eitaa logo
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
1.3هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
96 فایل
🕊بنام‌اللہ🕊 🌸شہید محمدرضا دهقان امیرے🌸 🌤طلوع:1374/1/26 🕊شہادت:1394/8/21 💌پیامے‌ازجانب🌼 #نعم_الرفیق 🌼: ✾اگردلتان‌گرفت‌یادعاشوراڪنید ✾ومطمئن‌باشیدڪہ‌تنہابایادخداست‌ڪہ‌دلہاآرام‌مے‌گیرد. خادم ڪانال: @shahid_dehghan_amiri ادمین تبادل: @ashegh_1377
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بِسْمِ الله الْرَّحْمن الْرَّحیم🌸
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
🍃🌸السلام وعلیک یا مولانا یا صاحب الزمان عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم همچو اسماعیل به فرمان خدا رامت شوم حاجیان اندر دیار کعبه گشتند مهمان میزبان من بیا تا من که مهمانت شوم عید قربان است و هر کی می دهد قربانی اش آرزو دارم که قربانی قربانت شوم 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
🌸 ختم جمعی قرآن کریم 🌸هدیه به روح آسمانی 🌸 شهید محمدرضا دهقان امیری 🌸 صفحه:۴۷۰ 🌸 جزء ۲۴ 🌸 سوره:غافر 🌹 @dehghan_amiri20🌹
🌸✨🌸✨ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:  خداوند متعال در روز عيد فطر و عيد قربان ، به زمين با عنايت مى نگرد. پس ، از خانه ها بيرون آييد تا رحمت به شما برسد. 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
_پنهان دلم یک دردودل حسابی می خواهد.... دلم درد می كند... هٍمٍاٍن ٍدٍرٍدٍھٍاٍیٍے ٍکٍہ ٍعٍلٍاٍجٍشٍ ٍبٍا ٍتوٍسٍتٍ ...
🍃💐 خوشا آنان که با حق آشنایند مطیع محض فرمان خدایند چو ابراهیم، اسماعیل خود را فدای امر الله می نمایند... ✨عید سعید «قربان»، مبارک 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
1_7459978.mp3
4.04M
کشیک دل حجت السلام و المسلمین عالی📢📢📢 👌👌👌 🌹کانال شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری🌹 @Dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ واورا به قربانی بزرگی بازخریدیم عید قربان هست وحاجیان قربانی به درگاه حق پیشکش می کنندتا حجشان مقبول خداوند باریتعالی قرارگیرد واما تو ای چه زیبا درسعی وصفای عشق درکوی حرم خواهرارباب عقیله بنی هاشم طوافی جانانه کردی وخدا چقدر عاشقانه خریدارتوگشت وجان شیرینت رادرطبخی از اخلاص به پذیرفت 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 ✨تو عشق دوم منی شب رفتن به حج ، توی خانه كوچكمان ، آدم های زیادی برای خداحافظی و بدرقه جمع شده بودند. صد و چند نفری می شدند. عباس صدایم كرد كه برویم آن طرف ، خانه سابقمان . از این خانه جدیدمان ، كه قبل از این كه خانه ما بشود موتورخانه پایگاه بود، تا آن یكی راه زیادی نبود . رفتیم آن جا كه حرف های آخر را بزنیم . چیزهایی می خواست كه در سفر انجام بدهم . اشك همه پهنای صورتش را گرفته بود. نمی خواستم لحظه رفتنم ، لحظه جدا شدنمان تلخ شود. گفت: مواظب سلامتی خودت باش، اگر هم برگشتی دیدی من نیستم ....  این را قبلا هم شنیده بودم . طاقت نیاوردم . گفتم : عباس چه طوری می توانم دوریت را تحمل كنم ؟ تو چه طور می توانی؟  هنوز اشك های درشتش پای صورتش بودند. گفت: تو عشق دوم منی ، من می خواهمت ، بعد از خدا. نمی خواهم آن قدر بخواهمت كه برایم مثل بت شوی.  ساكت شدم . چه می توانستم بگویم ؟ من در تكاپوی رفتن به سفر و او....؟  گفت: صدیقه ، كسی كه خودش را پیدا كرده باشد باید از همه این ها بكند. راوی همسر شهید 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
گفتم: چشمم، گفت: به راهش می‌دار گفتم: جگرم، گفت: پر آهش می‌دار گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل گفتم: غم تو، گفت: نگاهش می‌دار 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
🌸بِسْمِ الله الْرَّحْمن الْرَّحیم🌸
