. . لیست #من_از_اینجا_میترسم لینک قسمت های قبلی روز نوشت: تمِ این مجموعه: گزارش سمینار سه گانه ی امنیت ( امنیت جنسی، دینی، هیجانی) قسمت اول: کنفرانس با یک جفت دمپایی!!!! قسمت دوم: گشنمه خوووووو !!!! قسمت سوم: ذغال سرخ شده و نفس کشیدن !!! قسمت چهارم: پرویز خانم !!!!! قسمت پنجم: راه عالی برای کرچ شدن پرنده در خانه 😁 قسمت ششم: تحلیلی بر انتخابات در ایران قسمت هفتم: صدای پچ پچ از دستشویی عمومی😱 قسمت هشتم: بابا خدا تو اینجاست ؟؟!!! قسمت نهم: خانم دکتر پرت شد به دیوار 😱 قسمت دهم: تدریس با شلوار گشاد!!!! قسمت یازدهم: آلو زردی برای سرطان قسمت دوازدهم: من بیماریِ روحی دارم؟؟!!! 😢 قسمت سیزدهم: حتی به من نگاه هم نکرد !!! قسمت چهاردهم: اما من حامله نیستم!!!!! قسمت پانزدهم: کاش نرفته بودم آرایشگاه😔 قسمت شانزدهم: چای با لیمو عمانی و سیب درختی!! قسمت هفدهم: چرا بچه ها نماز نمیخوانند؟؟؟؟ قسمت هجدهم: پیتزا درست وسطِ آب گوشت !!! قسمت نوزدهم: دختری با قدِ یک و هفتادی!! قسمت بیستم: آدمِ بدونِ سانسورِ آزاد

. گزارشی مختصر از سمینار تخصصی سه گانه ی تربیت ( جنسی/ دینی/ هیجانی) 👆👆👆👆

. الان بسم اللهِ نوشتنِ اطلاعیشو گفتم اطلاعیه ای برای این طفلک معصوم هایی 👆که شما آدما از جای گرم و نرم عالم ذر یا زر آوردیشون توی این باغ وحش 😒😏 و کاملا خود خواهانه رهاشون کردید!!!! ❌تمامی پست های امروز تا جشنواره موقت هست و همش دلیت میشه❌

⬜️🟧🟨 عنوان کارگاه: سه گانه ی امنیت 👈 (راهبردهایی عالی برای پروش جنسی/ دینی/ هیجانی کودک و نوجوان) 🟨 قیمت اصلی: ۹ میلیون تومان ( سند👈 شماره های ۲۳ و ۲۴ و ۲۵ از این لینکی که اگه لمس کنی میبینیش) 🟨 قیمت جشنواره: ۳ میلیون تومان 🟨 تخفیف ویژه: کسانی که الان در یکی از کارگاههای دیگر موسسه هستند فقط یک میلیون و پانصد هزار تومان ✅ 🟨 محتوای آموزشی: بیست ساعت امنیت جنسی آف لاین بیست ساعت امنیت دینی آف لاین ده ساعت امنیت هیجانی آف لاین بیست ساعت جلسه پشتیبانی آن لاین/ 🟨 تاریخ جشنواره: ۶ تا ۱۱ آبان برای آشنایی بیشتر با محتوای آموزشی کارگاه این هشتک را لمس کنید: #من_از_اینجا_میترسم !!!

. . مسیرِ سختِ زندگیِ دختر و پسرتو هموار کردی؟؟!!!! #من_از_اینجا_میترسم ۱

. نیم روزتون شاد بادا ....

