eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
10هزار ویدیو
833 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
آرامشِ یک جهان بهـم خـواهـد خـورد آنگاه که خواب میشود چشمانت ...
هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت ... ۳۱عاشورا
📖 مطالعه قبل خواب می‌تونه عادت خوبی باشه 😊
دلم اندکی خواب می‌خواهد ! به وسعت آرامش تو ...
خواب آرام ... جانشین گردان فجر لشکر ۳۳ المهدی (عج)
خواب ؛ در بستر چشمان تو دیدن دارد .... ۱۰سیدالشهداء
به یاد گردان مقداد و میعادگاهشان در نقطه رهایی،یارانی که رفتند و بال گشودند و زمین را سخره گرفتند ... آبان ماه ۱۳۶۲ عملیات والفجر۴ مریوان نقطه رهایی به یاد شهدای والامقام: علیرضا کلهر مجتبی کشاورز اصغر امیری گردان مقداد 🇮🇷لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
دفاع مقدس
به یاد گردان مقداد و میعادگاهشان در نقطه رهایی،یارانی که رفتند و بال گشودند و زمین را سخره گرفتند ..
خاطره ای از عملیات والفجر۴ گردان مقداد قبل از عملیات، ابتدا در ادامه عملیات والفجر۳ که سرهنگ جاسم بگمانم ۱۳روز در محاصره روی ارتفاع زالواب (کله قندی) مقاومت کرده بود شرکت کرد که جاسم محمد توسط گردان کمیل بفرماندهی ابراهیم علی معصومی اسیر شد دوباره به گردان مقداد پدافند مقابل ارتفاع افسانه ای وصخره ای محول شد که حدود یک ماه درپدافند بمو بودیم چون دردیدکامل دشمن بودیم انگار درمحاصره انها بودیم بسیار سخت بود نه موانعی داشتیم ونه اشراف به منطقه ولی بایدحضور داشتیم دراین سختی که غذا فقط شبها درتاریکی به ما میرسید یک روز رفتم پیش دوستانم که مرتضی مرادیان (کسیکه سفیر دانمارک بود) به آنها سربزنم داخل یک غار که بعنوان سنگراستراحت از آن استفاده میشد یکی از بچه های گروهان بنام ناصرجباری یک مجله دنیای ورزش را گذاشت جلوی من انگار مجله را در دکه روزنامه فروشی ورق میزدی بسیار نو وتمیز بود بدون تاخوردگی درحالیکه این مجله باید از اسلام اباد میامد تا بمو که حدود۱۵۰ کیلومتر فاصله بود تاحسین آباد بمو وتنگه باویسی که راه نفوذ بعثیها به شمال سرپل ذهاب همین تنگه فوق الذکربود آقا ناصر جباری شب عملیات والفجر۴مجروح واسیر دشمن میشود شب ظاهرا چندنفر از بعثیها که روی تپه بودند میخواستند ناصر را بکشند ولی فرمانده آنها اجازه نداده بودعملیات والفجرچهار بعلت اینکه کمینها هنگام ورود گردانها به منطقه خاموش بودند وقتی گردانها از آنها میگذشتند شروع به مزاحمت میکردند چون منطقه تثبیت نشد یک ستون محدود از نیروهای گردان مقداد که مسئول ارشدانها حسین محمدی( که در خیبر به شهادت رسید) بود با مجروح واسیری که از دشمن داشتند از نزدیک تپه میگذشتند که کمینها شروع به آتش میکنند حسین با ستون مجروح واسیر با این تپه درگیرمیشود وتپه رافتح میکند وقتی روی تپه میرود ناصرجباری که نیروی گروهان اخلاص به فرماندهی سردار حسین محمدی بود با صدای بلند حسین را صدا میکند وقتی حسین میروددنبال صدا میبیند ناصر مجروح وبادست بسته دریک شیار افتاده ودر درگیری نیروهای خودی با بعثیها مجددا براثرترکش نارجنک بچه های خودی دوباره دستش ترکش میخود وظاهرا استخوانش میشکند ناصر توضیح میدهد که دیشب اسیرشدم همه میگفتند اورا بکشیم ولی این یک نفر اجازه نداد حسین همه چون نمیتوانست اسیربیاورد به عقب همان چند اسیر هم مجروحان را حمل میکردند گفت همه را خلاص کنید فقط همانکسیکه اجازه نداده بودناصر را بکشند اورا بدوش بگیرد وبه عقب میرویم درمرحله اول عملیات حسن محمدی اخوی حسین به شهادت رسید شادی ارواح مطهرشهدا صلوات روای کلهر جمعی گردان مقداد
🌸زنے‌آمده‌بود‌کہ‌پسر‌سومش‌را، راهےجبهہ‌کند. خبرنگارگفت: ناراحت‌نیستید؟ زن‌گفت‌:خیلے ناراحتم! خبرنگارگفت:شماکہ دوتا از پسر هایتان شهید شده‌اند چرا رضایت‌دادید‌سومے‌هم برود!؟ زن گفت: "ناراحتم چون پسر دیگرےندارم کہ بہ جبهہ‌بفرستم" خبرنگارمنقلب‌شد... آن زن،مادر۳شهیدخالقےپور و آن خبرنگار👤... 🌷شهید آوینے بود!