💦سلام حضرت عشق #امام_زمانم عشق یعنی صاحب ایمان شدن🌸 عشق یعنی بی خبرمهمان شدن🍃 عشق یعنی قم عشق یعنی جمکران🌸 عشق یعنی مهدی صاحب زمان 🍃 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
🌸 ختم جمعی قرآن کریم 🌸هدیه به روح آسمانی 🌸 شهید محمدرضا دهقان امیری 🌸 صفحه:۴۷۱ 🌸 جزء ۲۴ 🌸 سوره:غافر 🌹 @dehghan_amiri20🌹
✨💦✨💦 امام علی علیه السلام: هرگز انجام کارهای فراوان ومهم عذری برای ترک مسئولیت های کوچکتر نخواهدبود. 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
شکر ! که در قلبمان ، مویرگی هست ، متصل به ! و از همان خون است که گاه ، به یادشان می تپد . تـ❤ـپـ❤ـشـ❤ـی زندگی بخش...! 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
🌸نام:بابک 🌸نام خانوادگی:نوری هریس 🌸فرزند: محمد 🌸تاریخ تولد:۱۳۷۱/۷/۲۱ 🌸زمان شهادت: ۱۳۹۶/۸/۲۷ 🌸محل شهادت: سوریه 💦برشی از وصیت نامه شهید خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آن‌ها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی به‌قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمی‌دانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه؟ خدایا  گناه‌های من را ببخش، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی‌که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر. تا وقتی‌که راهم راه حق هست مرا بمیران. خدایا کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم معرفی از ما تحقیق بیشترازشما... 🌹 @dehghan_amiri20🌹
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
🍃🍂🍃 🍂🍃 🍃 ✨🍃خلاصه نتواست جلوی مارو بگیرد... یک روز ما از سمت واحد خود به ماموریت اعزام شدیم و به علت طولانی شدن زمان آن که با یک شب زمستانی سرد همزمان شده بود  مجبور شدیم که هنگام برگشت از ماموریت به علت  نماز و گرسنگی به یگان خدمتیه بابک برویم. به پادگان رسیدیم و طبق معمول باید یک سرباز در ساختمان را باز می کرد اما انگار کسی نبود. بعد از ده دقیقه دیدیم صدای پا می آید و یک نفر در را باز کرد. بابک آن شب نگهبان بود با خشم گفتیم بابا کجا بودی اخه یخ کردیم پشت در، لبخندی زد و ما را به داخل ساختمان راهنمایی کرد وارد اتاقش که شدیم  با سجاده ای  رو به رو شدیم که به سمت قبله و  روی آن کلام الله مجید و زیارت عاشورا بود، تعجب کردم گفتم بابک نماز می خوندی؟ با خنده گفت همینجوری میگن. یه نگاهی که به روی تختش انداختیم با کتاب های مذهبی و درسی زیادی رو به رو شدیم من هم از سر کنجکاوی در حال ورق زدن آن کتاب ها بودم که احساس کردم بابک نیست، بعد از چند دقیقه با سفره، نان و مقداری غذا امد، گفت شما خیلی خسته اید تا یکم شام میخورید منم نمازم را تمام میکنم. ما به خوردن شام مشغول شدیم و بابک هم به ما ملحق شد اما شام نمی خورد میگفت شما بخورید من میلی ندارم و دیرتر شام میخورم شام که تمام شد نماز را خواندیم و آماده ی رفتن به ادامه مسیر که چشممان به آشپزخانه افتاد و با خنده گفتیم: کلک خان برای خودت چی کنار گذاشتی که شام نمیخوری بابک خنده ی آرامی کرد و میخواست مانع رفتن ما به آشپزخانه شود. خلاصه نتوانست جلوی ما را بگیرد و ما وارد شدم و دیدیم که در آشپزخانه و کابینت چیزی نیست در یخچال را باز کردیم و چیزی جز بطری آب نیافتیم نگاهم به سمت بابک رفت که کمی گونه و گوشهایش سرخ شده بود و خندهاش را از ما می دزدید. این جا بود که متوجه شدیم بابک همان شام را که سهمیه خودش بود برای ما حاضر کرده است. 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
🍂🍃 🍃 عصرهای پنجشنبه آ سمان دل من دلگیر است هوای خانه وکوچه وخیابانم بیشترازقبل پرازنبودنت می شود. وگردخاک کوی مزارت برروی چادرم تنها به اندازه سهم کوچکی غصه رفتنت را تسکین می دهد. 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