. . تو که هنوز تردید داری برا اینکه آیا نیاز هست دانشِ تربیتِ جنسی کودک و نوجوانتو یاد بگیری یا نه !!!!! آره تو!!! خودِ خودت 👈 04:44 #من_از_اینجا_میترسم ۲

. قسمت هجدهم: امشب جایی میهمان بودم غدا آبگوشت بود! نوه ی خانواده که متوجه شده بود غذا چیه! فرمایش کرده بود براش پیتزا سفارش بدن!! من هم احساس کردم گرفتن عکس از سفره و از چنین صحنه ای لازم و بلکه واجبه!! و چقددددددددر تارکوفسکی نویسنده ی بزرگ ادبیات جهان درست گفته که: هر یک عکس معادل یک هزار کلمه حرف برای گفتن دارد!!! #روز_نوشت / همایون سه شنبه سوم مهرماه ۱۴۰۳/ واقعنی

قسمت نوزدهم: یکی از آقایان که به ظاهر ابراز ارادت خیلی میکند اما زبان بدنش چیز دیگری می‌گوید😉😅 پیشنهاد داد که من به صورت زنده با جوانی حالا چه دختر چه پسر یک مصاحبه ای داشته باشم تا دوستان از نزدیک شاهد خیلی اتفاقات باشند!! من هم قبول کردم. یکی از دوستان دیگر گفت از قضا دختر نوجوانی را میشناسد که به تازگی به او مراجعه کرده و احتمال میدهد حاضر شود در کلاس بیاید و در حضور همه صحبت کند. خلاصه که برنامه ریزی ها انجام شد و دختر فوق الذکر آمد.(( قد حدود یک و هفتاد / تو پر و دموی مزاج/ پوست سبزه ی روشن/ مانتویی تا زیر زانو حدودا / تیپ رسمی/ چشمان نافذ/ باهوش/ خوش صحبت)) من: سلام من همایون هستم روانشناس بالینی و جمعی که اینجا هستند هم همگی جزو روانشناسان هستند که تخصصی داریم در مورد مسائلی از نوجوان ها با هم گفتگو میکنیم. ممنون که قبول کردید و آمدید من از شما میخوام اینجا بدون ملاحظه و صریح صحبت کنید. متاسفانه نسلِ شما عادتی به حرف زدن در مورد دنیای پیچیده ی خودش ندارد و به همین دلیل ما مشاوران و پدران و مادران فکر میکنیم همه چیز گل و بلبل هست. دختر: در حالیکه اصلا گل و بلبل نیست!!!!! من: دقیقا دقیقا اصلا گل و بلبل نیست ( سکوت کردم شاید ادامه دهد اما ادامه نداد) من: به هر حال ممنونم از آمدنتون و مطمئنم گفتگو های جذابی خواهیم داشت. اگه دوست داری خودتو به هر مقدار که دوست داری معرفی کن دختر: من ستوده هستم ۱۷ سالمه ی خواهر بزرگتر و دوتا داداش کوچیکتر از خودم دارم ..... من: ممنونم، الان دانشجویی؟؟؟ دختر: بله سال اول دانشگاه من: چه رشته ای؟ دختر: معماری من: بسیار خوب/ ببین دختر جان موضوع گفتگوی ما حدود سه چهار ماهی هست که در مورد تربیت جنسی و تربیت دینی و تربیت هیجانی هست. طبیعتا دوستانی که اینجا هستند از من و از تو توقع دارند در مورد همین سه موضوع گفتگو کنیم. اما سوای توقعی که اینها دارند شما خودت موضوع خاصی هست که بخواهی برای گفتگو پیشنهاد کنی؟؟؟ و به هر دلیل دوست داشته باشی راجعش حرف بزنیم؟؟؟ دختر: ( کمی مکث همراه با بی تفاوتی) اوووووووممممممم نه هر چی شما بخواید برام فرقی نداره!! من: اوکی پس با گفتگو در مورد همین سه موضوع شروع میکنیم .... گفتگوی من و ستوده به مدت دو ساعت طول کشید!!! اینقددددر این گفتگو پر چالش و جالب بود که دقیقا حس میکردم بندگان خدا آقایان و خانم هایی که شاهد گفتگو بودند نفس هاشون تو سینه حبس شده بود !!!! #روز_نوشت / همایون چهارشنبه چهارم مهر ماه ۱۴۰۳ / واقعنی

. . کاش آهنگ ساز شده بودم به جای روانشناس🥺 #ترش_شور_شیرین ___________________ 🕊@Del_khoshh

