eitaa logo
یادداشت‌ها و دل‌نوشته‌ها
158 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
0 فایل
یادداشت‌ها و دل‌نوشته‌های "احمد محبوبی" طلبه و فعال رسانه‌ای
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ارزش وقت مردم در ایام تبلیغات نامزدها 🔹واعظی بدون مطالعه به منبر رفته بود. مرحوم حاج شیخ عباس قمی (صاحب مفاتیح الجنان) در عالم رؤیا به او می‌فرمایند: «اگر انسان ضامن مالی مردم، مثلاً عطار و بقال باشد، می‌تواند از عهده برآید و دِین خود را ادا کند؛ ولی افرادی که پای منبر می‌نشینند، عمر خود را در اختیار گوینده می‌گذارند. او ضامن عمر آنهاست.» (منبع: مجله مبلغان-اسفند 1385، شماره 88، صفحه 114) 🔹انتخابات ریاست جمهوری در جریان است، امید داریم مردم با عنایات الهی فرد اصلح را انتخاب کنند و رئیس جمهور آینده مشکلات مختلف کشور را حل کند. یکی از ایرادات انتخابات ریاست‌جمهوری کشور ما در دوره‌های اخیر، حضور نامزدهای به اصطلاح پوششی است که ساعت‌ها وقت مردم را در تجمعات و رسانه ملی می‌گیرند، سخنان رنگین و دلاویز می‌گویند و شاه بیتِ برنامه دارم برنامه دارم را تکرار می‌کنند؛ مدعی هستند که تا آخر می‌مانند اما دقیقه نود با توجیهاتی انصراف می‌دهند. بماند که در صورت پیروزی هم‌فکر و هم‌جناح، مسئولیت‌های دندان‌گیری نصیب آنان می‌شود و جزء ارکان دولت و اعیان حضرت می‌شوند. 🔹لازم است این رویه غلط در دوره‌های آتی با تدابیری برچیده شود. چون وقت مردم ارزش دارد؛ خلق‌الله عمر گرانمایه‌ خود را صرف می‌کنند و به برنامه‌های کاندیدا گوش می‌دهند ولی با کناره‌گیری او مواجه می‌شوند. این کار به اعتماد عمومی مردم ضربه می‌زند و عبارت عامیانه‌‌ی برنامه‌های آن نامزد یعنی کشک و باد هوا. لذا کاندیداها هم ضامن عمر و وقت مردم هستند و نه صرفا واعظ و منبری‌، و مهم‌تر اینکه در آخرت باید پاسخگو باشند. https://eitaa.com/Delneveshtehayem
✅قدر طرفداران را بدانیم 🔹نیم ساعت پیش برای دریافت مقداری پول نقد از خودپرداز، بیرون رفتم. در راه نوجوانی را دیدم که روی کاغذهای A5 به صورت دستی شعارهایی در تبلیغ آقای جلیلی نوشته بود و آن‌ها را روی دیوار می‌چسباند. از کار این نوجوان که با صدق و اخلاص فعال بود خوشم آمد و به ذهنم خطور کرد که در شهرهای مختلف تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان‌، داوطلبانه و بدون هیچ چشم‌داشتی نامزد مورد علاقه‌ی خود را تبلیغ می‌کنند اما در صورت شکست یا پیروزی او، این شور و هیجان فروکش می‌کند، "نخود نخود هر که رود خانه خود" و نیروها شناسایی و برای آینده سازماندهی نمی‌شوند. 🔹احزاب قوی و ریشه‌دار در کشورهای مختلف، قدر طرفداران خود را می‌دانند و برای آن‌ها برنامه دارند اما در کشور ما به احزاب بهای چندانی داده نمی‌شود یا معمولا شاهد احزاب خلق‌الساعه و آویزان به دولت‌ها هستیم که با رفتن دولت‌، کرکره فعالیت آن‌ها نیز پایین کشیده می‌شود. https://eitaa.com/Delneveshtehayem
