eitaa logo
💕دلبرونگی💕
110.3هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
675 ویدیو
10 فایل
کانال دلبرونگی همسرداری، سیاست زنانه، تجربیات زنانه...💕🌸 ارسال تجربیات 👇🏻 @FATEMEBANOOO لینک کانال جهت ارسال https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 تبلیغات ما👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3365863583C9d1f0a5b90
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃 شوهرم به بو حساس شده 🍃
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 شوهرم به بو حساس شده 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام ....فاطمه جون لطفا پیام من را حتما داخل گروه بزار به خدا خیلی کلافه ام .....دوستان شوهرم به هرچی بوهست حساس شده دوسه سالی هست در این باره باهم درگیری داریم ....به عطر وادکلن وکرم ومایع ظرف شویی ...بوی سرخ کردنی ...بوی پیاز ...بوی غذا که توی خونس .....من خیلی رعایت میکنم با این که باشگاه میرم.ولی به خاطرش از اسپری یا مام استفاده نمی کنم که موقع برگشت به خونه مبادا لباسم بو بده ....اگر از سفید کننده استفاده کنم محشر کبری میکنه ...با اینکه از مواد کم بو یا بی بو استفاده میکنم ولی بازم شاکیه واقعا خسته شدم ....بابا نمیفهمه هر چیزی که توی بازاره بالاخره یه بویی داره ...معذرت میخوام میگه من بوی پهن یا عرق را بهتر میتونم تحمل کنم تا این بوها را .....بیچاره حق هم داره بعضی اوقات چنان سردرد میگیره که خودم دلم براش کباب میشه ...میگن میگرن اینجوریه ...ولی آخه به یه نوع بو یا اون هم بوهای تند .....گفتم خودش را میفرستم تا شوینده یا کرم بخره ...میگه من خریدم ولی تو استفاده نکن یا موقعی که خونه نیستم استفاده کن. درو پنجره را باز میزارم که بو نیاد ...ولی بازم تا میاد خونه میگه بو میاد چرا رعایت نمیکنی .....به نظرتون من چکار کنم واقعا دیگه درمونده شدم 😰😰 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🌸🍃 ازخساست شوهرش میگه 🍃
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 ازخساست شوهرش میگه 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام به فاطمه بانوی عزیزم وهمه هم گروه‌های عزیز عزیزم بی‌زحمت لطف کنین پیاممو توی گروه بزارین تا دوستان بهم کمک کنن وراهکار بهم بدن من بیست وسه ساله ازدواج کردم همسرم آدم خوبیه فقط یک عیب داره که من وسه تا بچه هامو بخصوص بخصوص بچه هارو واقعا اذیت میکنه همسرم بشدت خسیسه فقط بفکر پول جمع کردنه همش میگه برای آینده بچه ها که راحت باشن به نظر شما درسته الان بچه ها بچگی نکنن نسبت به دوستاشون هیچ امکاناتی نداشته باشن حتی دوچرخه کامپیوتر یک مسافرت ،کلاس زبان وخیلی چیزای دیگه که میخواد در آینده خونه داشته باشن. خواهش میکنم راهنماییم کنین چه کنم؟ ممنون ازگروه خوبتون 🙏🙏❤️❤️ 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🌸🍃 خبر کوتاه بود و سنگین... صبح روز عروسیم بود که گفتن شوهرت....👇🏻 شروع دلانه ی زیبا.... 🍃
💕دلبرونگی💕
