eitaa logo
💕دلبرونگی💕
110.4هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
671 ویدیو
10 فایل
کانال دلبرونگی همسرداری، سیاست زنانه، تجربیات زنانه...💕🌸 ارسال تجربیات 👇🏻 @FATEMEBANOOO لینک کانال جهت ارسال https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 تبلیغات ما👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3365863583C9d1f0a5b90
مشاهده در ایتا
دانلود
تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام بانو جان میخام تجربه ام رو درباره حسادت بگم هر چیز تعادلش خوبه گاهی حسادت هم‌ خوبه اما از حد که بگذره میشه فاجعه 😣حسادت بیش از حد بیماریه که باید درمان بشه گاهی میبینی بعضی مادرا از محبت شوهرشون نسبت به بچه خودشون حسودی میکنن یا محبت همسرشون نسبت به مادر و خواهرش که اصلا بنظرم حسودی نداره مثلا اگه برادر شوهرم به مادرشوهرم یا خواهر شوهرم توجه کنه یا دست مادرشو میبوسه و شوخی با خواهرش کنه خانمش قهر میکنه واقعا جای تعجب داره 🙄 همچنین غیرت هم حدی داره دختر داریم تو فامیل ازدواج کرده شوهرش هنوز اجازه نداده یه شب زنش خونه باباش بخابه و کلا کاری کرده زنش با فامیلاش کلا قطع رابطه کرده اخه این کجاش غیرته 😥 یا مثلا اقایی هست که یه دختر ۵ ساله داره دختره طفلک تو این سن کم مانتو و روسری تنش کردن واقعا این غیرته 😒 اهای اقا اگه واقعا زن و بچتو دوس داری روشون غیرت داشته باش اما خون به دلشون نکن بعضیا غیرت رو با بددلی اشتباه گرفتن و بعضی زنها هم مقصرن که کوتاه میان تا هر طور شوهره بخاد تحقیرشون کنه یا باهاشون رفتار کنه اصلا تو بگو شوهرت بهترین باشه اما این دوره جراتمندی برای جواب منطقی دادن به هر کس که بخاد ازارت بده و بتونی در مقابلش بایستی حتما لازمه امیدورام همه زوج ها با خوشبختی کنار هم زندگی کنن 💕@Delbarongi 💕
تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام روزتون بخیر وقتی تجربه خودمو ک فرستادم و توی کانال دیدم خیلی خوشحال شدم مخصوصا موقعی ک حرف های کلیدی زده بودمو پررنگ تر نوشته بودید برای خودمم جالب بود ک چ حرفای نکته داری گفتم ک ب درد بقیه بخوره و این برام انگیزه شد ک دوباره تجربه و ایده بزارم. من۲۴سالمه و همسرم ۲۶سالشه و ی پسر ۲ماهه داریم. ۴ساله ک ازدواج کردیم ک اوایل ازدواجمون همسرم خیلی بهم اهمیت میداد و همه کار برا خوشحالیم میکرد و کلا تا الان بحثمونم بشه قهرمون ب ده دیقه نمیکشه و اون برای اشتی پیش قدم میشه. اما بعد بارداری یکم ازم فاصله گرفت و ادم سابق نبود و خودشم متوجه این حال خودش نشده بود. کاری ک من کردم این بود ک خودشو با خودش مقایسه کردم و نتیجه مثبت گرفتم 👇 مسافرتی براشون پیش اومد ک ۴روز پیش من نبودن و منم با پی ام همه گلایه هامو بهش کردم مثلا گفتم یادته قبلا من خیاطی میکردم میومدی و اخر کار دونه دونه نخ هارو از لباسام جدا میکردی? یادته وقتی از درمیومدی انگار بمب