-𝓦𝓮𝓵𝓵,𝓵𝓸𝓸𝓴𝓼 𝓵𝓲𝓴𝓮 𝔀𝓮'𝓿𝓮 𝓰𝓸𝓽 𝓬𝓸𝓶𝓹𝓪𝓷𝔂
-𝓲𝓽'𝓼 𝓷𝓸𝓽𝓱𝓲𝓷𝓰 𝔀𝓮 𝓬𝓪𝓷'𝓽 𝓱𝓪𝓷𝓭𝓵𝓮, 𝓗𝓪𝓵𝓯𝓫𝓻𝓮𝓮𝓭.
P.s: Jeanette is using only a part of her Devil trigger:3
────────────
✦✧༒༺ 𝔻𝕖𝕧𝕚𝕝 𝕄𝕒𝕪 ℂ𝕣𝕪 ༻༒✧✦
────────────
Time: 23 h
File in the comments
#Digital_Art | #Dmc | #oc | #Jeanette | #Dante
────────────
اسم: ژانت کراس( Jeanette Kross)
القاب:ژانی،پروژه سرافیم( project seraphim )
گونه: نیمه شیطان
سن: نامشخص (ظاهر حدود ۱۹-۲۰ ساله)
تاریخ تولد: دسامبر ۱۹۴۵
قد: 165cm
ملیت: آمریکایی-فرانسوی(مادرش فرانسوی بوده)
سرگذشت:
در پانزدهسالگی یک devil hunter یا همون شکارچی شیطان شد. تو کارش هم میشه گفت بهترین بود.از اونجایی که میخواست زودتر اون هیولاهارو و بهتر نابود کنه وقتی تبلیغی راجب آزمایش های انسانی برای بالا بردن نیروی بدنی و تقویت قدرت برای حفاظت از بشریت دید بلافاصله بدون در نظر گرفتن عواقبش داوطلب شد.
وقتی به پدر ناتنی اش(چون پدرش رو تو بچگی از دست داده و در اصل هیچوقت ندیدتش) و مادرش درباره این موضوع گفت با مخالفتشون رو به رو شد و اینکه داوطلب شده برای اون آزمایش ها رو مخفی کرد و شبانه خونه رو ترک کرد و به مکان مورد نظر برای آزمایش ها رفت.
در اول همه چیز به نظر خوب بود بدنش واکنش جدی به تزریق مواد نشون نمی داد و مقاومت داشت بر خلاف بقیه که گفته میشد میمیرن. تا اینکه فهمید تو این آزمایش ها بهشون چی تزریق میشده. خون شیاطین و علت مرگ بقیه هم همین بوده که بدنشون مقاومت نشون نمیداد و سریع تبدیل به شیطان میشدن و در اصل توسط یگان ویژه مخصوص کشته می شدن. ژانت که فقط میخواست شیاطین رو نابود کنه با این حقیقت رو به رو شده بود که الان خودش یک نیمه شیطان شده. تنها نمونه موفق در پروژه سرافیم.ولی حتی اگه میخواست هم نمی تونست فرار کنه چون تو یه محفظه شیشه ای نگهش میداشتن که به خواب فرو میبردش و فقط برای آزمایش های بیشتر بیرونش میاوردن.وقتی داشتن تحقیق می کردن که ببینن چی تو ژن ژانت خاص بوده که باعث شده به خون شیاطین پاسخ نده و خودش تبدیل به شیطان نشه به ماهیت واقعیش که همون نیمه شیطان بودنش به صورت ژنتیکی بوده پی می برن. برای همین تو یه اتاق شیشه ای با شیشه ای خاص که به راحتی قابل شکستن نیست میندازنش و اون طرف اتاق رو به روش خانواده اش رو میارن و جلوی چشماش میکشنش. اره انسان هایی که میخواست ازشون محافظت کنه بدتر از شیاطینی بودن که کشته بود. بدتر از اون هیولاها. و ژانت فقط میتونست نگاه کنه و هرچی به شیشه ضربه میزد نمیشکست و تنها وقتی devil trigger ژانت فعال شد شکست ولی اون موقع کار از کار گذشته بود. هرچند اون هایی که خانواده اش رو کشته بودن رو در جا کشت.یگان ویژه هم سریع جمع شدن و با استفاده از گلوله های خواب آور بیهوشش کردن. تصمیم بر این شد که همچین موجودی خطرناکه و در محفظه شیشه ای نگهداری شد برای سال ها.
تا زمانی که white rabbit پیداش شد. ژانت کسی بود که از همه ی انسان ها متنفر شده بود. بهترین سلاح برای هدف هاش بود.پس اون رو از سال ها خواب با شکستن محفظه اش بیدار کرد و دنبال دانته فرستاد تا گردنبند دانته رو به دست بیاره.
