#تجربه_اعضا 🌹👇🏻
فاطمه جانم سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه من یک دختر مجردم و در شرف ازدواج
خانومای گل اولین هنر یک زن دوست داشتن خودشه
وقتی زنی خودش رو دوست داشته باشه برای وقتش ظاهرش سوادش ارزش قائل باشه بیشک مردش هم با اون مثل خودش رفتار میکنه.
من خیلی کم تجربم اما به این نتیجه رسیدم کائنات با تو جوری رفتار میکنن که خواهان اون هستی
انقد دنبال جزییات نرید که من اگه اینجوری بشم قشنگ ترم ، انسان روحیه ی سیری ناپذیر و کمال گرایی داره پس روحتون وقتتون رو صرف چیزی نکنید که تداوم نداره
ببینید زیبایی خیلی خوبه ها خییلی ولی نه به هر قیمتی خیلی از خانوما جیب شوهرشونو خالی میکنن میرن هزار جور بلا سر قیافه خودشون میارن ک شوهرشون بپسنده و دور از جون نره سراغ یکی دیگه؟؟؟؟!!!!
اولا این آقا شمارو روز خواستگاری اینجوری دیده دوما بیچاره رو لنگ پول و اینا میکنین که تو دلش جا باز کنین؟ نمیشه خواهر گلم
مرد محبت میخواد زیبایی میخواد اما ذاتی شما به نظافتت برس بوی خوب بده یه برق لب بزن مطالعه کن وقتی میاد خونه به استقبالش برو براش چایی دم کن رسید خونه غر نزن شما ملکه اییییی باور کن
فقط یبار امتحان کنین
صبح بیدار شین قبل اینکه برن سر کار صبونه آماده کنین لباساشو اتو کنین یه نامه عاشقونه بزارین تو جیبش ببینین این معجزه میکنه یا هفت قلم آرایشی که ظاهر خودتون رو که روزی این مرد رو عاشق شما کرده بود پوشونده؟
مرد احترام میخواد وقتی جایی هستین میره بیرون و میاد حتی اگر 10 دفعه به احترامش بلند شین چراا؟
چون اون مرد برای آرامش شما داره زحمت میکشه توی این اوضاع حتی اگه کاری هم نتونه بکنه زحماتش قابل تقدیره.
سرتون رو درد نیارم برای خودتون شوهرتون ارزش قائل باشین با چیزهای موقتی نمیشه زندگی رو پایدار کرد اسمش روشه زندگی پایدار کارهای مقاوم و پایدار میخواد
امیدوارم زیر سایه ی حضرت مهدی و عنایات خدا و بهره گیری از علم و دانش مفید زندگی سرشار از عشق محبت و رنگ خدا داشته باشیییین.
18 ساله هم هستم 😊
💕@Delbarongi 💕
🌹💕🌹💕🌹💕
خانواده بلقیس با ازدواجش با نزار قبانی به شدت مخالف بودن،
ولی با وساطت دیگران بهم رسیدن
نزار میگه چند بار ازش پرسیدم چرا با وجود مخالفت قبیله ات با من ازدواج کردی و دردسراشو به جون خریدی؟
میگه بلقيس هر بار،
من رو مثل یه طفل در آغوش می کشید و میگفت:«أنت قبيلتي»
قبیله ی من تویی...🌹❤️
خواستین عاشق بشین اینجوری عاشق هم باشین.... 🌹💕
💕@Delbarongi 💕
#تجربه_اعضا🌹👇🏻
سلام
خدمت فاطمه بانو و دوستان عزیز کانال،
اول صحبت هام بگم فاطمه بانو جان ممنون از کانال خوبت و اینکه داستان زندگیت رو میزاری،
من دختر 19ساله ای هستم
اسمم ستاره هست بچه روستایی هستم وبا فرهنگ اکثر روستایی ها آشنایی دارم
واقعا خیلی متأسفم داستان زندگیت خیلی قلبِ منو بدرد آورد امیدوارم پایان این داستان زندگی شاد برات آرزو میکنم.😔🌹
من تو خانواده نسبتأ مذهبی یعنی از طرف خونواده پدریم مذهبی و خونواده مادریم مذهبی اینا قبلا بعضی هاشون مذهبی بودن ولی الان هیچی رو قبول ندارن🤦🏻♀️
پدرم به حجاب و نماز قبلا خیلی اهمیت میداد و اینم بگم من از طریق پدرم نمازخون شدم و سعی میکنم به مسأئل دین خیلی توجه کنم و به سادگی ازش نگذرم
و تو خانوادمون همش دعوا سر صدا و...!
