eitaa logo
دیدبان هنر و رسانه
68 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
195 ویدیو
45 فایل
*دیدبانی هنر و رسانه با بیشتر خواندن و تمرکز بر دانسته‌های مفید* ✅ ارتباط با ما: @Arab1393 ✅اینستاگرام: https://www.instagram.com/didban_art_media
مشاهده در ایتا
دانلود
✍✍✍✍✍✍✍ 🔻 ♦️میزان آموخته‌های ما چقدر در معرفت و عمل ما تأثیر می گذارد؟! 🌀 شاید بهتر باشد بپرسیم که آموخته‌های انسان از چه طریق حاصل می‌گردد و چگونه جهان معرفتی او را شکل می‌دهد؟ 🔹این معرفت گاه با مطالعه، گاه با دیدن فیلم، زمانی با نگاه به طبیعت، گاه از طریق معاشرت با اشخاص مختلف و... حاصل می‌شود. 🔸البته راه دست یافتن به معرفت صحیح صرفاً زیاد خواندن و زیاد دیدن نیست. ⬅️چه ‌بسا هستند انسان‌هایی که زیاد کتاب می‌نویسند، زیاد کتاب می‌خوانند و با انسان‌های اهل کتاب و مطالعه هم‌نشینی دارند، ولی شناخت آنها از عالم و هستی و هدف خلقت جای تأمل دارد. نمونه این تناقض را می‌توان در فیلم «جهان با من برقص» دید. 🎞 فیلمی که کارگردان و نویسنده آن مجری برنامه‌ای با موضوع کتاب است و توانسته برنامه موفقی را در پنج فصل، جهت ترغیب به مطالعه و خواندن تولید کند و با اهالی فرهنگ و هنر و نیز کسانی که در وادی کتاب هستند گفت و گو کند و حتی برای تشویق جوانان به مطالعه، باغ کتابی را در یکی از شهرهای ایران راه بیاندازد. ⬅️ این ویژگی‌ها تصویر انسانی اهل فکر و مطالعه با جهان معرفتی وسیع را برای ما می‌سازد. اما با دیدن اثر سینمایی او (جهان با من برقص) که حاصل تفکر و اندیشه او می‌باشد، متأسفانه این تصویر فرو می‌ریزد. ♦️در جهانی که او می‌سازد «طویله» حرف اول را می‌زند. تمام اتفاق‌های مهم فیلم از خواستگاری گرفته تا دادن خبر تولد و مرگ و نیز درد و دل کردن‌های افراد در آن‌جا رخ می‌دهد. در کنار آن، استفاده از الفاظ زشت، وجود رابطه‌های آزاد، پدری بسیار سست و نیازمند ترحّم و... قطعات دیگر این جهان را می‌سازند. ☑️خلاصه کلام این که زیاد آموختن و زیاد دانستن (که در این نمونه از طریق زیاد خواندن حاصل شده بود) لزوماً راه به مقصد صحیحی نمی‌برد. بلکه باید دید این آموزش از چه مشرب فکری و مکتبی سیراب می‌گردد و چه جهان‌بینی را شکل می‌دهد. ♦️در جهان‌بینیِ سازنده این فیلم جهان است که باید به رقص انسان در آید، انسانی که محور عالم است. جهان باید تغییر کند تا حال این انسان تغییر کند ⚡️در حالی که ما باید در پی تغییر جهان (عالم) باشیم اما این تغییر را باید از خودمان شروع کنیم. 🍀(إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِم - سوره رعد، آیه 11 ) 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media
✍✍✍✍✍ 🔻 🔰 بخش اول〰〰 🔸از قواعد و قوانین کلیسا این است که یک پاپ باید حین انجام شغل و وظیفه‌اش بمیرد. یعنی پاپ نمی‌تواند استعفا بدهد و این یک رویه ثابت است.(به جز یکی دو مورد در تاریخ چند صد ساله کلیسا که آن هم با مخالفت رو به رو شد.) 🔸اما چند سال پیش در این روند تغییری رخ داد و پاپ بندیکت شانزدهم تصمیم گرفت از مقام پاپی کناره‌گیری کند. این موضوع را می‌توان در فیلم «دو پاپ» مشاهده کرد. 🔹 نویسنده و کارگردان فیلم دو پاپ، ضمن به تصویر کشیدن این اتفاق واقعی، از طریق ساخته خود به بیان تفکرات کلیسای کاتولیک می‌پردازند و برای بیان این روایت از چالش میان دو شخصیت اصلی یعنی جوزف رستینگر (پاپ بندیکت شانزدهم) و کاردینال خورخه برگولیو بهره می‌برند. این فیلم بر محور این دو شخصیت و گفت و گوهایی که میان این دو رخ می‌دهد، پیش می‌رود. پاپ بندیکت (با بازی آنتونی هاپکینز) طرفدار کلیسای سنتّی و محافظه‌کار است و برگولیو (با بازی جاناتان پرایس) از طرفداران اصلاحات در کلیسا است. اوج نمایش این اختلافات و تضاد فکری را می‌توان در گفت و گوی این دو در ویلای تابستانی پاپ در هنگام قدم زدن در باغ مشاهده کرد. 