انرژی بودی همش تو سروکول من بودی? یادته چقد محبتم میکردی? یادته حتی برای خوشحال کردنم گش مو برام میخریدی گل برام میاوردی? یادته میگفتم فلان چیزو هوس کردم تک ذهنت میموند تا ی روز اون چیزو برام میخریدی? اما الان از وقتی حامله شدم ازم دور شدی! مث قبلنت نیستی نمیدونم چی شده ک اینطوری شدی.. الان احساس میکنم دوست نداری باهات حرف بزنم احساس میکنم گوشیتو ب منو بچه ترجیح میدی ! همسرم درجواب حرفام گفت ک باور کن دوست ندارم ی لحظه ام ازت دور باشم فقط باورت میشه من نمیدونستم قبلا چطوری بودم باهات الان چطورم ؟ اینو بدون ک خیلی دوستدارم حتی تورو ب بچم ترجیح میدم این حرفش خیلی برام جذاب بود خلاصه از اون روز ب بعد شده همون ادم سابق هرروز ۶صب سرکار میره ولی وقتی میاد خونه باهام شوخی میکنه بگو بخند میکنه باهام حرف میزنه راجب همه چیز. تا ۱۲ونیم شب با من میشینه ک بچه بخوابه بعد اونم بره بخوابه. شبا پتومو روم میندازه اب میزاره بالا سرمو میگه چیزی نمیخوای برات بیارم... شاید کسی ک داره هین تجربه منو میخونه بگه ک این زن ب چ چیزای کوچیکی دلش خوشه ولی خیلی برام باارزشه کارش. چندروز پیش النگوم شکست و فورا اونو برام عوض کرد. میوه میخوره دهن منم میزاره میخوام بگم ک همسر من همون ادمه سابقه فقط فراموش کرده بود ک چ کسی بوده و من با مقایسه کردنش با قبلش همه چیزو بهش یاداوری کردم و ی جورایی بهش اعتماد ب نفس دادم ک چ ادم خوبی بوده و خودش نمیدونسته. ی ایده دیگه ک دارم اینه ک از جملات معکوس استفاده میکنم و خیلی زود جواب میگیرم مثلا ی روز ک نشسته بودیم گفتم انقدر دوستدارم یکی ناخونامو بگیره سریع رفت ناخون گیر رو اورد و ناخونامو گرفت یا ی روز دیگ گفتم انقدر دوسدارم یکی پاهامو کرم بزنه فورا کرم رو اورد و ب پاهام کرم زد انقدر دوسدارم یکی... خلاصه روی همسر من خیلی جواب میده .. درعوض, منم خیلی زن خوبیم براش بهش میرسم و محبت میکنم و شیک لباس میپوشمو ب خودم میرسم و همیشه وقتی راه میرم تو خونه نگام میکنه و میخنده میفهمم ک خیلی لذت میبره ک منو داره. 💕@Delbarongi 💕
✳تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام اقایی ۲۸ ساله هستم ۴ سال پیش با یه دختر غریبه که یکی اشناها معرفمون بود ازدواج کردم از اونجایی که پدر مادر پیری داشتم خودمم سر کار بودم به همون آشنا اعتماد کردم و تحقیق زیادی نکردم و با دختره بعد مدت کوتاهی ازدواج کردیم بعد ازدواج تمام تصورات خوبی که از زندگی مشترک داشتم از بین رفت همسر من یه زن بسیار ساکت و کم حرف بود پیش خودم فک کردم شاید اوایل ازدواجه خجالت میکشه کلی باهاش شوخی میکردم بیرون میبردمش سورپرایزش میکردم خرید میبردمش تو اینترنت سرچ میکردم و اطلاعات جمع میکردم که چه چیزی خانما رو خوشحال میکنه همون کار رو میکردم اما انگار نه انگار ، سنگ هم از محبتهای من اب میشد و این خانم اصلا تغیری نکرد بارها باهاش حرف زدم اما تاثیر نداشت