هدایت شده از دفاع مقدس
🗓 ۱۴ آبان ۱۳۶۲ - سالروز شهادت ،مالک اشتر تیپ27محمدرسول‌الله(ص) و از شاگردان و یاران باوفای که دوشادوش او در جنگ با ضد انقلاب در کردستان و نبرد با ارتش بعث عراق شرکت نمود
هدایت شده از دفاع مقدس
🌷شهيد حاجي پور مجاهدی خودساخته، باایمان، متقي و خلاق بود و بیش از سنش به بلوغ عقلی رسیده و حقایق را دریافت می‌کرد. 🌴غيرت،شجاعت وجوانمردي او مثال زدنی ودر تیپ27برای احمدمتوسلیان بمنزله مالک اشتربود
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 ▫️ در سال 1330 در "آذر شهر" تبریز در خانواده ای مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود.درجنگ کردستان شرکت داشت. پس از تجاوز عراق به خاک میهن اسلامی عازم جبهه های جنوب می گردد و با آموزش و سازماندهی نیروها به مقابله با ارتش عراق می پردازد. در عملیات «فتح المبین» و «بیت المقدس» با مسؤولیت فرمانده گردان وارد عمل می شود . وی در دو عملیات ، رشادت و شهامت فراوانی از خود بروز می دهد. در عملیات بیت المقدس ، بشدت از ناحیه پا مجروح می شود. پس از بهبود یافتن نسبی، با دختری مؤمن ازدواج می کند؛ اما از ازدواج نیز تعلقی در دلش نما فکند که او را از جبهه باز دارد. بار دیگر برای عملیات «رمضان» خودش را به جبهه می رساند که در این عملیات ، فرماندهی گردان خط شکن «عمار» به او محول می شود. شهید با شناسایی دقیق مواضع دشمن، در این عملیات ، خطوط پدافندی دشمن را با یورش جانانه در هم می شکند. حاجی پور برای انجام عملیات «زین العابدین» و «مسلم بن عقیل» خود را به جبهه می رساند و به عنوان مسؤول محور عملیاتی وارد عمل می شود. وی در این دو عملیات ، با فرماندهی مدبرانه ، شهرهای «سومار» و «گیلانغرب» را از تیررس دشمن آزاد و شکست سنگینی را بر دشمن تحمیل می کند. در عملیات «والفجر مقدماتی» ، حاجی پور به عنوان فرمانده گردان عمار، در نوک پیکان حمله واقع می شود و در حماسه ای ستودنی خلق می کند. در عملیات دیگری در منطقه «مهران» ، با طراحی مبتکرانه و هلی برد نیرو به عقب دشمن ، نیروهای عراقی را از پای در می آورد و فرمانده آنان را اسیر می کند. با شروع عملیات «والفجر 4 » ، حاجی پور همراه نیروهای خود به جبهه غرب می رود و با سازماندهی نیروها به دشمن یورش می برد و به کلیه اهداف از پیش تعیین شده می رسد. از جمله ارتفاعات استراتژیک «1904» را که مشرف بر شهر «پنجوین» عراق است ، از چنگ دشمن خارج می کند و با قدرت تمام به منطقه مسلط می شود. شهید حاجی پور پس از تثبیت مواضع به دست آمده در مرحله اول عملیات «والفجر 4» در منطقه غرب، در مرحله دوم عملیات که برای شناسایی مواضع دشمن رفته بود، در دشت «پنجوین» مورد هدف تیر مستقیم تانک دشمن قرار می گیرد و در تاریخ 14 آبان 1362 به فوز عظیم شهادت نایل می شود. 🔶 : خداوندا به ما توفيق آن را بده که چيزي را که به زبان نمي گوئيم در عمل آن را انجام دهيم. خداوندا به بنده حقيرت کمک کن که هواهاي نفسان را از خودش دور کند. خدايا دشمنان امام را نابودگردان. بارالهی! گناهانمان خيلي زياد است و تنها تو هستي که مي تواني ما را نجات دهي.... @DefaeMoqaddas