و بهم محبت نمیکنن وتا میام به مامانم نزدیک بشم یکم باهم حرف بزنیم سر کوفتم میکنه اصلا درک نداره 🥺 بابام هم که دیگه بدتر هس دوس داشتم تو عمرم بشینم باخونواده بگم، بخندم، بهم احترام بزارن، تفریح خونوادگی داشته باشیم، دورهم خوش باشیم، همین خوشی های ساده هم نصیبم نشد
من خیلی به درس، تحصیل دوست دارم و بعد از کلاس ششم نتونستم ادامه تحصیل بدم و شرایطش جور نشد بعد از کلاس ششم 4سال نرفتم تو این چهار سالم خیلی اذیت شدم 🙂به علت علاقه خودمو و اسرار کردن به خونواده از 17سالگی رفتم شبانه روزی خوابگاه که رفتم یه دوره جدیده دیگه شروع شد دلتنگی خونواده و تحقیر شدن از دسته بچه ها و مسخرم میکردن که من تو اون سن رفتم مدرسه بزرگتراز اونا هستمو و چقدر اونا از لحاظ اجتماعی و فرهنگی و...! از من بالاتر بودن
تو مدرسه و خوابگاه شده بودم سوژه معلم و بچه ها، سال هفتم و هشتم به بدبختی گذشت حتئ من الان هیچ دوست صمیمی هم که بگین ندارم 🥲
دوست معمولی دارم ولی صمیمی ندارم
وقتی زنگ خاموشی رو میزدن ساعت 10تا11 بود از بس که ذهنم درگیر بود رو درسام تمرکز نداشتم گاهی وقت تو 24ساعت 4ساعت میخوابیدم و بعضی شب ها آروم ههق هق میکردم خوابم میبرد
من تو خوابگاه همش تنها بودمو سرم تو کارو بدبختی خودم بودم ولی نمیدونم چرا بقیه باهام کار داشتنو تحقیرم میکردن سال نهمم که دیگه کرونا اومد اونقدر از خوابگاه و مدرسه خسته شده بودم که خوشحال بودم دیگه نمیرم خوابگاه چندبار میخواستم خودکشی کنم ولی جرئت نداشتم دست به همچین کاری بزنم انگار کسی از پشت سرم میگرفتمو نمیزاشت ...!
بگذریم👩🏻🦯
💕@Delbarongi 💕
🌹💕🌹💕🌹💕🌹
#ارسالی_اعضا🌸🍃
دختر ﺯﻳﺒﺎیی به ثروتمندی ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ:
ﻣﻦ ﺟﻮﺍنی ﺯﻳﺒﺎ و تحصیل کرده ام، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﯼ مثل شما ازدواج کنم؟ مرد ثروتمندگفتﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ،
ﺯﻳﺒﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ بمرور ﻣﺤﻮ ﻣﻴﺸﻮﺩ.
ﻣﻦ ﻳﮏ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﻫﺴﺘﻢ،
ﺍﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﯾﮏ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺍﻝ.
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﺋﯽ، ﮐﺎﻻﻫﺎﯼ ﺑﺎﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﺜﻞ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ، ﭘﺎﮐﺪﺍﻣﻨﯽ، ﺷﻌﻮﺭ، ﺍﺧﻼﻕ، ﺗﻌﻬﺪ، ﺻﺪﺍﻗﺖ و ﻋﺸﻖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﺑﺎﺷﺪ،
ﺍﯾﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻧﯿﺰﺳﻮﺩ آﻭﺭ ﺍﺳﺖ.
ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﻞ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ.... 🌸🍃
💕@Delbarongi 💕
💕دلبرونگی💕
#تجربه_اعضا🌹👇🏻 سلام خدمت فاطمه بانو و دوستان عزیز کانال، اول صحبت هام بگم فاطمه بانو جان ممنون
#ادامه_تجربه اعضا 🌹👇🏻
الان دهم هستم بزرگسالان ثبت نام کردم، دبیرستان قبولم نکردن
خیلی دوستدارم طلبه بشم باز هم سرکوفتم میکنن و خانواده و فامیل اینقدر با زبونشون بهم نیش و کنایه میزنن و باعث تحقیرم میشن
قبلا وقتی کلاس اول بودم بابام میگفت خانم دکتر الان میگه نمیخواد بری مدرسه هرچی خوندی بسه
و مامانم همینطور وقتی این حرفارو میشنوم بغض میکنم و کمرم خم میشه
همه شرایط اقتصادی و گرونی واینا رو هم درک میکنم ولی دوست دارم به ادامه تحصیل بدم به آرزوهام برسم
24ساعت تو خونه و پناه میبرم به اتاق سردم
حتئ اجازه نمیدن من از حیاط خونمون برم بیرون سؤال پیچم میکنن و نق زدن
دوس داشتم با یه نفر درد و دل کنم باهم دوست بشیم ولی نه کسی هست و نه میشه اعتماد کرد وقتی پای اعتقاداتم وایسادم تنها ترم شدم حتئ کسی مزاحمم نمیشه نه حضوری نه رابطه های مجازی در این مورد یه آرامش خاصی دارم
و خداروشکر میکنم که وارد رابطه دوست دختر، دوست پسر و این مزخرفات نشدم این چیزا به ذهنم خیلی مسخره میاد یه روز داشتم به ازدواج فکر میکردم 🙈به نتیجه ای که رسیدم بدبختی دیگه شروع میشه اصلا راجبش فکر نمیکنم
اینا فقط خلاصه ای بود گفتم و اگه میخواستم باید یه کتابی کامل میکردم.
برام دعا کنید به آرزوهام برسم🥺🙏🏻🌹
ممنونم که وقتتون گذاشتید و خوندین 🌹🥰
و یه خواهشی که دارم اینه پدر و مادرهای عزیز به فرزندانتون محبت کنید باهاشون صمیمی باشید برای بچه هاتون یه دوست واقعی باشید والله بعضی بچه ها راضی به همین شادی های کوچیک، مهربون بودن و صمیمیت و...!
توقع خیلی زیادی نداشدم
ببخشید شما بزرگواران تجربه دارید و میدونید
فقط و فقط بشید پناه امن، یه تکیه گاه محکم.
من الان قبلا که شادی و محبت و...!
خونواده برام مهم بود، الان اصلا دیگه هیچ اهمیتی نمیدم خودم هستمو خودم بعضیا بهم میگن مذهبی ها چقدر سرد و بی احساس هستند میگم چرا قضاوت میکنید حتئ میگن چرا با پسر ها گرم نمیگری فقط یه دوستی ساده هس و قبول نمیکنم دوست دارم وارد یه رابطه عاطفی بشم ولی پاکی خودمو حفظ میکنم.امیدوارم خدا برام جبران کنه.
خیلی ببخشید بزرگواران طولانی شد شرمندم خالی شدم واقعأ😔
ممنون میشم تجربه منم تو کانالتون بزارید🌹
موفق و مؤید باشید التماس دعا 🙏🌹👋🏻
💕@Delbarongi 💕
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
محبوب من..
این گل های نرگس،
کوله قلب شوریده و عاشقی هستند
که دمی، بی یاد رویت آرام نمیگیرد... 🌸🍃
💕@Delbarongi 💕
💕دلبرونگی💕
#تجربه_اعضا🌹👇🏻 سلام میخواستم درباره مشکلم بگم ممنون بابت کانال خوبتون من دختر ۱۴ سالمه ام مامان
#پاسخ_اعضا 🌹👇🏻
سلام
در ارتباط با اون خانم ۱۴ ساله که در انجام کار خونه با پدر و مادرشون مشکل دارن
می خواهم تجربه خودمو بگم که شما هم دقیق کار من رو انجام بدید و ببینید چقدر نتیجه میده
من،شوهرم،مادرشوهرم و مادربزرگ شوهرم در ۱ خونه زندگی می کنیم چون من و شوهرم در حال درست کردن باغ شهریمون هستیم و قصه از اونجایی شروع میشه که من توی جمع و جور کردن وسایل از زبان همه قابل تعریفم
اکثر اوقات تا همه وسایلی که از حیاط(حدودا ۱۲۸۰ متر) و ساختمون(حدودا ۱۲۰ متر) از آشپزخانه گرفته تا سالن،اتاق خوابها،حموم و ... رو بخوام بزارم سر جاشون ساعت ها طول می کشه
