eitaa logo
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
1.1هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
3هزار ویدیو
97 فایل
🕊بنام‌اللہ🕊 🌸شہید محمدرضا دهقان امیرے🌸 🌤طلوع:1374/1/26 🕊شہادت:1394/8/21 💌پیامے‌ازجانب🌼 #نعم_الرفیق 🌼: ✾اگردلتان‌گرفت‌یادعاشوراڪنید ✾ومطمئن‌باشیدڪہ‌تنہابایادخداست‌ڪہ‌دلہاآرام‌مے‌گیرد. خادم ڪانال: @shahid_dehghan_amiri ادمین تبادل: @ashegh_1377
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
🏴✨✨ ✨🏴 ✨ ابو وصال نامی بود که به خاطر علاقه اش به شهید وصالی،همرزم دلاورچمران،براوگذاشته بودند: «به شهدا خیلی علاقه داشت.از دوران دبیرستان این علاقمندی خیلی شدیدتر شد.برای همین هم در سوریه اسم مستعار خودش را گذاشت.حتی این اسم رو روی اسلحه اش هم حک کرده بود» 🌹 @Dehghan_amiri20 🌹
💐بِسْمِ رَبِّ الْشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ💐 🌼🍂آن روزهای خوب که دیدم،خواب بود... خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست! وقتی از گلزار شهدا برگشتم، به یکی از دوستان پیام دادم: جات خالی! صبح پیش رسول بودم گفت:عه! تنها رفتی؟؟ گفتم: نه با یه پسری به اسم قرار داشتم پرسید: کی هست این پسره؟ گفتم: یه پسری که بهش میخوره ۲۳ یا ۲۴ سالش باشه. عاشق رسوله گفت: خب تعریف کن! چکار کردید؟چیا گفتید؟ - راستشو بخوای سر مزار هر شهید مدافع حرمی که می رسیدیم حدود ده دقیقه دربارشون حرف میزدیم.از زندگیشون،نحوه شهادتشون و... ببین این پسره انقد درباره شهدای مدافع حرم و ماموریت های نظامی اطلاعات داشت! انقد پیگیر رزمایش های نظامیه!! انقد از خاطرات خودش و آموزشاش تعریف میکرد و انقد درباره رسول حرف میزد که اصن تابلوئه کاره ایه واسه خودش! اما میگه مدافع و نظامی نیستم!😳 تازه علاوه بر اینکه عاشق رسوله، عاشق شهید بیضائی هم هست. میدونی چیه؟! گوشیشو درآورد. عکس مزار شهید بیضائی رو نشونم داد.میگفت "ببین مزار رسول چقدر قشنگه.اونوقت مزار شهید بیضائی رو ببین چقد خاک میخوره و غریبه..." گیر داده بود که چرا نظامی و مدافع نمیشم؟!ازم خواست که خودم برم توی کار.... - چه جالب! خب تیپش و اخلاقش چطور بود؟ - با اینکه دیدار اولمون بود اما یه پسر خوش سیما، مودب، خوشتیپ و خون گرمی بود! تی شرت، ساعت نظامی، کلاهش مثل کلاه های رسول، کفش کالج، شلوار مخملی و عینک آفتابی! تازه به قول خودش با موتور لگنی هم اومده بود!!!!!😁 - خدا حفظش کنه... آره... خدا حفظش کرد... اونم برای خودش... نقل از دوستِ 🕊🥀 دوست، تو رشد و تخریب شخص، خیلی مهمه... اونم دوستهایی که روت اثر میذارن، نه اونایی که روشون اثر میذاری... یعنی دوستِ صمیمی محمدرضا عجب دوستای صمیمی انتخاب کرده بود... همه سیمشون وصل بود... بدون اتصالی... 🌷🍃|• @dehghan_amiri20