‍ چقدر ارزش دارد اسیر چهره‌ پاک تو شدن در میانِ اسارت‌های دنیایی ... خوش‌ سیما ترین شهید تخریب‌چی نوجوان و شهادت غریبانه در بیمارستان الرشید ... عبدالعظیم ..... در یکی از روزهای زیبای اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۴۹ در شهر نقنه از توابع شهرستان بروجن در استان چهارمحال بختیاری به دنیا آمد ... فقط ۱۲ سال سن داشت. دانش‌آموز اول راهنمایی بود که با شروع جنگ تحمیلی سنگر مدرسه را ترک کرد و علیرغم مخالفت اطرافیان و مسئولان به خاطر سن کمی که داشت خود را به جبهه‌های حق علیه باطل رساند. در اولین حضورش در جبهه وارد گردان تخریب شد و با تلاش و خدمات زیاد مورد توجه فرماندهان قرار گرفت. در همان مرحله اول از ناحیه دست مجروح شد و در بیمارستانی در تهران بستری شد. بعد از بهبود نسبی با وجود مخالفت خانواده و مسئولین بسیج برای آخرین‌بار عازم جبهه‌های غرب کشور شد . در عملیات والفجر ۴ درحالی‌که پیشاپیش رزمندگان مشغول بازگشایی محور عملیاتی و خنثی کردن مین‌ها بود ، به شدت مجروح شد و به اسارت نیروهای عراقی درآمد. به خاطر مجروحیت او را در بیمارستان الرشید عراق بستری کردند ، اما با توجه به‌شدت جراحات وارده و از طرفی شکنجه های بعثیون عراقی ؛ هفتم آذرماه ۱۳۶۲ در همان بیمارستان غریبانه به شهادت رسید . پیکر عبدالعظیم را در همان مکان دفن می کنند تا اینکه بعد از بیست سال پیکرش را به ایران انتقال و طی مراسم باشکوهی در گلزار شهدا زادگاهش به خاک می سپارند . 🌺 🌷 @DefaeMoqaddas 🕊🕊 ✅ کانال:
کمپوتی که به لب و دهان بچه ها نرسید!! پس از فتح خرمشهر چند نفری که باقیمانده گردان بودیم بسمت مقر خود باز گشتیم. نزدیک چادرهایمان که شدیم، احساس غربتی به ما دست داد. از350 نفر فقط ما چند نفر مانده بودیم بقیه گردان در محاصره، لت و پار شده بودند. حالت شوک به ما دست داده بود. هر کس که وارد چادرش می‌شد، بغضش می‌ترکید و مثل ابر بهار گریه می‌کرد. جای بچهها خالی بود. آنها دیگر در بین ما نبودند. مظلومیت، بی‌کسی، تنهایی، داغ از دست دادن همرزمانمان، ما را از پا درآورده بود. مخصوصاً باباغلامی که مسؤول تدارکات‌مان بود. او آدم سن و سال داری بود که وظیفه پشتیبانی را به عهده داشت. در قبل از عملیات، گاهی وقت‌ها بچه‌های رزمنده (که در سنین 18-17 سال بودند) از او کمپوتی می‌خواستند. چون تدارکات کم بود، از دادن آن به آنها خوددادری می‌ورزید و می‌گفت: فقط شب عملیات! شب عملیات آمد و یکی یکی به افراد یک قوطی کمپوت داد. اما چون می‌دانستیم جنگ سختی در پیش داریم، باید هر چه می‌توانستیم مهمات با خود می‌بردیم. به جای کمپوت، دو سه تا نارنجک برداشتیم و کمپوت‌ها را توی چادرها گذاشتیم و رفتیم. باباغلامی حالا می‌دید چادرها خالی از بچه‌هاست و گوشه کنار چادرها قوطی کمپوت افتاده. شروع کرد به گریه ‌کردن. خودش را می‌زد. مثل پدرهای پسر از دست داده، زار می‌زد. زبان گرفته بود: "مهدی جان، حمیدم، دورت بگردم بابا. کجایی اسماعیلم. برایت کمپوت آوردم. بمیرم من که شما را اذیت کردم. رضا جان. آقا هادی. بابا بیایید! محمدم، کمپوت نمی‌خواهی؟! خدایا کجان بچه‌هایم.خدایا گل‌هایم همه پر پر شدند.هنگامه ای بر پا بود که دل‌ها را ریش می‌کرد💦