✅جان و جون 🔹در برنامه اخیر ۳۶۰ درجه، رامبد جوان بازیگر و کارگردان سینما، موضوع فرزندآوری را مطرح می‌کند اما عادل فردوسی‌پور با شوخی و مزاح از آن طفره می‌رود. در ادامه شاهد تماس تلفنی رامبد جوان با همسرش نگار جواهریان هستیم که خانم جواهریان با فردوسی‌پور و میهمان برنامه احوالپرسی می‌کند. عادل فردوسی‌پور، خانم جواهریان را نگار جان! خطاب می‌کند و او هم می‌گوید: قربونت عادل جون! 🔹خطاب کردن نام کوچک یک زن شوهردار از سوی مرد نامحرم را می‌توان به حساب آشنایی سابق گذاشت اما اضافه کردن پسوند "جان" برای او به بهانه‌ی صمیمیت در فرهنگ جامعه دینی ما ناپسند و امری قبیح است. همچنین گفتن جمله‌ی "قربونت عادل جون" از سوی یک زن شوهردار به شخص نامحرم، صحیح نیست. 🔹یحتمل کسی این متن را بخواند و نگارنده‌ی سطور را به سخت‌گیری در عصر حاضر متهم کند اما این قبیل موارد کوچک باید تذکر داده شود تا عباراتی مثل جان، جون، قربانت، قربان شما و ... در تعارفات مرسوم و متداول بین دو نامحرم عادی‌سازی نشود. چون این کلمات بیشتر بین افراد محرم و زن و شوهر جریان دارد؛ نهایتا بین دو دوست یا همکارِ هم‌جنس نه بین نامحرمان. https://eitaa.com/Delneveshtehayem
✅علل شکست آقای جلیلی 🔹یکی از عوامل شکست آقای جلیلی، نبودِ اتحاد بین اصول‌گرایان و فقدان لیدر و ریش‌سفید در این جریان است. امروزه اصول‌گرایی به‌مانند پیکری بدون سر است که در برهه‌های حساس چوب این نقص را می‌خورد. در طرف مقابل جریان اصلاحات با همه‌ی اختلافات، آقای خاتمی را به عنوان محور قبول دارد و محوریت او در بزنگاه‌ها خود را نشان می‌دهد. این سنت الهی است که در صورت وحدت، پیروزی محقق می‌شود ولو جبهه‌ی باطل باشد و با تفرقه، شکست حاصل می‌شود هرچند جبهه‌ی حق باشد. 🔹در این راستا می‌توان حضور میدانی افرادی مثل ظریف و آذری جهرمی را ستود که شهر به شهر می‌گشتند و از همه‌ی ابزار برای تبلیغ آقای پزشکیان استفاده ‌کردند اما در طرف اصول‌گرایی یا به‌دلیل اختلافات درونی و یا به خاطر تنبلی، چنین فعالیت مسمتری را از طرف مدعیان صف اول شاهد نبودیم.  "مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد" جهان علت و معلولی است و نتیجه کم‌کاری موفقیت نخواهد بود. 🔹شاید علت دیگر عدم‌پیروزی آقای جلیلی، تکراری بودن ایشان، شعارها و سخنانش برای مردم بود اما سخنان و شخصیت رقیب برای مردم جذابیت داشت. البته هیچ‌کدام چهره‌ی کاریزماتیک و قدرت بیان قوی نداشتند ولی افکار عمومی آقای پزشکیان را به دلیل یکی بودن ظاهر و باطن او ترجیح دادند و احساس کردند که می‌تواند به وعده‌هایش عمل کند. 🔹نامزدهای اصولگرایان در ایام تبلیغات، مثل انتخابات ۱۴۰۰ تماما عملکرد آقای روحانی را نقد می‌کردند در حالی که این شیوه‌ی کهنه آن زمان جواب داد اما هیچ ضمانتی برای کارآیی آن در تمام فصول وجود ندارد. خاصه آنکه شرایط عوض شده و مردم اهل اطلاع هستند و قدرت تشخیص دارند. 🔹این را هم باید گفت که مخالفان، دولت آینده‌ی آقای جلیلی را بسیار سیاه و بسته ترسیم می‌کردند و با تصویرسازی منفی از او و ایده‌هایش، اذهان را به طرف خود متوجه ‌می‌نمودند که آتیه‌ای روشن برای شما خلق خواهیم کرد. https://eitaa.com/Delneveshtehayem
