eitaa logo
دهڪده ‌مثبت
2هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
10 فایل
یه دهڪده مثبت، تا توے اون یه زندگی آروم‌ و بدور از افڪار منفی رو تجربه ڪنی(جلسات روزاے زوج رو از دست ندین)♥️ پیشنهادات وارسالی‌هاے زیباتون رو اینجا می‌خونم🌱 @Goolnarjes313 https://harfeto.timefriend.net/16851976543119 لطفامعرفی‌مون کن @Dehkade_mosbat
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊کبوتر آشیانه ام 👦لب های نازک و غنچه ای پسرش به همراه بینی خوش فرم و لپ های گوشتی اش زیبایی صورتش را دو چندان کرده بود. گردی و سفیدی صورتش با موهای مجعد و خرمایی رنگش معصومیت خاصی به او بخشیده بود. همانطور که به او نگاه می کرد و حس خوبی داشت در دلش به نیت سلامتی اش صدقه ای را کنار گذاشت. از بس امروز بالا و پایین پریده بود مثل یک کبوتری می ماندکه در آشیانه اش آرام گرفته است. 🌺دوباره به صورت آرام فرزندش نگاهی انداخت. کنار اسباب بازی هایش خوابش برده بود. در دست های کوچک و گوشت آلودش ماشینِ قرمز بی قراری می کرد. نه رها می شد که به پارکینگ برای استراحت برود و نه اینکه سوئیچ را می چرخاند تا فرمان را به دست گیرد و با پایش پدال گاز را فشار دهد تا حرکت کند. نگاهی به پاهای کوچکش انداخت با رنگ های خودکارآبی و قرمز روی آن ها خطوطی درهم و برهم نقاشی کرده بود. هر چه به فاطمه می گفت: وسایلت را روی زمین نگذار تا داداشت به آن ها دست نزند؛ ولی انگار باز هم فاطمه آن ها را بر روی زمین رها کرده است که دست امیرحسین به آن رسیده بود. ☘️امیرحسین به تازگی بازی خطرناکی را انجام می داد و آن هم پرتاب وسایل به سوی دیگران بود. هفته گذشته به سوی علی پسر عمویش، تفنگش را پرت کرد و کناره چشم او زخم شده بود. خدا رحم کرد که مستقیما به چشمش نخورد. عصر همان روز با مراجعه به مشاوره رفتار پسرش را توضیح داده بود. مشاوره به او گفت: اول اینکه باید به او بیشتر توجه کنید. با این کارهایش می خواهد توجه شما را به سوی خودش جلب کند. دوم اینکه: نشانه هایی را در جایی قرار دهید و توپی را به دستش دهید تا به آن ها پرتاب کند و در آن موقعیت خاص این پرتاب کردن برایش بازی هیجان آوری باشد. سوم اینکه: هیچگاه دعوایش نکنید، بیشتر لج کرده و این کار را تکرار می کند. 🌸با عمل کردن به همین دستورالعمل ها، در طول این یک هفته امیرحسین کلی تغییر کرده بود. با یاآوری این خاطرات لبخند رضایت بر لبهایش نقش بست. دست هایش را به آرامی یکی را زیر پاهایش و دیگری را زیر شانه هایش گذاشت. او را بلند کرد و بر روی تشک بابا اسفنجی اش قرار داد. پتوی خرسی اش را روی او کشید و به آرامی بر پیشانی اش بوسه ای کاشت. ______________ @Dehkade_mosbat
✍️قول مردانه 🏡 نگاهی گذرا به اتاق انداخت. در کمدِ میثم را باز کرد. همه لباس ها روی زمین ریخت. هر چه به او می گفت: «عزیزم لباس هایت را مرتب در کمد بچین» گوش نمی داد. پیراهن ها را به چوب لباسی آویزان کرد. وقتی همه لباس ها را با سلیقه و به صورت جداگانه در کمد چید، یاد روزی افتاد که حسن به خواستگاری اش آمده بود. آن شب همسرش با خانواده دقیقا سر وقتی که گفته بودند آمدند. وقتی هم میوه برایش آوردند خیلی با سلیقه پوست کرد و با نظم خاصی در پیش دستی اش گذاشت. به طور منظم برش خورده بودند به تیکه های مساوی تا جایی که برادرش که کنار او نشسته بود ،از این نظم و دقت او تعجب کرده بود. بماند که رد اتوی لباس هایش کاملا تو چشم بود و ذره ای چروکیده نبود. با یادآوری این خاطره با خودش فکر کرد میثم به چه کسی رفته است؟ نه من بی نظم هستم نه سرهنگ. همسرش هم اکنون هم بعد از گذشت بیست سال از زندگی همانگونه منظم و مرتب بود. 🌸 چند شب قبل همسرش به او گفته بود من سرهنگ مملکت قِلِق همه را به دست آوردم مگر بچه خودم را . میثم بر طبق نظم و قاعده پدرش کار نمی کرد. با اینکه پدرش گفته بود کسی حق ندارد ساعت 10 شب بیرون از خانه باشد؛ ولی بعضی شب ها که با دوستانش قرار می گذاشت تا ساعت 10 شب طول می کشید. او به همسرش گفته بود: میثم نوجوان است نباید کاری کنیم که به شخصیتش بربخورد. مخصوصا حالا که در دوران بلوغ است. سرهنگ گفته بود: خب شما بگو چکار کنم؟ 💕 قرار شد آن شب پدر و پسر همانند دو تا دوست با هم حرف بزنند و امر و نهی و توبیخ در کار نباشد. آن شب میثم با دلهره و استرس وارد خانه شد. صورتش از شدت ترس رنگ پریده شده بود. پدر و مادرش را که دید سرش را پایین انداخت و سلام کرد؛ اما آن شب سرهنگ برعکس دفعات قبل بدون توبیخ کردن همراه با لبخندی بر لب گفت: سلام دلبندم. کجا بودی عزیزم؟ خسته نباشید. بیا کنارم بنشین تا کمی با هم حرف بزنیم آن هم از نوع مردانه اش فقط من باشم و تو. میثم حالتش عوض شد آن ترس جایش را به شادی داد. این حالت در صورتش کاملا پیدا بود. گفت: چشم بابا الان لباس عوض می کنم می آیم پیشتان. خلاصه آن شب پدر و پسر با هم کلی حرف زدند. مادر هم از آشپزخانه نگاه می کرد گاهی قیافه شان جدی می شد و گاهی می خندیدند. پدر و پسر یک توافقی هم انگار با هم داشتند؛ چون آخر حرفهایشان دستهایشان را روی هم گذاشتند با صدای بلند گفتند: قول می دهیم یک قول مردانه. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️ مادر من را دوست ندارد! 🍀 دست پسرش را با تندی گرفت و با فشار و زور به طرف اتاق کشاند. در کمد لباس را باز کرد تا لباس مناسبی پیدا کند. پسرش با ترس و دلهره و حالت بغض مانندی به او نگاه می کرد. عرق پیشانی اش به راه افتاده بود. هر وقت دچار استرس می شد این حالت برایش پیش می آمد. همیشه مادرش با تندی با او برخورد می کرد. او هم با خودش می گفت: مادر من را دوست ندارد. وقتی هم می دید کاری از دستش برنمی آید برای اینکه ناراحتی اش را نشان بدهد لج می کرد؛ اما باز هم مادرش او را درک نمی کرد و بیشتر عصبانی می شد. 🌸لباس آبی آسمانی را از کمد بیرون آورد به پسرش گفت: همین را می پوشی والا هر چه دیدی از چشم خودت دیدی. زود باش می خواهیم برویم بیرون. اینبار هم مادرش با تندی و عصبانیت با او برخورد کرد. دیگر به این تندی هایش عادت کرده بود. او این لباس را دوست نداشت چون عاشق پرسپولیس و قرمز بود؛ ولی هر دفعه با اجبار مادر این لباس را می پوشید و دوستانش مسخره اش می کردند. ـ به خانه دوستش که رسید پسرش را با اخم نگاه کرد و گفت: حواست باشد آبروی من را نبری! یک پسر هم سن و سال تو دارد مبادا دعوا کنی! 🌺بعد از زنگ زدن، دوستش با خوشرویی و لبخندی بر لب، در را برایشان باز کرد و خوش آمد گفت. بعد هم به پسرش نگاه کرد و گفت: ما شاءالله چه بزرگ شدی محمد. خاله را یادت هست چند بار با پسرم علی، خانه شما آمدیم. از وقتی علی شنیده که تو می آیی ماشین هایش را به ردیف گذاشته است تا با تو بازی کند بدو برو پیشش خاله جان. - مادرش گفت: محمد یادت باشد چه چیزی به تو گفتم. - سعیده جان بگذار راحت باشند. چه خوب شد آمدی دلم برایت تنگ شده بود. حالت که خوب است؟ - زهرا جان مگر این بچه حالی برایم گذاشته است؟! - سعیده جان ناشکری نکن پسر به این خوبی! - زهرا ظاهرش رو نبین چنان لجباز و یکدنده است که اعصابی برایم نمانده است. - بر فرض که لجباز است تو برای درمان لجبازی اش چه کردی؟ - تمام راهها را رفتم حتی به کتک کاری هم رسیدم. 🌸- وای سعیده جان کی بچه پنج ساله را کتک می زند؟ حتی با حرف زدن هم مشکل حل نمی شود تو باید راههای غیر مستقیم را انتخاب کنی. - زهرا جان دلتان خوش است مستقیمش را نمی فهمد تا چه برسد به غیر مستقیم. - سعیده جان این را نگو سفارش اسلام هم بر غیرمستقیم است؛ یعنی با رفتارت به او چیزی را یاد بدهی. ببین پسر من و تو هم سن و سال هستند راههایی که من رفته ام را امتحان کن. البته این راهها را از خودم نمی گویم بلکه نوعی سبک زندگی است. اول اینکه احترامش را نگه دار و خواسته هایش را در نظر بگیر. بعد هم در قالب قصه های شیرین آن چیزهایی که دوست داری عمل کند به او بگو. من امتحان کردم خیلی تأثیرگذار است. چند تا کتاب خوب هم بهت می دهم . فعلا همین کار را برای مدتی انجام بده تا نتیجه اش را ببینی. 🍀زهرا که به آشپزخانه رفت او به فکر فرو رفت؛ یعنی این همه سال اشتباه می کرده است به همین راحتی مشکلش قابل حل است. به آینده امیدوار شد و لبخندی بر لبانش نقش بست. 🍀🍀🌸🌸🍀🍀 🔹پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله ): «یَلزَمُ الوالِدَینِ مِن عُقوقِ الوَلَدِ ما یَلزَمُ الوَلَدَ لَهُما مِن العُقوق؛ همان گونه که فرزند نباید به والدین خود بی احترامی کند، والدین نیز نباید به او بی احترامی کنند. 📚(من لایحضره الفقیه، ج3، ص483، ح4705) 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🌺 ای همه هستی من، لطیف ترین احساس زندگی ام بمان و برای خدا بمان ✨ای روشنی بخش زندگی ام، تو همان منی برای خدا بمان و شاد بمان ای گل هستی ام، تو همان شادی منی برای خدا بمان و سبز بمان ☀️ای قشنگترین طلوع زندگی ام، تو همان دل منی برای خدا بمان و پاک بمان ای ترین خاطرات زندگی ام، تو همان لطف خدایی برای خدا بمان و نور بمان 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🌴نماد صبر و استقامت 🌺مانند او کمتر کسی را دیده بود. حتی در بحرانی ترین لحظات زندگی روحیه اش را بانشاط نگه می داشت. همیشه هم ذکر لب هایش یاد خدا بود. همه از روحیه او متعجب بودند. با این که سن و سالش بالا رفته بود؛ اما همچنان پرتلاش و مصمم بود و امید را به دیگران تزریق می کرد. پای درددل خیلی ها نشسته بود و برایشان نسخه شفابخش پیچیده بود. همه او را دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند. 🌸به ندرت بیمار می شد. هر گاه هم بیمار بود نیاز به دکتر و درمانگاه پیدا نمی کرد؛ بلکه همان نسخه هایِ شفا بخش که شامل داروهای گیاهی و ترکیباتش بود، را استفاده می کرد. 🍀یک هفته بود که به خانه مادربزرگ آمده بود. تمام رفتارهایش را زیر نظر داشت. می خواست رمز سلامت و شادابی اش را پیدا کند. همه رفتارهای مادربزرگ را دور از چشم او یادداشت کرده بود. دیروز به راز مهم سلامتی او پی برده بود. صبر مادربزرگش ستودنی بود. او را نماد صبر و استقامت در خانواده می دانستند. با خود گفت: پس صبر و استقامت مادربزرگ راز شادابی و تندرستی اوست. 🍀🍀🌸🌸🍀🍀 🔹امام على عليه السلام: مَن لَزِمَ الاِستِقامَةَ لَزِمَتهُ السلامَةُ . هر كس با استقامت همراه باشد، سلامتی از او جدا نخواهد شد. 📚بحارالأنوار : 78 / 91 / 95 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️نکات مهم در ارتباط کلامی موثر ☘️یک ارتباط کلامی، وقتی روحیه بخش و تأثیرگذار است که در ضمن رعایت نکات خاصی، برقرار گردد. فرقی نمی کند این ارتباط در محیط کوچکی مثل خانواده صورت بگیرد یا در محیط بزرگتری مثل اجتماع. - البته این نکته را باید یادآور شویم که در خانواده از اهمیت بیشتری برخوردار است. اعضای یک خانواده معمولا ساعات بیشتری را با یکدیگر هستند. برای ایجاد محیطی شاد و فرح بخش، رعایت این نکات ضروری تر به نظر می رسد. 🌺اما نکات مهم در این زمینه را می توان به شرح زیر بیان کرد: 1- 🍃حالت چهره توجه داشته باشید چهره ای خندان و مهربان داشته باشید. الف) در چهره تان اگر ترس و خستگی نمایان باشد مخاطب نمی تواند حرف شما را بپذیرد. ب) حالت چهره تان اگر حق به جانب باشد مخاطب از شما دور می شود. ج) حالت چهره تان با اعتماد به نفس و توکل بر خدا باشد، مخاطب را متقاعد می کند. 2- 🍃فعالانه گوش کردن گاهی با تکان دادن سر و صورت و گفتن جملات کوتاه، مخاطب خود را همراهی کنید. 3- 🍃داشتن صدایی گرم بین چهره خندان و صدای گرم هماهنگی وجود دارد. این نوع صدا بر مخاطب تاثیرگذار است. 4-🍃 سخن گفتن آرام و شمرده تند حرف زدن سبب گیجی مخاطب می شود در مقابل، شمرده سخن گفتن سبب درک بهتر سخنان شما و انتقال دهنده آرامش است. 5- 🍃درک کردن مخاطب به سخنان مخاطب علاقه نشان دهید. خود را جای مخاطب گذاشته و احساس او را در نظر بگیرید. 6- 🍃روشن و واضح سخن گفتن دو پهلو سخن نگوید. 7- 🍃حاشیه پردازی نکردن به اصل موضوع پرداخته و کلام را بیش از حد بسط ندهید. 8- 🍃داشتن تماس چشمی در تمام طول گفتگو نگاه به مخاطب را حفظ کنید. 9- 🍃مثبت سخن گفتن کلمات و جملاتی را بیان کنید که بار معنایی مثبت داشته باشد. 10-🍃 نصیحت کردن به صورت غیر مستقیم از پند و نصیحت کردن مستقیم خودداری کنید. ☘️هر چه به موارد بالا در طول گفتگو بیشتر اهمیت داده شود، آن گفتگو لذتبخش تر خواهد بود. این مهم در خانواده به خصوص بین گفتگوی همسران از اهمیت بیشتری برخوردار است. آرامش روحی و روانی اعضای خانواده در گرو چنین ارتباط کلامی است. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🌸فرزندم ای قشنگترین زندگی ام 🎼با من حرف بزن کلامت روحم را می نوازد به من نگاه کن درخشش نگاهت را مصفا می کند با من بزن گُل لبخندت جانم را طراوت می دهد 🌺ای گل زیبای من! آرام جانم! تو همان پاک خدایی کلامت، نگاهت، لبخندت را دارم چون خدا را دوست دارم 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
