#پاسخ شما به دختر نوجونمون🍃🍃🍃🌹 بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر مدیر جان و اعضا. دختر خانم 14 ساله که پدر و مادرشون چیزی براشون نمیخرن. منم 14 سالمه از وقتی که یادم میاد خانوادم درگیر مشکلات مالی بودن. از همون بچگی نسبت به هم سن هام چیز های کمتری داشتم. وقتی بچه بودم مثل بقیه بچه ها دوست داشتم کلی اسباب بازی داشته باشم ولی خُب خانوادم فقیر بودن و هستن. الان هم نسبت به بقیه لباس و وسیله های کمتری دارم. هر وقت چیزی میخوام اول چک میکنم ببینم برای خرید این وسیله پول داریم یا نه . اگر که نداشتیم غید اون وسیله یا لباس رو میزنم. اگر هم پول داشتیم اول خرید های ضروری رو انجام میدیم که پول کم نیاریم . بعد به مامانم میگم فلان چیزو میخوام. من کلان سه دست لباس برا تو خونه و یه دست لباس برای بیرون دارم. گوشی که الان دستمه مدلش قدیمی دوسال پیش 2میلیون خریدم. عزیزم بهت پیشنهاد می کنم قوی باشی خودکشی بخاطر بی پولی احمقانه است. منم از بچه گی محبت ندیدم و مدام بین پدر و مادرم جنگ بود. ولی هرگز محبت نخواستم و نمیخوام بجای محبت دنبال موفقیت در درسام هستم. و اینکه هر وقت پولی به دستم میرسه جم میکنم و خرجش نمیکنم. از 7 سالگی تا 9 سالگی هر چی پول دستم اومد جم کردم عموم گاهی وقتا بهم پول میداد و همین طور عیدی میگرفتم . یه میلیون جم کردم گوشواره طلا خریدم برا خودم هنوز دارمشون. قوی باش. 💕@Delbarongi 💕

سنی نداشتم که.... 🍃🍃🍃🌹 .

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 گرفتم و رفتم سمت مطب. داخل اتاق دکتر بودم که صدای سر و صدایی از بیرون اتاق شنیدم . احمد اقا وارد اتاق شد و با داد گفت اینجا چه غلطی میکنی؟ زبونم بند اومده بود . میدونستم اگه بفهمه منو میکشه. اومد جلوی میز دکتر و مشت هاش رو روی میز کوبید و گفت اینجا دارین چه غلطی میکنین؟ دکتر گفت چه خبرتونه اقا دختر شما میخاد بچه سق ط کنه منم دارم معاینه شون میکنم چرا سر ومیکنین؟ احمد اقا اینو که شنید ساکت شد جوریکه انگار آب یخ ریخته باشن روی سرش. با چشمای قرمزش به من زل زده بود. گفت برو بیرون، از اتاق بیرون اومدم و احمد اقام پشت سرم اومد . دیگه خودم با دستای خودم قبرمو کنده بودم. داخل ماشین نشستم احمد آقا نشست و ماشین رو روشن کرد و فقط گاز میداد . نمیدونستم قراره چی سرم بیاد.گریه میکردم و میگفتم توروخدا بزار توضیحبدم . من نمیتونم هنوز خیلی سنم کمه واسه بچه دار شدن . جوابم رو نمیداد و فقط با سرعت رانندگی میکرد . تابه خونه رسیدیم گردنمو گرفت و پرتم کرد و تا جایی که میتونست و نفس داشت کتکم زد. انقدر بدنم درد میکرد که حتی توان دفاع از خودم رو نداشتم. گفت بچه منو میخای بندازی آره؟ میکشمت امشب . نمیدونستم از بدن درد گریه کنم یا از اینکه اینجوری بیچاره شدم . خدامیکردم گوشیم همراهم باشه. توی کیفم رو نگاه کردم گوشیم بود. برداشتم و با رویا تماس گرفتم و براش تعریف کردم چیشده. ازش خواهش کردم بیاد و در رو باز کنه. گفت وای مریم تو چرا انقدر خرابکاری میکنی؟ بزار ببینم کی میخواد از خونه بره بیرون که من بیام. یک ساعت که گذشت رویا اومد و در رو باز کرد.زیر بغلم رو گرفت و کمکم کرد بلند بشم . رفتم داخل پذیرایی و روی مبل درازکشیدم.هنوز نیم ساعتم نگذشته بود که احمد آقا اومد. از ترس از جام بلند شدم. اومد جلوم و گفت تو اینجا چه غلطی میکنی؟ رویا اومد جلوش و مانعش شد که بیاد سمتم. گفت بابا ولش کن دیگه چرا انقدر اذیتش میکنی ؟ گفت تو دخالت نکن به تو ربطی نداره غلط کرده بچه رو بندازه . رویا گفت خوب کاری کرده وقتی کتکش میزنی بایدم میکرده. مثل اینکه یادت رفته به زور پدرش باهات ازدواج کرد. رویا کمی با حرفاش احمداقا رو آروم کرد. احمداقا گفت فقط یه شرط داره که نکشمت، گوشیتو میدی به من از خونه هم دیگه حق نداری بری بیرون که دیگه از این غلطا نکنی. اسم گوشیم رو که اورد دلم ریخت. خیلی ترسیدم که دیگه نتونم سعید رو ببینم یا صداشو نشنوم. گفتم بیرون نمیرم ولی بزار گوشیم بمونه دستم دلم میگیره تنها تو خونه. گفت نه تو آدم نمیشی. خواست از جاش بلند شه بیاد به سمتم که گفتم باشه باشه غلط کردم میدمش. تو همون حین خون زیادی ازم اومد و به خاطر کتکهایی که احمد بهم زده بود به همین سادگی بچه افتاده بود... ولی پیش وجدان خودم آروم بودم که من بچه رو نکشتم هرچند که بعد از اون افسرده شدم ولی مطمعن بودم بچه آوردنم توی اون شرایط اشتباه بود بعد از اون اتفاق دوماه توی خونه حبس بودم و نمیزاشت برم بیرون. گاهی فقط با خودش بیرون میرفتم و با خودش برمیگشتم . هیچ خبری از سعید نداشتم و حسابی دلم براش تنگ شده بود. با خودم میگفتم حتما خیلی نگرانمه . بعد از هزار بار التماس به احمد اقا، اجازه داد با رویا برم بیرون که یه کم حال و هوام عوض شه. با رویا رفتیم بازار .موقع برگشت فکری به سرم زد. با خودم گفتم یه گوشی میخرم و نمیزارم کسی بفهمه. به رویا گفتم اولش مخالفت کرد گفت آنقدر واسه خودت دردسر نساز ولی 💕@Delbarongi 💕

