صادق_آهنگران_آرزوی_کربلا_دارد_هنوز.mp3
10.21M
📢 صوت | حاج #صادق_آهنگران :
🌸 آرزوی کربلا دارد هنوز این قافله
☘️ میرود پشتِ سرِ مولای خود بیفاصله
🆔 @DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ| " #مردان_بی_ادعا "
🌴 دوران #دفاع_مقدس
📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN
✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شهادت هنر مردان خداست 🚩
📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN
✅ کانال "دفاع مقدس"
👈کانال "دفاع مقدس" @DefaeMoqaddas
─ ایتا:
🆔 https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
─ تلگرام:
🆔 https://telegram.me/Defa_Moqaddas
[In reply to دفاع مقدس]
[Forwarded from دفاع مقدس]
💠 زمانی كه «حاج بصير» فرماندهي گردان يا رسول (ص) را به عهده داشت. روزي از طرف فرماندهي لشگر 25 کربلا آمدند و به او گفتند: «ابلاغی آمده مبني بر اينكه شما از اين پس به فرماندهي تيپ يكم لشگر منصوب شديد.»
حاجي ابتدا قبول نكرد ولي بعد از اصرار زياد برادران فرماندهي، به آنها گفت: «من بايد فكر كنم.»
آنها رفتند و فرداي همان روز دوباره آمدند و از او پاسخ خواستند. حاج حسين اين بار جواب مثبت داد.
همرزمانش به او گفتند: «حاجي! چرا همان ديروز جواب مثبت نداديد.» وی در جواب گفت:«ديروز در آن حالت نمي توانستم فكر كنم و تصميم بگيرم. راستش رفتم و با خودم فكر كردم«امروز كه مرا به فرماندهي تيپ منصوب كردند اگر چند روز ديگر بخواهند اين مسئوليت را از من بگيرند و بگويند از اين پس بايد به عنوان يك تيرانداز در جبهه خدمت كني من چه عكس العملي نشان مي دهم؟ اگر ناراحت و غمگين شدم پس معلوم مي شود براي رضاي خدا اين مسئوليت را قبول نكردم. ولي اگر برايم فرقي نداشت پس مشخص مي شود كه اين مسئوليت را براي رضاي خدا قبول كردم و فرقي ندارد در كجا خدمت كنم. بعد ديدم اگر بخواهند مسئوليت فرماندهي تيپ را از من بگيرند برايم فرقي نمي كند لذا قبول كردم».
🆔 @DefaeMoqaddas
💠 خاطره ای از #غواصان_گردان_حبیب_ابن_مظاهر_لشکر_۳۱_عاشورا
🌷 #پر_پر_شدن_غريبانه_ى_برادر....!
🔹استقرار گروهان دوم گردان حبیب ابن مظاهر (لشکر ۳۱ عاشورا) به فرماندهی شهید علی پاشایی از نقطه هلالی خط شلمچه شروع و به سمت جنوب خط پدافندی امتداد یافته و با گروهان سوم الحاق کرده بود. در قسمت هلالی خط پدافندی، دسته یک به فرماندهی علیرضا ساریخانی مستقر بود. در قسمت ال شکلی خط، دسته دو به فرماندهی مهدی قنبری و در قسمت بعدی آن که تا گروهان سوم امتداد یافته بود، دسته سوم به فرماندهی سید محمد فقیه مستقر بود. سنگر فرماندهی گروهان نیز در قسمت دشوار خط پدافندی یعنی ابتدای هلالی بود.
🔸حمید غمسوار پیک حاج علی پاشایی بود و تا روزی که گردان حبیب به خط شلمچه بیاید علی پاشایی معاون نداشت ولی بعدها اسماعیل وکیل زاده و فرج قلی زاده به جمعشان پیوستند. این قسمت از هلالی شلمچه خیلی به خط دشمن نزدیک بود، بطوری که عراقی ها به راحتی با نارنجک تفنگی نیروها را زیر آتش می گرفتند. اکثر بچه ها بر اثر همین حملات به شهادت رسیدند؛ از جمله خود شهید علی پاشایی و بعدها شهید حاج رضا داروییان.…
▫️تبادل آتش بین دو خط بعضی شب ها آنچنان بالا می گرفت که گویی شب عملیات است و در این لحظه ها حاج علی پاشایی کنار بچه ها بود و توصیه های لازم را ارائه می کرد. علیرضا ساریخانی نیروهایش را در سه سنگر اجتماعی موجود در داخل هلالی سازمان داده بود و با ایجاد کانالی این قسمت را به بولدوزر منهدم شده بین دو خط ایران و عراق وصل کرده بود. نیروهایی از دسته اش شب تا صبح پشت این بولدوزر نگهبانی می دادند تا از نفوذ حضور عراقی ها به آنجا جلوگیری کنند.