. دیوانه کنندس❤️‍🔥

قسمت بیستم: من: اجازه بده خیلی دقیق و از پایه حرف بزنیم/ ستوده تو با شنیدن کلمه تربیت چی متوجه میشی؟؟ چه احساسی در تو ایجاد میشه؟ ستوده: اوووووم حس خوبی ندارم باهاش مگه بچه ها اسب هستند که کسی بخواد تربیتشون کنه!! اصلا چرا کسی باید این طرز فکرو داشته باشه که کسی نیاز به تربیت شدن داره و اون آدمم کسیه که باید اونو تربیت کنه!!!! متوجه منظورم میشید؟؟؟ من: فکر کنم بله!!! تو میگی اصلِ این طرز نگاه که ی عده ای باید تربیت شن و ی عده ای هم تربیت کنند غلطه/ درست متوجه شدم؟!! ستوده: بله دقیقا!!! آدما آزادن اصلا وقتی آدما آزادن قشنگن وقتی قرار باشه همه طبق یک متد یا شیوه تربیت بشن خب همه مثل هم میشن این دیگه قشنگ نیست اصلا!!!! من: پس تو در هنر هم احتمالا طرفدار هنرهای آوانگارد هستی درسته؟؟؟؟ ستوده: بله دقیقا آوانگارد یعنی خودِ تو بدون هیچ وانمود سازی بدون هیچ سانسور!! من: چقددددددددر جملاتت داغه!!! دوست داشتم جملاتتو "یک خود بدون هیچ سانسور!!!" پس تو ستوده معتقدی اینکه ما مشاورا و والدین قصد داریم تربیت کنیم این کلا مردوده❌ درسته؟؟؟ ستوده: ببینید آقای همایون مردود فقط نیست!! اصلا امکان پذیر نیست اصلا شدنی نیست!! واقعا شما فکر میکنید بچه ها نوجوونا میشینن کسی تربیتشون کنه؟؟!! یا اجازه میدن؟؟ من ی پسر خاله دارم آقای همایون ۵ سالشه گاهی حرفایی میزنه که خالم میگه عجب غلطی کردیم بچه دار شدیم!!!! من: چیا میگه؟؟ ستوده: (خنده) مثلا خالم میگفت منو عصبانی کرد و خیلی حرصمو درآورد بهش گفتم اینجا یا جای منه یا جای تو بعد پسرخالم اسمش رامینه میره تو اتاق بیست دیقه بعد لباساشو پوشیده با ی چمدون کوچیک میاد تو سالن خالم میگه داری چکار میکنی به خالم گفته میرم هتل بابا اومد بگو بیاد تکلیف من و تو رو مشخص کنه😱😱😱!!!!!!!!!! کلاس پر از همهمه شد .... #روز_نوشت/ همایون پنجشنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۳ / واقعنی

. . صوتی که هر پدر و مادری باید ۱۰۰ بار گوش کنه😳❌ نشانه👈 02:00 #من_از_اینجا_میترسم ۳ _________________________ 🕊@Del_khoshh

. . تفاوت بچه هایی که پدر مادرشون در کارگاه سه گانه ی امنیت شرکت کردند و بچه هایی که شرکت نکردند ۱۰ سال دیگه از زمینه تا آسمون!! از آسمونه تا زمین😐

. اتفاق پر تکرار زندگی کودکانِ امروز!!! اولش با دکتر بازی شروع میشه ادامه پیدا میکنه تااااااا جاهایی که اصلا خوب نیست!!! و میشه اولِ مکافات 😱 _______________ ____________ #من_از_اینجا_میترسم ۴ ثبت نام برای پیدا کردن مطالبی که هییییییچ جا شبیهش نیست ( 👉لمس)

. . متن کامل اطلاعیه در لینک زیر: https://eitaa.com/Del_khoshh/4450 #امامی_که_هست ۱۶ #زمان_شمار:۴ ماه دیگر/ ۱۱۳ روز دیگر

