eitaa logo
🇱🇧🇵🇸🇮🇷دلکده🇮🇷🇵🇸🇱🇧
301 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
11.4هزار ویدیو
130 فایل
حال دلتو♥️اینجا خوب کن ما دربرابر وقت شما مسئولیم⏲️ ما برای حال شما و‌ وقت شما ارزش قائلیم💯 اخبار موثق را از اینجا پیگیری کن✅ ✔️انتقاد،پیشنهادات: @sarbluki تبادل،تبلیغات: @M_S_1_0_2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📷درد دل‌های یک خانم دکتر !😳😳 جامعه ،هویت و سبک زندگی ما را به کجا می برند؟🤔🤔 @Delkadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه جمله بی‌نظیر تو کتابِ اختاپوس بی‌ کله هست که نوشته: هر چیزی وقت خودش رو می‌خواد! نه گل قبل‌ از وقتش‌ شکوفه‌ میزنه، نه درختا قبل از وقتشون سبز میشن، نه خورشید قبل از وقتش غروب میکنه، نه پروانه قبل از وقتش از پیله رها میشه، نه آسمونِ تاریک قبل از وقتش روشن میشه! منتظر بمون؛ هر آنچه که نیاز داری در زمانِ درستش به تو میرسه..✨ من چند بار اینو با همه وجودم حس کردم :) @Delkadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودِ خدا خواسته الان اینو ببینی! شعری که میخونه رو حفظ کن و هر وقت چیزی رو خواستی ولی نشد، با خودت زمزمه کن🧡🍃 @Delkadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅نامه ی جمعی از زنان به امام خمینی(ره) درباره حقوق زن در اسلام و پاسخ زیبای امام به ایشان... @Delkadeh_313
📚 یک برش خواندنی از رضا شاه ⁉️ راهزن بزرگ تاریخ!! 💢 جمله «فوت» نماینده مجلس انگلیس بعد از بازگشت از ایران: «رضاشاه دزدان و راهزنان را از سر راههای ایران برداشت و به افراد ملت خود فهماند که مِن بعد در سرتاسر ایران فقط یک‌راهزن بزرگ باید وجود داشته باشد. 📚 منبع: تاریخ 20ساله ایران، حسین مکی(نماینده مجلس دوران رضاشاه) ج6، ص143 @Delkadeh_313
🏴هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی ‌‌ @Delkadeh_313