علایق:قهوه،بارون،بوکس،جاهای خلوت و آروم،فرانسه
تنفرات:انسان ها،خودش
By the way,her biography is based on the dmc 2025 anime
#Character_bio
تاریک بود و نمناک.معلوم نبود چند سال اینگونه دست نخورده باقی مانده بود.تارهای عنکبوت،دیوارهای نمخورده و آهن ها و تجهیزات زنگ زده و محفظه ای شیشه ای در وسط. محفظه شیشه ای حتی معلوم نبود چندین سال تمیز نشده است که نمیشد داخلش را دید.ترک های ریز و بزرگ روی شیشه به چشم می آمد اما بیشتر پیچک های مارپیچی که روی آن رشد کرده بودند و شیشه را پوشانده بودند به چشم می آمدند.
*
تپ...تپ...تپ...
صدای قدم هایی از راهرو،صدای آژیر کهنه ای که به زور صدایش در می آمد و صدای زمزمه ای از دور سکوت اتاق را میشکست...صدای شلیک گلوله و فریاد و پاشیده شدن خون نگهبانان با بی رحمی تمام بر زمین.
با دستکش هایش لبه ی کتش را مرتب کرد.یک انسان بود؟ نه. شیطان؟ نمی دانم. صورت یک خرگوش را داشت و بدن یک مرد را.لباس هایش به مردان بریتانیایی در قرن 19 می مانست.
صدای آن موجود،صدای آژیر کهنه را از هم می درید. صدایی ترسناک،آرام و فریبنده.تن صدایش ظریف اما شوم بودو لحنش بین آرام و تهدیدآمیز در نوسان.
-عجب دردسری.انسان ها...همیشه همه چیز رو خراب می کنن.
چندین قدم به طرف محفظه شیشه ای برداشت و ادامه داد:
-موافق نیستی؟
چند قدم دیگر...اکنون اگر دستش را دراز می کرد می توانست محفظه شیشه ای را لمس کند.
-وقتشه بیدار شی،دوست من.
با لمسی به ظاهر ظریف،شیشه در زیر دست او به هزاران تکه تقسیم شد و فرو ریخت و درون محفظه شیشه ای نمایان شد.
درون محفظه زنی مانند کالایی گرانبها برای سال ها نگهداری شده بود.موهایش به رنگ قهوه ای سوخته بود و مشخصا در طول سال هایی که در محفظه قرار داشت،رشد کرده بودند و به زیر زانو هایش میرسیدند.پوستش رنگپریده بود،شاید مانند یک خون آشام...احتمالا به دلیل سرمای درون محفظه بود.سرمایی که او را برای سال ها به خوابی طولانی فرو برده بود.
هنوز تجهیزاتی به او متصل بودند که با وجود شکستن محفظه او را در جای خود و در خواب نگهداشته بودند.
آن موجود،خرگوش سفید، سرش را به نشانه ی تأسف تکان داد.شمشیر فورس ادج(Force Edge)،شمشیر شوالیه افسانه ای اسپاردا را که به تازگی از یک موزه تاریخی کلیسا برداشته بود، را از روی شانه اش برداشت و با ظرافتی که از او انتظار نمی رفت،تجهیزاتی که آن زن را نگهداشته بودند پاره نمود.
*
با پاره شدن بند های ماسک اکسیژنی که روی صورتش قرار داشت،توانست بعد از مدت ها هوای محیط را به درون ریههایش بکشد.بوی تلخ زنگ آهن و نم محیط. پلک هایش جهیدند و به آرامی چشم هایش باز شدند.چشم هایش درست مانند رنگشان،یعنی آبی یخی،سرد و بی روح بودند.
بعد از چند پلک کوتاه از محفظه بیرون آمد و به خرگوش سفید که به او لبخندی موذیانه میزد خیره شد.
-Welcome back to the world, Jeanette Kross
#Story_parts
༶•┈୨♡୧┈•༶
文豪ストレイドッグス わん!
༶•┈୨♡୧┈•༶
Time: 10:07 h
Base: Yosano Akiko(Bungou stray dogs:wan!)
༶•┈୨♡୧┈•༶
#digital_art | #bsd | #oc | #Noriko
༶•┈୨♡୧┈•༶
Dₑᵥᵢₗ'ₛ ₐdᵥₒcₐₜₑ
༶•┈୨♡୧┈•༶ 文豪ストレイドッグス わん! ༶•┈୨♡୧┈•༶ Time: 10:07 h Base: Yosano Akiko(Bungou stray dogs:wan!) ༶•┈୨♡୧┈•
ترجمه متن:
آکوتاگاوا نوریکو
(صداپیشه: میکاکو کوماتسو)
او عضو سابق پورت مافیا و اکنون یکی از اعضای آژانس کارآگاهان مسلح است.
با دازای گذشتهای پیچیده و پررمز و راز دارد.
شخصیتی خونسرد و جدی دارد، اما گاهی چهرهای دلسوز و مهربان از خود نشان میدهد.
او دو توانایی ویژه در اختیار دارد: سیاهچاله و شلاق سیاه.