▪️نگهداری خط شلمچه بسیار مشکل بود، ولی سختی های قسمت هلالی و اطراف آن قابل مقایسه با جاهای دیگر خط نبود. شدت آتش، تلفات زیاد و روزمره، فشار به اندک نیروهای موجود در خط را بیشتر می کرد. علیرضا ساریخانی در همین جا زخمی و به بیمارستان منتقل شد. فردای آن روز، سارخانی با همان حال مجروحش به خط برگشت تا کمبود نیرو و روحیه بر و بچه ها متعادل شود. نزدیک ظهر ۲۷ خرداد مهدی قنبری از سنگرهای عراقی واقع در خطوط پشتی که در کربلای پنج بدستمان افتاده بود مقداری مهمات عراقی پیدا کرده و بار تویوتا وانت کرده و در جلوی سنگر علی پاشایی تخلیه می کرد؛ ناگهان....
🔺....ناگهان عراقی ها آتششان شدت گرفت و با نارنجک تفنگی و خمپاره شصت منطقه را زیر آتش گرفتند. خمپاره ای وسط معرکه منفجر شد که دو نفر از نیروها از جمله مهدی قنبری مجروح شد. در این میان حمید غمسوار سراسیمه سر رسید و با دلهره گفت: حاج علی پاشایی داره شهید میشه!
⚪️ در سی متری آنجا، پیکر مطهر و خون آلود علی در آغوش اسماعیل وکیل زاده آرام گرفته بود. ترکشی گلوی مبارکش را بریده بود و خون از راه دهان و گوش و بینی اش بیرون می زد. ایوب پاشایی هم آنجا بود و غریبانه پرپر شدن برادرش را نظاره می کرد. اسماعیل وکیل زاده هم دستش را روی چهره علی می گرفت که ایوب بیش از این صورت خون آلود برادر را نبیند!
🆔 @DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | آموزش چند تن از غواصان گردان یارسول(ص) از لشکر24 کربلا - زیر نظر شهید حاج حسین بصیر
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🆔 @DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ| " #مردان_بی_ادعا "
🌴 دوران #دفاع_مقدس
📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN
✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شهادت هنر مردان خداست 🚩
📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN
✅ کانال "دفاع مقدس"
💠 ماجرای عکس ماندگار شهید احمد کاظمی در منطقه #فاو
🔹عملیات والفجر ۸ در بهمن ۶۴ انجام شد.۲ سال بعد بنا بر این شد در منطقه فاو یک عملیات دیگری انجام بشود تا ضمن تقویت خطوط دفاعی به سمت بصره نیز پیشرویهایی صورت گیرد.شناساییهای قبل از عملیات انجام شد. یگانهایی که میبایست در آن منطقه عملیات انجام میدادند نیز مشخص شد. بعد از ورود نیروها در منطقه، شب عملیات به دلیل عدم آمادگی صد درصدی نیروها و تردیدی که در رسیدن به پیروزی بود و احتمال حساس شدن دشمن به منطقه، عملیات فوق انجام نشد. بنا بود لشکر امام حسین (ع) و لشکر نجف اشرف با یکدیگر در آن منطقه عمل کنند. این عکس مربوط به عصر روزی است که عملیات لغو شد که شهیدکاظمی را در جمع رزمندگان در جوار سنگر فرماندهی واقع در منطقه فاو نشان میدهد.
📷 در عکس، شهید احمد کاظمی فرمانده لشکر هشت نجف اشرف، سیدعلی بنی لوحی، مسئولیت ستاد لشکر چهارده امام حسین(ع) - مصطفی ربیعی مسئول مخابرات کل سپاه و قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) در دوران #دفاع_مقدس - شهید محمد سلیمانی مسئول تبلیغات لشکر امام حسین(ع) که بعد از جنگ به واسطه عارضه شیمیایی شهید شد.
🆔 @DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپی زیبا از شهید محمد سلیمانی، مسئول تبلیغات لشکر 14 امام حسین (ع)
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🌿 عملیات والفجر هشت - زمستان 1364
📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN
✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
📷 پاسدار حسین فخری، مداح اهل بیت و رزمنده ۸سال دفاع مقدس
⏳ سال ۱۳۶۶
▫️از جمله ذاکرین اهل بیت که نام او در دهههای اخیر با تاریخ خرمشهر و دفاع مقدس پیوندی ابدی خورده، کربلایی حسین فخری است. وی رزمنده پاسداری است که تقریبا در همه روزها و ماهها و سالهای تلخ و شیرین جنگ در خرمشهر و خوزستان، حضوری موثر داشته است .
حسین فخری از معدود مداحانی است که کار اصلیاش در جنگ مداحی نبود، بلکه در کنار کار رزمندگی، مداحی میکرد و با بسیاری از شهدای سپاه خرمشهر همرزم بود. او رزمندهای بود که سالها روی دکلهای اطلاعاتی در مناطق عملیاتی جنوب و به ویژه در خرمشهر به انجام وظیفه مشاهده مواضع بعثیها و گزارش تحرک نیروهای دشمن میپرداخت و روزها و هفتههای پیاپی، چشم از مواضع بعثیها برنمیداشت و با دقت بسیار، گزارشهای مفید و کارآیی از وضعیت مواضع نیروهای بعثی تهیه میکرد و در اختیار فرماندهان عملیاتی میگذاشت.
