✍روزهای تنهایی
❌ستاره معلم بازنشسته است. بچه زیاد دوست نداشت. یک دختر خدا به آنها داد، همه زندگیاش را به پای او ریخت. زندگی شیرینی داشت.
🔻دخترش فرانک دانشگاه رفت. ازدواج کرد. بعد هم با همسرش برای درس و زندگی راهی دیار غربت شدند.
⭕️این انتخابی بود که خودشان کردند. حتی به روزهای تنهاییشان فکر کرده بودند.
خانه سالمندان جای خوبی برای دوران پیری و تنهایی آنهاست.
💯غافل از این بودند که مهر مادر و فرزندی قدیمی نمیشود. زمانه اینگونه آنها را از هم جدا میکند تا جایی که در حسرت آغوش کشیدن حتی چند دقیقهای فرزندش میسوزد.
✅ خانوادههایی که تن به تکفرزندی و نهایتاً دو فرزند میدهند باید منتظر زندگی در سرای سالمندان باشند.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_والدین
#تولیدی
#ماهی_قرمز
#عکسنوشته_حسنا
✍باد کولر
💨 باد کولر مستقیم به صورتم میخورد. تمام بدنم یخ میزند. دور تندِ کولر، خانه را مثل سردخانه کرده است. معلم بازنشسته هستم. دکتر برای بیماریام هوای پاک روستا را تجویز کرده است. چند روزیست از روستا به شهر آمدهام، دلتنگ نوههایم شدهام.
👓 عینکم را روی چشمهای سیاهم میگذارم.
نگاهی گذرا به دورتادور سالن میاندازم.
محسن سرگرم بازی نبرد خلیجفارس است.
فاطمه روی مبل زرشکی لَم داده و ورقهای پایانی رُمان پیامبر بیمعجزه را میخواند. اشکهایش از گوشهی چشمش روی گونههای سرخ و سفیدش غلت میخورد.
🚂علی قطار اسباببازیاش را راه میاندازد. صدای دودو چیچی سکوت خانه را میشکند.
مریم کنار اُپنِ آشپزخانه ایستاده است. گوشی موبایل را کنار گوش راستش میگذارد و شانهاش را به آن میچسباند. همانطور که به حرفهای طرف مقابل گوش میدهد پیاز را درون بشقاب ریزریز میکند. چشمهای درشت و قهوهایاش سرخ میشود. اشکها تندتند فرو میریزد. صدایِ فینفین که بلند میشود. دستمال کاغذی را با دست چپ بیرون میکشد به داد بینی پهن و گُندهاش میرسد.
🚪صدای تقتق در میآید. نرگس و علی بیخیال به کارشان ادامه میدهند. مریم سرش را به داخل سالن میآورد و نگاهی به بچهها میاندازد. علی نگاه مادر را شکار میکند. مادر با زبان بدن، در را نشان میدهد. علی با لبولوچه آویزان به طرف در میدود. سوز گرما به درون خانه میریزد.
🌼همزمان با بازشدن در، دستهای پُر از پلاستیک خرید پدر وارد خانه میشود. مریم عذرخواهی و خداحافظی میکند. گوشی را روی اُپن میاندازد. حسین را از زیر بار سنگین خرید نجات میدهد. فاطمه سریع خودش را جمعوجور میکند.
💦روی پیشانی حسین، قطرات درشت عرق نشسته است. او به سمت کلیدهای کولر میرود. آن را یک شماره پایینتر میزند.
کیف اداره را روی میز میگذارد.
به طرفم میآید. خم میشود. دستهای چروکیدهام را در دستانش میگیرد. لبهای گرم خود را روی دست سردم میگذارد. آن را میبوسد.