با این کلیپ امشب ی جایی تنها گریه کنید با واژه واژش بسوزید و اشک بریزید

. خبر داری تحقیقات میگه ۹۸ درصد بچه ها حد اقل ۱۵ بار😱 در سال درمعرض پچ پچ های جنسی از طرف همسالان خودشون قرار میگیرند؟؟ ___________ ________ #من_از_اینجا_میترسم ۵ اگه تو هنوز جزء والدینی هستی که برات مهمه ....!!!!!! 👉 لمس کن

. . داده ها چند برابر از زمانِ ما شده؟؟ نشانه👈 02:16 #من_از_اینجا_میترسم ۶ _____________________ 🕊@Del_khoshh

⚠️ ⚠️ من وقت شما را ۵ ساعت نمیگیرم که فقط بگم وای تربیت جنسی و دینی و هیجانی چقدر مهمه وای چقدر خوبه چقدر اوضاع خرابه و بچه هاتونو ببرید کوه و استخر که غریزه ی جنسیشون کم بشه!!!!!! نهههه!!! نهههههه!!!!! من به مدت ۳۰ ساعت به شما تمام استراتژی و راهبردهایی که بچه های شما از صفر روزگی تا بیست و پنج سالگی برای داشتن یک زندگی امن نیاز دارند یاد میدم/ من با جزییات به شما میگم که در هر مقطع سنی دقیقا چه کاری انجام بدید!!!!! #من_از_اینجا_میترسم ۷ _________________ 🕊@Del_khoshh

قسمت بیست و یکم: من: خانمِ ستوده ما در این کارگاه یکی از موضوعاتی که در موردش حرف زدیم تربیت جنسی هست. در مورد اینکه یک کودک یا نوجوان چطور باید انواع کنش و واکنش های جنسیشو نظم میده .... در این مورد اگه بخوای آزادانه دیدگاهتو بگی چی میگی؟ ستوده: آزادانه؟؟ من: بله کاملا ستوده: اگر چه یک ریسکه و یک ریسکه احمقانه هم هست ( خنده) اما میگم!! من: گوش میدم ستوده: بدن من مال کیه؟؟ من: مال تو هست ستوده: یعنی قبول دارید مالکیت بدن من کاملا با منه؟؟ من: بله کاملا ستوده: خب پس من میتونم در موردش هر دیدگاهی داشته باشم هر علاقه مندی داشته باشم و ... من: اوهوم ستوده: ببینید من یک کلاس سفال میرفتم ما ۵ تا دختر بودیم و ۵ تا پسر، بعد اتفاقی که افتاد این بود که زنگهای تفریح هممون دلمرده بودیم، حال دلمون اصلا خوب نبود، خیلی فضای سرد و بی روحی بود، من به اون دخترا گفتم واقعا اگه الان ماها هر کدوممون با یکی از این پسرا بریم ی جایی از این مجموعه ( مجموعه خیلی بزرگی بوداااا خیلی درخت و جاهای دنج داشت خنده!!) گفتم بهشون واقعا ما اگه الان هر کدوممون بریم ی جایی و دوتایی بالاخره ی کاری بکنیم!!! خب معلومه حال هممون خوب میشه!!! و نکته هات و جالبش اینکه دخترا با من موافق بودند یعنی دلشون واقعا میخواست!! خب چرا دیگران باید راجع به بدن ماها سلیقه ی ماها نظر بدند؟؟؟ ی چیزی بگم که بفهمید دنیا چه شکلی شده و شماها ازش بی خبرید؟؟؟ من: بله با کمال میل بگووو ستوده: دوست من ی دختر ۲۱ ساله ای است که توسط مامانش به شدت کنترل میشه یه به شدتی من میگم و ی به شدتی شما میشنویداااا اونم رفته ی قفل ساز آورده در اتاق مامان باباشو قفل زده !!!! شب که مامان باباش اومدن هاج و واج پرسیدن قضیه چیه؟؟؟ اونم گفته هر وقت اجازه دادید من کسیو برا خودم داشته باشم شماهام حق دارید دوتایی برید تو اتاق ....!!! من: ...... #روز_نوشت/ همایون ۲۹ سپتامبر/ واقعنی

. برای مشاهده قسمت های قبلی هشتک #روز_نوشت لمس کنید