اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِنَا إِیَّاهُ
فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِی مَحْرُوما
اقبال الاعمال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«حَرارةٌ لا تبرُدُ أبَدا»
بعد از هزار سال
هنوز هم چشمهایی، به دنبال بهانهاند
برای اینکه از تو بخوانند... شبهای جمعه
بهانهای شده است تا اشکهایمان، ما را به سفینهات برسانند، برای نجات از خودمان...
ای خدایِ حسین
بِحقِّ حسین...
ببخشمان...
#شب_جمعه
@Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السَّلامُ عَلَیکَ یا أباعَبدِاللّه❤️
هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
این شهر اگر پر شود از یاغی ها
از گله ی گرگ ها و الباقی ها
هر گز تو گمان مبر که خاموش شود
حتی به دمی غیرت الداغی ها
مائیم و شکوه غیرت الداغی
شوق شرف و صلابت الداغی
فصلی دگر آغاز شد از قصه عشق
با واقعه ی شهادت الداغی
#مهتا_صانعی
#شهید_غیرت
#شهید_حمیدرضا_الداغی
@shaeranehowzavi
🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️
هر چه دل تنگتان خواست
من اگر مدرس نویسندگی بودم، در کلاسهای خود میگفتم: باید ذهن شما طوری تربیت شود که حتی اگر درز دیوار توجه شما را جلب کرد، بتوانید دربارهی آن بنویسید. اگر دارید جزوهی درسی مینویسید، گوشهاش حتما چیزی برای دلتان بنویسید. لیست خرید را اگر یادداشت میکنید، کنارش متنی را سنجاق کنید. برای خودتان در دفترچهی یادداشت چیزی بنویسید. برای فرزند آمدهتان. برای آن نیامده هم حتی بنویسید. برای سی سالگی و ماجراهایش. برای چهلسالگی و تحیرش. برای روزهای میانسالی. برای رفتگانتان. برای خواهرها و برادرهایتان. برای گنجشکهای آسمان. مورچههای روی زمین. برای کیف درسیتان. برای خانه. برای آشپزخانه. برای کمد. برای آنهایی که دوستشان دارید. برای آنهایی که دوستتان ندارند. برای نوشیدنی محبوبتان. برای سجدههای نمازتان. برای معبود. برای اهلبیت. برای امام حسین.
برای امام حسین زیاد بنویسید...
✍🏻 زهرا کبیریپور
#بنویسید
-----------❀❀✿❀❀---------
@Delneveshteeee
▫️سرور دخترهاست، معصومه
معصومه همان خورشیدی است که روزگاری در مدینه، طلوع کرد.
معصومه تفسیر تبعیت از ولایتی است که از پشتِ در خانهی مادر شروع شد.
معصومه همان معصومیتی است که در جان تمام معصومان نفوذ کرد.
معصومه امتداد قدمهای عاشوراییِ زینب است.
معصومه آهنگ فداها ابوهایِ تمامِ دخترانِ بابایی است.
معصومه انعکاس نگاه زلال برادر است در غربتِ نگاهها.
معصومه رودخانهای موّاج است در کویر شهری دور از مدینه.
معصومه بیتابیِ تمام خواهران است برای برادران در غربت مانده.
معصومه سرآغاز فصل شیدایی و دلدادگیاست.
معصومه امتداد مسیر مقدس مدینه است تا مشهد.
معصومه نگین درخشان کویر قم است.