🌺نگاه محبتآمیز او به من، خون تازه به رگهایم میرساند. نگاهش را میشناسم. روزی که از مطب دکتر مرا به خانه رساند اشک در چشمانش حلقه زد. همراه با بُغض گفت: « مادر چینهای ریز و درشت روی دست و صورتت را که میبینم، تمام خاطرات کودکی تا بزرگسالی و زحماتت پیش چشمانم زنده میشود. »
🌸فاطمه، محسن و علی چنان غرق تماشایِ ما شدهاند، گویی به زیباترین تابلوی جهان نگاه میکنند.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#تولیدی
#ماهی_قرمز
Nariman Panahi - Marham Vase Cheshme Taram Mikham 128 (MusicTarin).mp3
8.8M
🎤 #نریمانپناهی
💦مرهم واسه چشم ترم میخوام؛ حال دلم بده حرم میخوام!
حال دلم خیلی بده! جا موندم از قافله بازم…
کرب و بلای تو شده؛ تو این روزا همه نیازم
چاره ندارم میدونم باید بسوزم و بسازم! جانم حسین…
🍁رحمی بکن به چشم های زارم؛ خیلی بدم اما دوست دارم!
تا کی تحمل بکنم؛ تلخی و درد روزگار رو؟
بهم بگو که تا به کی؛ باید نبینم کربلا رو؟!
آخر میمیرم از غمت؛ کی میشه دعوت کنی مارو؟ جانم حسین!
☘معلومه کاری نداری با من؛ وقتی همه اومدن الا من
همه شدن زائر تو؛ به غیر من که رو سیاهم!
از دوری حرم؛ ببین لبریز اشک و سوز و آهم…
آقا جان رقیه بطلب عمریه؛ آقا چشم به راهم… جانم حسین!
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#شبجمعهظهور #کربلا
#العجل #بالحسین
هر هفته #شب_جمعه شبیهِ آتش،
از داغِ فراقِ #کربلا میسوزیم...💔
#شب_زیارتی_حضرت_ارباب
#منحَرَملازممدلمتنگاست
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
السّلام علیک حینَ تَقرَأ و تُبَیِّنُ
❤️سلام بر شما و عطر دل انگیز صدایتان
دلتنگ صدایی هستم
که تاکنون
یکبار هم نشنیدهام...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
☘🌸☘🌸☘🌸☘
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#صمیمانه_با_امام
#امام_زمان عجل الله فرجه
#مناجات_با_امام_زمان عجل الله فرجه
#ماهی_قرمز
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
♨️شبیه رفیق
🔥فرشید دوست کیان، چپ میرفت، راست میرفت دروغ پشت دروغ میگفت. آنقدر دروغ به هم بافت تا کمکم او هم شبیهاش شد.
☄مصطفی از کیان در مورد قبول شدن در مصاحبه پرسید. او به دروغ گفت: «منو قبول نشدن! حرفا میزنی هااا ! »
همان لحظه به اشتباه خود پی برد و پشیمان شد؛ ولی دیگر خجالت میکشید بگوید دروغ گفتم.
❄️_کیان باباجان، به مادربزرگت سر زدی؟؟
باز هم دروغ گفت.
🍁سرش را میان دو دستش گرفته بود به حال و روز خودش نفرین میکرد. حالش از خودش بهم میخورد او که اینطور نبود؟
🔺باید دوستی پیدا میکرد که رویهاش مثل فرشید نباشد.
🔺 راستگوتر کسیست که بیشتر فرمانبردار خدا باشد. حتی اگر کوهی از مشکلات در برابرش قرار گیرد باز هم امنترین و محکمترین پناه را خدا میداند.
✨ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از مخالفت با فرمان خدا پروا كنيد و با راستگويان باشيد.
📖 سورهتوبه، آیه۱۱۹.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#تولیدی
#ماهی_قرمز
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🍃
دل➶
تنها نردبانیست؛
که آدمی را به آسمان میرساند!
