✨مهمان شام✨
« زندگینامه و خاطرات شهید سیدمیلادمصطفوی »
#بی_قراررفتن
🌸ابراهیمی دیگر🌸
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
✨﷽✨
✅وقتی امام رضا(علیه السلام) جهیزیه یه دختر فقیر رو جور میکند
✍در یک شب سرد زمستانی، تاجر ثروتمندی به زیارت امام رضا (علیه السلام) مشرف شد. هر روز به حرم می آمد؛ اما دریغ از یک قطره اشک؛ دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت. با خودش فکر کرد که دیگر فایده ای ندارد؛ برای همین، برای برگشت بلیط هواپیما گرفت. هنوز تا پرواز، چند ساعتی وقت داشت. در کوچه ای راه می رفت که دید پیرمردی بار سنگینی روی چرخ دستی اش گذاشته و آن را به سختی می برد. تاجر کمکش کرد و همزمان به او گفت: «مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی؟» پیرمرد گفت: «ای آقا! دست روی دلم نگذار دختر دم بختی دارم که برای جهیزیه اش مانده ام. همسرم گفته است تا پول جهیزیه را تهیه نکرده ام به خانه برنگردم. من مجبورم بارهای سنگین را جابه جا کنم تا پول بیشتری در بیارم.»
تاجر ثروتمند، همراه پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت. وقتی در خانه پیرمرد رسید، فهمید که زندگی سختی دارند. یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد. وقتی از آن خانه بیرون می آمد خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه می کردند. پیرمرد گفت: من چیزی ندارم که برای تشکر به تو بدهم؛ فقط دعا می کنم که عاقبت به خیر شوید و از امام رضا (علیه السلام) هدیه ای دریافت کنی.تاجر برای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام، به فرودگاه برود. وقتی به حرم وارد شد، چشم هایش مثل چشمه جوشید و طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را چشید.
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹زدل مهر تو ای مه رفتنی نی
غم عشقت بهر کس گفتنی نی
ولیکن شعله مهر و محبت
میان مردمان بنهفتنی نی
🌺@Dehghan_amiri20🌺
🍂🌺🍃
🍂🌺🍃سلام حضرت عشق #امام_زمان_مهربانم یا #صاحب_العصروالزمان
چشمى که داشت تازگى از شبنم نگاه
در انتظار با گذر لحظه شد عجین
پر شد تمام ظرف زمان بى حضور تو
پس کى ظهور مىکنى اى منجى زمین . . .
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
✨❄️
✨❄️ #حدیث_روز
امام صادق علیه السلام:
هرگز با خردمندو نابخرد، ستیزه مکن که خردمند،دشمنت می دارد و نابخرد،آزارت می میرساند.
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
اگر ذرهای #از_خاک_وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن میشویم و مرگ در این راه را افتخار میدانم.
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
❄️✨
✨❄️در عالم رويا از فرزندش درخواست ميكند كه بتواند قرآن بخواند....
مادر من يك كلاس هم سواد ندارد. در عالم خواب برادر شهيدم، شهيد كاظم رستگار را ميبيند كه به مادر ميگويد: مادر جان! من الان در بهشتم چه چيزي ميخواهي كه براي تو از آنجا بياورم؟ مادر به شهيد ميگويد: الان كه در بهشت هستي ميتواني از خدا بخواهي كه من بتوانم قرآن بخوانم. اين خواهران بسيج و خانمهاي جلسهاي ميآيند و من را به جلسه قرآن ميبرند. همه كه قرآن ميخوانند وقتي نوبت به من ميرسد ميگويم كه من سواد ندارم و آنها ميگويند كه اشكال ندارد، خب سوره حمد يا قل هو الله را بخوان. من ديگر خسته شدم و خجالت ميكشم. تا آنجا كه بعضا به اين مجالس به بهانه اينكه حالم مساعد نيست، نميروم. الان كه بهشت هستي مي توني از خدا بخواهي كه من قرآن را ياد بگيرم. شهيد رستگار به مادر ميگويد: بعد از نماز صبح بلند شو قرآن را باز كن انشاالله ميتواني بخواني."
مادر من بعد از نماز صبح بلند ميشود و هرجاي قرآن را كه باز ميكند، ميخواند.
#شهیدکاظم_نجفی_رستگار
#سالروزشهادت
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
❄️✨ ✨❄️در عالم رويا از فرزندش درخواست ميكند كه بتواند قرآن بخواند.... مادر من يك كلاس هم سواد ن
🍂🌸🍃
🍃🌸🍂فاصله ای که با شهدا داریم...
وقت ناهار رفتم پشت یه تپه و با تعجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبههای نان رو از روی زمین برمیداره، تمیز میکنه و میخوره. اونقدر ناراحت شدم که به جای سلام گفتم: داداش! تو فرمانده تیپ هستی. این کارها چیه؟ مگه غذا نیست؟ خودم دیدم دارن غذا پخش میکنند. کاظم گفت: اون غذا مال بسیجیهاست این نانها رو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند. درست نیست اسراف کنیم."
#فرماندهی_ازآن_توست_یاحسین
#ظرافتهای_فکری_اخلاقی_شهدا
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