✅یک داستان واقعی 🔹یکی از علمای ترکیه به نقل از مدیر یک کلانتری در این کشور گفت: گروهی از دختران بدکاره را دستگیر کردیم که در سنین متفاوتی بودند. جوان‌ترین آن‌ها ۱۷ ساله بود. دلم برایش سوخت. کنار کشیدم و گفتم: حیف است تو جوانی و آینده داری، چرا وارد این باند فساد شدی؟ گفت: فلان مرد ۳۹ ساله من را به بهانه‌ی ازدواج اغفال کرد. گفتم: اختلاف سنی زیادی با هم دارید، شک نکردی؟ گفت: چون در تمام عمرم او اولین کسی بود که به من اظهار محبت کرد و گفت: "دوستت دارم!" 🔹این داستان واقعی است و نتیجه‌ی اخلاقی‌اش این است که اگر والدین به فرزندشان محبت نکنند، او گمشده‌ی خود را در جاهای دیگر جست‌وجو خواهد کرد و همیشه شیادانی در کمین هستند. https://eitaa.com/Delneveshtehayem
✅صرفه‌جویی در مصرف انرژی 🔹با توجه به شدت گرمای چند روز اخیر، مسوولان در رسانه ملی بارها بر ضرورت صرفه‌جویی در مصرف برق تاکید می‌کنند. در این راستا همه باید اهتمام لازم را داشته باشند تا شاهد قطعی برق در کشور نباشیم. امشب تقریبا اطراف یکی از دانشگاه‌های معتبر قم را دور زدم و دیدم که تمام لامپ‌های محوطه‌ی حیاط آن مثل پارک روشن است به‌گونه‌ای که در هر گوشه‌ی آن می‌توان اتراق کرد. شاید روشنایی قسمت‌هایی از حیاط آن دانشگاه به دلیل مباحث حراست ضروری باشد ولی در این وانفسای ناترازی برق، نیازی به روشن بودن همه‌ی لامپ‌ها نیست. لذا مخاطب لزوم صرفه‌جویی در مصرف انرژی نباید صرفا مردم باشند بلکه لازم است ادارات، نهادها و مراکز علمی نیز رعایت کنند. 🔹یکی از دلایل مصرف بالای انرژی در ایران، ارزان بودن آن است و همچنان که نرخ جریمه‌های تخلفات رانندگی در کشور به‌روز شد، تعرفه انرژی نیز افزایش یابد تا انگیزه صرفه‌جویی از سوی مردم بالا رود. آنگونه که شنیده‌ام در برخی کشورها، دست‌کم نصف حقوق یک کارمند به پرداخت فاکتورهای آب و برق و گاز اختصاص می‌یابد و یا مستقیم از حساب آن‌ها کسر می‌شود. لذا به دلیل ارزان بودن انرژی، مردم کشورمان آنگونه که بایسته است قدر آن را نمی‌دانند. https://eitaa.com/Delneveshtehayem
✅گفت‌وگو برای گفت‌وگو 🔹یکی از معضلات جامعه ما در عرصه سیاسی، فقدان گفت‌وگو و تبادل نظر بین دو جریان اصلی کشور در موضوعات مختلف کشور است و این کار، سکّه‌ی بازار نیست. 🔹گفت‌وگو باعث کم شدن فاصله‌ها و نزدیک شدن افکار و دیدگاه‌ها در مسائل اساسی کشور می‌شود. همچنین عیار شخصیت، قوت و یا ضعف اندیشه و رویکرد افراد را نشان می‌دهد و بر آگاهی‌ها می‌افزاید. هم‌فکری معجزه می‌کند و آب از جریان و مرغ از طیران بازمی‌دارد. با فقدان گفت‌وگو، فاصله‌ها زیاد می‌شود و عده‌ای به خصوص دشمنان از این فرصت استفاده می‌کنند و بر تنور اختلافات می‌دمند. 🔹امروزه شاهد دیوار بلند و ستبر، و حتی سد سکندر بین دو رقیب سیاسی کشور هستیم. بزرگان و طرفداران آن‌ دو، صرفاً به منابع خود اعتماد کرده و به صورت جزیره‌ای عمل می‌کنند بدون این‌که با هم تعامل و هم‌افزایی داشته باشند. در حالی که با گفت‌وگو جای کسی تنگ نمی‌شود بلکه می‌توان به نتایج سازنده و تعیین‌کننده رسید. متأسفانه فقط در برهه‌های خاصی مثل انتخابات یا اعتراضات، شاهد گفت‌وگو و مناظره‌هایی هستیم و چون فرهنگ گفت‌وگو در کشور نهادینه نشده، کم‌وبیش مناظره‌ها به بگو مگو و تندی‌ منجر می‌شود.