و تنها وسیلهایست،
که خدا را درمییابد...
|شهید مصطفیچمران|
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#شهید_چمران
☁️ ابر سایهافکن
❓داستان زندگی پیامبر خدا را در جوانی خواندهاید، و یا شنیدهاید و یا فیلمش را دیدهاید؟
🔺در یکی از سفرهای تجاری، که رهبری و هدایت کاروان اموال حضرت خدیجه سلاماللهعلیها را به عهده داشت، ابری بالای سر حضرت سایه انداخته بود تا از گرمای سوزان در امان باشد.
💯از زاویه دیگری هم میشود به این موضوع نگاه کرد. خداوند میخواست نشانههایی را برای مردم بفرستد تا به عظمت و بزرگی حضرت پی ببرند و قبل از رسیدن به مقام نبوت دلهای آماده به سویش متمایل گردد.
⭕️این نشانه یکی از صدها نشانهای هست که از رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم به فرزندش حضرت مهدی ارواحنالهالفداء میرسد.
🔺زمان ظهور، ابری بالای سر نورانیشان حرکت میکند. ندادهندهای ندا خواهد داد: او جانشین خداست، از او اطاعت کنید.
😇آه شوقاً لرویته
چقدر مشتاق چنین روزی هستیم.
🔹«پیامبرگرامی اسلام(صلیالله علیه و آله و سلم)»:
یخرُجُ المَهدی و علی رَأسِه غَمامَةٌ فیها مُنادٍ ینادی «هذا المَهدی خَلیفةُ اللهِ فَاتَّبِعوهُ»
🔸زمانی که حضرت مهدی (علیهالسلام) ظهور میکند ابری بالای سر دارد که در آن منادی ندا میکند «این مهدی خلیفةالله است، از او متابعت و پیروی کنید.»
📚بحار، ج ٥١، ص ٨١.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#ایستگاه_فکر
#مهدوی
#تولیدی
#ماهی_قرمز
#عکسنوشته_حسنا
السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ المُبِیدُ لِأهلِ الفُسوقِ وَالطُّغیانِ...
❤️سلام یار باوفا
ای کسی که روز آمدنت
نقطه پایانی است
بر جولان فاسقان و سرکشان.
سلام بر تو
و بر روزی که زمین را
از عشق و عدل لبریز خواهی کرد.
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
☘🌸☘🌸☘🌸☘
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#صمیمانه_با_امام
#امام_زمان عجل الله فرجه
#مناجات_با_امام_زمان عجل الله فرجه
#ماهی_قرمز
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
💎دلت پاک باشه!
❌بعضیا میگن:
ای بابا!
دلت پاک باشه.
اعمال ظاهری که مهم نیست!
خدا همه رو میبخشه.
🔆خداوند پاسخ میدهد:
✨أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ....... ؛
آیا ما مسلمانان را مانند مجرمان قرار دهيم؟؟!!
شمارا چه شده؟! این چه حکمی است که میکنید؟! *
📖*سورهقلم، ۳۵ و ۳۶.
❌هیچ عقل سالمی، خوب و بد را یکسان نمیداند. عدالت حکم میکند، مجرم و مسلم برابر نیستند.
⁉️مگر کلید درهای بهشت و جهنم در دست آنهاست که اینگونه مجرمین را میبخشند. یا از عالم غیب خبر دارید که اینچنین حکم میکنند؟!
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#تولیدی
#ماهی_قرمز
#عکسنوشته_حسنا
🌸🍃🌸🍃
#عادت_دادن_به_کار_نيك
الإمامُ الرِّضا علیه السلام:
مُرِ الصَّبیَّ فلْیَتَصدَّقْ بیدِهِ بالکِسْرةِ والقَبْضةِ والشَّیءِ وإنْ قَلَّ، فإنَّ کلَّ شیءٍ یُرادُ بهِ اللّهُ وإنْ قَلَّ بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّیّةُ فیهِ عظیم.