💫 وادی نور ✨از همان روزی که با امام زمان(علیه السلام) عهد بسته بود، نورانی شده بود و در وادی نور قدم می زد. شیرینی عهد بستن با مولایش را هنوز هم احساس می کرد. هر زمان که از حرف های دیگران دلش می گرفت برای خود خلوتی پیدا می کرد تا با او حرف بزند. بلافاصله بعد از حرف های صمیمانه اش با حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پیمان دوباره اش، با شادی مضاعف به راه و هدفش ادامه می داد. 🌸یاد خاطراتی افتاد که او را به این وادی کشانده بود. سال اول دبیرستان بود و عصرها کلاس زبان می رفت، استادشان جوانی مرتب و آراسته بود و هیچگاه به صورت دختران کلاس نگاه نمی کرد. برایش سؤال بود که چرا به چهره دختران نگاه نمی کند؟! یک روز به مناسبتی برایشان داستان زیبایی تعریف کرد. بعد هم گفت: این داستان در قرآن آمده است. بیشتر شاگردان تعجب کردند و گفتند: مگر در قرآن داستان هم داریم آن هم به این قشنگی! استاد ناراحت شد و گفت: شما چه شیعیانی هستید که قرآن نمی خوانید؟! این ماجرا برایش سنگین بود که؛ چرا از قرآن جز همان روخوانی برای کلاس قرآن نمی داند؟! 🍀او کسی بود که قبلن ها می گفت: ظاهر آدم ها مهم نیست بلکه باطن باید خوب باشد؛ یاد روزی افتاد که با سادات خانم در همین مورد بحث می کرد. می گفت: دختر همسایه مان با اینکه چادری است؛ ولی بداخلاق است. هر چه سادات خانم تلاش کرد به او بفهماند ظاهر آدم ها مثل باطنشان مهم است؛ ولی او قبول نمی کرد. موقع خداحافظی سادات خانم گفت: سحرجان این را که نمی شود انکار کرد بالاخره او با حجابش به حرف خدا گوش کرده است پس فرق است بین او و دیگری که حجاب ندارد. همین حرف سادات خانم تلنگری شد تا به فکر فرو رود. 🌺 آن روز خاطرات شیرین گذشته یکی پس از دیگری به یادش می آمد. معلم دینی دبیرستان با اینکه میانسال بود؛ ولی با آن ها رابطه دوستانه ای داشت. در مورد مسائل دینی از جمله نماز به راحتی نظر می دادند و او با لبخند و خوشرویی جوابشان را می داد. یک روز به معلم گفت: نماز کلیشه و بی فایده است مگر با حرکاتی که دارد برای ورزش مناسب باشد. آن روز هم معلم با صبر و حوصله به آن ها از نماز گفت و فایده هایش، از نماز گفت و برکاتش، از نماز گفت و سیمایش. از نماز گفت و ... - همین ها باعث شده بود که تصمیم بگیرد ظاهرش را تغییر دهد. همان صورتی که هزار و یک قلم آرایش داشت. موهای افشان و بیرون ریخته شده اش از زیر شالی کوچک، که به جای اینکه موهایش در پناه آن قرار گیرد آن شال با موهایش احاطه شده بود. مانتویی که بیشتر شبیه پیراهن کوتاه و تنگی بود و ساپورتی که تنگ تر از مانتویش بود. ناخن های بلند و تیز و براقش که هر روز با رنگ خاصی لاک زده می شد. حالا چند ماهی است که سحر آن سحر قبلی نیست. سحر خدایی شده است. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
📦صندوق صدقات 🌺اتفاقی که امروز افتاده بود را با خود مرور می کرد. چرا حواسش نبود کارد را از روی میز عسلی بردارد؟ همان کاردی که محمد برداشته بود و کنار چشمش را زخمی کرده بود. خدا را شکر کرد که به چشم او آسیبی نرسید. نگاهی به چهره پاک و معصوم کودکانش که در خواب شیرینی فرو رفته بودند انداخت. فرزندانش را بزرگترین نعمت و هدیه خدا می دانست. چه محمد پسر کوچکش با آن لب های نازک و گلگونش، بینی خوش فرم و موهای وزوزی اش که شبیه او بود و چه علی با لب های پر گوشت و قهوه ای اش، بینی عقابی و موهای سیاه و لَختش که شبیه پدرش بود. با خود عهد بسته بود شُکر این دو نعمت را بجا آورد. برای همین تصمیم گرفته بود شیرینی و لذت دین را در جان کودکانش بنشاند. اولین قدم هایی که در این راه برداشت این بود که سخنان اهل بیت(علیهم السلام) را در مورد کودکان می خواند و در زندگی پیاده می کرد. 🌸یک ماهی می شد که در حدیثی از امام رضا خوانده بود: «به كودك دستور ده كه با دست خودش صدقه بدهد.» از همان روز آن را در زندگی اش به کار می برد. قبل از آن هر روز صبح، خودش این کار را انجام می داد؛ ولی آن روز بچه ها را صدا زد و گفت: نوردیده هایم بیائید اینجا، از امروز شما به جای مامان در این صندوق صدقه بیندازید. بچه ها خوشحال شدند هر دو همزمان گفتند: آخ جووون و بالا و پایین پریدند و بر سر اینکه کدامشان زودتر پول را در صندوق بیندازند دعوا کردند. هر دو وقتی که در قُلک هایشان پول می گذاشتند، کِیف می کردند . صندوق صدقات خونه شان نیز شبیه قُلک هایشان بود. ✨الإمامُ الرِّضا عليه السلام : مُرِ الصَّبيَّ فلْيَتَصدَّقْ بيدِهِ بالكِسْرةِ و القَبْضةِ و الشَّيءِ و إنْ قَلَّ ، فإنَّ كلَّ شيءٍ يُرادُ بهِ اللّهُ ـ و إنْ قَلَّ ـ بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّيّةُ فيهِ عظيمٌ ؛ به كودك دستور ده كه با دست خودش صدقه بدهد، اگر چه به اندازه تكّه نانى يا يك مشت چيز اندك باشد؛ زيرا هر چيزى كه در راه خدا داده مى شود، هر چند كم، اگر با نيّت پاك باشد زياد است. 📚الكافي : 4/4/10 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️ سرزنش های مداوم 🌺اولین بار که پدرش او را با چادر دید خوشحال شد و او را تشویق کرد؛ اما مادرش که شبیه گذشته او بود با دیدنش خیلی ناراحت شد. همان لحظه گفت: این گونی را چرا روی سرت گذاشته ای؟ بعد از عمری آبروداری الان به من خواهند گفت: دخترتان اُمل است. در جواب تمام سخنان مادرش تنها لبخندی بر لب نشاند و به او نزدیک شد. محکم در آغوشش فشرد و گفت: قربان تمام دغدغه هایتان بروم مادر نازنینم. با رفتار او مادرش کمی آرام شد؛ ولی آثار ناراحتی در چهره اش مانده بود. در همان لحظه نجواگونه خطاب به امام عزیزش گفت: امام عزیزم مواظبم باش تا به مادرم بی احترامی نکنم و دل او را نرنجانم. 🌼 از آن روز به بعد مادر به هر بهانه ای حجابش را می کوبید. سرزنش های مداوم مادر مانند تازیانه هایی بود که بر پیکر روحش فرود می آمد؛ اما او همچنان صبور بود. یک روز سحر روبروی آینه اتاقش نشسته بود و موهایش را با اتو صاف می کرد. دوست داشت در خانه حسابی به خودش برسد تا کسی فکر نکند اسلام با آرایش کردن مخالف است؛ بلکه آن را جلوی نامحرم منع کرده است. 🍃در همین حین مادر او را صدا زد. - سحرجان دخترم، خاله برای جشن تولد سامان دعوتمان کرده است. همین یک شب را کوتاه بیا و لباسی در شأنمان بپوش! نوبت آرایشگاه هم بگیر تا رنگ به رویت بیاید. مادر در حالی این حرف ها را می زد که روی مبل نقره ای رنگ گوشه پذیرایی نشسته بود و به موبایلش نگاه می کرد. 🍃خودش را به مادر رساند و گفت: فدایتان بشوم مادر. مگر شأن آدم ها به لباس و ظاهرشان است. از من ناراحت نشوید؛ اما من نمی توانم آن گونه که شما می خواهید باشم. 🍃مادر با حرص زیاد چشم از صفحه گوشی اش برداشت و او را مخاطب قرار داد. - سحر از کِی تا حالا روی حرف مادرت حرف می زنی؟ 🍃سحر سرش را پایین انداخت و لب پایینش را به دندان گرفت. - مادر جان من نوکر گوش به فرمانتان هستم؛ اما این مورد را نمی توانم ؛ چون خدا را دوست دارم و شما که هدیه خدا به من هستید را دوست دارم. 