و این هم شد سرنوشت ما.‼️ راننده دو تا اتوبوس توی سر خودشون می زدند . چون هم اتوبوس ها صدمه دیده بود و هم اینکه نگران بودند اگر هوا تاریک بشه با نا امنی جاده ها چه کنند!! خطر هجوم ضدانقلاب یود.... از طریق بی سیم یکی از پایگاه های تامین جاده که در نزدیکی ما بود خبر تصادف را دادند و یک ساعتی طول کشید که ماشین آمد و قبل از غروب آفتاب به شهر نقده رسیدیم. مقر بچه های تخریب لشگر داخل یک هنرستان بود و نماز جماعت مغرب و عشاء رو به جماعت خواندیم و بعد از نماز چون روزهای قبل از ماه محرم بود مجلس عزاداری برگزار شد. شهید حسن مقدم آن شب حال خوبی داشت. و بعد از خواندن من ، او مجلس را به دست گرفت. یادم میاد آن شب توسل به حضرت مسلم (ع) داشتیم. شهید مقدم توی ناله ها و گریه هاش می گفت: ارباب جان. حالا که میری کربلا یه خورده آهسته برو ما هم برسیم. و شهید حسن مقدم نیمه شب دهمین روز شهریورماه ۱۳۶۵ میهمان اربابش شد روحش شاد ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
۵ آبان ۱۳۶۱ -- استقرار و آمادگی نیروهای لشکر خط شکن (ع) استان اصفهان 🌿 قبل از عملیات ⚪️ جنوب ‌شرقی دهلران ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ▪️ تلگرام https://t.me/DefaeMoqaddas2
دفاع مقدس
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ▪️ روبیکا https://rubika.ir/
👈 نام عملیات: ✅ رمز عملیات: یا زینب(س) 📍 منطقه عملیات: سلسله جبال حمرین ـ موسیان، عین خوش، زبیدات 🗓 زمان عملیات: 1361/08/10 تا 1361/08/20 📌 هدف: تصرف ارتفاعات سرکوب منطقه و قرار گرفتن در موضع برتر تاکتیکی 🗺 نوع عملیات: نیمه گسترده ❇️ فرماندهی عملیات: مشترک (سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی) 👈 سازمان عملیات: مشترک 🚹 استعداد نیروهای درگیر خودی: 49 گردان پیاده و لشکر 30 زرهی مجهز به 150 تانک و نفربر از سپاه و 8 گردان پیاده و 50 دستگاه تانک و نفربر از ارتش 💣 استعداد نیروهای درگیر دشمن: 24 گردان پیاده، 16 گردان زرهی، 4 گردان مکانیزه و 2 گردان کماندو 📊 نتایج عملیات: آزادسازی 700 کیلومتر مربع از خاک ایران از جمله ارتفاعات 400 و 298، پل چم سری، حوزه نفتی بیات، نهر عنبر، چم سری و موسیان؛ خارج شدن جاده عین خوش ـ دهلران از دید و تیر دشمن؛ آزادسازی 300 کیلومتر مربع از خاک عراق از جمله پاسگاه‌های زبیدات، شرهانی و ابوغریب.