🆔 @DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
📷 پاسدار حسین فخری، مداح اهل بیت و رزمنده ۸سال دفاع مقدس ⏳ سال ۱۳۶۶ ▫️از جمله ذاکرین اهل بیت که
🌴مداح اهل بیت پاسدارحسین فخری رزمنده ۸سال دفاع مقدس
▫️از جمله ذاکرین اهل بیت که نام او در دهههای اخیر با تاریخ خرمشهر و دفاع مقدس پیوندی ابدی خورده، کربلایی حسین فخری است. وی رزمنده پاسداری است که تقریبا در همه روزها و ماهها و سالهای تلخ و شیرین جنگ در خرمشهر و خوزستان، حضوری موثر داشته است .
حسین فخری از معدود مداحانی است که کار اصلیاش در جنگ مداحی نبود، بلکه در کنار کار رزمندگی، مداحی میکرد و با بسیاری از شهدای سپاه خرمشهر همرزم بود. او رزمندهای بود که سالها روی دکلهای اطلاعاتی در مناطق عملیاتی جنوب و به ویژه در خرمشهر به انجام وظیفه مشاهده مواضع بعثیها و گزارش تحرک نیروهای دشمن میپرداخت و روزها و هفتههای پیاپی، چشم از مواضع بعثیها برنمیداشت و با دقت بسیار، گزارشهای مفید و کارآیی از وضعیت مواضع نیروهای بعثی تهیه میکرد و در اختیار فرماندهان عملیاتی میگذاشت.
@DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🌴مداح اهل بیت پاسدارحسین فخری رزمنده ۸سال دفاع مقدس ▫️از جمله ذاکرین اهل بیت که نام او در دهههای
🌴مداحان اهل بیت: غلامعلی کویتی پور و حسین فخری
🏴 ایام محرم - دوران #دفاع_مقدس
🆔 @DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🌴مداحان اهل بیت: غلامعلی کویتی پور و حسین فخری 🏴 ایام محرم - دوران #دفاع_مقدس 🆔 @DefaeMoqaddas
📷 عکس بالا: حسین فخری مداح اهل بیت (دوران دفاع مقدس) در کنار ناصر پلنگی، خالق نقاشیهای دیواری مسجد جامع خرمشهر
🆔 @DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
📷 عکس بالا: حسین فخری مداح اهل بیت (دوران دفاع مقدس) در کنار ناصر پلنگی، خالق نقاشیهای دیواری مسجد
💠 ناصر پلنگی، هنرمندی که اسلحه او، قلمموی او بود
🔹خاطره پلنگی از آن روزهای جنگ و حضورش در کنار بچههای خرمشهر، همانهایی که نتوانست رهایشان کند و آن دوران شیرین شد تکهای از وجود او:
🎤 در آخرین نبردی که شب عملیات بیتالمقدس بود، قرار میگذاشتیم که اگر هر کدام زنده ماندیم چه کارهایی انجام دهیم. یکی از بچهها به نام جمشید برون، گفت که من از مناره مسجد اذان میگویم و صدای بسیار زیبایی داشت. من هم گفتم من نقش میزنم بر در و دیوار شهر و خاطرات را زنده نگه میدارم. شهر که داشت آباد میشد، به آنجا رفتم. پولی هم نداشتم چون دانشجو بودم و یکی از بچههایی که یک پایش را از دست داده بود، ۱۱ هزار تومان به من داد و ما رنگ اتومبیل خریدیم و شروع کردم به نقاشی و با وضو قلم میزدم. آن کار پنج، شش ماه طول کشید و ۴۵ متر دیوار با آن رنگها کار شد. من شبها در مسجد میخوابیدم و همزمان طراحی هم میکردم. شبها یکه و تنها از شهری که بازار و سینماها و بانکهای آن همه دستخوش باد و طوفان بودند طراحی میکردم و بعد با کولهباری از خاطرات و گونی گونی طراحیهایی که گوشه خانه من است و هنوز هم به چاپ نرسیده بازگشتم. برکتی که از آن دوران به وجود آمد، این بود که پس از آن هزاران نفر به آن مسجد رفتند و در کنار آن نقاشیها عکس گرفتند و با آن احساس رابطه کردند. به زیارت و دیدار مسجد میرفتند و تنها چیزی که نشان از خاطرهای بود آن نقشها بود. بنابر این آن نقاشی در آلبوم خانوادگی تمام کسانی که به آنجا میرفتند، حضور دارد.
🆔 @DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
💠 ناصر پلنگی، هنرمندی که اسلحه او، قلمموی او بود 🔹خاطره پلنگی از آن روزهای جنگ و حضورش در کنار بچه
💠 یکی از نقاشیهای ناصر پلنگی بر روی دیواری مسجد جامع خرمشهر
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🆔 @DefaeMoqaddas
#روضه_مادر
ابراهیم هر وقت اسم مادر سادات به زبان می آورد بلافاصله میگفت: سلام الله علیها.
یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا کرد.
ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد. روزی که از بیمارستان مرخص شد حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند ابراهیم گفت وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایید می خواهم روضه حضرت زهرا بخوانم.
دعام کنید
🆔 @DefaeMoqaddas