امام رضا(علیهالسلام) فرمودند: "
به کودک دستور بـده کـه بـا دست خودش صدقه بدهد گر چه به اندازه تکّه نانی یا یک مشت از چیزی باشد؛ زیرا هر چیزی که در راه خدا داده شود اگر با نیّت پاک صورت گیرد، هر چند کم باشد، بسیار زیاد است.
اصول کافی، ج۴، ص۴.
☘☘☘
انجام اعمال نیک را به صورت گفتاری به فرزندان خود آموزش داده و او را به انجام آن عمل عادت دهید. بگذار صدقه را او به شخص مستمند بدهد. تو داری صدقه می دهی؛ اما به دست فرزندت صدقه بده. چقدر زیبا است! اثر تربیتی این نوع برخورد بسیار عمیقتر است. اگر این دو مطلب با هم تلفیق شوند اثرگذاری بیشتری خواهند داشت. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نیر در روایت مورد بحث به ضرورت توام بودن گفتار و رفتار والدین در امر تربیت فرزندان اشاره فرمودند.
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
✍توبیخ
🍃روز سختی را پشت سر گذاشته بود. معلوم نبود رئیس کارخانه از کجا دلش پُر بود که بیدلیل سر او خالی کرد.
☘همیشه خوب کار میکرد تا رضایت دیگران را داشته باشد. امروز در حالی که پای دستگاه عرق میریخت و حواسش کاملا جمع کار بود؛ ولی رئیس توبیخش کرد.
🎋_آهای حواست کجاست؟ پول مفت ندارم بهتون بدم و هر روز یکی از دستگاههای پرس خراب باشه.
⚡️خستگی یک روز کار، در تَنش جا خشک کرد. لباس آبی کار را درآورد به چوبلباسی آویزان کرد. لباس داخل کمد را برداشت. بیحوصله آن را پوشید و دکمهها را بست.
🍃خانه مادرش دعوت بودند. پشت در که رسید تلفن زد: «زود بیایید منتظرم. »بعد از مدت کوتاهی، بوقهای ممتد زد. ستاره دخترش با عجله دم در آمد.
🌾_بابا! مامان میگه بیا لباسایی که واست کنار گذاشتم بپوش.
🍃عباس با همان چهره درهم و گرفته گفت: «لازم نکرده همینا خوبه! زود باشید. »
⚡️ستاره جرأت نداشت کلمهای دیگر به زبان آورد. دوباره برگشت و خیلی زود با سعید، وحید و مادرش وارد کوچه شدند.
☘سمانه از برخورد عباس تعجب کرد. چیزی نگفت تا حالش خوب شود. وارد خانه مادربزرگ شدند. پیرزن با سلیقهی تمام، سفره را توی اتاق پذیرایی پهن کرد. سالاد، سبزی، ماستموسیر برای هر کدام یک ظرف گذاشت.
دیس را پُر از زرشکپلو کرد. داخل دیس بعدی مرغهای سرخ شده را قرار داد. سیبزمینیهای طلایی و سرخ را اطراف مرغها ریخت.
✨قبل از شروع به خوردن، نگاه دیگری به پسرش کرد. موقع ورود به خانه متوجه ناراحتی او شده بود؛ ولی احساس کرد اشتباه میکند شاید او خسته باشد. طاقت نیاورد چیزی نپرسد: «عباس جان حالت خوبه؟ »
🍂عباس که هنوز هم دلخور از حرف رئیس بود با تندی و اخم جواب مادر را داد. سمانه از رفتار همسرش با مادر، ناراحت شد. وقتی سفره جمع شد، عباس تنها روی مبل جلوی تلویزیون نشسته بود. کنارش رفت: «عباس عزیزم مث همیشه نیستی. انگار پکری. »
🌸عباس خیلی کوتاه ماجرا آنروز را به او گفت. سمانه دلداریش داد: «به خودت نگیر. احتمالا از جایی ناراحت بوده؛ عباس جان میگم با مادرت بدجور حرف زدی حواست باشه از دلش دربیاری. »
☘حرفهای سمانه آرامشی بود بر نگرانی عباس آقا. لبخندی بر لبها نشاند. نگاه قدرشناسانهای به او کرد. سرش را به پایین تکان داد و گفت: باشه حتماً.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#داستانک
#همسرداری
#تولیدی
#ماهی_قرمز
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ
❤️سلام خورشید همیشه تابان
قبل از ظهور شما
عالم خورشید ندارد!