❄️✨یاشَهیدْ... آن روزهای خوب که دیدم،خواب بود... خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست! 💜🍃💜🍃💜🍃💜🍃 📝✨وقتی از گلزار شهدا برگشتم، به یکی از دوستان پیام دادم: جات خالی! صبح پیش رسول بودم گفت:عه! تنها رفتی؟؟ گفتم: نه با یه پسری به اسم قرار داشتم پرسید: کی هست این پسره؟ گفتم: یه پسری که بهش میخوره ۲۳ یا ۲۴ سالش باشه. عاشق رسوله گفت: خب تعریف کن! چکار کردید؟چیا گفتید؟ - راستشو بخوای سر مزار هر شهید مدافع حرمی که می رسیدیم حدود ده دقیقه دربارشون حرف میزدیم.از زندگیشون،نحوه شهادتشون و... ببین این پسره انقد درباره شهدای مدافع حرم و ماموریت های نظامی اطلاعات داشت! انقد پیگیر رزمایش های نظامیه!! انقد از خاطرات خودش و آموزشاش تعریف میکرد و انقد درباره رسول حرف میزد که اصن تابلوئه کاره ایه واسه خودش! اما میگه مدافع و نظامی نیستم!😳 تازه علاوه بر اینکه عاشق رسوله، عاشق شهید بیضائی هم هست. میدونی چیه؟! گوشیشو درآورد. عکس مزار شهید بیضائی رو نشونم داد.میگفت "ببین مزار رسول چقدر قشنگه.اونوقت مزار شهید بیضائی رو ببین چقد خاک میخوره و غریبه..." گیر داده بود که چرا نظامی و مدافع نمیشم؟!ازم خواست که خودم برم توی کار.... - چه جالب! خب تیپش و اخلاقش چطور بود؟ - با اینکه دیدار اولمون بود اما یه پسر خوش سیما، مودب، خوشتیپ و خون گرمی بود! تی شرت، ساعت نظامی، کلاهش مثل کلاه های رسول، کفش کالج، شلوار مخملی و عینک آفتابی! تازه به قول خودش با موتور لگنی هم اومده بود!!!!!😁 - خدا حفظش کنه... آره... خدا حفظش کرد... اونم برای خودش... 🌸 ، تو رشد و تخریب شخص، خیلی مهمه... اونم دوستهایی که روت اثر میذارن، نه اونایی که روشون اثر میذاری... یعنی محمدرضا عجب دوستای صمیمی انتخاب کرده بود... همه سیمشون وصل بود... بدون اتصالی... 💟🍃|• @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقان‌امیرے🕊
💌🍃|پست اینستاگرامے...📱🌈
💚🌿|بسم رب العشق... آنچه این روزها درگیرش هستم، در فراق است.. تو چه میدانے درد فراق چیست؟؟؟ میدانے هرشب با چشمانے پر از اشک به خواب رفتن یعنے چه؟؟؟ میدانے هر روز قبل از چشم باز کردن‌، گوش را تیز مےکنم تا شاید صدایے از حضورت در خانه را بشنوم؟؟؟؟؟ میدانے بوے پیراهن یوسف یعنے چه؟؟؟ میدانے روز تولدت برسد و در آغوش گرفتنت به دل مادر بماند یعنے چه؟؟؟ . خبر دارے خانه که خلوت مےشود گاهے راه مےروم‌ و صدایت مےکنم شاید جوابے بشنوم؟؟؟ یادت هست یک روز عکس از چشمانت را نشانم دادے؟؟؟ گفتم: خودشیفته شدی؟؟؟ گفتے: زمانے مےرسد که روزت را با این نگاه آغاز میکنے!!! . اینک آن زمان رسیده است... عزیزدلِ مادر، آرامِ قلبم، آرے چهارسال و اندے‌ست که هر روزم با تو آغاز و با تو تمام مےشود.. یادم نمےرود اول‌بارے که در آغوشت گرفتم، مےدانستم قرار است با تو امتحان شوم‌ و چه آزمونے زیباتر از تو... شکایتے نیست، هنوز هم شرمنده‌ام از بضاعت اندکے که تقدیم‌ عمه سادات کردم، شرمنده که بیش از این نداشتم... و هزار شکر که بےبے با کَرَم و لطف خود، کمِ مرا هم پذیرفت.. خوش به حال هر دوے ما، میوه دلم... بیست و پنج ساله شدے نور چشمانم تولدت هزاران بار مبارک.. خدا را هزاران بار شاکرم که پاره‌ے دلم محرم قافله‌‌ے عشق شد... گواراے وجودت... . . دستم نمےرسد به بلنداے چیدنت باید بسنده کرد به رویاے دیدنت 🦋🌈|پست اینستاگرامےِ مادرِ بزرگوارِ شهید💜✨ 💌🍃|• @dehghan_amiri20
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼 🌼 نیستـے و بر لبـم انگیزہ ے لبخنـد نیست جز بہ دامـاݧ غمـت دستـم بہ جایے بنـد نیست ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈ ☘️ @dehghan_amiri20 ☘️ ┈•••••✾•••🌿🌸🌿•••✾•••••┈