🔸🔹 #واژگان_دزفولی
🔸🔹( آب تَنّاب)
🔹سحری ماه رمضان در دقایق آخر(آب اخری که قبل اذان خورده میشود که وقت تنگ و لحظه آخری هست)
🔸🔹(آب دندون)
🔹آب نبات
🔅🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔸🔹يك لالايى(اُلهِ)دزفيلى
➖دوتاكُوكِن سر كُو جنگشونه
ندونم حق به دٓسِ كُوشونه
يِكىْ شون جاهل دٓس پاحنايه
يِكىْ شون ريش سٓفيِد كدهدايه
معنی
➖دو تا پسر هستندسركوه باهم مى جنگند
نمى دانم حق به دست كدام يك ازآنهاست
يكى ازآنهاجوان دست وپاحنايى است
(كنايه ازتازه داماد)
ويكى هم پيرمردريش سفيدى ست
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔸🔹 " بِندار "یعنی چه؟
🔹به سرا شیبی های تند منتهی به رود خانه گفته میشود
🔸که در اصل واژه " بَند آر " بوده است
🔹یعنی موقع بالا کشیدن از این مسیر خصوصا همراه با داشتن مشک یا ظرف پر از آب ، نفس بند می آمد
که بعد ها به دلیل استعمال زیاد این کلمه و سهولت آسان به ( بِندار) تغیر لفظ داده شد.
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology
🔸🔹 #واژگان_دزفولی
آچلون : محله
آخر دس : آخرت کار
شو : شب
📕 برگرفته از کتاب فرهنگ زبان و گویش دزفولی
نصراللهنجاتعلی
🔅🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول / فرهنگستان
@Dezful_ology
🔸🔹 #واژگان_دزفولی
🔸🔹(عَفتُو لیل بیلی )
🔹اندکی به غروب مانده
🔸🔹( صَبیر )
🔹باحوصله
🔅🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول / فرهنگستان
@Dezful_ology
🔸🔹 #واژگان_دزفولی
آبَ دَُوری : محل تشریفات و مهمانی
آو ریز : توالت
اُو شنَه : آبی که روی شن در جریان باشد
📕 برگرفته از کتاب فرهنگ زبان و گویش دزفولی
نصراللهنجاتعلی
🔅🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول / فرهنگستان
@Dezful_ology
🔸🔹 #واژگان_دزفولی
آرَت : بیاوردت
آردلِون : محل قرار دادن آرد در آسیاب
آژینهَ : چکش تراشیدن سنگ آسیاب
📕 برگرفته از کتاب فرهنگ زبان و گویش دزفولی
نصراللهنجاتعلی
🔅🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول / فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔸جِلِنگی ظور:(یا ظور جِلِنگََکی)
موقع گرمای ظهر که هیچ سایه ای وجود ندارد و سایه ها زائل میگردند.
🔹قیرِِی عَفتو:
نهایت آفتاب بعد از ظهر
🔸پَسین:عصر
🔹سَرشوم:سرشب
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔹دزفول / فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
کوت کلاته: چیزی به مقدار زیاد
مثلا" اگر از غذا چیزی اضافه می ماند می گفتند: کوت کلاته غذا باقی مانده است.
محقق: مرضیه فرامرزی فر
#واژگان_دزفولی
🔸🔹 اسامی محلی ، مناطق مختلف رود دز
🔸 دس مَشون
🔹تال خانی
🔸چمِ گردو
🔹گَلَه گَه
🔸راقون
🔹قاطرون
🔸بالارو
🔹زیر قُبّهَ
🔸تَخ سُلطون
🔹کُرنوسیون
🔸سر میدون
🔹زَنون
🔸خراطون
🔹قَلَه
🔸صوبیون
🔹قَصابون
✏️سید محمد منتظری
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔸دیگولوزه= دیگ کوچک
🔹کوچکولوزه= فرد کوچک
🔸برم نبرا= سهم من کم نشود
🔹گاله پشت= لاک پشت
🔹قط و قوینه= فرد تپل و چاق
🔸تییه= چشم
🔹پت= دماغ
🔸زون= زبان
🔹تیک= پیشانی
🔸دندون= دندان
🔹می= مو
🔸گپ= گونه
🔹لو = لب
🔸شومی= هندوانه
🔹وحسو= علامت تعجب
🖊مرضیه فرامرزی فر
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔸ری بِ ری=روبرو، مقابل
🔹گولی= گلو
🔸لیقَلو= روده
🔹بورگ= ابرو
🔸پوفی= ریه، شش
🔹کِلِک= انگشت
🔸گِندیک= پاشنه پا
🔹کولمَک= آرنج دست
🔸پَتی= خالی
🔹بحتیه= شیربرنج
🔸قیماق= سرشیر
🔹کَوی = کاهو
🔸دوشکَک= دیروز
🔹گورداله= کلیه
🔸ریمیز= موریانه
🔹لیله= مارمولک
🔸پَری، پَریگَک= پریروز
🔹زونی= زانو
🔸قَد= کمر
🔹مِلازه=ته حلق
🔸مِرزِنگ= مژه
🔹پَحپیل= کودن
🔸توروک توروک= خیلی خیلی یواش و آروم راه رفتن
🖊هادی هدایت
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology
🔸🔹 #واژگان_دزفولی
آبَ دَُوری : محل تشریفات و مهمانی
آو ریز : توالت
اُو شنَه : آبی که روی شن در جریان باشد
📕 برگرفته از کتاب فرهنگ زبان و گویش دزفولی
نصراللهنجاتعلی
🔅🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول / فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔸جِلِنگی ظور:(یا ظور جِلِنگََکی)
موقع گرمای ظهر که هیچ سایه ای وجود ندارد و سایه ها زائل میگردند.