و چه خوش درخشید در شهر کویریِ ما
🔅بانوجان تولدت بر ما و بر تمام دختران بابایی دنیا مبارک باد🔅
✍🏻 زهرا کبیریپور
#حضرت_معصومه(س)
#دهه_کرامت
#روز_دختر
-----------❀❀✿❀❀---------
@Delneveshteeee
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
ای خفته در مزار سر از خاک کن برون
احوال چاکران تو بعد از تو در هم است
از دجله و فرات گذر کن به ملک پارس
کاینجا برآن جناب رفاهی فراهم است
بنشین به ذوالجناح و عنان بر عنان بیا
با اکبرت که حاصل اولاد آدم است
ور خود نبود میل شریفت به ملک پارس
هرجا کنی جلوس همانجا مکرم است
لیکن نمان به ملک عراق و مکان مگیر
جایی که دختران تو را غم روی غم است
بر دیده رعیت مسکین قدم گذار
کین رود بر فرات هماره مقدم است
مقصود از این مکالمه عرض نیاز بود
ور نه همیشه رای تو بر قوم، اقدم است
اما حدیث تنگدلی را کجا برم
تا وصل رخ نماید، قتلم مسلم است
#معنی_زنجانی
@shaeranehowzavi
این مدتی که کم پیدا بودم مشغول ترجمهی کتاب «علویگری بکتاشیگری» بودم.
واقعا کتابِ تخصصی و سنگینی بود.
ترجمهی شعرها و بعضی از نقلقولهایی که به زبان عثمانی نوشته شده بود، حقیقتا سخت و سنگین بود اما تجربهی لذتبخش و جالبی شد.
از اینکه کلی مطالب جدید چه در حوزهی مطالعاتی خودم یعنی علویان و چه در وادی ترجمه آموختم، بسیار خرسندم.
#ترجمه
#پروژه
-----------❀❀✿❀❀---------
@Delneveshteeee
خانهی دوست کجاست؟
از روز قبل قرار گذاشته بودیم تا با هم به گعده برویم، رفیقم را میگویم..ـ اما مغناطیس کتابخانه آنچنان زمینگیرمان کرده بود که کمی دیر رسیدیم و از قضا صندلیهای اطراف مهمان این هفته پر شده بود.
به ناچار میز انتهای کافهای که گعده در آن بود را برای نشستن انتخاب کردیم حواسم پرتِ در و دیوار خانهی قدیمیِ(کافهشده)، شده بود و در ذهن خیالپردازم ساکنان قبلی آن را تصور میکردم که دیدم، رفیقم کلمهای را بر روی کاغذ باریکی که در یک رومیزی چوبی زیبا قرار گرفته بود، مینوشت:
سؤال جاخوش کرده در دل آن شئ چوبی این بود، خانهی دوست کجاست؟
و اما پاسخ دوستم: همین جا.
تازه آن موقع بود که متوجه ظرافتهای به کار رفته در آن خانهکافه شدم و تا سرم را به سمت طاقچه چرخاندم با انبوه برگههای باریکی که رویشان چیزی نوشته شده بود در درون یک شیشه مواجه شدم،
اما ذهن درگیرم در پاسخ سؤال خانهی دوست کجاست مانده بود و من دوست نداشتم اوقات دوستانم را تلخ کنم
اما دست نافرمانم بر روی برگهی باریک جاخوش کرده در آن شئ چوبی نوشت:
هرجا که مادر باشد...
✍🏻زهرا کبیریپور
-----------❀❀✿❀❀---------
@Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرفه که میشود...
و چون خورشید هشتم ذیالحجه در آسمان ظاهر شد بار و بنه او را بسته دید که از مکه به سمت کوفه روان میشود و میفرماید:
من را صدا میکنند...
و ما شیعیان هر سال همراه با نام او به بالای کوه عرفات خیالمان میرویم
و خدا را با بند بند سخنان او به گواهی میخوانیم
و ما هر سال که دعای عرفه میخوانیم
فراز به فراز کلام مبارک او را میبوییم و میبوسیم
سلام به او
و به شب عرفهی او
و به مناجات نورانی او
در تمام بندهای أنتالذی اش
و تمام أنا الذیها..
که پناهگاه ما برای طلب توبه و استغفار است.
✍🏻 زهرا کبیریپور
#عرفه
-----------❀❀✿❀❀---------
@Delneveshteeee