💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 من بدبخت ترین آدم روی زمینم 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸
من بدبخت ترین آدم روی زمینم
اونقدر دلم گرفته که تا جای میتونم درد و دل کنم و حرفی نشنوم همین جاست .
بعد از ۴ سال نازایی جای که شوهرم داشت زن میگرفت ،فهمیدم بار دارم چقدر ذوق
کردم چقدر نذر و دعا کردم که فقط سالم بمونه بچه ام ،وقتی بار دار شدم شوهرم
هم نرفت سراغ زن دوم مادرشوهرم هم نشست سر جاش دیگه دخالتی نکرد توی
زندگیم ،اونقدر خوشحال بودم که سریعی اومدم توی گروه گفتم حامله هستم ،انگار
دنیا مال من بود ،ولی بعد از هفته ۵ گفتن بچه رشدتش عقب افتاده ،کلی دارو و خورد
و خوراک حسابی تا هفته ۶ به من خودم رسیدم ،تهش الان اومدم دکتر و فهمیدم
بچه پوچ بوده یعنی حاملگی پوچ اتفاق افتاده ،حالا شوهرم میگه این بچه بیوفته
میفرستم خونه بابات و زن دوم میگیرم من دیگه پول ندارم خرج دارو و دکتر تو بکنم تا که باز حامله بشی 😭😭😭😭
آخه مشکل از منه که حامله نمیشم و لوله سمت چپم بسته است و پرولاکتین خون بالا دارم ،
آخه خدا چرا باید من سرنوشتم این بشه من شوهرمو خیلی دوس دارم خیلی زیاد واقعا برام سخته ولم کنه و بره ،
آخ که جیگرم آتیش گرفته من بدون این بچه چ خاکی برسرم کنم ،طلاقم بده برگردم در خونه کدوم
خانواده پدر معتاد و مادر مریضی که حوصله خودشو نداره و از دختر بیزاره 😭😭😭😭
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 خانوم کانالمون میگه 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸
سلام فاطمه جان میشه خواهش کنم پیام منو بگذارید سلام ب همه ی دوستای عزیزم .
دوستان یه ختم چند وقت پیش گذاشتن کانل منم بشدت مشکل داشتم.ختم انجام دادم وبلافاصله نتیجه گرفتم
حاجت بزرگی داشتم ک ب لطف خدای بزرگ برآورده شد .ولی متاسفانه گوشیم عوض کردم
ومتن این ختم توگویی قبلیم موند وهرکاربم کردم گوشیم دیگه روشن نشد ک بتونم ختم دوباره پیدا کنم .میشه ازتون خواهش کنم اون ختم ک همراه باذان باید خونده میشد برام بفرستین
.یه متن کوتاه بود اگه اشتباه نکنم سه تا دکر هم پشت سرهم باید میخوندیم .تو رو خدا ختم مجدد بفرستین تو کانال .
فاطمه جون تورو خدا اورژانسی بزار کانال.ممنون❤️منم باشم دختر سادات💚
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 #قشنگه_بخونید 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸
میدونی چرا من میخندم و شادم ؟؟؟
چون دیگه به درد اهمیت نمیدم
منم مشکلاتِ خودم و دارم
زندگیم عالی و بی عیب و نقص نیست
اما برای هرچیزی که دارم شکرگزارم
در حالی که برای بهتر شدن تلاش میکنم
با همین چیزایی که دارم احساس خوشبختی میکنم و لذت میبرم
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 هدف خدا از واجب کردن نماز چیست؟ 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸
✧﷽✧
هدف خدا از واجب کردن نماز چیست؟
◽️مصيبتها و شدائد براى تكامل بشر ضرورت دارند. اگر محنت ها و رنج ها نباشد بشر تباه مى گردد.