🍃مادر از درِ دیگری وارد شد شاید دل سحر را نرم کند! صدایش را پایین تر آورد. - عزیزم می خواهی آبرویمان پیش خاله تان برود؟ 🍃سحر با تعجب به مادر نگاه کرد و گفت: قربانتان بشوم آبرو که با این چیزها نمی رود؛ ولی اگر می خواهید من به این مهمانی نمی آیم به خاله بگویید: چون درس داشت نیامد. 🍃مادر که دید حریف سحر نمی شود یک درخواست دیگری مطرح کرد. - نمی شود که نیایی؛ ولی حداقل در این مهمانی خودت را گونی پیچ نکن. 🍃سحر با شنیدن حرف مادر گُر گرفت و از درون داغ شد؛ ولی خودش را کنترل کرد و با لبخندی بر لب، مادرش را موردخطاب قرار داد. - مادر گلم چطور دلتان می آید به چادر به این قشنگی، هدیه مادرمان حضرت زهرا(سلام الله علیها) اینطور بگویید؟! 🍃این حرف سحر برای مادر مثل یک تلنگر بود، از حرفش پشیمان شد و گفت: من دیگر حرفی با تو ندارم هر کار دلت می خواهد بکن! 🍃سحر که نمی خواست مادرش را شرمنده ببیند بلافاصله گفت: مادر جان بخند دلم برای خنده های یهویی تان تنگ شده است. 🍃مادر از حرف سحر قند توی دلش آب شد و گفت: از دست تو سحر جان! در توبیخ کردنتان هم خنده ام را درمی آوری! هرچند از پوششت راضی نیستم؛ ولی کشته مُرده این اخلاق های قشنگت هستم. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
داستان های من و دوچرخه🙆‍♂️🚲 ✍️بهترین بابا و مامانِ دنیا دوچرخه: 🚲 امین جان هر وقت تو خوشحالی منم خوشحالم. امروزم از اون روزاست که کبکت خروس می خونه! امین:🙎‍♂️ آره خوش رکابم خیلللی خوشحالم دوچرخه: 🚲 خب برام تعریف کن چی شده؟ اتفاق خاصی افتاده؟ امین: 🙎‍♂️ خوش رکابم مگه باید اتفاق خاصی بیفته که خوشحال باشم؟! راستش خوشحالم مامان و بابای خوبی دارم. دوچرخه: 🚲 حالا چی شده یهویی به این نتیجه رسیدی؟! مگه تا حالا نمی دونستی؟ امین: 🙎‍♂️ ببین خوش رکاب وقتی مامان 🧕من رو در آغوش می گیره و می بوسه یک حس شیرینی بهم دست می ده! یا وقتی بابا 🧔🏻من و بغل می کنه، پیشونیم رو می بوسه و میگه: مرد خونه ام چطوره؟! احساس غرور و شعف بهم دست میده. دوچرخه: 🚲 ای کلک تا حالا به من از این حس های قشنگت نگفته بودی خوشم اومد میشه بازم بگی؟! امین: 🙎‍♂️ خوش رکاب اینقدر خوشم میاد وقتی دارم باهاشون حرف می زنم، تلویزیون رو خاموش می کنن. گوشی رو می ذارن روی سایلنت بعد با دقت به حرفام گوش می دن. دوچرخه: 🚲 امین راستش رو بخوای منم بابا و مامانت رو دوست دارم. هر وقت بابات از کنارم رد میشه دستی رو سرم می کشه. میگه خوش رکابِ پسرم خوبی؟ مامانت هم همیشه وقتی من رو می بینه میگه خوش رکاب هوایِ پسرم رو داشته باش و کلی قربون صدقه ام می ره. امین: 🙎‍♂️ خوش رکاب این یکی رو خودت هم دیدی! بابا که جمعه ها خونه هست و سرکار نمی ره میگه بریم تو حیاط توپ بازی. ⚽️ وقتی هم بازی می کنه اینقدر بالا و پایین می پره، دنبال توپ می دَوه. وقتی هم گُل می زنه کلی جیغ و هورا میکشه که من حسابی ذوق می کنم. دوچرخه: 🚲 راست میگی هااااا منم از اینجا همش تشویقت می کنم تا تو برنده بشی! امین: 🙎‍♂️ آره خوش رکابم من بهترین بابا و مامان 🧔🏻🧕دنیا رو دارم. خدا حفظشون کنه. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️شیوه صحیح ارتباط با فرزندان 🍀زمانی یک خانواده با آرامش و صمیمیت در کنار هم خواهند بود که تمام اعضای آن روش صحیح ارتباط گیری و برخورد با سایر اعضای خانواده را بلد باشند. برای والدین داشتن ارتباط صحیح با فرزندان از اهمیت بسزایی برخوردار است. یک رابطه قوی و صحیح می تواند شادی و نشاط را در یک خانواده به ارمغان آورد. 🔹دانستن و رعایت بعضی از نکات در استحکام رابطه بین والدین و فرزندان مؤثر است و سبب نشاط آن خانواده می شود، که در این مجالِ اندک به مواردی اشاره می گردد: 1- 🍃آغوش گرفتن ارتباط فیزیکی همچون آغوش گرفتن، موجب آرامش روح و روان فرزندان است. سبب می شود که فرزندان احساس صمیمت بیشتری با والدین داشته باشند. ( هنگام خداحافظی یا زمانی که به خانه می آیند یا وقت هایی که کار شایسته ای انجام داده اند و یا زمانی که به شما پناه آورده اند، مناسب است فرزند خود را در آغوش بگیرید. اگر فرزندِ نوجوان دارید، ساعاتی را بنشینید با هم دمنوشی بخورید و صحبت کنید. با دستان خود گاه گداری دستانش را بگیرید، یا به طور مثال: دستانتان را روی شانه هایش بگذارید.) 2- 🍃توجه کردن به احساسات فرزند شما نیاز به توجه دارد. هرگاه احساسات خود را آشکار می کند، بهترین فرصت برای ایجاد ارتباط صحیح است. به طور مثال: گریه کردن فرزند نزد شما؛ یعنی اینکه شما را پناهگاه یافته است و به شما اعتماد دارد. احساساتش را درک کنید و به او بگوئیدکه دردش را می فهمید. 3-🍃 گوش دادن فعال به حرف های فرزندان وقتی که فرزند شما حرف می زند حواستان کاملا به او باشد. روزنامه را کنار بگذارید، تلفن همراه را خاموش کنید و... هر وقت لازم هست در کنار گوش کردن با زبان خود یاریش دهید و به او بگوئید: وای! ... واقعا! ... می فهمم چی می گی! ... بیشتر برایم بگو... 4- 🍃بازی کردن زمانی را اختصاص دهید که با کودکتان بازی کنید. با صدای بلند بخندید، پر سر و صدا و هیجانی بازی کنید. 5- 🍃عجله نداشتن در موقع ارتباط گرفتن با فرزند خود، عجله نداشته باشید. به چشمانش نگاه کن، به خنده هایش گوش کن، اسمش را صدا کن و نوازشش کن. 6- 🍃دوست داشتن بی قید و شرط هیچگاه به فرزند خود نگویید در صورتی که فلان کار را انجام دهی دوستت دارم! 7- 🍃سرزنش نکردن هرگاه فرزندتان مرتکب اشتباهی شد از سرزنش کردن او بپرهیزید و با چشم پوشی، از خطایش بگذرید. 8- 🍃اجتناب از مقایسه کردن هیچ وقت فرزند خود را با دیگران مقایسه نکنید. به او نگویید: از فلانی یاد بگیر! 🌺بنابراین برای اینکه والدین ارتباط موفقی با فرزندان داشته باشند باید از موارد بالا کمک بگیرند. اگر ارتباطی با معیارهای صحیح صورت بگیرد، متقابلا فرزند هم با والدین صمیمی خواهد شد. پس چیزی را از والدین مخفی نخواهد کرد. همانند یک دوست با آن ها حرف می زند و درددل می کند. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️ بزرگترین نعمت 🍀اگر اغراق نباشه شاید روزی هزار بار خدا رو شکر می کرد. امروز هم پایش را از خانه که بیرون گذاشت ذکر دل و زمزمه لبش همین بود. - تو اداره همه از او انرژی می گرفتند، و او را به چهره ای خندان می شناختند. 🌸 از همه چیز لذت می برد، صدای آواز گنجشک ها، صدای خش خش برگ های زیر پایش، سرمای سوزناک فصل پائیز، رنگ های برگ های زرد و نارنجی و سبز درختان. شاید باورش برای دیگران سخت باشد ولی او حتی از فشار دادن دکمه ریموت و صدای باز شدن قفل های درب ماشین هم لذت می برد. - همه را مدیون او می دانست. با وجود همه مشکلات و کمبودهای زندگی اش احساس خوشبختی می کرد. 