همه اش شب است
شمس شماست که به خورشید روشنا میدهد.
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
☘🌸☘🌸☘🌸☘
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#صمیمانه_با_امام
#امام_زمان عجل الله فرجه
#مناجات_با_امام_زمان عجل الله فرجه
#ماهی_قرمز
هدایت شده از مسار
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
✍️علم بیهوده
انسان هایی که بیشتر عمر می کنند دیرتر می میرند..
دانشمندا کار داشتن خودم کشف کردم😶😒😂
🌳🍄🌳🍄
💡اقسام بیهوده گویی:
۱. سخن گفتن درباره موضوع بی فایده.
۲. سخن زیادی.
۳. سخن نابجا.
یکی از مزیتهای بهشت این هست که کسی دیگه درمورد رنگسال و دختر کبری و اقدس حرف نمیزنه. همین برای بهشت بودن بهشت کافیه.😂😁
✨لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْوًا وَ لا تَأْثیمًا إِلاّ قیلاً سَلامًا سَلامًا.در آنجا سخنان بیهوده و گناه آلود نشنوند و گفته نمی شود در آنجا، مگر سخنی که سلام است و سلام.
📖سورهواقعه،آیه۲۵و۲۶
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_شفیره
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
🍃
قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد
ایمان به جز از حب علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم
گفتا که علی نور بُود سایه ندارد
#مولا_علی❤️
#یکشنبه
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
❤️عشق پنهانی
☘کسی از دلش خبر نداشت. عاشق پدر و مادرش بود. هیچکس باور نمیکرد حتی یک لحظه تصور جداشدن از آنه،ا سعید را نابود کند.
🍁امروز هم مثل هر روز سر موضوعی کوچک، اول سر مادر داد و فریاد زد ؛وقتی پدر توبیخش کرد جواب او را هم به تندی داد.
❌ عباس، همسایه کناریشان، صدای او را شنید. همان روز محمد را داخل کوچه دید. نگاهی از روی ترحم و دلسوزی به او کرد و گفت: «من جای تو بودم دیگه تو خونه راش نمیدادم. همسنوسالاش زن و بچه دارند، ولی او چی؟ »
🌸محمد خجالت کشید سرش را پایین انداخت. تنها حرفی که زد، گفت: «عباس آقا دعاش کن. »
🌺سعید توی کوچه پشت دیواری ایستاده بود. بغض گلویش را میفشرد. غرور مانع ریختن اشکهای حلقه شده در چشمان بادامی و قهوهای روشنش میشد. صدای همسایه را که شنید آتش گرفت. دستهایش را مشت کرد تا برود او را بزند و دلش خنک شود. سرک کشید. صورت سرخ و عرق پیشانی پدر را که دید، پشیمان شد.
💦اشکهایش به روی گونههایش غلطیدند. دلش آغوش گرم پدر را میخواست. همان آغوشی که فقط در بچگیهایش چشیده بود.
صدای راه رفتن پدر را میشناخت. در حال نزدیک شدن به او بود. طاقت نیاورد به جای فرار خود را جلوی پدر انداخت.
🌼نگاه پدر به نگاهش گره خورد. ناباورانه اشکهای سعید را نگاه میکرد. سعید خود را در آغوش پدر انداخت. دست پدر موهای او را نوازش کرد. دست او را گرفت بر آن بوسه زد با صدای بغضآلود گفت: «بابا منو ببخش غلط کردم. »
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#داستانک
#ارتباط_با_فرزندان
#تولیدی
#ماهی_قرمز
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللّٰهِ وَناصِرَ حَقِّهِ
❤️سلام ناصر دین خدا
ندیدنت
بسته است چشمانمان را
به دنیایی از نور و زیبایی!