قرآن كريم مى فرمايد :
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ
«همانا انسان را در رنج و سختى آفرينش دادهايم». (سوره بلد آیه ۴)
امير المؤمنين علیه السلام در يكى از نامه هاى خود به عثمان بن حنيف، فرماندار خويش در بصره نوشتند :
◽️در ناز و #نعمت زيستن و از سختی ها دورى گزيدن، موجب ضعف و ناتوانى مى گردد، و برعكس، زندگى كردن در شرايط دشوار و ناهموار، آدمى را نيرومند و چابک مى سازد و جوهر هستى او را آبديده و توانا مى گرداند. ...
◽️ [ مثلاً ] #درختان بيابانى كه از مراقبت و رسيدگى مرتّب باغبان محروم مى باشند، چوب محكم تر و دوام بيشترى دارند، برعكس، درختان باغستان ها كه دائماً مراقبت شده اند و #باغبان به آنها رسيدگى كرده است، نازک پوست تر و بى دوام ترند.
خداوند متعال در #قرآن كريم مى فرمايد :
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ. (بقره ، ۱۵۵)
«حتما شما را با اندكى از ترس، گرسنگى و آفت در مال ها و جان ها و ميوه ها مى آزماييم، و مردان صبور و با
#استقامت را مژده بده.
يعنى بلاها و گرفتاری ها براى كسانى كه #مقاومت مى كنند و ايستادگى نشان مى دهند، سودمند است و اثرات نيكى در آنان به وجود مى آورد.
خدا براى تربيت و پرورش جان انسانها دو برنامه تشريعى و تكوينى دارد و در هر برنامه، شدائد و سختی ها را گنجانيده است.
1️⃣ در برنامه #تشريعى، عبادات مثل روزه، حج، جهاد، انفاق، نماز، شدائدى است كه با تكليف ايجاد گرديده و صبر و استقامت در انجام آنها موجب تكميل نفوس و پرورش استعدادهاى عالى انسانى است.
2️⃣ در برنامه #تکوینی گرسنگى، ترس، تلفات مالى و جانى، شدائدى است که بطور قهرى انسان را در بر مى گيرد.
📚 مجموعه آثار استاد مطهرى ، ج ۱ ، خلاصه ای از ص ۱۷۶ تا ۱۷۸
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 خبر کوتاه بود و سنگین... صبح روز عروسیم بود که گفتن شوهرت....👇🏻 شروع دلانه ی زیبا.... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸
و همه هم به نوعی میخواستن کمی از درد روحی ام کم کنن به همین خاطر و به توصیه پرویز چیزی بهم نمیگفتن!
بی حوصله به شهناز گفتم خودت ببین چشه! ردش کن بره! حوصله ندارم!
شهناز رفت و باز برگشت و گفت میگه با خودش کار دارم! با اخم از زیر جاجیم(به عنوان پتو استفاده میشد) بیرون اومدم و گفتم نمیدونی کیه؟! شهناز هم پر حرص نفسی عمیق کشید و گفت نه نمیدونم! سر و صورتش رو پوشونده!
نوچی کردم و پاشدم و بی حوصله سمت در خروجی رفتم که شهناز بی اهمیت گفت راستی فقط گفت بگم از طرف سید هادی اومده! اینو گفت و با حرص زیر لب غری زد و رفت!
تا اسم سید هادی اومد سریع زدم بیرون و رفتم جلو در و درو که باز کردم دیدم یه پسر قد بلنده با صورتی پوشیده است! نگاش کردم که گفت سلام جمشید خان؟!
با اخم گفتم بفرمایید!
سر و صورتش رو باز کرد و با تعجب دیدم سید عادل پسر دوم سید ایازه! با تعجب سلام و تعارف کردم که بیاد داخل اما سریع از اسب پیاده شد و دستم رو کشید و برد گوشه ای و اروم گفت بی خیال تعارف! مهمونی نیومدم برادر! اومدم بهت خبر بدم که زود بجنبی که اگه نجنبی امروز فرخنده رو عقد لطفی میکنن! با تعجب گفتم چی؟! گفت ببین داستانش طولانیه فقط بجنب! نمیدونم چطور آماده شدم و به سرعت برق و باد پریدم روی اسبم و رو به آفتاب، زن پرویز گفتم آفتاب، ده ده( خواهر) پرویز کجاست؟! هرجا هست فقط بگو خودش رو به ورد سادات برسونه بگو جمشید با عجله رفت که اگه نره سرش بی کلاه می مونه!