#پاسخ_اعضا به فضای مجاز و.... 🍃🍃🍃🍃🌹 سلام روز تون حسینی❤️ جواب خانمی که با وجود 4تا بچه شوهرشون دنبال خانمها هستند. عزیزم به نظر من وجود شوهرت برای این بچه ها خیلی بهتر از نبودشونه این وسط باید خودت جهاد کنی. فرض کن قراره بخاطر زندگیت وبرای رضای خدا بری میدون جنگ! چطور از همه چیزت میگذری برای رسیدن به هدفت! منم میخام بهت یه سناریو بدم که اینقدر توش فرو بری که یادت بره داری نقش بازی میکنی. ببین عزیزم نمی دونم از لحاظ ظاهر چطور هستی ولی هر چی هستی دوسه لول خودت را بالاتر کنه با حداقل امکانات خودت. ببین اگه شده یه طلا بفروشی. اگه زندگیت خراب بشه بچه هات آیندشون با پول درست نمیشه پس به خودت تو خونه برس واینو بدون که هر تغییری میکنی خودت ذوق نکن یا انتظار ذوق زدگی از شوهرت نداشته باش عادی رفتار کن. نظافت وتمیزیت خونه وبچه ها وخودت هم که کم نذار ازش وقت اومدنش همه چیز اکی باشه. از لحاظ غذایی بزن تو فاز غذاهای امروزی و تزیین سفره وهر از گاهی غذاهای مورد علاقه ش ولی هر دفعه غذای مورد علاقه ی خودت وبچه هاتم بذار تو منو. حالا باید کشف کنی که چه چیزی توی اخلاقت باعث دلزدگی اون شده اگه هر چیزی هست اگر اعتقادی سیاسیه حرف خاله زنک یا هر چیزی که هست از حرفات کم کن. ازش خواهش کن مثل روزای اول زندگی تون باهم یه بیرون برید بچه هاتو قبلش پیش یک آدم مطمئن مثل خواهرت بذار وبگو گذاشتمش ن تادرمورد زندگیمون حرف بزنیم. اینم بگم انتظار نداشته باش بگه پاشو بریم عزیزم🤭 ولی تو مثل یه بانوی موقر وبا کلاس رفتار کن تو روزای اول ازدواجتون ویژگی‌هایی داشتی که شوهرت دوستشون داشته پس تکرارشون کن اون رفتارها رو. ببین بعصی دخترای خیابونی هر چقدر بعضی مردای پاک باهاشون سرسختی می‌کنند وبهشون رو نمیدن چطور باسیاستهای زنونه بلاخره این مرد را به دام خودشون میندازن حتی بیشتر مواقع علاقه ای هم نیست فقط وسوسه ی شیطان هست برای پول و..... ولی بعضی از خانما برای حلال خودشون غرور دارن ونشستن تا فقط مردهاشون بهشون محبت کنند. شما 18سال با این مرد زندگی کردی روزهای خوشتون رو به یادش بیار بگو خیلی بهش علاقه داری واگه پشتم را خالی کنی من زمین میخورم بهش بگو اگه ایرادی تو کارمه بهم بگو من عاشق زندگیم هستم وخلاصه بهش حس اقتداربده شدیداااااا امیدوارم ازین ترفندها استفاده کنی نگی پر رو میشه یا من کوچیک میشماااااینا کید شیطانه. این یه لباس رزمه برو توی این لباس. راستی حتما نماز بخون توسل به امام حسین پیداکن ونیت غذاها وچایی خونت رو نذری کن اینا روحیه ی شوهرت رو عوص میکنه انشالله. 💕@Delbarongi 💕

خانم جان🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 .

مه رخ.... 🍃🍃🍃🍃🍃🌹 .

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 رشد کن شاخه به شاخه تاجایی که خوت، سایه سار خودت شوی.... 🍃🍃 💕@Delbarongi 💕

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🏴 آفریدند تو را نام نهادند، حسین تا که جانسوز ترین واژه ی دنیا باشی.... 🏴 صدای زمزمه های گریانی رو می‌شنوم که میگه... مکن ای صبح طلوع... 🏴 غم انگیز ترین قسمت روضه های امشب بود وقتی که میگفت، امشبی را شه دین در حرمش مهمان است،،، آه و واویلا زمین کربلا... 🍂🍂🏴 @Delbarongi 🍂🍂

‏🍃 چله زیارت عاشورا 🍃 و نکاتی در باره ی چگونگی خواندن این زیارت 🏴 از روز #عاشورا تا #اربعین... 🍃🍃 💕@Delbarongi 💕