هدایت شده از دفاع مقدس
👈کانال "دفاع‌ مقدس" @DefaeMoqaddas 🔸ایتا: http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🔹تلگرام: https://t.me/Defa_Moqaddas 💠 نگاهی به رویدادهای هشت سال جنگ تحمیلی
💠 دفاع مقدس در کلام امام خمینی(ره) تاریخ سخنرانی: 15 آبان 1362 شما( اعضاى واحدهاى مختلف سپاه و بنیاد شهید)دو قشر كه يكى مجاهدان هستيد در جبهه‏‌ها و در پشت جبهه‏‌ها، و يك قشر ديگرى هم كه بنياد شهيد است، از مجاهدين است، و مجاهدت شما را خداوند تبارك و تعالى اجر عنايت مى‏فرمايد، و ما بايد تشكر از هر دو قشر بكنيم. از پاسداران و سپاه پاسداران و آنچه متعلق به پاسداران است و همين طور از قواى مسلحه ديگر و از كسانى كه به اين عزيزان كمك مى‏كنند در پشت جبهه و به مظلومانى كه عزيزان خودشان را از دست داده‏‌اند، كمك مى‏كنند، ما از آنها تشكر مى‏كنيم و ملت ايران هم البته تشكر مى‏كند. ما بايد هر چه از اين مصيبت‏ها برما وارد مى‏شود قدرت دفاعي‌مان بيشتر بشود. آنها گمان مى‏كنند كه با اين وضع مى‏توانند كه در جبهه‏‌ها يا در پشت جبهه‏‌ها يك نقصى وارد كنند، در صورتى كه به اشتباه خودشان تا كنون بايد پى‏برده باشند.... شما ملاحظه می ‏كنيد كه در محيط اين منطقه صدام چه مى‏ی ند و اسرائيل چه مى‏كند. كارهايشان شبيه به هم است. صدام در جنگ شكست مى‏خورد، در جنگ هر وقت شكست خورد يك صدمه‏‌اى به مردم عادى و به مظلومين و به زن و بچه مردم وارد مى‏كند. من همين دو روز منتظر بودم كه اين به واسطه اين صدمه‏‌اى كه خورده، و اين صدمه هم بزرگترين صدمه‏‌اى بوده است كه تقريباً در طراز بزرگترين صدمه بوده است كه خورده است، اين تلافى‏اش را سر مظلومين در آورد، سر بهبهانى‏ها و- عرض مى‏كنم كه- ديگر جاهايى كه هستش، اين چند شهرى كه اخيراً در آنها موشك انداختند، اين مورد انتظار ما بود، براى اينكه امثال اين را ما از او ديده بوديم. اسرائيل هم يك نفر كه معلوم نيست الآن كه اين عده كى بودند، البته عده‏‌اى بودند كه مى‏خواستند انتقام از اسرائيل بكشند، آن محل كثافتكارى آنها را منفجر كرده‏اند، دنبالش شروع كرده است مظلومين را كوبيدن، عده كثيرى از مظلومين را به قتل رسانده است. اين اينجا شكست مى‏خورد مظلومين را از دور مى‏زند، آن آنجا انفجار حاصل مى‏شود و سيلى مى‏خورد از همان مظلومين، كه معلوم نيست الآن از چه طايفه‏‌اى هستند، چه اشخاصى هستند، در عين حالى كه خودشان هم مى‏گويند باز معلوم نشده است كى است، و ليكن طياره‏‌ها را مى‏فرستند و هر جا را كه اين مظلومين هستند میکوبند. اين وضع روحيه اشخاصى است كه عقل ندارند و قدرت دارند. من مى‏خواهم عرض بكنم كه توجه بكنند آقايان، ما نبايد هميشه انتقاد از بالاترها بكنيم. بايد بياييم تا اين پايين، بياييم پيش خودمان. توجه بكنيد به اينكه پاسداران ما كه بسيار عزيزند پيش ما، قواى