سلامی از بسته چشمان دوران غیبت ...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
☘🌸☘🌸☘🌸☘
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#صمیمانه_با_امام
#امام_زمان عجل الله فرجه
#مناجات_با_امام_زمان عجل الله فرجه
#ماهی_قرمز
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
♨️ذهنی آشفته
❌فلانی شلختهس!
❌دختر همسایهمون مغروره!
❌خواهرشوهرم بداخلاقه!
❌پسر برادرشوهرم قیافه نداره!
‼️ایراد پشت ایراد.
تمامی ندارد.
در سوره مبارکه "همزه" خداوند می فرماید:
✨وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ
وای بر کسانی که بسیار عیبجویی میکنند و مدام دنبال عیبهای دیگران میگردند.*
💯عیبجوییِ زیاد، نشانهی روحیهی منفینگریست. چنین فردی به خوبیها و نکات مثبت دیگران توجه ندارد.
🔻کسی که به دنبال عیب دیگران است، خودش را بیعیب و نقص میبیند. رفتارش سبب دوری دیگران و تنها ماندن او میشود.
🔺دین اسلام به مثبتنگری توصیه میکند. خدا چنین شخصی را دوست دارد.
مردم هم آدم مثبتاندیش را تنها نمیگذارند.
⭕️تصمیم یهویی:
همین لحظه هر چه منفیست دور بریزیم.
فکر، ذهن و قلبمان را پُر از مثبت کنیم.
📖*سورههمزه،آیه۱.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#تولیدی
#ماهی_قرمز
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🍃🌸🍃
هیچکس قفل بدون کلید نمیسازد
اگر قفلی در زندگیت میبینی،،،،
شک نکن اون قفل کلیدی هم داره.ـ..
کلید خیلی ازقفلهای زندگی!!!
سه چیز است ؛
#صبر
#آرامش
#توکل....
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
♨️دار مکافات
⭕️ با خود بلند بلند فکر میکرد:
مردم شانس دارند، ما هم شانس داریم!
مردم بچه دارند، ما هم بچه داریم!
🍁توی کوچه آمد در را پشت سرش قفل کرد. صدایش به گوش محمود آقا همسایه کناریشان رسید.
محمود آقا میخواست برود میوهفروشی سر کوچه، تا چشمش به حسن آقا افتاد، فهمید حسابی پکر است.
🍃- حسنآقا چه خبر؟ آه و ناله میکنی؟
🍃- دست روی دلم نذار از دست این بچهها میخوام برم گموگور بشم.
❌محمود باورش نمیشد این حرفها را از او بشنود.
پارک کنار خانه را که دید، دست روی شانه حسنآقا گذاشت:
- بیا بریم چند لحظه روی اون نیمکت بشینیم.
سکوت بین آنها را تنها صدای جیکجیک گنجشکان برهم میزد.
❌بعد از گذشت مدت زمانی کوتاه، حسنآقا به حرف آمد:
آقا محمود هرچی میکشم تقصیر خودمه. همون رفتاریی که با پدر و مادر خدابیامرزم داشتم الان بچههام با من دارند.
💥نکته طلایی:
دنیا دار مکافات است. به قول دیگر هر عملی، عکسالعملی به همراه دارد.
رفتار خوب با پدر ومادر باعث نیکی فرزندان در آینده به خودمان می شود.
🔹امام صادق علیه السلام می فرماید: برّوا أبائکم یبرّ کم أبناؤکم؛
به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند.
📚بحارالأنوار، ج ۷۱، ص۶۵.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_والدین
#تولیدی
#ماهی_قرمز
#عکسنوشته_حسنا