🌺بار دیگر با ذکر الحمدلله فضای دهانش را عطرآگین کرد. وارد اتومبیلش شد. با چرخاندن سوئیچ ماشین را روشن کرد تا گرم شدن موتور ماشین، دست بر سینه گذاشت و به امام زمانش سلام کرد و چند جمله ای در دل با عزیز فاطمه نجوا کرد. این کار هر روزش بود خوشبختی زندگی اش را مدیون نگاه محبت آمیز مولایش می دانست. 🌸🍀🍀🌸🌸🍀🍀🌸 🔹الإمام الصّادق(علیه السلام): « ...سَعیدهٌ سَعیدهٌ امراهٌ تُکرِمُ زَوجَهَا و لاتؤذِیهِ و تُطِیعُهُ فی جَمیعِ أحوالِهِ» امام صادق(علیه السلام): «... خوشبخت است، خوشبخت آن زنی که شوهر خود را احترام نهد و آزارش ندهد و در همه حال از وی فرمان برد.» 📚وسایل الشیعه، ج۱۶، ص ۲۸۰ 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️محبت بی شائبه به دختران 🌺محبت زیباترین واژه در جهان هستی است که تمام و کمال آن برای خدا و در درجه بعد اولیاءالهی است. هر انسانی در هر رتبه ای که باشد نیاز به محبت دارد و خود نیز باید به دیگران محبت کند. محبتی خوب است که برای خدا و در راه خدا باشد. محبتی که بدون چشم داشت و بدون انتظار پاداش و تشکر باشد. محبت در خانواده از اهمیت بالاتری برخوردار است. هر چه محبت در خانواده ای بیشتر باشد آن خانواده سالم تر و دیندارتر است. والدین عزیز باید بدانند آن ها الگوی محبت کردن در خانواده هستند. رشد جسمی و روحی فرزندان با اکسیر محبت امکان پذیر است. از بین فرزندان نیاز دختران به محبت بیشتر از پسران است. در مورد محبت کردن به دختران می توان به موارد زیر اشاره کرد: 🍀محبت خالصانه محبت به دختران باید خالصانه باشد. این گُل های معطر و زیبا تشنه محبت هستند. روحیات لطیف و حساس دختران سبب شده که اینگونه طالب محبت باشند. پدر و مادر باید دختران را سرشار از محبت کنند تا سیراب شوند. 🍀چگونگی محبت اشباع نمودن دختران از محبت، نیاز ضروری آن هاست. رشد و بالندگی آن ها در گرو محبتی سرشار است. اگر غیر از این باشد دچار بیماری های جسمی و روحی خواهند شد. هرگاه در خانه از محبت سیراب نشوند نگاهشان به بیرون از خانه است. اینگونه می شود که در برابر جملات محبت آمیز بیگانگان و جوانان هرزه فریب خورده و در دام آن ها می افتند. 🍀محبتی متقابل پدر و مادری که به دختر خود محبت وافری داشته باشد. در مقابل دختر هم که سرشار از احساسات پاک و لطیف است این محبت را به شکل زیباتری به سوی پدر و مادر برمی گرداند. 🍀شکل محبت ابراز محبت می تواند به شکل های مختلف صورت پذیرد که زیباترین آن ها در آغوش گرفتن، نوازش و بوسیدن است. همچنین می توان از محبت کلامی نام برد که پدر و مادر به شکل زیبا او را صدا بزنند و با لحنی آرام و پسندیده با او سخن بگویند. 🍀محبتی رشد دهنده هرگاه والدین محبت خود را از دختر دریغ نمایند او پژمرده و افسرده می شود. همین افسردگی می تواند او را به سوی ابتذال اخلاقی بکشاند. دختری که محبت نچشیده باشد در آینده به فرزندان خود نیز نمی تواند محبت کند. در حالیکه هر گاه از محبت سیراب شود دارای روحی قوی و بزرگ خواهد شد که همان عامل رشد معنوی و اخلاقیِ او می گردد. 🌸نکته: سلامت یک جامعه در گرو سلامت مادر خانواده است. مادرانِ آینده یک جامعه، دختران آن جامعه هستند؛ پس برای داشتن جامعه ای سالم، دختران را از محبت سرشار نمائید. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️ عشقم همسرم 🌺 یکی به دو کردن های دیشب با همسرش ذهنش را مشغول کرده بود. بعد از خواندن نماز صبح به رختخواب پناه برد تا شاید آشفتگی ذهنش از بین برود؛ اما انگار خواب هم با او لج کرده بود. خیلی آهسته به طوریکه همسرش بیدار نشود پتو را کناری زد، پاورچین پاورچین به آشپزخانه رفت. - همانطور که مشغول آماده کردن صبحانه بود، برای آرام شدن دل و فکرش، ذکر صلوات را مهمان لبانش کرد؛ ولی یک لحظه هم فکر و خیال او را رها نمی کرد. چرا باید این اتفاق بیفتد؟ چرا کنترلی بر حرف زدن هایم ندارم ؟ چرا با فکر و تأمل حرف نمی زنم؟ بیچاره همسرم با اون اخلاق خوب باید من رو تحمل کنه. می ترسم یک روز کاسه صبرش لبریز شود. 🍀 با صدای شاد و سرحال همسرش رشته افکارش پاره شد. جواب سلام او را داد و صبح به خیری گفت و مشغول پهن کردن سفره شد. خجالت می کشید به چهره زیبای همسر مهربانش نگاه کند. انگار نه انگار دیشب اعصابش را به هم ریخته است. - رضا همانطور که با حوله آب وضویش را خشک می کرد، زیرچشمی با لبخندی دلنشین به سحر نگاه می کرد. بعد از تعریف از سحرخیزی، کدبانویی و سفره آرایی همسرش اولین لقمه اش را برخلاف همیشه خیلی کوچک برداشت مقداری پنیر، گرد و سبزی روی آن گذاشت، دستش را به سوی سحر دراز کرد. با این حرکتش سحر کلی ذوق زده شد، خواست لقمه را بگیرد اما با اشاره رضا دهانش را باز کرد، بلافاصله لقمه ای با طعم شیرین عشق در دهانش قرار گرفت، خوب شد بچه ها خواب بودند والا کلی خجالت می کشید. 🌸 با شوخی ها و خنده های رضا، حالش خوب شد بعد از بدرقه همسرش یک تصمیم جدی گرفت، باید با فاطمه جاری اش صحبت کند؛ تا راهنمایی اش کند او زن فهمیده و با محبتی است. - بلافاصله گوشی اش را برداشت به پیام رسان ایتا رفت، به پرو فایل شخصی فاطمه نگاهی انداخت. با دیدن آن لاین بودنش خوشحال شد بعد از سلام و احوالپرسی. بعد از مقدمه چینی، سؤال کرد چه کار کند که بر خودش مسلط باشد و خودش را کنترل کند تا هر حرفی نزند؟ 🌼 فاطمه که می دانست سحر با کلی خجالت این حرف ها را می زند و دلیل زنگ نزدن و پیام دادنش همین هست، ابتدا با کلی شکلک و گل و فرستادن بوس های زیاد، سحر را به وجد آورد، تا جایی که سحر یک لحظه احساس کرد فاطمه بیشتر شبیه یک خواهر هست تا یک جاری. - فاطمه بعد از کلی تعریف از ویژگی های خوب سحر، به او چند کتاب را معرفی کرد، و با ذوق پیشنهاد داد سحر جان بیا با هم مسابقه کتابخوانی بگذاریم. فعلا هم نیازی به خریدن کتاب نداریم؛ کلی کتاب تو کتابخانه ما هست، یک روز بیا هم کتاب هایی که معرفی کردم به شما بدهم هم هر کدام را خواستی بردار تا مسابقه را شروع کنیم. صدای گریه حانیه که به گوش سحر رسید از فاطمه تشکر و خداحافظی کرد. همانطور که به اتاق خواب بچه ها می رفت، خدا رو شکر کرد از داشتن خواهری همچون فاطمه. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️آنچه را که فرزندان باید بدانند! 🌺پدر و مادر ریشه و اصل وجودی هر انسانی هستند. در بین اعضای خانواده هیچ کس از پدر و مادر به انسان نزدیک تر نیست. هیچ کس هم مهربان تر نیست. بنابراین احترام و خدمت به آن ها دارای ارزش و اهمیت فوق العاده ای در نزد خداست. پس به خاطر همین ارزشمند بودن و جایگاه ویژه آن ها در نزد خدا یک رابطه دوستانه و صمیمی نسبت به آن ها باید داشته باشیم. 