مسلحه كه بسيار عزيزند، توجه كنند تفنگ وقتى دست‏شان آمد غرور نيايد دنبالش. ممكن است كه يك جوانى خيلى مهذب هم باشد، خيلى هم خوب باشد، لكن بتدريج برسد به اينكه يك وقت ظالم بشود. وقتى قدرت دست‏تان آمد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع بشويد. وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد، كه متواضع باشيد، براى اينكه اگر سستى كنيد، در اين قدرت روحى از شيطان زمين مى‏خوريد. شمايى كه امروز داريد براى اسلام زحمت مى‏كشيد، چه شمايى كه در جنگ‏ها و در پشت جنگ‏ها و در زحمت‏هايى كه در صنعت مى‏كشيد، و چه آن آقايانى كه براى مظلومين دارند خدمت مى‏كنند و براى بنياد شهيد دارند خدمت مى‏كنند، خدمت‏‌هاى شما بسيار ارزش دارد. اين ارزش را حفظ بكنيد. صورت عمل ميزان نيست، آن چيزى كه ميزان است انگيزه عمل است، معناى عمل است. دوتاست عمل، در صورت مثل هم هستند. شمشيرى كه در دست حضرت امير- سلام‌اللَّه‌عليه است فرود مى‏آيد و فرض كنيد كه عمرو بن عبدود را مى‏كشد. اين صورت عمل با صورت عمل ديگرى كه شمشير دستش هست و يك كس ديگر را مى‏كشد، صورت، يك صورت است، هر دو يك شمشيرى است و در دستى است و فرود مى‏آيد و يك كسى را مى‏كشد، لكن آنى كه او را با عبادت ثقلين افضل دانسته‏‌اند براى آن انگيزه عمل است. صحيفه امام، ج‏18، ص: 205🔽
دفاع مقدس
💠 دفاع مقدس در کلام امام خمینی(ره) تاریخ سخنرانی: 15 آبان 1362 شما( اعضاى واحدهاى مختلف سپاه و بن
💠 دفاع مقدس در کلام امام خمینی(ره) تاریخ سخنرانی: 15 آبان 1362 ...فرق ما بين شما عزيزان و آن اشخاصى كه در جبهه‏‌ها جنگ مى‏كنند، با آنهايى كه در مقابل شما هستند، صورت عمل كه يك صورت است، آنها مى‏كشند شما هم مى‏كشيد، اما كشتن شما يك عمل عبادى است و كشتن آنها يك عمل جنايى است. اين روى انگيزه‏‌اى است كه هست، روى معنايى است كه اين دو عمل دارند، نه روى صورت عمل است. شما براى خدا جهاد مى‏كنيد، آنها براى شيطان جهاد مى‏كنند. آنها تبع شيطان هستند و شما تبع خدا هستيد. اين فاصله ما بين اين دو امر است. توجه كنيد كه اين محفوظ بماند. من به آن قدرتمندانى كه در جبهه‏‌ها ايستاده‏‌اند و الآن مستأصل كرده‏‌اند صدام و صدامى‏ها را عرض مى‏كنم كه مبادا اين قدرت اسباب اين بشود كه يك انتقامى بر خلاف موازين الهى گرفته بشود. شما تا كنون بناي‌تان بر همين بوده است و ان‌شاءاللَّه از حالا به بعد هم باشد كه شهرهاى عراق را كه ما آنها را عزيز مى‏دانيم مثل شهرهاى خودمان و بعضى‏شان را بسيار بالاتر، بايد توجه كنيد اهالى آن شهرها به همان طور كه اهالى شهرهاى ما مبتلاى به شرّ صدام است، آنها، بيشتر مبتلا هستند. آنها فشارهايشان، فشار صدام بر آنها خيلى زياد است، بر خانواده‏‌هاى آنها، بر خود آنها، اشخاصى كه از آنجا آمده‏‌اند همين دو روز پيش از اين، دو سه روز پيش از اين يك كسى از آقايان كه پيش من بود نقل كرد كه اشخاصى كه از آنجا تازه آمده‏‌اند مى‏گويند اگر اشخاص عادى ريش داشته باشند مى‏گيرندشان، اگر تسبيح دست‏شان باشد مى‏گيرندشان به ترس اينكه اين حزب‌اللَّه شايد باشد، خانواده‏‌هاى اين اشخاصى كه در جبهه هستند اگر چنانچه يك وقت آنها كوتاهى بكنند آنها را سركوب مى‏كنند. وضع روحى كسى كه قدرت دارد، شاخ دارد و عقل ندارد اين است. يك كس ديگر او را اذيت مى‏كند او كس ديگر را صدمه مى‏زند. شما بايد توجه بكنيد كه مبادا يك وقتى به واسطه بمباران‏هاى شهرهاى شما و كشتن عزيزان شما، مبادا يك وقتى شما عصبانى بشويد و جبران بكنيد اين طورى، اين انتقام از او نيست. شما انتقامتان را از صدام بايد بگيريد و از حزب بعث، و الآن داريد مى‏گيريد. توجه كنيد كه مبادا حتى يك گلوله به طرف شهرهاى اينها بيندازيد. آنها شهرهايى هستند كه همان طورى كه اين بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است، مندلى هم مظلوم است، همه اينها مظلومند. اينها تحت ستم هستند. ما بايد جهات انسانى را تا آخر حفظ كنيم. ما جهات انسانى را تا مرز شهادت و فوت بايد حفظ بكنيم و هيچ وقت عصبانى از اين نشويم كه او دارد اين كار را مى‏كند، پس ما هم خوب است يكى از شهرهاى آنها را بزنيم؛ نه، هيچ همچو نيست. موازين، موازين اسلامى است. اينجا جمهورى اسلامى است. اينجا اسلام حكومت مى‏كند. بنا بر اين، بايد مواظب باشيد از خودتان كسانى كه قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسيج قدرت دارد، اينهايى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت را، جهات اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند. اين قدرت را در محلش خرج بكنند، تجاوز از محلش نشود. و من اميدوارم كه با حفظ اين جهات انسانى و اسلامى شما الگو بشويد از براى همه كشورهايى كه آن مسائل ما به آنها رسيده است و مى‏رسد. و اين مرده ديگر از بين رفته است، ديگر شما خيال نكنيد، اينها دست و پايى است كه در حال احتضار دارد مى‏زند. اين قدرتمندها آن آخر عمرشان اين طور جنون پيدا مى‏كنند. اينهايى كه در حالى كه قدرت دارند آن شارت و شورت را مى‏كنند، وقتى شكست مى‏خورند بسيار هم ضعيف مى‏شوند. اين ضعف روحى است كه انسان به يك طايفه‏‌اى كه هيچ كارى به او ندارند، توى خانه‏‌هايشان نشسته‏‌اند، يك بچه كوچكى كه كارى به او ندارد، اين ضعف انسانيت و ضعف قدرت است كه به او بپرد براى اينكه، در جبهه- او را- سيلى به او زده‏‌اند. اين آن مايه آخرش را هم كه عبارت از آن گردان‏هايى بوده است كه براى حفظ او بوده فرستاده به جبهه، و اينجا هم بسيارى از آنها را به درك فرستاده‏‌اند. خوب، اين صدمه مى‏بيند، صدمه روحى مى‏بيند، عقل هم كه ندارد كه حساب بكند كه خوب ما در جبهه مغلوب شده‏‌ايم بايد در جبهه كارى بكنيم، آنجا كه نمى‏تواند كارى بكند، به بهبهان و- نمى‏دانم- مسجد سليمان و جاهاى ديگر هم تعدى مى‏كند. اينها به واسطه ضعف روح است، و همه اينها براى اين است كه ايمان در كار نيست. صحيفه امام، ج‏18، ص: 213
قافلہ رفت و در این معرڪہ ما ماندیم و مشتے خاطره! و لبخندهایی ڪہ اشڪ را هدیہ ی دیدگانمان میڪند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 نقش بهداری رزمی در جنگ ⚪️ مداوای مجروحین 🌿 دوران
مداوای سرپایی در جنگ