🍃🌸🍃 خبر کوتاه بود و سنگین... صبح روز عروسیم بود که گفتن شوهرت....👇🏻 شروع دلانه ی زیبا.... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 تا سید تقی این رو گفت حس کردم دنیا رو سرم اخر شده و با لبخندی که بسیار سعی میکردم به وسیله اون به خودم و بقیه بقبولانم شوخی سید رو باور نکردم، گفتم سید سر به سرم نزار لطفا! من روی این قضیه حساسم. سید درجا بلند شد و بدون جواب به من رفت سمت بیرون! که بلند شده و دنبالش رفتم اما وسط راه پرویز منو گرفت و سید تقی هم بدون توجه به عربده های من که میگفتم این چه بازیه درآوردی سید؟! رسمش نیست! چرا با احساسات یه خانواده بازی میکنی؟! من مطمنم فرخنده خوب میشه و ... ، فقط داشت با پری، خواهرم حرف میزد و میگفت چه دارو هایی بده به فرخنده. اینقدر توی دست های پرویز تقلا کردم که خسته شده و بالاخره نشستم روی زمین و دیگه تسلیم شدم. وای خدای من، چه بلایی سر عروسک من اومده بود؟! مستاصل برگشتم سمت فرخنده که لحظه به لحظه حالش خراب تر میشد و هذیون میگفت و با بغضی در گلو گفتم فرخنده؟! کجایی؟! بی معرفت! به همین زودی میخوای ترکم کنی؟! اون روزا گریه مرد برای زنش بسیار بسیار عیب بزرگی بود بنابراین گلی خواهرم سریع اومد و بازوم رو گرفت که پاشو برو کاکا! مجلس زنونه است اما من بی توجه به اون و نگاه های ترحم آمیز زنهایی اونجا نشسته بودم فقط هق میزدم و شونه هام میلرزید. فرخنده زمان رفتنش نبود و من هنوز از دوست داشتنش، از یه دل سیر دیدنش، از بوییدن و ... سیر نشده بودم. فرخنده برام همه چیز بود که داشت از دستم میرفت. گلی هی اصرار پشت اصرار که پاشو و منی که اصلا نمیشنیدم چی میگه فقط با چشم های گریون گفتم چی شده خواهر! تو رو روح بو و دی بگو چه بلایی سرم اومده و کی این روز رو از من میخواست( کی نفرینم کرد)؟! گلی هم گریون نشست و گفت نمیدونم والا! فقط میدونم زن جابر(یکی از پسر عموهام) یه ظرف جیگر آورد و داد دست فرخنده و گفت گوسفند ذبح کردیم گفتم اگه کباب کنیم بوش سمت تو که بارداری میاد بنابراین اینو اوردم که تو هم بخوری و فرخنده هم مقداریش رو قورمه(سرخ کردن) کرد و خورد. تا اینو گفت برگشتم سمت زن جابر که رنگش مثل گچ شده بود که با دستپاچگی گفت به خدا خودم و بچه هام هم ازش خوردیم! بیا بریم نشونت بدم هنوز چربی اش توی ته قابلمه مسی هست ... تا اینو شنیدم فقط زدم به پیشونیم و رو به زن جابر گفتم ای داد بر من! ای داد بر من! ای داد برمن! و هی زدم به پیشونیم و حالیم نبود چیکار میکنم فقط دیدم سرم رو بلند کرده و درحالی چند نفر دستام رو گرفتن دادم نعره میزنم بدبخت شدم! بیچاره شدم! بچه هام غوره( بی مادر) شدن ... 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🌸🍃 شوهرم مرد بسیار خوبیه ولی هیچ وقت در برابر خونوادش از من حمایت نمیکرد 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام فاطمه جان ممنون از کانال خوبت راستش مطالبی که می خونم از خانمها درباره قرارهاشون واسم جالبه منم خواستم به خانمهایی که تازه ازدواج کردن یا اینکه در شرف ازدواج هستن بگم مهمترین قراری که با همسرشون میتونن بزارن اینه که در طول زندگی در برابر خانواده خودشون ازشون حمایت کنه من تجربه بیست و چند سال زندگی رو دارم شوهرم مرد بسیار خوبیه ولی هیچ وقت در برابر خونوادش از من حمایت نمیکرد بهترین سالهای عمرم تو ناراحتی و اشک و آه گذشت الان تازه یکی دو ساله که فهمیده اشتباه کرده 😔واسه همین میخوام بقیه زرنگ باشن و قول و قراری که واسه خوش بختی و محکم شدن پایه زندگیشون هست و بزارن نه چیزایی که خیلی هم بود و نبودش تو روند زندگی فرقی نمیکنه امیدوارم همگی دوستان خوشبخت و موفق باشن در تمام مراحل زندگی❤️ 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🌸🍃 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام خدمت بانوی عزیز که همیشه دعاگوتون هستم بخاطر تجربیاتی که از این گروه کسب کردم و کلی اخلاقم با