🔹قیرِِی عَفتو:
نهایت آفتاب بعد از ظهر
🔸پَسین:عصر
🔹سَرشوم:سرشب
🔅🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
🔹دزفول / فرهنگستان
@Dezful_ology
🔹🔸 #واژگان_دزفولی
🔸🔹(اَ بلقَه )
🔹از لج
🔸🔹( اُ تُب )
🔹آرایش و شانه کردن گوسفند
🔅🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول / فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔹زیچَه:
🔸 ابراز شوق و رضامندی همراه با صدایی از حلق
🔹بابزن:
🔸بابزن یا باد بزن یکی از وسایل خنک کننده دستی استکه با الیاف نرم و برگ خرما بصورت حصیری بافته میشود.
🔹بَحتیَه:
🔸شیر برنج-برگرفته از کلمه هندی"بهتا" میباشد.
🔹بُرشک:
🔸غذایی است که با پیاز داغ و روغن و قدری آب درست میکنند.یعد آرد را قدری تر میکنند که بصورت خمیر تام با آرد دربیاید٬بعد آن خمیر و آرد را بادست مالی کردن بصورت تیکه های خمیر رزی گلوله شده در می آورند و آن را با پیاز داغ و آب اضافه میکنندو می پزند که تقریبا شبیه نوعی آش است.چون رنگ برشک ٬ زرد و بدرنگ و قدری هم شل و وارفته است دزفولی ها حالت افراد عبوس و اخمو را به برشک تشبیه میکنند.
🔅🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
🔹دزفول / فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔸رَگِناس :
🔹همان رگناک فارسی است که برای سهولت تلفظ ٬حرف ک تبدیل به س گردیده که صفت مرکب است به معنی ستبر شدن و تورم رگ توام با درد
🔸رِِِنگِ بِنگ:
🔹همان رنگ به رنگ دیدن است در زبان فارسی٬که در مولقع خستگی چشم ناشی از بی خوابی و مطالعه زیاد و...عارض میشود
🔸سینَه سُل:
🔹سینه خیز٬حرکت اطفال چند ماهه روی سینه
🔅🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
🔹دزفول / فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔴کوپیتَه یعنی چه؟🤔
🔸🔹کوپیته برگرفته از وجود ساختمان گلی سه طبقه مربوط به ژاندارمهای اواخر دوره قاجاریه است که در بلندی مشرف به مبادی ورودی و خروجی آن منطقه بوده است و هنوز هم آثار از آن باقی است که به این ساختمان گلی کوپیته میگویند
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
دندلوز = آویزان
کوت کلاته= چیزی به مقدار زیاد
برشتن= سرخ کردن چیزی
اچه= چرا
گروز= فرار کن
آرت= بیاوردت
اشکم= شکم
اشد= عطسه
انجنیدن= خورد کردن چیزی
اولا= آن طرف
ای لا= این طرف
بابزن= بادبزن دستی
برگ=ابرو
بل بل= پلک زدن
پ رو= وصله زدن
پلتی= کمی
ترک ترک= آهسته و یواش یواش راه رفتن
تش= آتش
تریک= لامپ
تلو ملو= بچه های قد و نیم قد
تنجر= ورود غذا یا آب به مجرای تنفسی که با سرفه همراه است
جن جلیق= ضعیف و لاغر
چت= چی شده
خیگول=پر خور و شکم چاق
دلیز= دهلیز و ایوان
دم تقه= شوخی کردن
زم ب سه= زبان بسته
زیچه= ابراز شادمانی از ته دل
شوفر= راننده
عاق بیق= تار عنکبوت
کاش واش= خمیازه کشیدن
لچر= فضول
لچری= فضولی کردن
لک هل= ول کن
🖊پژوهشگر: مرضیه فرامرزی فر
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔹بِِی حِلمَتونَه:
حرکتی ناگهانی و بدون تامل انجام دادن که غیر ارادی باشد
🔸بیکَمبو:
به شخص منتظر و تک و تنها نشسته میگویند
🔹تُرُک ترُک:
آهسته و یواش یواش و به اصطلاح نرمک نرمک راه رفتن.