چون اعضای این خانواده اصلا عادت ندارن وسایل رو از هر جایی برداشتن بعد از استفاده دوباره بزارن سر جاش و اینطوری همه چی دارن اما در زمان نیاز انگار هیچی ندارن چون یا پیداش نمی کنن یا با کلی سروصدا و بگرد بگرد همه شاید اونموقع که نیازه پیدا شد
و اینجوری منم کمتر به شستن ظرف ها و جارو می رسیدم و بعد از جمع و جور فقط وقت داشتم غذا بپزم و ظرف و جارو می موند برای مادرشوهرم
و مادرشوهرم همین که از هر جایی که دوست داشت و بی خبر رفته بود میومد شروع می کرد به غرولند،کنایه و ... (البته غیرمستقیم چون من از اول اجازه جسارت به خودم رو به هیچ کس حتی شوهرم ندادم) که من کمرم درد می کنه و ... انگار می گفت مگه تو چیکار می کردی که نرسیدی ظرف بشوری و جارو کنی؟
اینقدر می گفت و می گفت تا شوهرمم عصبی می کرد البته شوهرم برعکس مادرشوهرم خیلی خوبه که ۱ یا شاید ۲ بار شوهرم بهم آروم گفت مگه تو چیکار می کردی؟و چرا ظرف ها رو نشستی؟منم گفتم داشتم جمع و جور می کردم و غذا می پختم که شوهرم گفت:ظرف ها رو بشور البته من شغل اینترنتی و درآمد هم دارم یعنی بسیاری از هزینه هام به درخواست خودم نه شوهرم با خودمه
منم که عادت دارم هر خطایی رو ۱ بار یا نهایت ۲ بار انجام بدم یعنی سریع بهش فکر می کنم و فقط به دنبال راه حلم نه غر زدن،دعوا کردن و ... به این نتیجه رسیدم که *جمع و جور کردن تعطیل* وقتی میگم تعطیل یعنی تعطیل و تمام
حالا سریع ظرف ها رو می شورم و غذا درست می کنم و در این بین جمع و جور کردن فقط منوط میشه به وسایلی که همسرم یا شاید خودم در جایی از منزل رها کردیم که سریع سر جای خودش می گذارم و وظیفه جارو رو هم نصف کردم
یعنی بعضی از آدمها فقط اون چیزی رو می بینن که خودشون می خوان ببینن پس تو هم همون رو نشونشون بده
الان وقت آزاد من نسبت به قبل که بخوام به کارهای دلخواه ام برسم زیاد
و حالا اکثرا مادرشوهرم و بقیه وسایلشون رو یا پیدا نمی کنن یا به سختی پیدا می کنن و بعضی وقت ها هم که از روی شرمندگی مستقیم از من می پرسند که فلان وسیله را ندیدی؟
من میگم:ندیدم(واقعا ندیدما چرا؟چون جمع و جور نکردم🤣)
و اگر هم دیده باشم بدون اینکه سرم رو بلند کنم و بهشون نگاه کنم با لحنی سرد میگم فلان جاست که فقط مشکلشون حل بشه😏
نتیجه فقط کارهایی رو انجام بده که تو چشمه مثل شستن ظرف،غذا پختن،جارو کردن و لباس شستن
💕@Delbarongi 💕
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
حس خوب اعضا🌹💕
تو نه دوری
تا انتظارت کشم
و نه نزدیکی
تا دیدارت کنم
و نه از آن منی
تا قلبم آرام گیرد
و نه من محروم از توام
تا فراموشت کنم
تو در میانه ی همه چیزی... 🌹💕
فاطمه جانم سلام....
من تو آفتاب پاییزی جون تازه میگیرم ...
گلدون پتوس رو برای خودم هدیه خریدم
بازی نور و سایه ها ...😇🌹
💕@Delbarongi 💕
#تجربه_اعضا 🌹👇🏻
فاطمه جان خوش قلبم سلام...
من بارها در بابت موضوعات مختلف ایده و یا تجربه و حتی درد و دل فرستادم و خوشحالم که همیشه در کانال گذاشته شد 🌺
اینبار پیام خانم بیست و چهارساله ای رو خوندم که گفته بودند همسرشون بعد از باردار شدنشون اخلاقش تغییر کرد و بقیه ماجرا...
میخواستم تجربه خودم رو هم بگم، من دوران مجردی سختی داشتم و همیشه میخواستم خواستگاری داشته باشم که واقعا منو دوست داشته باشه و محبت خالصانه ای داشته باشه، از قضا همسرم به خواستگاری آمد و ازدواج کردیم.