تا اینکه یکسال بیشتر به همین منوال گذشت و من یه بار به طور اتفاقی تو گوشی خانمم پیام هایی دیدم دنیا دور سرم چرخید احساس کردم توان ایستادن ندارم خانم من با یه اقا درارتباط بود ، اونم از زمان مجردیش برام از خبر مرگ یه عزیز بدتر بود اونا عاشق هم بودن و چون خانواده خانمم راضی نبودن جواب رد بهش داده بودن بین دو راهی مونده بودم اصلا به روش نیاوردم تا چند روز بگذره بتونم تصمیم درستی بگیرم در نهایت بعد چند روز بهش گفتم و اونم سکوت این یکسال رو شکوند و واقعیت رو گفت ، اینکه اون اقا رو دوست داره به اجبار با من زندگی میکنه و حسی بهم نداره منم بر خلاف میل باطنیم و با اینکه خیلی دوستش داشتم اما نمیخاستم به زور مجبورش کنم باهام باشه توافقی طلاق گرفتیم گفتنش اسونه ولی برای من درد بزرگی بود چند ماهی گذشت و شنیدم خانمم با اون اقا نامزد کرده به ۶ ماه نکشید فهمیدم تو راهروهای دادگاه هستن اصلا با هم تفاهم نداشتن هرگز از شنیدن این خبر خوشحال نشدم چون میدونستم که چه حال بدی دارن خانمم دوباره برگشت و ابراز پشیمونی کرد که دوباره با هم زندگی رو شروع کنیم و اینکه اشتباه کرده و عشق چشماش رو کور کرده و سخت پشیمونه ، یه فرصت خاستم فکرامو کردم و تصمیم گرفتیم مشاوره بریم که اشتباه قبلی رو تکرار نکنیم عضو این کانال شدیم و دوره ها رو تهیه کردیم بعد از دوره مهارت ها، و کیمیای عشق و انجام تمام مراحل و گوش دادن به ویس ها هردو تجربه بیشتری کسب کردیم و دوباره سر زندگی برگشتیم با این تفاوت که الان کنار هم خوشبختیم و احساس ارامش میکنیم خانمم خیلی شور و شوق زندگی داره و صد درجه تغییر کرده خوشحالم که تصمیم درستی گرفتیم و از شما هم بخاطر کانال خوبتون تشکر میکنیم 💕@Delbarongi 💕
🌹👇🏻 سلام میخواستم درباره مشکلم بگم ممنون بابت کانال خوبتون من دختر ۱۴ سالمه ام مامان و بابام خیلی بابت کار نکردن در خونه بهم کنایه و تشر میزنن حق هم دادن خودمم خیلی دوست دارم کار خونه را کنم اما خب هر بار فقط مامانم بهم نیش و کنایه میزنن امروز رفتن بیرون من‌ کمی خونه را مرتب کردم اما نرسیدم‌ ظرف ها را جا بدم برای همین دعوام‌ کردن‌ و گفتن تنبلی و... من قصد داشتم‌ جمع کنم برای اینکه خوشحالشون کنم اما بهم گیر دادن دیگه انگیزه ای نداشتم کمکم کنید تا بهتر بتوانم کار خونه را انجام بدم شاید مسئله‌ ساده ای باشه ولی با کنایه های پدر و مادرم خیلی اذیت میشم و میخوره تو ذوقم 😔 این دوران خیلی خوب نیست علاوه بر این خیلی حساس شدم سریع از هر حرفی ناراحت میشم و خیلی نگرانم که مثلا وضع لباسم روسریم و تازگیا این که میل به جنس مخالف پیدا کردم 😔😟اعتماد به نفسم خیلی پایینه 💕@Delbarongi 💕
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 امروز در جوان ترین سنی هستی که، از اینجا به بعد خواهی داشت.. ازش لذت ببر ! عصرتون زیبا.... 🌸🍃 💕@Delbarongi 💕