🔸تلو مُلو:
به معنی بچه های قد و نیم قد
🔅🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
🔹دزفول / فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔹"عاق بق" = تار عنکبوت
🔸"زعتر" = آویشن ، داروی گیاهی
🔹"گلاعه" = چتری موها
🔸"لک هل" = ول کن
🔹"اسپانه" = آچار لوله گیر
🔸"دله" = حلب ، سطل، قدیم تر شرت بزرگ مردانه
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔸🔹چینُووی
در گذشته مردم میگفتند، اگر کسی تک و تنها در آب رودخانه شنا کند، آدم های آبی تنومند و پف کرده ای به نام چینُووی (چینی آبی) به او حمله میکنند، علی الخصوص اگر شنا در شب باشد...🙄😱
بنظر میرسد که طرح این عنوان بخاطر آن بوده است که کسی تنها و یا در تاریکی شب که احتمال غرق شدن وی می رود و نجات دهنده ای هم نیست، شنا نکند.
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔸🔹بعضی واژه ها واصطلاحات در زبان دز فولی
🔸شُفتِ ریز = اسراف کردن
🔹شِلِف گِلِف = ریخت وپاش کردن
🔸شیپل شیپو = پولی را بی مورد خرج کردن
🔹حَروم حَجَّه = بد مصرف کردن
🔸اُبه لِیز= کلافه کردن کسی
🔹اُ به چیت = کار بیهوده وبی نتیجه
🔸هَف ری هَف زون = آدم منافق ودورو
🔹پَر پوق شوندَن= کنایه زدن یا تیکه انداختن
✍شکری پور
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🌺🌺🌺🌺
اصطلاحات دزفولی را در مورد اشخاص یاد بگیریم
هِرهووی= آدم دم دمی مزاج
زونُم ضُرُپی= آدم کم حرف
بلبل قاقا خور = آدم نازپروده وعزیز
اُ زیر قُبَّه= آدم خونسرد وبی خیال
دُل دُل عرش= آدم نازپروده
گو گیز = آدم نفهم
کَلول = آدم خسیس
دونا دَلَه= آدم رند وبا سیاست
کُلمَک سوییدَه = آدم موذی
حِلحوتی= آدم شلخته ونا منظم
پَحپیل= آدم نادان و دست وپا چلفتی
🌺🌺🌺🌺🌺شاد باشید وشاد بمانید
✍مژگان شکری پور
🔅🔅🔅🔆🔆🔆🔆🔆🔅🔅🔅
🔸️🔹️دزفول/فرهنگستان
@Dezful_ology
#واژگان_دزفولی
🔸🔹اصطلاحات دزفولی در مورد مراسم عروسی
خاسگوری= خواستگاری کردن
قصه کنون= حرف های اولیه جهت
ازدواج( مانند تعیین مهریه و جهیزیه و..)
نمزدی= نامزدی
مربرون= عقد کردن( عقد ازدواج)
بیبرون= عروس برون( شب عروسی)
صبحی= دوست و آشنا جهت مبارک گویی صبح روز بعد نزد عروس و داماد مشرف می شوند
سشوه= سه روز بعد از مراسم عروسی دوست و آشنا به خانه داماد مشرف می شوند تا هدیه ای به عروس و داماد بدهند
هفته برارون= یک هفته بعد از مراسم عروسی خانواده
عروس از خانواده داماد و اقوام نزدیک دعوت می نمایند و با دادن شام از آنان پذیرایی می کنند
البته حلوا و کلوچه دزفولی و هدیه از طرف مادر عروس چاشنی این مراسم هست
مار دوما= مادر داماد
مار بی= مادر عروس
بی= عروس
دوما= داماد
سوزم سوزه سوز وریه= مانند سبزه سبز سبز هستم
سپاس گزارم💐
پژوهش گر و نویسنده
🖊مرضیه فرامرزی فر