سلام
دیروز رفتم آرایشگاه ، پسر حدود ۲۰ ساله ای وارد شد، با صاحب مغازه دوس بود، صاحب مغازه جمله ای را چندبار گفت و پسر منظورشو نمیفهمید و هِی میگفت چی؟؟؟!! من گفتم بنده خدا رو روزه برده حتما، بلافاصله در اومد گفت روزه نیستم مگه آخوندم که روزه باشم،میخ کوب شدم،من نمیتونم راحت از جملات بگذرم، جملات با خودش هزار من تحلیل میاره، پسر جوری جمله رو گفت که با تمام وجود میخواست از روزه گرفتن مبرا کنه خودشو، انگار من در مورد ی موضوع به شدت کهنه ی عقب افتاده حرف زده باشم، الان که دارم مینویسم باز غصه دار شدم، چقددددددددر به هم دوختن اقتصاد و سیاست و اجتماع به دین ( در زمان غیبت امام معصوم) به ضرر دین تمام شد و البته ما تازه اولِ مسیریم، امروز اتفاقا مقاله ای خواندم با موضوع افول دین در ایران، مبناهای تحلیلی مقاله به شدت قوی بود، هوووووووووف قسمت غصه دار ماجرا اینجاست که برخی همین متن منو به ضرر دین ارزیابی میکنند، نادان ها نمیدانند کسی اگر نگران دین نباشد نگران افول دین هم نخواهد شد!!
امروز ظهر لایو با حال بود، کلن از آموزش دادن بیزارم و عاشق گپ و گفتم😅، امروز همش به گپ و گفت گذشت، من که کیف کردم، بالاخره هدیه ی نوروزی ۶۰ نفر از ۱۴۰ عضو رسمی موسسه رو پرداخت کردم، چقددددددددر مشکلات جسمانیِ دشواری داشتند بعضیشون،
شبیه بدجور هوس کله پاچه کردم، اما هر چی بالا پایین کردم واقعا حالشو نداشتم ی عالمه مسیرو رانندگی کنم، پنیر خیار گوجه خوردم، الانم دلم ی کاسه چای میخواد😅😉، باید رفیق باز باشی بعد با رفیقت بشینی ی کاسه چایی بخوری تا بفهمی ی کاسه چای خوردن چه صفایی داره، چند روز پیش اولین کاسه ی چایی زندگیمو خوردم، ی کاسه ی سفال از اون بزرگاهااا پرِ چایی، بدجور چسبید، چقددددددددر خواستمش، بعد از ی روز با ویزیت حدود ۶۰ نفر از جمله چیزایی که میچسبه یکیش همین کاسه چایی هست و یکیشم پیپ و یکیشم قلیون و .....خدا نصیب کنه😄😅، یکی دو روزه ی تصمیمات جدیدی برا زندگیم گرفتم، تقریبا حول و حوش همین چای و قلیون و رفیق و ...
#روز_نوشت/،همایون ۲۳ فروردین ۱۴۰۲
واقعنی
@homayoon_76