🍀فرزندان برای ایجاد رابطه ای پاک و دوستانه با والدین باید نکاتی را مد نظر داشته باشند از آن جمله: 🌸1- ارتباط صحیح با والدین ارتباط صحیح با پدر و مادر از چنان اهمیتی برخوردار است که سلامت روح و روان فرزند را به دنبال دارد. همچنین برای فرزندان محیطی را فراهم می آورد تا مهارت های ارتباطی را بیاموزند و نحوه برخورد با چالش های مختلف را در زندگی یاد بگیرند. 🌼2- چگونگی ارتباط صحیح بعضی رفتارها و نکات به ظاهر کوچک از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که رعایت آن می تواند خشنودی پدر و مادر و فرزندان را به دنبال داشته باشد. بعضی از آن موارد به شرح زیر است: 🍀الف) وقت شناس بودن هرگاه برای فرزندان مشکلی به وجود آمد در ابتدا باید جوانب کار را بسنجند. زمان مناسب گفت وگو با پدر و مادر را در نظر بگیرند تا با واکنش منفی آن ها روبه رو نگردند. مثلاً: بعضی وقت ها که پدر و مادر خسته هستند. یا تحت فشارهای کاری و خانوادگی هستند. آن زمان، وقت مناسبی برای طرح مشکلات نیست؛ بلکه باید زمانی را در نظر بگیرید که از نظر روانی آرامش داشته باشند. 🍀ب) ارتباط متقابل هرگز نباید این توقع برای فرزندان باشد که فقط پدر و مادر وظایفی در قبال فرزندان خود دارند و باید به آن ها خدمت کنند؛ بلکه خود پدر و مادر هم نیازهایی دارند که فرزندان باید به آن ها توجه کنند. مثلاً: گاهی پدر و مادر نیاز به حرف زدن و درددل با فرزند خود را دارند. فرزند در این شرایط باید همچون گوشی شنوا برای والدین باشد. 🍀ج)کنترل خشم ارتباط صحیح با پدر و مادر زمانی حاصل می شود که این ارتباط علاوه بر صمیمیت همراه با احترام باشد. این نوع برخورد حاصل نمی شود مگر با کنترل خشم و عصبانیت. 🍀د) گاهی خود را به جای والدین گذاشتن شاید گاهی وقت ها از مراقبت ها و امر و نهی های مداوم پدر و مادر ناراحت و کلافه شده باشید. در این مواقع اگر ناراحتی آن ها را درک کنید راحت تر می توانید این امر و نهی ها را بپذیرید؛ پس بهتر است ساعاتی خود را به جای والدینتان بگذارید و ببینید چه چیز موجب آزار و اذیت شما می شود و در آن وقت نحوه برخوردتان چگونه است؟ 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
💠سکوتی توأم با لبخند 🔸از ماشین پیاده شد. درِ پارکینگ را بست. شادی در تک تک اعضای صورتش حس می شد. چشمهایش می درخشید. لب هایش سخاوتمندانه خنده را به روی من می پاشید. به سویش رفتم و به او دست دادم. دستهایش امید را به دستان بی قرارم تزریق کرد؛ امّا برخلاف او، من ناراحت بودم. از این که شادی امروزش را خراب خواهم کرد در دل به خود بد و بیراه می گفتم. 🔹با عجله نیمرو ساده ای درست کردم. سفره را پهن کردم. با ترس و لرز و استرس نیمرو را مقابل همسرم گذاشتم. او هیچی نگفت! در سکوت کامل غذایش را خورد و باز هم لبخند و محبتش را از من دریغ نکرد. بعد از ناهار مثل همیشه یاعلی گفت و برای استراحت به اتاق رفت. طاقت نیاوردم پشت سرش وارد اتاق شدم. 🔸گفتم:« یک سؤال دارم بپرسم؟» گفت:« باشه بپرس اگر بلد باشم حتما بهت جواب می دهم.» گفتم:« چی شد دعوایم نکردی؟» گفت:« برای چی؟» گفتم:« از صبح بیکار بودم، غذا را سوزاندم. مجبور شدی بعد از یک روز کاریِ خسته کننده، نیمرو بخوری». گفت:« این چیزها مهم نیست. مهم این هست که با پذیرش و چشم پوشی از اشتباه همدیگر در کنار هم شاد باشیم. وگرنه من هم عیب ها و اشتباهاتی دارم.» باز هم سکوت کرد و لبخندی دوباره به من هدیه داد. 🌸نکات: 🍀1- بعضی وقت ها به راحتی با یک رفتار ساده می توان دنیا و آخرت خود را آباد کرد. سکوت از جنس همان رفتارهای ساده و آسان است. سکوت پرفایده و یاری دهنده دین ماست. سکوت اولین قدم برای عبادت و نزدیکی به خداست. 🍀2- هر روز ذهن خود را در سکوت کامل به آرامش برسانید. آن وقت در آن سکوت کاغذ و قلمی برداشته و دغدغه های ذهن خود را بنویسید. ذهنی که آرامش داشته باشد بهتر از ذهنی است که پر از مشغله است. حالا ذهن آرام با هوشیاری به شما کمک می کند تا زندگی خود را سر وسامان ببخشید. 🌸🌸🍀🍀🌸🌸🍀🍀🌸🌸 🔹رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم : علَیکَ بطُولِ الصَّمتِ فإنّهُ مَطرَدَةٌ لِلشَّیطانِ، وعَونٌ لکَ على أمرِ دِینِکَ . 🌺پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم : بر تو باد خاموشى بسیار! چرا که آن، موجب طرد شیطان است و در کار دینَت، یاور. 📚خصال، ص526 ح 12؛ بحار، ج71 ص 279 ح 19. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️شیوه صحیح برخورد نوجوان با والدین 🌺اگر فرزندان شیوه ارتباط و برخورد صحیح با والدین را بلد باشند، آرامش بیشتری خواهند داشت و محیط خانه برایشان دلپذیرتر خواهد بود. در این میان ارتباط نوجوان با پدر و مادر که معمولا همراه با چالش و درگیری است، از اهمیت بیشتری برخوردار است. هرگاه فرزندان در دوران نوجوانی به نکاتی توجه داشته باشند از بسیاری از درگیری ها و دلخوری ها جلوگیری می شود. از جمله این نکات می توان به موارد زیر اشاره کرد: 🍃1-گاهی مواقع فکر می کنید پدر و مادر شما منطقی برخورد نمی کنند در آن وقت ها مشاجره نکنید و موافقت خود را اعلام کنید. 🍁2-هرگاه والدین در حال صحبت کردن با شما هستند، بی توجهی نکنید و کار دیگری انجام ندهید چون این کارِ شما عصبانیت آن ها را به دنبال دارد. 🍃3-هر وقت والدین در حال گفت و گو با شما هستند و منطقی برخورد می کنند، میان کلام آن ها چیزی نگوئید و بعد از پایان حرف آنها، ایراد و اشکال خود را بگوئید. 🍁4-هیچگاه سخن پدر و مادر خود را قطع نکنید، چون باعث عصبانیت آن ها می شود و احتمال دارد نسبت به شما بی احترامی صورت بگیرد. 🍃5-هرگاه والدین شما با درخواست شما مخالفت می کنند، نگوئید: « چرا؟ » بلکه بگوئید: « چه باید بکنم؟» یا « چه کاری می توانم انجام بدهم تا شما با درخواست من موافقت کنید؟» 🍁6-هنگام عصبانیتِ پدر ومادر، خودتان را کنترل کنید و خونسردی خود را حفظ کنید. شاید علت ناراحتی والدین شما چیز دیگری باشد نه شما! 🍃7- زمانی که می خواهید خواسته تان را به پدر و مادر بگوئید، با صدای بلند حرف نزنید و آرام باشید. اگر داد و بیداد کنید، فقط صدای شما را می شنوند؛ ولی اگر آرام باشید حرف شما را نیز می فهمند. 🍁8-گاهی وقت ها که نمی توانید با آرامش با پدر و مادر حرف بزنید، خوب است صحبت خود را بنویسید و به آن ها بدهید. 🍃9- بعضی وقت ها با پدر و مادر خود در خصوص مسائل مورد علاقه شان صحبت کنید تا با این کار موجب خوشحالی و شگفتی آنان شوید. 🍁10- اگر پدر و مادر شما با هم به مشاجره پرداختند، آن ها را تنها بگذارید و شاهد بگو مگوی آن ها نباشید. 🍃11-با والدین خود صبور باشید و به یاد داشته باشید که دوران کودکی و نوجوانی شما برای آن ها سخت است. بنابراین با آن ها همراهی و همدلی کنید. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️نظم و انضباط 🌸 یکی از مهم ترین امور در جهت استحکام خانواده، داشتن نظم و انضباط در کارهاست. موفقیت در زندگی هم در گرو نظم و ترتیب است. منظم و مرتب بودن کمکی است برای رسیدن به اهداف یک زندگی. نظم همان آراستگی، پیراستگی، پیوستگی وانضباط در شئون مختلف زندگی است. 🔹حضرت علی(علیه السلام) در وصیت نامه خود به نظم اشاره کرده است تا جایی که آن را در کنار تقوای خدا قرار داده است و سفارش مؤکد نسبت به آن داشته است. امام على عليه السلام ـ در وصيت به امام حسن و امام حسين عليهما السلام نوشت : اُوصِيكُما و جَميعَ وُلدي و أهلي و مَن بَلَغَهُ كِتابي ، بتَقوَى اللّهِ و نَظمِ أمرِكُم؛ شما و همه فرزندان و كسانم و هر كه را نوشته ام به او رسد، به تقواى خدا و نظم داشتن در كارتان سفارش مى كنم. 📚(نهج البلاغة : الكتاب 47.) 🍀برای ایجاد نظم در زندگی می توان از موارد زیر کمک گرفت: 🍀1- متعهد بودن خودتان را موظف بدانید در تمام کارها و برنامه های زندگی نظم و ترتیب داشته باشید. از خورد و خوراک گرفته تا جسم ، روح و عواطف. حواستان به سخن گفتن هایتان باشد و افکارتان را کنترل کنید و از افکار منفی را از خود دور کنید. 🍀2- تمرکز بر روی اهداف در ابتدای صبح که از خواب بیدار شده اید اهداف خود را در ذهن خود یادآوری کنید. شب ها هم قبل از خواب نیز اهداف خود را مرور کنید. همین مرور کردن ها انرژی و توان مضاعف به شما می دهد. 🍀3- استراحت کافی برای موفقیت در کارها فکر و جسم شما باید استراحت کافی داشته باشد. اگر استراحت شما به اندازه باشد به آرامش دست خواهد یافت. هر چه آرامش بیشتر باشد موفقیت در کارها بیشتر خواهد شد. 🍀4- یادداشت کردن دغدغه ها هر چه دغدغه ذهنی تان هست روی کاغذ بیاورید تا از شرّ آن خلاصی یابید و برای آن ها راه حلی اتخاذ کنید. شما با انجام این کار آرامش را مهمان خود کرده اید. 🍀5- برنامه ریزی برای زندگیتان برنامه ریزی داشته باشید. کارهایی که نیاز به انرژی بیشتری دارد در اولویت برنامه تان و ابتدای کارهایتان قرار دهید. 🍀6- غذای مناسب تغذیه مناسب و مفید که مواد مغذی و ویتامین های مورد نیاز بدن را تأمین کند خود کمک کننده است به ایجاد نظم در زندگی. 🍀7- نحوه شروع از کارهای کوچک برای ایجاد نظم در زندگی شروع کنید. مثلا: تمیز نگه داشتن اتاق ها و یا مرتب نگه داشتن کتاب های قفسه های کتابخانه و... اگر این کارها برایتان عادی شود کارهای بزرگتر را به مرور زمان می توانید انجام دهید. 🍀8- عملی کردن تصمیم ها هر برنامه ریزی که کردید درنگ نکنید و بلافاصله آن را انجام دهید. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️ارتباطی صمیمانه 🍀برای به وجود آمدن رابطه ای صمیمانه بین پدر و مادر و فرزندان باید رفتارهای خاصی را مد نظر داشت. پیاده کردن آن رفتارها در زندگی و ملکه شدن آن ها ، به استحکام رابطه ای زیبا و صمیمانه بین اعضای خانواده کمک خواهد کرد. آن ها رفتارهایی ساده و در عین حال مؤثر هستند. بعضی از این نوع رفتارها را می توان به شرح زیر نام برد: 🌸با هم غذاخوردن همیشه سعی کنید سه وعده غذایی را در کنار هم باشید. لذت غذاخوردن با یکدیگر را از دست ندهید. تأثیر مثبتی بر جسم و روح شما خواهد گذاشت. این نوع رفتار و سبک زندگی، به هموار کردن مسیر پیشرفت،ایجاد احساسات پاک و رفتار نیکو کمک می کند. 🌺با هم صحبت کردن یک ساعت را در نظر بگیرید که در مورد روزی را که پشت سر گذاشته اید با هم حرف بزنید. بهترین زمان همان قبل خواب است. از اتفاقات زیبا و جالب آن روز با هم بگوئید. مشکلاتی که برای شما به وجود آمده را بگوئید و برای حل کردن آن ها مشورت بگیرید. با این رفتار اعتماد یکدیگر را جلب نموده و رابطه ای قوی بین شما به وجود خواهد آمد. 🌼همدیگر را درآغوش گرفتن بغل کردن فرزندان و نوازش آن ها نه تنها سبب صمیمیت خاصی بین پدر و مادر و فرزندان می شود؛ بلکه طبق مطالعات و تجربیات کارشناسان در سلامت جسم و روح فرزندان هم اثر دارد. پس او را در آغوش بگیرید و بگوئید چقدر دوستش دارید! این آغوش گرفتن برای روحیه خودتان هم مفید است. 🌸احترام گذاشتن بعضی وقت ها ممکن است فرزندان عصبانی شده و اشتباهاتی از آن ها سر بزند. شما با او محترمانه برخورد کنید. حتی اگر نیاز به تنبیه و تذکر داشته باشد، این تذکر با مهربانی و آرامش انجام شود. با کلمات محترمانه در خانه با هم حرف بزنید. مثلاً از کلماتی چون " لطفا " و " متشکرم " استفاده کنید. 🌺مسئولیت دادن به فرزندان خود کارها و مسئولیت هایی واگذار کنید. سبب می شود اعتماد به نفسشان بالا رود و نشاط آن ها افزوده شود. از همه مهم تر حس مسئولیت پذیری را در آن ها به وجود می آورد. همچنین این روش موجب می شود که آن ها قدردان زحمات والدین باشند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️حقوق والدین از منظر دین مبین اسلام 🌺خداوند در سوره مبارکه إسراء آیه 23، بلافاصله بعد از امر به عبادت و پرستش خود، احسان و نیکی به پدر و مادر را سفارش کرده است. معلوم می شود خدمت به والدین از مهم ترین و بالاترین عبادات است. (وبالوالدین احسانا) و به پدر و مادر احسان کنید، چگونگی این احسان، خدمت و نیکی فرزند به پدر ومادر را نیز شرح داده است. 🌸خداوند می فرماید: « وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا؛ پروردگار تومقرر کرد که جز او را نه پرستید وبه پدر ومادر(خود) احسان کنید،اگریکی از آن دویا هردو درکنار تو به سالخوردگی رسیدند به آنها حتی(اف)مگو وبه آنان پرخاش مکن وبا آنها سخن شایسته بگوی .واز سرمهربانی بال فروتنی برآنان بگستر وبگو:پروردگارا آن دو را رحمت کن چنانکه مرا در خردی پروردند" 🌼بنابراین خداوند متعال علاوه بر دستور دادن به احسان به والدین، چگونگی آن را نیز بیان فرموده است. مخصوصا در زمان پیری، پدر ومادر معمولا دچار ضعف و ناتوانی هستند و نیاز بیشتری به خدمت، احسان واحترام فرزندان دارند. 🍀طبق آیه فوق رفتار شایسته در مقابل پدر و مادر به شرح زیر است: 🔹1-کوچکترین بی ادبی در مقابل آن ها صورت نگیرد. مثلا: کلمه (اُف) هم نگوئید. 🔹2- با آن ها نباید با صدای بلند و تندی و پرخاش سخن گفت. حتّی از گفتن کلمه ای که موجب ناراحتی آن ها شود بپرهیزید. 🔹3- با آنان مؤدبانه، محترمانه و با کلمات شیرین سخن بگوئید. 🔹4- رفتاری متواضعانه، محترمانه و فروتنانه همراه با مهربانی نسبت به آن ها وجود داشته باشد. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️فرزندم نوگل باغ زندگی ام 🍀خستگی از سر و روی پدر می بارید وارد شد. خود را روی مبل قهوه ای رنگِ کنار در رها کرد. نگاه مادر بر روی او خیره مانده بود چند بار به آرامی صدایش زد ؛ ولی انگار حواس او جای دیگری پرواز می کرد و آهنگ ملایم و آرامش بخش مادر را نشنید. 