همسری عوض شده قبلا پیام دادم که پسرم 12ساله ش هس وموهاش سفید شده پسرم اصلا گوشت نمیخوره ووقتی هم میبینه میگه حالم بد میشه غذا هم کم میخوره فقط ساندویچ وسوسیس دوست داره خیلی کم به غذا علاقه داره دکتر بردم گفتن ببرش دکتر تغذیه آخه غذا نمیخوره دوس نداره فک کنم مشکلش از معده باشه که از غذا بدش میاد از عزیزان بزرگوار میخوام. اگر تجربه دارن من را راهنمایی کنن ممنون میشم 🌸🌸🌸🌸 برای سلامتی آقا امام زمان عج صلوات بفرستید 🌸🌸🌸 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃🌸 و توسل به حضرت فاطمه زهرا به نیت تعجیل در فرج امام زمان و نزول آرامش در دلهایمان 💚 💫در این چله از ابتدای روز مراقب افکار ، رفتار، گفتار و انتخاب هایمان هستیم .💫 روز پنجم 🪴 به نیت تعجیل در فرج امام زمان و نزول آرامش در دلهایمان 💚 🪴 مرحوم آیت الله فاطمی‌نیا در پاسخ به اینکه چه کار کنیم فرشته‌ها مهمان خانه‌مان شوند. به عنوان اولین توصیه‌شان می‌گفتند:« زیاد حدیث‌کسا را بخوانید»! 🪴 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
کژال 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸 به زور لبخندی زدم و :گفتم مامان جان به من لطف دارن. مائده بشقاب الهام رو برداشت و داد دست حسام و :گفت: واسه الهام بکش کم رویی میکنه. حرکتش اینقدر ضایع بود که حسام جا خورد چون همه چیز جلوی خودشونم بود ولی دیگه چیزی نگفت و براش کشید. با همین چند تا حرف و حرکت مائده غذا به دلم زهر شد و به زور چند تا قاشق خوردم و با عذرخواهی از سر سفره بلند شدم. حسام که مشخص بود حواسش به منه چند دقیقه بعد از من بلند شد و اومد کنارم و :گفت: اگه میخوای بریم. دلم میخواست از اونجا فرار کنم ولی از فکر اینکه حسام بعد از رسوندن من دوباره برگرده خونه و الهامم اینجا باشه نتونستم موافقت کنم و علی رغم میلم لبخند کج و معوجی زدم و گفتم نه عزیزم زشته سریع بریم فعلا هستم. حسام با تعجب :گفت باشه هرجور راحتی .عزیزم .گفتم یه وقت معذب نباشی سفره که جمع شد یه دفعه مائده بدون مقدمه :گفت راستی الهام تو کلینیک مشغول به کار شده.ها دیگه برا خودش خانم دکتری شده. الهام سرخ و سفید شد و با همون دخترانگی ای که تو صداش موج میزد :گفت حالا کو تا دکتر شدن؟ همه بهش تبریک گفتن و بدون اینکه من چیزی بپرسم مائده رو به من گفت: الهام جون ارشد روانشناسیشو تازه تموم .کرده ماشالا خیلی کارش خوبه اگه برای مشکلات روحیت یه وقت نیاز به کمک داشتی حتما برو پیش الهام. حرفش خیلی زننده ،بود مشکلات روحی!!! یجوری گفت انگار میخواست بگه چون تو زندگیت این شکلی بوده روانی هستی بغض یه جوری گلومو گرفته بود که اگه یه کلمه حرف میزدم اشکم در میومد برای همین حتی تاییدم نکردم ولی حسام :گفت ماشالا کژال یکی از قویترین آدماییه که میشناسم. شاید هرکس دیگه جاش بود زندگیش این شکلی نبود ولی کژال در بهترین حالت ممکن داره زندگیشو میسازه شش ترمه لیسانسشو گرفت و تو بقیه جنبههای زندگیشم خیلی موفقه. پشت حسام بقیه هم شروع کردن به تعریف و تمجید کردن از من مائده که دید زیاده روی کرده و همه متوجه لحن کلامش شدن لبخندی زد و گفت خدای نکرده سوء برداشت نشه بالاخره هممون یه سری مشکلاتی تو زندگیامون داریم منظورم این بود که اگه به مشکل خورد میتونه از کمک الهام استفاده کنه. لینک کانال جهت ارسال به دوستان👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2040201580C76808488a9 🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃🍃