eitaa logo
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
1.1هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
3هزار ویدیو
97 فایل
🕊بنام‌اللہ🕊 🌸شہید محمدرضا دهقان امیرے🌸 🌤طلوع:1374/1/26 🕊شہادت:1394/8/21 💌پیامے‌ازجانب🌼 #نعم_الرفیق 🌼: ✾اگردلتان‌گرفت‌یادعاشوراڪنید ✾ومطمئن‌باشیدڪہ‌تنہابایادخداست‌ڪہ‌دلہاآرام‌مے‌گیرد. خادم ڪانال: @shahid_dehghan_amiri ادمین تبادل: @ashegh_1377
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃بِسْمِ ربِّ الْشُّهَداءِ وَالْقُلوبُ الْصّٰابِرینْ🍃🌸 📝✨در تمامِ زندگیِ بیست‌ساله‌اش، یکبار براتِ کربلا گرفت. هرچند پایان عمر این دنیای‌اش، مصادف شد با سرگذاشتن بر دامنِ مادرِ سادات(س) و شب زیارتی حضرت سیدالشهدا(ع) و مهمانیِ ارباب در کربلا.. ماه مبارک رمضان سال نود که بین‌الحرمینی شد برایمان.. حرکت ساعت نُه صبح بود. ما احتمال می‌دادیم که به تعویق اُفتد، لذا سحری خوردیم.. از همان ابتدای سفر در اتوبوس، با اینکه همسفر‌ها را نمی‌شناخت، ملحق شد به جوان‌های تهِ اتوبوس. دیگر اولِ اتوبوس پیدایش نشد.. حدود ساعت یازده صبح بود که از حد ترخص گذشتیم. همان موقع بود که از تهِ اتوبوس آمد کنارِ مادر و گفت:« خب دیگه! وقتِ افطاره! ». _محمد! ما سحری خوردیم! لااقل بذار وقت ناهار بشه! +نه دیگه از حد ترخص گذشت. خدا اجازه داده بسه دیگه! شما طولانیش نکن!» و شروع کرد به افطاری خوردن! یکی از ویژگی‌های بارزش همین بود؛ فقط از یک نفر خجالت می‌کشید، از یک نفر به طور کامل اطاعت می‌کرد، محدودیت‌های یک نفر را بی چون و چرا می‌پذیرفت و واقعا به آن پایبند بود.وقتی در کاری جواز از پروردگارش داشت، محدودیت‌های سخت گیرانه‌ی سایرین را قبول نمی‌کرد. وقتی شرع به او اجازه‌ی کارِ درستی را می‌داد، برای عرف و نگاه مردم، خواست بقیه‌ ارزش قائل نبود.. _« از خدا جلو نزنید! »... 🍂یادم هست گاهی صبح‌ها خواب می‌ماند و ساعت نُه و یازده صبح از خواب بیدار می‌شد. بدون اینکه نگران نظر بقیه و گله و شکایت و شماتت بقیه باشد، وضو می‌گرفت و می‌رفت توی اتاق و می‌ایستاد به نماز صبح قضا.. یکبار رفتم دیدم درحال حمد و سوره خواندن است.. به آرامی گفتم: محمد! این چه وقت نمازه! خجالت نمی‌کشی؟ مامان بفهمه حسابی شاکی میشه! سرٍنماز لبخندی زد و رفت رکوع.. سلام نماز را که داد، برگشت سمتِ من و گفت:« من از قصد نمازم رو عقب ننداختم که قضا بشه، خواب موندم! اصلا متوجه وقت نماز نشدم. خدا گفته غذاشو بخون. من باید از خدا خجالت بکشم یا مامان؟ از خدا بترسم یا مامان؟ » ما خیلی وقت‌ها خیلی کارها را از شرم بقیه انجام می‌دهیم یا نمی‌دهیم. پس خدا کجای این کارها هست؟ منطق محمد این بود که اگر همه به تو غضب کردند، باز هم بلند شو، از « یک نفر » عذرخواهی کن و نماز بخوان. به این می‌گویند خلوص برای خدا در اعمال. همان که اعمال را خریدنی می‌کند حتی اگر سروقت نباشد یا بسیار اندک باشد. و محمد این امتیاز را داشت... 🌷🕊 💜🌿|• @dehghan_amiri20