🌹👇🏻 فاطمه جانم سلام امیدوارم حالتون خوب باشه من یک دختر مجردم و در شرف ازدواج خانومای گل اولین هنر یک زن دوست داشتن خودشه وقتی زنی خودش رو دوست داشته باشه برای وقتش ظاهرش سوادش ارزش قائل باشه بیشک مردش هم با اون مثل خودش رفتار میکنه. من خیلی کم تجربم اما به این نتیجه رسیدم کائنات با تو جوری رفتار میکنن که خواهان اون هستی انقد دنبال جزییات نرید که من اگه اینجوری بشم قشنگ ترم ، انسان روحیه ی سیری ناپذیر و کمال گرایی داره پس روحتون وقتتون رو صرف چیزی نکنید که تداوم نداره ببینید زیبایی خیلی خوبه ها خییلی ولی نه به هر قیمتی خیلی از خانوما جیب شوهرشونو خالی میکنن میرن هزار جور بلا سر قیافه خودشون میارن ک شوهرشون بپسنده و دور از جون نره سراغ یکی دیگه؟؟؟؟!!!! اولا این آقا شمارو روز خواستگاری اینجوری دیده دوما بیچاره رو لنگ پول و اینا میکنین که تو دلش جا باز کنین؟ نمیشه خواهر گلم مرد محبت میخواد زیبایی میخواد اما ذاتی شما به نظافتت برس بوی خوب بده یه برق لب بزن مطالعه کن وقتی میاد خونه به استقبالش برو براش چایی دم کن رسید خونه غر نزن شما ملکه اییییی باور کن فقط یبار امتحان کنین صبح بیدار شین قبل اینکه برن سر کار صبونه آماده کنین لباساشو اتو کنین یه نامه عاشقونه بزارین تو جیبش ببینین این معجزه میکنه یا هفت قلم آرایشی که ظاهر خودتون رو که روزی این مرد رو عاشق شما کرده بود پوشونده؟ مرد احترام میخواد وقتی جایی هستین میره بیرون و میاد حتی اگر 10 دفعه به احترامش بلند شین چراا؟ چون اون مرد برای آرامش شما داره زحمت میکشه توی این اوضاع حتی اگه کاری هم نتونه بکنه زحماتش قابل تقدیره. سرتون رو درد نیارم برای خودتون شوهرتون ارزش قائل باشین با چیزهای موقتی نمیشه زندگی رو پایدار کرد اسمش روشه زندگی پایدار کارهای مقاوم و پایدار میخواد امیدوارم زیر سایه ی حضرت مهدی و عنایات خدا و بهره گیری از علم و دانش مفید زندگی سرشار از عشق محبت و رنگ خدا داشته باشیییین. 18 ساله هم هستم 😊 💕@Delbarongi 💕
🌹💕🌹💕🌹💕 خانواده بلقیس با ازدواجش با نزار قبانی به شدت مخالف بودن، ولی با وساطت دیگران بهم رسیدن نزار میگه چند بار ازش پرسیدم چرا با وجود مخالفت قبیله ات با من ازدواج کردی و دردسراشو به جون خریدی؟ میگه بلقيس هر بار، من رو مثل یه طفل در آغوش می کشید و میگفت:«أنت قبيلتي» قبیله ی من تویی...🌹❤️ خواستین عاشق بشین اینجوری عاشق هم باشین.... 🌹💕 💕@Delbarongi 💕
🌹👇🏻 سلام خدمت فاطمه بانو و دوستان عزیز کانال، اول صحبت هام بگم فاطمه بانو جان ممنون از کانال خوبت و اینکه داستان زندگیت رو میزاری، من دختر 19ساله ای هستم اسمم ستاره هست بچه روستایی هستم وبا فرهنگ اکثر روستایی ها آشنایی دارم واقعا خیلی متأسفم داستان زندگیت خیلی قلبِ منو بدرد آورد امیدوارم پایان این داستان زندگی شاد برات آرزو میکنم.