اینو گفتم و همراه سید عادل سمت ورد سادات تاختیم!
توی راه اصلا مجال حرف زدن نبود و عادل هم مثل من نگران بود.
نرسیده به ورد، عادل وایساد و گفت من دیگه نمیتونم همراهی ات کنم جمشید خان! فقط بدون که سید هادی رو هم گول زدن و گفتن تو پیغام دادی که فرخنده رو نمیخوای! هاشم هم تا فهمید عمو سید علی وصیت به بابا کرده که اگه فرخنده رو خواستن شوهر بدن، بخش اعظم ثروتش رو بدن به بازسازی امامزاده، پا پس کشید و بابا ایاز هم گفت برای اینکه شبها فرخنده بتونه راحت باشه یه صیعه محرمیت بین اون و لطفی بخونن!
با اخم گفتم پس چرا تو به من خبر دادی؟! گفت چون من آدمم! برعکس هاشم که نامرده! من دلم برای فرخنده میسوزه! بیچاره اگه به خاطر اشتباه عمو نابینا نشده بود حقش بود زن خان بشه ولی متاسفانه این شد سرنوشتش به همین خاطر صبح زود زدم بیرون که خبردارت کنم!
بعد سمت بهون خودشون رو نشون داد گفت ببین، سید هادی داره میره برای عقد! بجنب!
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 شاید نظر شما باشه نه مصلحت خدا 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸
شاید نظر شما باشه نه مصلحت خدا
من وقتی دبیرستان بودم یه دوستام هیچوقت صبحانه نمیاورد چند باری به مامانم گفتم دوتا برام ساندویچ بپیچ ولی مامانم وظیفه خودش دونست که هر روز دوتا بزاره چند هفته که گذشت
احساس میکردم این بنده خدا (که نیازمندم نبود فقط به خاطر کم همتی والدینش بدون صبحانه میومد)
فکر میکنه من وظیفه دارم براش ببرم یا اینکه اگه مشغول جمع کردن وسایلم بودم نق میزد که زودتر ساندویچو بگیره
منم دیگه به مامانم اجازه ندادم براش ساندویچ بپیچه حتی اگه میذاشت من بهش نمیدادم
در جواب کسایی که گفتن بهتره بلور یکی از بچه هاشو به رضا و بهار ببخشه
منم دیدم کسایی که برای جاری یا زن برادر یا دختر خالشون زایمان کردن و بچه رو اهدا کردن برای رضای خدا یا وضع مالیشون خوب نبوده و بچه رو فروختن
ولی شرایط بلور فرق داره رضا بلور رو با هدف اینکه بچه هارو بگیره باردار کرد و بلور از وقتی فهمید بارداره ثانیه ثانیه زندگیش با ترس اینکه بچه ها رو میخوان ازش بگیرن زجر کشیده
خدا دوتا داده که بلور یکیشو ببخشه؟؟ چرا فکر نمیکنید که خدا به جبران گذشته تلخ و آینده نامعلوم بلور یه همدم و یه پشتوانه بهش بخشیده
هرچند رضا اراده کنه میتونه بچه هارو از بلور بگیره
ولی اینکه اطرافیان خودش یا دوستای گروه توقع داشته باشن خود بلور از خودگذشتگی کنه واقعا بیجاست
بهار هووشه کسی که حتی نتونست بببینه رضا چند کلمه با بلور همکلام بشه و قشقرق به پا کرد
الان بچه ها همه کس و داروندار بلورن حق داره که نتونه ازشون بگذره
بگذر!ببخش!! اخه از کدوم از دخترم؟ از پسرم؟
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