🌼دوباره مادر او را صدا زد: حسین جان حالت خوبه؟ پدر انگار برق او را گرفته باشد یک تکانی به سرش داد و گفت: فهیمه جان چیزی گفتی؟ مادر دوباره حرفش را تکرار کرد: میگم حالت چطوره؟ چرا رنگ به رویت نمونده اتفاقی افتاده؟ پدر خودش را جمع و جور کرد و گفت: دیگه پولی برامون باقی نمونده! کاری هم پیدا نمیشه. 🌺همان روز بود که متوجه شد پدرش بیکار شده است. پولی برای خرید ندارد. به فکر فرو رفت حالا چطوری دفترچه بخرد؟ به معلم چه بگوید؟ جرقه ای به ذهنش زده شد: باید همین کار را می کرد دفتر مشقِ سال اول خود را آورد و شروع کرد به پاک کردن صفحاتش. 🌸مادر کنارش آمد و گفت: حسن جان پسرم چه کار می کنی؟ حسن لبخندی به صورت مادر پاشید و گفت: مامان جوون می خوام اینارو پاک کنم و یک چیز دیگه توش بنویسم. اشک در چشمانِ مادر حلقه زد و لب های به خنده نشسته اش بوسه ای را بر سر او نشاند. 🌸🍀🌸🌸🍀🌸🌸🍀 🔹امام على عليه السلام :مِن عِزِّ النفسِ لُزومُ القَناعَةِ ؛ پايبندى به قناعت از عزّت نفْس است. 📚غرر الحكم : 9452. 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✍️ نگاه مهر آمیز 🍀بغض گلویش را می فشرد. دلش چشمان بارانی می خواست. دوست داشت با یکی حرف بزند تا قلب مچاله شده اش از هم باز شود. وارد مسجد شد نگاهش زینب را که گوشه ای از مسجد نشسته بود شکار کرد. پاهای بی قرارش به سمت او رفت سلام کم جانی به او کرد و گفت: زینب جون وقت داری باهات حرف بزنم؟ زینب با روی باز و گشاده گفت: چرا که نه! مگه ما چند تا ریحانه داریم! 🌺ریحانه برای لحظه ای قند تو ی دلش آب شد و گفت: ببین زینب جون بعضی وقتا من حوصله هیچ کاری ندارم حتی همین ذکری که تو داری می گی،اعصابم خورد می شه، به هم می ریزم و از خودم بدم میاد. بهانه گیر میشم و عُقده هام رو روی سر یکی خالی می کنم. 🌸زینب لبخندی نمگین به او پاشید و گفت: ریحانه جون همه آدما ممکنه بعضی وقتا این طوری بشن. زمانی که حال و حوصله داری واجبات و مستحبات رو انجام بده؛ امّا وقتی حوصله نداری، فقط واجبات را انجام بده و به خودت سخت نگیر. 🌼ریحانه که داشت حرف های زینب رو مزه مزه می کرد دهاش از تعجب باز ماند و گفت: چه جالب نمی دونستم! فکر می کردم فقط خودم این مشکل رو دارم. زینب لحظه ای سکوت کرد و به فکر فرو رفت بعد انگار جرقه ای به ذهنش خورده باشد گفت: ببین یک پیشنهاد برات دارم! گاهی وقتا کارای به ظاهر ساده، دارای ارزش و اهمیت فوق العاده ای هستن. اون زمانا که حال و حوصله نداری حداقل اونارو انجام بده. ریحانه: مثلا چه کارایی؟ زینب: همین نگاه کردن با لبخند و مهربونی به پدر و مادر خودش عبادته. مگه نشنیدی که پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند: نگاه مهرآميز فرزند به پدر و مادر، عبادت است. ریحانه: چه خوب! نشنیده بودم. ممنون زینب جون خیلی کمک کردی. با حرفات آروم شدم. 🌸🍀🍀🌸🍀🍀🌸 🔹پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نَظَرُ الوَلَدِ إلى والِدَيهِ حُبّا لَهُما عِبادَةٌ 📚بحارالأنوار : ج 77 ص 149 ح 79 . 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
✍️راز زندگی احمد 🌼باورش برایش سخت بود. حقوق او سه برابر احمد بود؛ امّا هر ماه هشتش گره نُهش بود. در حالی که احمد آرامش خاصی داشت و هیچ وقت نِق زدن ها و ناله هایش را ندیده بود. مگر می شود؟! با اینکه تعداد افراد خانواده شان از او بیشتر بود. هر چه فکر می کرد، به عقلش جور در نمی آمد. دوست داشت راز زندگی او را بیابد. 🍀کنار قفسه کتابها، روی صندلی چوبیِ قهوه ایِ سوخته نشسته بود؛ به غصه هایش فکر می کرد. هر وقت مشکلات و سختی ها به او هجوم می آورد، در این اتاق پناه می گرفت. مطالعه او روش خاص به خودش را داشت. یکی از کتاب ها را اتفاقی از قفسه بیرون می آورد. یک صفحه را اتفاقی باز و مطالعه می کرد. همان لحظات کوتاه ، آرامش و لذت خاصی به روح و روانش تزریق می شد. 🌺کتابی برداشت و صفحه را باز کرد حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توجه اش را به خود جلب کرد: شخصی از رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله درباره [آثار] قناعت سؤال کرد ، فرمود : قناعت افزون بر نگهداشت شخصيت و عزّت نفس ، رنج زياده خواهى و بندگى دنياپرستان را نيز از دوش انسان بر مى دارد و جز دو كس راه قناعت را نپيمايد : آن كه بيشتر در پى پاداش اخروى است و بزرگى كه خود را از مردم فرومايه دور نگاه مى دارد. (1) 🌸چند بار حدیث را با دقت خواند. از خوشحالی چشمانش برق زد، با خود گفت: پس راز زندگیِ آرام دوستم احمد، عمل به این حدیث است. دوستش را به خوبی می شناخت. قناعت و عزّت نفسِ احمد زبانزد خاص و عام بود. همان لحظه با خود تصمیم گرفت هم خودش طبق این سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل کند و هم اینکه فرزندان خودش را، بر اساس آن تربیت کند. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🔹1. وقَد سُئل عَن القناعةِ، فَقالَ : القَناعةُ تَجمَعُ إلى صِيانة النَّفسِ وعِزِّ القَدرِ طَرحَ مُؤَنِ الاستكثارِ ، والتَّعبُّدَ لأهلِ الدُّنيا ، ولا يَسلُكُ طَريقَ القَناعةِ إلّا رَجُلان: إمّا مُتَعَلِّلٌ يُريدُ أجر الآخِرةِ ، أو كريمٌ يَتَنَزَّهُ عَن لئام الناسِ. 📚نثر الدرّ : ج 1 ص 361. 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
🔍🔎🌺🔍🔎 ســـــلام به اعضای محترم کانال دهڪده‌مثبت✋ خوش‌آمـد و عرض ادب خدمت همه‌ی بزرگواران🌹🌹 🔍برای پیدا کردن مطالب کانال، می‌توانید از این هشتک‌ها استفاده کنید. 🌱ابتدای هر روز قلم 🖌را برمی‌داریم و صمیمانه‌هایمان را می‌نویسیم. ✨ دوره معجزه‌آساے تکنیک‌های موفقیت دکتر شاهین فرهنگ. 🌱شب‌های جمعه و زیارت کربلا. 🌱سخنان و توصیه‌های رهبری. 🌱بیان نکته‌ای ناب برای توبه. 🌱یه‌سری از آیه‌های قرآن خیلی شناخته شدن و همه تفسیرش رو از برن🤓 اما اگه تفسیر آیه‌های کمتر شنیده‌شده‌ی قرآن📖، به شکلی نو رو می‌خوای، اینجاست به فریادت می‌رسه😎 🌱نوشتن داستان با استفاده از ایده‌های واقعی و خیالی. 🌱گاهی منتظر یه تلنگری؛ یه متن کوتاه، تا بغضتو بشکنه، تا دلت آروم شه پس بیا با ما همراه باش. 👨‍👩‍👧‍👧متن‌های مربوط به خانواده. 🌱تازه کلیپ‌های مختصر با کلی اطلاعات مفید هم به‌ اشتراک گذاشته میشه. 🌱داشت یادم میرفت و همچنین معرفی کتاب خوب📚 (داستان بلند یا رمان) همه داستانک‌ها و متن‌ها که با نام نویسنده ذکر شده، تولیدی است. https://eitaa.com/joinchat/2856452190Cf3fb1a92c0 📣کانال در ایتا، سروش، بله ______________ @Dehkade_mosbat