😔🌹 من تو خانواده نسبتأ مذهبی یعنی از طرف خونواده پدریم مذهبی و خونواده مادریم مذهبی اینا قبلا بعضی هاشون مذهبی بودن ولی الان هیچی رو قبول ندارن🤦🏻‍♀️ پدرم به حجاب و نماز قبلا خیلی اهمیت میداد و اینم بگم من از طریق پدرم نمازخون شدم و سعی میکنم به مسأئل دین خیلی توجه کنم و به سادگی ازش نگذرم و تو خانوادمون همش دعوا سر صدا و...! و بهم محبت نمیکنن وتا میام به مامانم نزدیک بشم یکم باهم حرف بزنیم سر کوفتم میکنه اصلا درک نداره 🥺 بابام هم که دیگه بدتر هس دوس داشتم تو عمرم بشینم باخونواده بگم، بخندم، بهم احترام بزارن، تفریح خونوادگی داشته باشیم، دورهم خوش باشیم، همین خوشی های ساده هم نصیبم نشد من خیلی به درس، تحصیل دوست دارم و بعد از کلاس ششم نتونستم ادامه تحصیل بدم و شرایطش جور نشد بعد از کلاس ششم 4سال نرفتم تو این چهار سالم خیلی اذیت شدم 🙂به علت علاقه خودمو و اسرار کردن به خونواده از 17سالگی رفتم شبانه روزی خوابگاه که رفتم یه دوره جدیده دیگه شروع شد دلتنگی خونواده و تحقیر شدن از دسته بچه ها و مسخرم میکردن که من تو اون سن رفتم مدرسه بزرگتراز اونا هستمو و چقدر اونا از لحاظ اجتماعی و فرهنگی و...! از من بالاتر بودن تو مدرسه و خوابگاه شده بودم سوژه معلم و بچه ها، سال هفتم و هشتم به بدبختی گذشت حتئ من الان هیچ دوست صمیمی هم که بگین ندارم 🥲 دوست معمولی دارم ولی صمیمی ندارم وقتی زنگ خاموشی رو میزدن ساعت 10تا11 بود از بس که ذهنم درگیر بود رو درسام تمرکز نداشتم گاهی وقت تو 24ساعت 4ساعت میخوابیدم و بعضی شب ها آروم ههق هق میکردم خوابم میبرد من تو خوابگاه همش تنها بودمو سرم تو کارو بدبختی خودم بودم ولی نمیدونم چرا بقیه باهام کار داشتنو تحقیرم میکردن سال نهمم که دیگه کرونا اومد اونقدر از خوابگاه و مدرسه خسته شده بودم که خوشحال بودم دیگه نمیرم خوابگاه چندبار میخواستم خودکشی کنم ولی جرئت نداشتم دست به همچین کاری بزنم انگار کسی از پشت سرم میگرفتمو نمیزاشت ...! بگذریم👩🏻‍🦯 💕@Delbarongi 💕
🌹💕🌹💕🌹💕🌹 🌸🍃 دختر ﺯﻳﺒﺎیی به ثروتمندی ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ: ﻣﻦ ﺟﻮﺍنی ﺯﻳﺒﺎ و تحصیل کرده ام، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﯼ مثل شما ازدواج کنم؟ مرد ثروتمندگفتﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ، ﺯﻳﺒﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ بمرور ﻣﺤﻮ ﻣﻴﺸﻮﺩ. ﻣﻦ ﻳﮏ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﻫﺴﺘﻢ، ﺍﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﯾﮏ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺍﻝ. ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﺋﯽ، ﮐﺎﻻﻫﺎﯼ ﺑﺎﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﺜﻞ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ، ﭘﺎﮐﺪﺍﻣﻨﯽ، ﺷﻌﻮﺭ، ﺍﺧﻼﻕ، ﺗﻌﻬﺪ، ﺻﺪﺍﻗﺖ و ﻋﺸﻖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﯾﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻧﯿﺰﺳﻮﺩ آﻭﺭ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﻞ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ.... 🌸🍃 💕@Delbarongi 💕
💕دلبرونگی💕
#تجربه_اعضا🌹👇🏻 سلام خدمت فاطمه بانو و دوستان عزیز کانال، اول صحبت هام بگم فاطمه بانو جان ممنون
اعضا 🌹👇🏻 الان دهم هستم بزرگسالان ثبت نام کردم، دبیرستان قبولم نکردن خیلی دوستدارم طلبه بشم باز هم سرکوفتم میکنن و خانواده و فامیل اینقدر با زبونشون بهم نیش و کنایه میزنن و باعث تحقیرم میشن قبلا وقتی کلاس اول بودم بابام میگفت خانم دکتر الان میگه نمیخواد بری مدرسه هرچی خوندی بسه و مامانم همینطور وقتی این حرفارو میشنوم بغض میکنم و کمرم خم میشه همه شرایط اقتصادی و گرونی واینا رو هم درک میکنم ولی دوست دارم به ادامه تحصیل بدم به آرزوهام برسم 24ساعت تو خونه و پناه میبرم به اتاق سردم حتئ اجازه نمیدن من از حیاط خونمون برم بیرون سؤال پیچم میکنن و نق زدن دوس داشتم با یه نفر درد و دل کنم باهم دوست بشیم ولی نه کسی هست و نه میشه اعتماد کرد وقتی پای اعتقاداتم وایسادم تنها ترم شدم حتئ کسی مزاحمم نمیشه نه حضوری نه رابطه های مجازی در این مورد یه آرامش خاصی دارم و خداروشکر میکنم که وارد رابطه دوست دختر، دوست پسر و این مزخرفات نشدم این چیزا به ذهنم خیلی مسخره میاد یه روز داشتم به ازدواج فکر میکردم 🙈به نتیجه ای که رسیدم بدبختی دیگه شروع میشه اصلا راجبش فکر نمیکنم اینا فقط خلاصه ای بود گفتم و اگه میخواستم باید یه کتابی کامل میکردم. برام دعا کنید به آرزوهام برسم🥺🙏🏻🌹 ممنونم که وقتتون گذاشتید و خوندین 🌹🥰 و یه خواهشی که دارم اینه پدر و مادرهای عزیز به فرزندانتون محبت کنید باهاشون صمیمی باشید برای بچه هاتون یه دوست واقعی باشید والله بعضی بچه ها راضی به همین شادی های کوچیک، مهربون بودن و صمیمیت و...! توقع خیلی زیادی نداشدم ببخشید شما بزرگواران تجربه دارید و میدونید فقط و فقط بشید پناه امن، یه تکیه گاه محکم. من الان قبلا که شادی و محبت و...! خونواده برام مهم بود، الان اصلا دیگه هیچ اهمیتی نمیدم خودم هستمو خودم بعضیا بهم میگن مذهبی ها چقدر سرد و بی احساس هستند میگم چرا قضاوت میکنید حتئ میگن چرا با پسر ها گرم نمیگری فقط یه دوستی ساده هس و قبول نمیکنم دوست دارم وارد یه رابطه عاطفی بشم ولی پاکی خودمو حفظ میکنم.امیدوارم خدا برام جبران کنه. خیلی ببخشید بزرگواران طولانی شد شرمندم خالی شدم واقعأ😔 ممنون میشم تجربه منم تو کانالتون بزارید🌹 موفق و مؤید باشید التماس دعا 🙏🌹👋🏻 💕@Delbarongi 💕
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 محبوب من.. این گل های نرگس، کوله قلب شوریده و عاشقی هستند که دمی، بی یاد رویت آرام نمی‌گیرد... 🌸🍃 💕@Delbarongi 💕
💕دلبرونگی💕
#تجربه_اعضا🌹👇🏻 سلام میخواستم درباره مشکلم بگم ممنون بابت کانال خوبتون من دختر ۱۴ سالمه ام مامان
