eitaa logo
دل‌نوشت
233 دنبال‌کننده
379 عکس
166 ویدیو
5 فایل
همیشه نوشتن حالم را خوب کرده است بی‌آنکه حواسم باشد.امیدوارم خواندن نوشته‌هایم حال شما را هم خوب کند،بی‌آنکه حواستان باشد. دکتری‌تخصصی‌تاریخ‌تشیع.مترجمت.استانبولی 📚کتاب‌‌‌ها: گفتگوهایی‌درباب‌الهیات‌.علوی‌گری‌بکتاشی‌گری. ✍🏻 زهراکبیری‌پور @z_kabiri
مشاهده در ایتا
دانلود
بلاگرهای رنگی چند سالی می‌شد که در اینستاگرام صفحه‌ای داشتم. از همان روزهای اول که وارد این رسانه شدم، به نظرم بهترین محل برای پژوهش‌های جامعه‌شناسی آمد؛ چون با طیف وسیعی از سلیقه‌ها و فرهنگ‌ها همراه بود. بعد از مدتی پیگیر محتوای برخی از صفحات به اصطلاح پُر فالوور شدم. صفحاتی که در بسیاری از مجالسِ خانم‌ها نیز موضوع گفتگو و نُقل مجلس بود. در مدت کوتاهی متوجه شدم که این صفحات مشغول ترویج سبک خاصی از زندگی پر از زرق و برق هستند، به وسیله‌ی تبلیغ تم‌های کذایی جشن تولد، جشن تعیین جنسیت و حتی جشن طلاق! و در ذیل عناوینی مثل خانه‌ی صورتیِ من، آشپزخانه‌ی گلگلی و... شاید بپرسید مگر تبلیغات بد است؟! خیر، تبلیغ کردن هیچ وقت بد نیست چه بسا به دیده شدن محصولات درست کمک می‌کند. حتی گرفتن پول، البته با قیمت مناسب برای تبلیغ خوب هم است. چون مَبلغ مناسب تبلیغ سبب می‌شود که تولید کننده، تولیدش را جدی بگیرد و خودش را بالا بکشد. اما چه چیزِ این تبلیغات در این صفحات مجازیِ زرد، بد است؟! ترویج سبکِ زندگی مصرف‌گرایی بد است. هرچیزی و هر محتوایی را بدون در نظر گرفتن تبعات آن تبلیغ کردن، بد است. نمایش یک زندگیِ به ظاهر مرتب و آرام ولی کاملا سوار بر تبلیغ بد است. آه و حسرت دختران جوانی که در این اوضاع آشفته‌ی اقتصادی با یک جهیزیه‌ی ساده به خانه‌ی بخت رفته‌اند را جمع کردن، بد است. اینکه پول گرفته باشی تا یک زندگیِ پر از زرق و برق خیالی را تبلیغ کنی و جوری وانمود کنی که انگار خودت هزینه کرده‌ای، بد است. بلاگری نوعی شغل البته از نوع کاذبش است و در تمام دنیا بلاگرها در حیطه‌های تخصصی خودشان فعالیت می‌کنند؛ اما بلاگرهای ایرانی همه چیز را تبلیغ می‌کنند حتی قَرنیز دیوارها و سرویس دستشویی‌شان را. حال در چنین جامعه‌ای که قیمتِ استوری یک بلاگر نوجوان آن، بیشتر از عمل سزارین یک پزشکِ متخصص است، اقبال به علم بیشتر است یا ثروت؟! آیا جوانان ما در روزهایی که اقتصادمان اوضاع آشفته‌ای دارد، دیگر میلی به درس خواندن و تلاش برای کسب علم دارند؟! در چنین اوضاعی یک صنعت‌گر و تولیدکننده مگر دیوانه است که برای چندرغاز، عرق بریزد. به همین دلایل، طبق اخبار واصله، مردانی که در این صفحات رنگی تبدیل به ابزار و اکسسوار عکس‌ها شده‌اند، شغل‌شان را رها کرده‌اند. در این میان راه چاره چیست؟! تقویت نرم‌افزارهای ایرانی که بشود آن را مانند یک شهری که پلیس و قانون دارد، اداره کرد و هرکس اجازه نداشته باشد هر چیزی را تبلیغ کند. البته در این میان مخاطب نیز نباید ساده‌لوح باشد و باید آگاه باشد که اطرافش چه خبر است، آن وقت می‌تواند با آرامش بیشتری زندگی کند. ✍🏻 زهرا کبیری پور @Delneveshteeee