لحظاتی دیگر قرار است دوستی به آغوش دوستش برسد پیغامی میرسد که آماده ای؟
میگوید: اندکی صبر ...
جبرئیل می آید،
:کجایی رفیق در این لحظات کنار من نیستی؟!
در حال مهیای بهشت بودیم برای استقبال از حضورت
بهشت را رها کن بگو با #امتِ_من چه میکنند؟
رفت و دوباره با پیغامی از دوست برگشت....
"فلسوف ترضی"
با امتت آنگونه میکنیم که راضی شوی✔️
من دغدغه ی آخرین نفسهای تو بودم
من #مخاطب_خاص شفاعت تو بودم
من امت توام هرچند روسیاه
تو رسولِ مهربان منی
"امروز مرا با خدایت آشتی ده"
مهربانیت را سپاس