‌ 🔹سیاستمداران دو طیف، در خلوت و عزلت خود، ناظر به هم سیاست‌ورزی می‌کنند اما با یکدیگر تبادل‌نظر و هم‌فکری ندارند و شاید به دید استحقار به یکدیگر نگاه می‌کنند؛ گفت‌وگو وجود دارد اما بیشتر داخل یک تفکر است، نه بین دو جریان اصلی کشور. گروه‌هایی در سکوهای خارجی و داخلی تشکیل می‌شود، ولی اغلبِ اعضای آن هم‌فکر و همرنگ هستند و تبادل‌نظر به فرض وجود در این محیط‌ها، محدودیت‌های خاص خود را دارد. 🔹با توجه به اینکه در ایام پساانتخابات به سر می‌بریم رسانه ملی می‌تواند با حضور افراد برجسته‌ی دو جریان، با برگزاری مناظره‌ها یا میزگردهای دو یا چند نفره، فضا را همچنان داغ نگه دارد، آن هم نه در شبکه‌ای که بیننده‌ی کمی دارد بلکه در شبکه‌های پربیننده این کار را انجام دهد. 🔹جمهوری اسلامی ایران که بر تقریب بین مذاهب سفارش و تأکید می‌کند، می‌تواند برای مذاکرۀ داخلی بین دو جریان اصلی کشور برنامه و سازوکار داشته باشد تا با هم‌فکری‌های داخلیِ دائمی و کشف راه‌حل برای معضلات، برای جهان اسلام و حتی کشورهای دیگر الگو شود. نیز این کار بر قدر و شوکت ممکلت می‌افزاید. شاید گفت‌وگو مضارّی داشته باشد اما آسیب‌های عدم آن، بیشتر و محسوس‌تر است. https://eitaa.com/Delneveshtehayem
✅بازی کودکانه در زمین سیاست 🔹عصر امروز تقریبا نیم ساعت از عمر گرانمایه‌ام به تماشای بازی فوتبالِ کودکان بین هشت تا ده ساله صرف شد. بچه‌ها بازی را بسیار جدی گرفته بودند و دائم بر سر هم فریاد می‌زدند. گاهی به یکدیگر فحش می‌دادند؛ فحش‌هایی مثل روانی، چُلمن و اُسکل‌. البته جای شکرش باقی است که از الفاظ منشوری و رکیک، تا جایی که من آنجا بودم استفاده نکردند. یکی از واژه‌های پر تکراری که درباره‌ی هم به کار می‌بردند "دغل‌باز" بود. آن‌هم به خاطر اینکه درباره تعداد گُل‌ها اختلاف‌ پیدا می‌کردند. جالب این بود که بیشتر از این‌که بازی کنند، توان و انرژی‌شان‌ در راه جرّ و بحث مصروف می‌شد. گاهی دعوای‌شان شدت می‌گرفت اما دو دقیقه بعد رفیق می‌شدند. 🔹باری؛ بازی کودکان را که دیدم به یاد اوضاع سیاسی کشورمان افتادم. اگر زمین بازی سیاست، صحنه‌ی نزاع و درگیری کودکانه بین احزابِ در قدرت و بر قدرت شود و سیاست‌مداران به پوستین هم بیفتند، آنچه که ضربه می‌خورد توسعه و آبادانی کشور است و درجا خواهیم زد. بی‌جهت نیست، دکتر پزشکیان حفظه‌الله بر وفاق ملی تاکید، و دائم تکرار می‌کند که "مشکلات کشور را نمی‌توان با اختلاف و دعوا حل کرد". https://eitaa.com/Delneveshtehayem
✅هم‌سخنی با یک راننده تاکسی 🔹پیش از ظهر امروز در هوای گرم قم با همکاران جایی رفته بودیم و برای برگشت هرچه تلاش کردیم نتوانستیم اسنپ بگیریم لذا برای طی مسیری کوتاه، یک تاکسی دربست گرفتیم. روی مبلغی با راننده توافق کردیم و هنگام سوار شدن، راننده چیزی گفت که فراموش کردم و ما به شوخی گفتیم که ان‌شاالله یک سمند نو بگیری. تاکسی عمرش را کرده بود؛ راننده به زبان قال گفت که همین خوب است و از زبان حالش متوجه شدیم که از روزی‌ خدا راضی است. 🔹در راه پرسیدم: اهل کجایی؟ گفت: از تُرک‌های شاهسون ساوه هستم. از این رو، بقیه مسیر را با تغییر کانال، به زبان ترکی صحبت کردیم‌. آدم بی‌شیله پیله و مخلصی بود‌؛ هرچند به ظاهرش نمی‌آمد. گفت که چند ماه پیش یک حاج آقایی را سوار کردم. حاج آقا به من گفت: الان ایام اعتکاف است، چرا به اعتکاف نمی‌روی؟ پرسیدم: برای چه به اعتکاف بروم؟ حاج آقا گفت: برای اینکه سه روز در مسجد عبادت و خودسازی کنی. گفتم: وقت این کارها را ندارم. اعتکاف من این است که اگر مستمندی سوار ماشینم شد، از او کرایه نگیرم. حاج آقا از حرف من خوشش آمد. 🔹از اوضاع زمانه و دروغ و دغل گله می‌کرد. می‌گفت: از عرب‌هایی که به میدان ۷۲ تن می‌روند ۹۰ تومان کرایه می‌گیرم اما برخی از همکاران با من دعوا می‌کنند که چرا کم می‌گیری؟ وضع‌ مالی این‌ها خوب است و باید ۳۰۰ تومان بگیری! 🔹همچنین شاکی بود از اینکه برخی جوانان، بزرگ و کوچک سرشان نمی‌شود و بعضا زن و شوهری را سوار می‌کنم که اصلا حیا ندارند و در صندلی عقب، اداهایی درمی‌آورند که رویم نمی‌شود و نمی‌توانم از آینه به آن‌ها نگاه کنم، چیزی هم نمی‌شود گفت! https://eitaa.com/Delneveshtehayem
✅بر نیروهای امنیتی خُرده نگیریم 🔹ترور ناجوانمردانه‌ی اسماعیل هنیه در تهران از سوی عوامل رژیم صهیونیستی، خبر ناگواری بود که کام همه‌ی ما را تلخ کرد. البته از رژیمی که از ابتدا بر وحشی‌گری و قتل‌عام بنا شده و سابقه‌ی ترور رهبران فلسطینی را در کشورهای مختلف در کارنامه‌ی خود دارد، انتظاری بیش از این نیست. 🔹پس از وقوع این جنایت، در شبکه‌های مجازی و گاه در گفت‌وگوها دیده و شنیده می‌شود که برخی از حافظان امنیت انتقاد می‌کنند ولی این را باید اصل قرار دهیم که نهادهای اطلاعاتی ایران نه فقط با موساد بلکه به تنهایی با سرویس‌های متعدد بیگانه در حال مقابله و مچ‌اندازی است. به عبارت دیگر، از آغاز تأسیس رژیم تروریست و کودک‌کش صهیونیستی تقریبا تمام سرویس‌های اطلاعاتی مطرح و با تجربه‌ی غرب از جمله انگلیس، فرانسه و آمریکا هوای اسرائیل را داشته‌اند و در بزنگاه‌ها به مدد او آمده‌اند. در واقعه‌ی اخیر نیز بعید است که عوامل موساد به تنهایی این کار را انجام داده باشند. 🔹از طرف دیگر، چندی پیش شاهد ترور ناکام رئیس جمهور سابق آمریکا از سوی یکی از شهروندان این کشور بودیم؛ کشوری که نیروهای زُبده و بروزترین و مجهزترین ابزارهای امنیتی در حفاظت از شخصیت‌ها را دارد و دارای تجربه‌ی زیادی در این عرصه است. 🔹جان کلام اینکه، درست است که نیروهای امنیتی برای عدم تکرار چنین حوادثی باید درس عبرت بگیرند و کمربندها را محکم ببندند، اما لازم است در این برهه، قدر حافظان امنیت را بدانیم و بر آنان خُرده نگیریم چون حفره‌های امنیتی حتی در پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا نیز وجود دارند و شاید وقوع برخی حوادث، اجتناب‌ناپذیر باشد. 🔹روح و روان شهید اسماعیل هنیه شاد و راهش پر رهرو باد، چون عمر خود را وقف مبارزه با رژیم خبیث صهیونیستی کرد و در این راه شهد شهادت را نوشید. https://eitaa.com/Delneveshtehayem
✅گزارشی از سفر زیارتی اربعین بنده امسال نیز همراه با خانواده مثل میلیون‌ها ایرانی به سفر زیارتی اربعین مشرف شدم که گزارش کوتاهی از آن را در پی می‌آورم: 🔹صبح روز پنج شنبه اول شهریورماه از قم به طرف مهران حرکت کردیم. سال گذشته مرز خسروی را انتخاب کرده بودیم اما امسال به دلیل اینکه سفر ما به دقیقه نود مانده بود، مهران را مناسب‌تر دیدیم. نزدیک ملایر ناهار میهمان یک موکب بودیم و دقیقاً زمان اذان به آنجا رسیدیم. نماز جماعت را به امامت حاج آقای میانسالی خواندیم که ایشان بعد از اتمام نماز، عبا را کنار گذاشت و در توزیع غذا بین میهمانان در میدان بود و به بقیه کمک می‌کرد. صحنه جالبی بود و از این اقدام حاج آقا خوشم آمد. 🔹وقت اذان مغرب و عشا بود که به مهران رسیدیم. ورود خودرو به داخل شهر ممنوع بود لذا ماشینم را در «پارکینگ بزرگ اربعین» پارک کردم و از آنجا اتوبوس‌های خط واحد ما را به لب مرز بردند. هزینه‌ی انتقال ما به مرز نفری 30 هزار تومان بود که این قضیه‌ی مستقلی دارد که در پایان به آن اشاره خواهم کرد. 🔹تاریخ پاسپورت‌های همسر و فرزندانم منقضی شده بود، سال گذشته هم اعتبار نداشت اما ایراد نگرفتند و مهر خروج زدند ولی امسال گفتند که باید به فلان اتاق بروید. به آن اتاق رفتیم و دیدیم که تعداد زیادی از زوّار نشسته بودند؛ ما پاسپورت‌های قدیمی را تحویل دادیم و بیش از یک ساعت منتظر ماندیم تا پاسپورت زیارتی صادر کردند. 🔹قبل از حرکت مردد بودیم که اول به کربلا برویم یا نجف، به خانمم گفتم: الان ما در انتخاب این‌که به کدام شهر زیارتی عراق برویم تردید داریم اما چند دهه پیش برای خیلی‌ها این سفر آرزو بود و با همین آروز سر به بالین مرگ گذاشتند. خلاصه، ما ابتدا نجف را انتخاب کردیم و با یک وَن که نفری هشت دینار می‌گرفت به طرف این شهر رفتیم. قاعدتاً باید چهار ساعته به نجف می‌رسیدیم اما راننده به جای دیگری رفت تا کمک‌کارش را بردارد یا راه را نمی‌شناخت که خیلی طول کشید؛ باید اذان صبح روز جمعه در نجف بودیم ولی هوا روشن شده بود که به مقصد رسیدیم. 🔹چند جوان شوخ‌طبع زنجانی در ون همراه ما بودند و در مسیر با مناسبت یا بدون مناسبت، می‌گفتند و می‌خندیدند. مقداری گفتن و خندیدن آن هم از جمع جوان شاید ایراد نداشته باشد ولی باید بدانند و بدانیم که ایام اربعین است و به زیارت سالار شهیدان می‌رویم لذا این سفر با سفر تفریحی و خوشگذرانی فرق می‌کند از این رو به عنوان زائر، نباید رفتارهایی داشته باشیم که خدای نکرده میزبان یا میزبانان ما تلقی دیگری داشته باشند. 🔹راننده ما را جای دوری نسبت به حرم در اطراف قبرستان وادی السلام پیاده کرد. مقداری به طرف حرم پیاده‌روی کردیم اما با پرس و جو متوجه شدیم که راه زیاد است لذا با راننده‌ی یک سه چرخه صحبت کردیم؛ وی از ما نفری یک دینار گرفت و به حرم رساند. حرم امیرالمومنین(ع) نسبت به سال گذشته شلوغ نبود و به راحتی به زیارت رفتیم. البته اطراف ضریح جمعیت موج می‌زد. 🔹بعد از زیارت حرم امیرالمومنین(ع)، نزدیک ظهر به طرف کربلا حرکت کردیم. هوا خیلی گرم بود انگار از آسمان آتش می‌بارید. در مسیر حرکت، دیدم که زائران در موکب‌ها استراحت می‌کنند و زوار کمی در حال پیاده‌روی بودند. شاید نزدیک ساعت یک ظهر بود که به کربلا رسیدیم. به دلیل گرمای شدید هوا، خیابان‌های اطراف شلوغ نبود. در داخل شهر کربلا و نزدیک حرم، به خاطر شدت گرما با پسرم به یک موکب بزرگی پناه بردم که زائران زیادی در آن خوابیده بودند. نزدیک کولر نشستم. صاحب موکب به من گفت که برای خنک شدن به فلان قسمت برو که من گفتم همین جا دم در، راحت هستم. به پتو و بالش اشاره کرد و گفت اگر می‌خواهی بخوابی این‌ها را تحویل بگیر که من عرض کردم، چند دقیقه برای خنک شدن آمده‌ام. به خیال اینکه آن موکب بخش زنانه هم دارد، همسر و دخترم دنبال موکب زنانه می‌گشتند که نیافتند و پیش من آمدند، صاحب موکب که دید آن‌ها هم برای خنک شدن آمده‌اند سمت چپ من را خلوت کرد و گفت بیایند و آنجا مستقر شوند. این موکب در آن تایم قانون جالبی داشت که فقط مختص استراحت بود، بنده خدایی دو غذا با خودش آورد که با همراهش بخورد اما صاحب موکب قبول نکرد و عذرشان را خواست. 🔹آن‌گونه که متوجه شدم، روزی که ما به کربلا رسیدیم ایام عزاداری مخصوص هیئت‌های شهر کربلا بود. هیئت‌های عزاداری پشت سر هم در حال سینه‌زنی، از یک در حرم وارد و از در دیگر آن خارج می‌شدند. در آن گرمای سوزان برخی از جوانان و نوجوانان عراقی بدون کفش "حسین" "حسین" گویان و با شور خاصی عزاداری می‌کردند و به سر و سینه می‌زدند. قبلاً جایی خوانده بودم که شور گرفتن در بین عراقی‌ها وجود نداشت و آن‌ را اخیراً از ایرانی‌ها یاد گرفته‌اند. ادامه در پست بعدی👇
ادامه‌ی پست قبل👆 🔹در حرم سیدالشهدا(ع) که این صحنه‌ها را دیدم، به یاد این روایت پیامبر(ع) افتادم که: «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً» «براى شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایى در دل‌هاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556). حزب بعث با استبداد و اختناق چندین دهه سخت‌گیری ‌کرد تا شیعیان عراق، عزاداری سیدالشهدا(ع) را از سبک زندگی‌شان کنار بگذارند و در انتفاضه‌ی ۱۹۷۷ شیعیان در نجف، صدها نفر از عزاداران را به شهادت رساند و زندانی کرد، اما راه به جایی نبرد و عشق به سیدالشهداء در نسل جدید پرشورتر از نسل‌های گذشته ادامه دارد. 🔹داخل حرم سیدالشهداء(ع) مثل حرم‌های دیگر محدوده‌ای را برای خواندن زیارت، دعا و نماز اختصاص داده‌اند اما یکسری از ایرانی‌ها و زوار آنجا را محلی برای استراحت قرار داده‌، دراز کشیده و یا خوابیده بودند؛ جایی به خواب عمیق فرو رفته بودند که پنجاه قدم جلوتر، مرقد مطهر امام حسین(ع) و یاران و اصحاب باوفای ایشان قرار داشت. یادم نیست جایی خواندم یا شنیدم که شیخ انصاری آن قدر نسبت به سیدالشهداء(ع) ادب و حیاء داشت که حتی در شهر کربلا (نه محدوده حرم) قضای حاجت نمی‌کرد اما زوار ایرانی و غیر ایرانی، داخل حرم خوابیده یا پایشان را به طرف مرقد سیدالشهداء دراز کرده بودند! مخلص کلام این‌که، ضرورت احترام به مقام و جایگاه اهل‌بیت(ع) بین زوار باید تکرار و فرهنگ‌سازی شود. چون مطابق اعتقادات ما، امام معصوم زنده و مرده ندارد. 