🌹👇🏻 سلام در ارتباط با اون خانم ۱۴ ساله که در انجام کار خونه با پدر و مادرشون مشکل دارن می خواهم تجربه خودمو بگم که شما هم دقیق کار من رو انجام بدید و ببینید چقدر نتیجه میده من،شوهرم،مادرشوهرم و مادربزرگ شوهرم در ۱ خونه زندگی می کنیم چون من و شوهرم در حال درست کردن باغ شهریمون هستیم و قصه از اونجایی شروع میشه که من توی جمع و جور کردن وسایل از زبان همه قابل تعریفم اکثر اوقات تا همه وسایلی که از حیاط(حدودا ۱۲۸۰ متر) و ساختمون(حدودا ۱۲۰ متر) از آشپزخانه گرفته تا سالن،اتاق خوابها،حموم و ... رو بخوام بزارم سر جاشون ساعت ها طول می کشه چون اعضای این خانواده اصلا عادت ندارن وسایل رو از هر جایی برداشتن بعد از استفاده دوباره بزارن سر جاش و اینطوری همه چی دارن اما در زمان نیاز انگار هیچی ندارن چون یا پیداش نمی کنن یا با کلی سروصدا و بگرد بگرد همه شاید اونموقع که نیازه پیدا شد و اینجوری منم کمتر به شستن ظرف ها و جارو می رسیدم و بعد از جمع و جور فقط وقت داشتم غذا بپزم و ظرف و جارو می موند برای مادرشوهرم و مادرشوهرم همین که از هر جایی که دوست داشت و بی خبر رفته بود میومد شروع می کرد به غرولند،کنایه و ... (البته غیرمستقیم چون من از اول اجازه جسارت به خودم رو به هیچ کس حتی شوهرم ندادم) که من کمرم درد می کنه و ... انگار می گفت مگه تو چیکار می کردی که نرسیدی ظرف بشوری و جارو کنی؟ اینقدر می گفت و می گفت تا شوهرمم عصبی می کرد البته شوهرم برعکس مادرشوهرم خیلی خوبه که ۱ یا شاید ۲ بار شوهرم بهم آروم گفت مگه تو چیکار می کردی؟و چرا ظرف ها رو نشستی؟منم گفتم داشتم جمع و جور می کردم و غذا می پختم که شوهرم گفت:ظرف ها رو بشور البته من شغل اینترنتی و درآمد هم دارم یعنی بسیاری از هزینه هام به درخواست خودم نه شوهرم با خودمه منم که عادت دارم هر خطایی رو ۱ بار یا نهایت ۲ بار انجام بدم یعنی سریع بهش فکر می کنم و فقط به دنبال راه حلم نه غر زدن،دعوا کردن و ... به این نتیجه رسیدم که *جمع و جور کردن تعطیل* وقتی میگم تعطیل یعنی تعطیل و تمام حالا سریع ظرف ها رو می شورم و غذا درست می کنم و در این بین جمع و جور کردن فقط منوط میشه به وسایلی که همسرم یا شاید خودم در جایی از منزل رها کردیم که سریع سر جای خودش می گذارم و وظیفه جارو رو هم نصف کردم یعنی بعضی از آدمها فقط اون چیزی رو می بینن که خودشون می خوان ببینن پس تو هم همون رو نشونشون بده الان وقت آزاد من نسبت به قبل که بخوام به کارهای دلخواه ام برسم زیاد و حالا اکثرا مادرشوهرم و بقیه وسایلشون رو یا پیدا نمی کنن یا به سختی پیدا می کنن و بعضی وقت ها هم که از روی شرمندگی مستقیم از من می پرسند که فلان وسیله را ندیدی؟ من میگم:ندیدم(واقعا ندیدما چرا؟چون جمع و جور نکردم🤣) و اگر هم دیده باشم بدون اینکه سرم رو بلند کنم و بهشون نگاه کنم با لحنی سرد میگم فلان جاست که فقط مشکلشون حل بشه😏 نتیجه فقط کارهایی رو انجام بده که تو چشمه مثل شستن ظرف،غذا پختن،جارو کردن و لباس شستن 💕@Delbarongi 💕