🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
ماجرای انجام تکلیف درسی فرزند رهبر انقلاب بر روی کاغذ پاکت میوه😍😍 #لطفابخوانید👇👇
🍃🌸در مدرسهای که آقای میثم خامنهای - فرزند رهبر انقلاب - درس میخواندند، معلم از دانشآموزان میخواهد که مقوایی برای درس ریاضی تهیه کنند و این رسمی که در تصویر میبینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند. ایام جنگ بود و کمبود اقلام؛ مقوا هم به راحتی پیدا نمیشد. لذا آقای خامنهای -رئیسجمهور وقت- یک پاکت مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید میوه و اقلام استفاده میشد را باز میکنند و برای انجام رسم به فرزندشان میدهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا مینویسند:
«آقای آموزگار محترم! مقوا نداشتیم، من به میثم و دیگر بچه ها گفتهام از این کاغذها که باید دور ریخته میشد استفاده کنند. لطفا مؤاخذه نکنید. بلکه تشویق هم بفرمائید. «سید علی خامنهای»
#هرروزباخاطرات_مقام_معظم_رهبرے
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🍃فیلم دیده نشده از شهید حاجقاسم سلیمانی در محضر مادر شهید علی شفیعی
خانم سکینه پاکزاد "ننه علی" مادر شهید علی شفیعی دوروزپیش به فرزند شهیدش پیوست.
شادی روحشون صلوات
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🎥🍃فیلم دیده نشده از شهید حاجقاسم سلیمانی در محضر مادر شهید علی شفیعی خانم سکینه پاکزاد "ننه علی" م
💠 ✨شهید حاج قاسم سلیمانی:
ما افتخار می کنیم به بی بی سکینه که جز یک فرزند هیچ قومی نداشت و ندارد..
او مادر شهید ماست..
🌸🍃خاطره بی بی سکینه، مادر شهید علی شفیعی ، از سردار دلها حاج قاسم سلیمانی:
میگفتن ساعت دو نصفه شب تلفن منزل زنگ خورد، با ناراحتی گفتم کیه این وقت شب تماس گرفته، گفت:
منم قاسم،
دلم تنگ شده بود برایت از کربلا تماس گرفتم، نایب الزیاره ..
سوغاتی چی برایت بیاورم..
اشک می ریخت و تعریف می کرد ، انگار علی پسرم پشت خط بود...
🕊#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی🥀
✨#بدون_توروزگارخوشی_نداریم_سردار💔
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
📝🍃| جلسه
اوائل زندگیمون بود و حاج مهدی بعضی از جلسه های کاریش رو توی خونه می گرفت. فکر می کردم پذیرایی از کسایی که واسه جلسه میان سخته. به همین خاطر به مادرم گفتم بیاد واسه کمک.
همین که مهدی متوجه شد گفت: «نه! برای این جلسه نه قراره خودت به زحمت بیوفتی نه دیگران، خودم همه کارها رو انجام می دم».
#شهیدعبدالمهدےمغفورے🕊🌹
#منش_وشیوه_همسردارےشهدا...✨
💌🌱|• @Dehghan_amiri20
❁برای👈 شهیدشدن
قبل ازهرچیزبایدشهیدانه 👉زندگی کرد❁
✨❄️شنیدم از منطقه آمده برای دیدنش رفتم تهران. گفتند زخمی شده و در بیمارستان بستری است. وقتی رفتم بیمارستان، کنار تختش نشستم و سیر نگاهش کردم. چند روزی همان جا پیشش ماندم تا اینکه آقای خرمی از همکارها و نیروهای محمود آمد آنجا. وقتی می خواست برگردد مشهد، به او گفتم: «خواستی برگردی، مرا هم با خودت ببر.» قرار بود چند نفر از برادرهای پاسدار را هم با خودش ببرد. نگاهم به نگاه محمود افتاد. دیدم همین طور که روی تخت خوابیده، با چشمانش دارد علامت می دهد؛ مثل اینکه من حرف بدی زده باشم و او می خواست چیزی بگوید، فهمیدم که دوست ندارد من با ماشین سپاه بروم. چند دقیقه بعد، خرمی گفت: «برویم حاج خانم.» محمود زُل زده بود در چشم های من تا ببیند من چه جوابی می دهم. گفتم: «شما بروید، من فعلاً هستم.» وقتی رفتند، دیدم محمود دارد می خندد. خوش حال شد که من با ماشین بیت المال نرفتم».
🕊#شهیدمحمودکاوه🥀
🌿#ظرافتهاےفکرےاخلاقےشهدا🌺
✨#فاصله_اےکه_باشهدا_داریم🌸
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
🍃🌺مشنو اي دوست که غير از تو مرا ياري هست
يا شب و روز بجز فکر توام کاري هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موييت گرفتاري هست
🍂#شبتون_شهدایے🌷
#التماس_دعاےفرج🙏🙏
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
💫السلام وعلیک 🕊#یاصاحب_الزمان🌹
حضرت #عشق یا اباصالح المهدی🥀
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف!ظهور کن که پریشان شدن بس است
یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟
یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است
گریه فراق گریه فراق این چه رسمی است؟
دیگر بس است این همه گریان شدن بس است.
🌿#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج🌷
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
🍁🌼ختم جمعی قرآن کریم📖
به نیابت از🕊#شهیدمحمدرضادهقان🥀
جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج آقا امام زمان عج الله🤲
✨جزء دو
✨صفحه: چهل
✨سوره:بقره
📚🍃|• @dehghan_amiri20
#حدیث_روز☀️📜
🌸🍃امام علےعلیه السلام می فرمایند:
آرزو،مرگ را از یاد انسان می برد
.
✨📚غررالحکم، ۸۷۴
💟🍃|• @Dehghan_amiri20
❄️✨آقامصطفی حواسش به خیر و شر محله بود، چند سال قبل یکی از نوجوانها در آتش بازیهای چهارشنبه سوری جانش را از دست داد، آقامصطفی یک تصمیم جالب گرفت؛ از سال بعد، روزهای چهارشنبهسوری برای اینکه بچهها در آتشبازی آسیب نبینند، با پول خودش یک مینیبوس کرایه میکرد و بچههای کمسن و سال را همراه برادرش و یکی دو نفر از دوستان، با خرج خودش به اردو میبرد.
یک اردوی مفرح از صبح تا بعدازظهر، غروب که میشد و محله از آب و تاب چهارشنبه سوری میافتاد، مینیبوس به محله بر میگشت، یک طوری شده بود که بچه های محله رغبتے برای ترقهبازی نداشتند و برای جانماندن از اردویی که او تدارک میدید، سر و دست میشکاندند.
🕊 #شهیدمصطفےمحمدمیرزایے🌷
🍀#شهداےمدافع_حرم🌸
💫#بااین_ستاره_ها
#راه_رامیتوان_پیداکرد🍃
💟🍃|• @Dehghan_amiri20