eitaa logo
دل‌نوشت
236 دنبال‌کننده
384 عکس
168 ویدیو
5 فایل
همیشه نوشتن حالم را خوب کرده است بی‌آنکه حواسم باشد.امیدوارم خواندن نوشته‌هایم حال شما را هم خوب کند،بی‌آنکه حواستان باشد. دکتری‌تخصصی‌تاریخ‌تشیع.مترجمت.استانبولی 📚کتاب‌‌‌ها: گفتگوهایی‌درباب‌الهیات‌.علوی‌گری‌بکتاشی‌گری. ✍🏻 زهراکبیری‌پور @z_kabiri
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیام را در گروه بانو مجتهده امین دیدم. همیشه اسم اردو را دوست داشتم، اردو برای من یادآور خاطرات شیرین دوران دبیرستانم بود. سریع به پی‌ویِ خانم صالحی رفتم و ثبت نام کردم اما اینبار به جای دوستان دوره‌ی دبیرستانم دخترِ دبیرستانی‌ام من را همراهی می‌کرد و من چقدر خوشحال بودم. روز قرار و بعد از ورود به نمایشگاه متوجه شدم این یک بازدید علمی است؛ اما آنچنان صفا و صمیمیتی به همراه داشت که قابل توصیف نیست و به نظرم این همان اعجاز کلمه‌ی اردو بود. یک اردوی چند ساعته همراه با دوستانی که اکنون دیگر خواهر من و خاله‌ی دخترم هستند. قرار شد بعد از اردو درباره‌ی این نمایشگاه چند خطی قلم بزنیم، که اطاعت شد. ✍🏻 زهرا کبیری پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسجد جامعه‌ساز یا جریان‌ساز وقتی با دوستانم به محل قرار می‌رفتم به آن‌ها گفتم من با عنوان مسجد جامعه‌ساز مخالفم و نظرم این بود که مسجد به تنهایی نمی‌تواند جامعه به معنای تمدن را بسازد. اخلاق من این‌طور است که تا جواب ایده‌ی حباب شده در ذهنم را تأیید نکنم آرام نمی‌شوم. خوب وقتی وارد فضای نمایشگاه شدم و توضیحات راوی محترم را شنیدم و کنار مطالعات خودم قرار دادم، بی‌آنکه بخواهم دلم آمد دست من را گرفت و با خود به مسجد کودکی‌هایم برد، به آنجا که مشق بندگی را برای بار اول از آنجا و با تقلید از پدرم یاد گرفته بودم، این کارهای دلم را دوست داشتم و معمولا برای همراهی با او این‌طور وقت‌ها چشم‌هایم را می‌بستم تا بیشتر همراهی‌اش کنم. دلم دستم را در گوشه‌ای از مسجد رها کرد و حالا من مانده بودم و حلقه‌ای از آقایان که دور امام مسجد را گرفته بودند تا چند و چون برنامه‌ی کمک به خانواده‌های نیازمند را نهایی کنند. در گوشه‌ی دیگر مسجد چند جوان نشسته بودند و مشغول مرتب کردن پرچم‌های مسجد بودند. در جای دیگر چند کودک مشغول شیطنت بودند، بدون ترس از دعوا شدن، انگار که در خانه‌شان بازی می‌کردند. حواسم رفت سمت ذهنم که بیکار ننشسته بود و تلاش می‌کرد تا بفهمد مسجد چطور قرار است جامعه بسازد؟! تمام اتفاقات تاریخی‌ای که در مساجد اتفاق افتاده بود یا از مساجد شروع شده بود را داشت بررسی می‌کرد. تا او به مطالعاتش ادامه می‌داد من دست دلم را گرفتم و به نمایشگاه برگشتم حالا ماجرا به توضیح جزئیات این طرح رسیده بود، از همه‌شان عکس گرفتم. راوی به جامعه‌ساز و تمدن‌ساز بودن مساجد با دلایل بسیاری تأکید می‌کرد، طرح و ایده بسیار عالی و جذاب بود؛ اما سؤال این است آیا هر مسجدی می‌تواند جامعه‌ساز باشد مثلا اگر مسجدی در یک جامعه‌ایی قرار گرفته باشد که آن جامعه سکولار است مانند هزاران مسجدی که در دل ترکیه قرار دارد باز هم می‌توان گفت که مساجد در آنجا جامعه‌ساز هستند؟! به نظر من مسجد می‌تواند در وهله‌ی اول جریان‌ساز و در مرحله‌ی بالاتر جامعه‌ساز باشد. عنوان این طرح از نظر من بسیار کلی است و بهتر است با قیودی همراه شود تا از حالت کلی بودن خارج شود. اگر طرح مسجد جامعه‌ساز از روی پوسترها به متن جامعه و مساجد رفته و اجرایی شود می‌توان گفت یک آرزوی ناب تحقق پیدا کرده است. پ. ن: البته من از میان روایتِ راوی متوجه نشدم که این طرح در مرحله‌ی اجرا قرار گرفته است یا نه؟ ✍🏻 زهرا کبیری پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
3️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 📝 بازدید "مجمع نویسندگان حوزوی " از نمایشگاه مسجد جامعه پرداز و برگزاری سیزدهمین محفل یادداشت خوانی کانون فرهنگی تبلیغی مداد الفضلاء 🔻منار| در این بازدید که با روایت حجت الاسلام والمسلمین موحد همراه بود، نویسندگان خواهر و برادر طلبه، با قسمت های مختلف نمایشگاه آشنا شدند. ◽️در ادامه حجت الاسلام والمسلمین پشم فروش، مدیر نمایشگاه مسجد جامعه پرداز، ضمن خیر مقدم به میهمانان به تشریح فعالیت ها و اهداف برگزاری این نمایشگاه پرداخت. ◽️در حاشیه این بازدید، اعضای کانون فرهنگی تبلیغی مداد الفضلاء، به بیان تجربیات نویسندگی خود پرداختند. ➕ مشروح خبر؛ https://manariran.com/?p=2185 📸مشاهده و دانلود تصاویر؛ https://manariran.com/?p=2193 🌐کانال رسمی نمایشگاه مسجد جامعه پرداز eitaa.com/joinchat/2352480443Ca9f58eae82 @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز سومین سالی است که اولِ زمستانِ در تقویم، بدون تو آغاز می‌شود. غافل از اینکه در تقویم دلِ من بیست و پنج آذر اولین روز زمستان شد، همان روزی که تن بی‌جانت را به آغوش خاک سپردم. عزیزِ دور از من 🖤 @Delneveshteeee