🔹بعد از زیارت حرم سیدالشهداء(ع) و حضرت ابوالفضل(ع)، نزدیک غروب جمعه به طرف گاراژی که ماشین‌های مهران و ... وجود داشت رفتیم. طبق پیش‌بینی به خاطر ازدحام زائران برای برگشت به ایران، مقداری معطل شدیم. چون ماشین‌ها کم و مسافران زیاد بود، راننده‌های عراقی کرایه‌ها را بالا برده بودند؛ کرایه مسیر مهران که بین 10 تا 15 دینار است، 18 تا 20 دینار می‌گفتند. پانزده یا شانزده نفر ایرانیِ مسافر مهران، کنار هم بودیم و قرار شد یک ماشین ون پیدا کنیم. یک راننده عراقی 20 دینار می‌گفت که چانه زدیم 18 دینار را قبول کرد و به طرف مهران حرکت کردیم. 🔹بعد از طی مراحل قانونی و زدن مهر خروج و ورود از دو طرف عراق و ایران، یک ساعت مانده به اذان صبح به مهران رسیدیم. برای رسیدن به پارکینگ بزرگ اربعین سوار اتوبوس‌های خط واحد شدیم که بار دیگر اعلام کردند نفری 30 هزار تومان می‌گیریم. حدأقل دو نفر با صدای بلند اعتراض کردند که عراقی‌ها این همه از ما پذیرایی کردند و ... ولی چیزی نگرفتند اما ایرانی‌ها از ما 30 هزار تومان می‌گیرند و ما را باید رایگان سوار اتوبوس‌ها می‌کردند. آقایی شاید شصت ساله نزدیک من بود، به یکی از معترضان گفت: کدام عراقی بابت حمل و نقل از شما چیزی نگرفت؟! که وی جوابی نداشت. یکی از آن‌ها بحث را به جاهای دیگر برد که پول نفت متعلق به ملت است، روزانه چقدر نفت استخراج می‌کنند و از این حرف‌ها. کمک‌کار راننده که هزینه‌ها را به صورت دستی یا با کارت‌خوان جمع می‌کرد، توضیحاتی ارائه کرد که قانع‌کننده بود. به نظرم این بی‌انصافی است که خدمات دولت‌ها را در حدأقل یک دهه اخیر درباره بهبود و توسعه‌ی زیرساخت‌ها و جاده‌ها برای عبور و مرور زائران اربعین در نظر نگیریم و نبینیم و صرفاً به سی هزار تومان گیر دهیم. می‌دانیم که اتوبوس‌های خط واحد استان ایلام و حتی استان‌های همجوار، برای جابجایی انبوه زائرانی که به مهران می‌روند کفایت نمی‌کنند لذا تعداد زیادی اتوبوس از سراسر کشور به این شهر رفته بودند تا برای حمل و نقل مسافران کمک کنند. در مسیر رفت به مهران دیدم که شاید به طول چهار کیلومتر اتوبوس خط واحد پشت سرهم منتظرند تا زائرانی که به ایران می‌آیند در مرز معطل نمانند. این اتوبوس‌ها زائرانی که خودرو نداشتند را به پایانه برکت می‌بردند تا با اتوبوس‌های بین شهری به شهرشان بروند، و زائرانی که خودرو داشتند را به داخل شهر می‌بردند و آنان را در نزدیک‌ترین مکان پارکینگ، پیاده می‌کردند. واقعاً خدمت بزرگی بود؛ دست‌شان مریزاد. اگر این‌ها نبودند رانندگان تاکسی بازار سیاه درست می‌کرد و اساساً جوابگوی این همه زائر نبودند. 🔹در نهایت روز شنبه سوم شهریور، نماز صبح را در پارکینگ بزرگ اربعین خواندیم و بعد از آن به طرف ایلام حرکت کردیم. چون دو شب خوب نخوابیده بودم عجله نداشتم، یک ساعت رانندگی می‌کردم، نیم ساعت می‌خوابیدم و همین‌طور تا اینکه ساعت 9 شب به شهر قم رسیدیم. https://eitaa.com/Delneveshtehayem