با اینکه دوران عقد بسیار سخت و طاقت فرسایی داشتم ولی دلم به محبت های قشنگ و خالصانه همسرم خوش بود و همیشه میگفتم من در درگاه خداوند چه کار خوبی کردم که همچین فرشته ای نصیب من شده😉😀
زمانی که اومدیم سر خونه زندگی مون، محبت ها کمی کمتر شد ولی هنوز پابرجا بود، تا اینکه اینطوری شد که همسرم حتی زمانی برای ده دقیقه صحبت کردن با من رو نداشت، یعنی نمیخواست که داشته باشه و فقط برای خودش وقت میزاشت.
خلاصه که من از زور تنهایی رو آوردم به بارداری که اون هم با کلی سختی و مشقت پیش اومد و همسرم بچه نمیخواست و از یکطرف یکسال طول کشید باردار شدم و بلاخره باردار شدم.
همسرم خیلی خوشحال بود و همیشه ذوق زده بود اما به من که می رسید فقط دعوا راه مینداخت که من بچه نمیخوام و... 😔😐😒
چه شب هایی که با گریه خوابیدم و چه روزهایی توی بیمارستان ها اشک ریختم ، بارداری و زایمان من خودش یک داستان جداست و من بهش کاری ندارم.
زمانی که دخترم به دنیا اومد دیگه کلا همه چیز تغییر کرد و همسرم به کل عوض شد، جای خوابش رو عوض کرد، اخلاقش افتضاح شد و...
اولویت زندگیش شد فقط دخترش 😔
شاید باورتون نشه اما من با کوچکترین چیزها خوشحال بودم و احساس خوشبختی میکردم، مثلا همین چیزهای که این خانم گفتند، و یا یک پیاده روی دونفره در حد از جای خونه تا سر کوچه، یا اهمیت دادن و...
ادامه دارد...
💕@Delbarongi 💕
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دلخوشم با نفسی...
حبه ی قندی ،چایی
صحبت اهل دلی،
فارغ از همهمه ی دنیایی.... 🌸🍃
💕@Delbarongi 💕
💕دلبرونگی💕
#تجربه_اعضا 🌹👇🏻 فاطمه جان خوش قلبم سلام... من بارها در بابت موضوعات مختلف ایده و یا تجربه و حتی
ادامه تجربه قبلی🌹
همسر من عقیده اش در مورد محبت کردن به زن تغییر کرد و به من میگفت از بس رمان میخونی و مینویسی، زندگی رو مثل رمان میبینی ، اهمیت دادن، محبت کردن، ارزش دادن به همسرش رو زندگی رمانی میدید 😒
سه سال به همین منوال گذشت و سختی های خودش و هنوز که هنوز من این مشکل رو دارم، میخوام بگم خانم عزیز خیلی از آقایون قصد تغییر ندارند، هرچه قدر هم به یادشون بیاری باز هم بی فایده است.
من خودم آدم مغروری هستم، اما همیشه سعی کردم تو زندگیم برای بچه و همسرم زیاد مغرور نشم، همیشه برای خواسته هام سکوت نکردم و اصولی بیان کردم، همیشه نشستم باهاش درست حرف زدم از همه چیز ولی تنها واکنشش این بوده، خب تمام شد؟ حالا برو بخواب 😒😔
، بعد از سه سال راضی شد که من وسط و همسرم یکطرفم و دخترم طرف دیگه من بخوابه، ولی باز هم میگه تا صبح بیدارم بلایی سرش نیاد 😒😬 آخه یکی نیست بهش بگه چه بلایی سرش میاد اخه؟
من ادم حسودی نیستم و همیشه میگم تو به عنوان یک پدر باید طوری با دخترت رفتار کنی که هم ازت حساب ببره و هم مثل یک دوست روی تو حساب باز کنه اما منم اولويت زندگیت باید باشم، حرفش اینه اون سه سالشه احتیاج به محبت داری اما تو بیست و دو سالته و بزرگ شدی، آخه اینم شد دلیل؟💆
خلاصه که گاهی اوقات در حد پنج دقیقه منو در آغوش میگیره و من تا یک هفته شارژ هستم و همیشه خندون، شاید بنظر بقیه مسخره بیاد ولی من با همین مورد های کوچیک خیلی خوشحالم...
خلاصه که باید بگم همه ی انسانها شبیه هم نیستند و تغییر میکنند حالا یکی خوبه بد میشه و یکی بده و خوب میشه، انشالله که همیشه شریک های زندگیتون سالم و سرشار از محبت و عشق باشند و همگی به اوج خوشبختی برسید.
یا حق❤
💕@Delbarongi 💕