💢پاپ بندیکت نماینده‌ کسانی است که طرفدار تعالیم صد ساله کلیسا و اشرافیّت کلیسا هستند، گروهی که از کشیش‌های خطاکار و رسوایی جنسی آنها حمایت می‌کنند و در کل نمادی است از کلیسای دور از مردم، منزوی و مخالف تغییر. 💢اما برگولیو نماینده‌ای از گروه طرفدار ساده‌زیستی، ساده‌پوشی، تعامل با مردم که کارهای عامه‌پسندی چون تماشای فوتبال، رقص تانگو، خوردن پیتزا و... را انجام می‌دهد و در کل نماد تغییر است. 🔘 در صحنه‌ای که این دو به جدال کلامی در باغ می‌پردازند، در انتها این گونه القا می‌شود که آن که برنده شده، برگولیو است زیرا پاپ هیچ جواب منطقی به استدلال‌های او نمی‌دهد. می‌توان بر برخی از گفته‌ها و نظرات او صحّه گذاشت اما برخی از صحبت‌های او جای تأمّل دارد. ♦️ او در بخشی از صحبت‌هایش می‌گوید: «هیچ چیز در طبیعت ثابت نیست، یا حتی جهان، خدا هم ثابت نیست.» این کلام معنایی جز نسبیّت‌گرایی ندارد به این معنی که هیچ امر مطلق و حقیقتی ثابتی وجود ندارد. ♦️ سپس برگولیو در جمله بعد به یک محور و میزان اشاره می‌کند: «خدا تغییر می‌کند، خدا به سمت ما حرکت می‌کند. طریق، حقیقت و زندگی من هستم.» و این جمله همان معنای امانیسم (انسان‌محوری) و بالاتر از آن اگوئیسم (خود محوری) است. پس هدف، تغییر و اصلاح در مراسم چندین ساله کلیسا و آداب و رسوم جاری یا برخی از قوانین ساده و ابتدایی آن نیست، بلکه تغییرات بنیادین و اساسی دیگری مطرح است. ادامه دارد〰〰 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media
📎📎📎📎📎📎 〰〰بخش دوم 🔘 تغییر و نسبیّت‌گرایی در اخلاق سبب می‌شود که برگولیو که در جوانی ثبت ازدواج همجنس‌گرایان در کلیسا را نقشه شیطان می‌دانست، حال از این موضوع و موضوعات دیگری نظیر سقط جنین و... حمایت کند. این نسبیّت‌گرایی در شخصیت خاکستری هر دو پاپ که به هر حال برای حدود یک میلیارد مسیحی شخصیت معنوی و مقدّس تلقّی می‌شوند دیده می‌شود. ✖️هر دو ردّی از اشتباه را در کارنامه خود دارند، پاپ بندیکت درباره خطاهای کشیشان و رسوایی جنسی آنها اهمال کرده و به گفته خودش در راه انجام وظایفش کم گذاشته و برگولیو در جوانی با سازش با دولت کودتاچی آرژانتین سبب مرگ تعدادی از کشیشان و پیروان کلیسای یسوعیان شده است. ⬅️ به هر حال صحبت اصلی فیلم بر سر تغییر است. استعاره‌ای هم که برای نشان دادن این تغییر و نفی سکون و ایستایی استفاده شده است، ساعت مچی است که بر دستان پاپ بندکیت بسته شده و به او هشدار می‌دهد که حرکت کند و نایستد. مخصوصاً در یکی دو صحنه که پاپ باید گفته برگولیو را بپذیرد و از افکار گذشته خود دست بکشد، صدای خودکار ساعت به او اعلام می‌کند که حرکت کن. روزی نیز که آن دو در باغ با هم صحبت می‌کنند و پاپ به حرف‌های برگولیو گوش داده است، مشخص می‌شود که پاپ امروز را به اندازه کافی حرکت کرده و در وضعیت جسمانی مناسبی به سر می‌برد. البته این استعاره و تمایل به تغییر و حرکت، همچنان ادامه می‌یابد، تا آنجا که در انتهای فیلم ساعت بر دستان برگولیوی طالب اصلاحات است، حتی او هم باید بداند که نباید سکون داشت و دائماً باید حرکت داشت و تغییر کرد. 🔴 پذیرش ضرورت این تغییر باعث می‌شود که پاپ با وجود مخالفت با عقاید برگولیو با انتخاب شدن او موافقت کند، زیرا وجود یک برگولیو را برای کلیسا ضروری می‌بیند. پس از این تغییر،کارهای گذشته‌اش بخشیده می‌شود، آنجا که در حضور برگولیو اعتراف می‌کند و از حقایق رسوایی جنسی کلیسا پرده بر می‌دارد. البته همان لحظه‌ای که او شروع به افشای آن سخنان می‌کند، صدای او قطع می‌شود و صدای یک سوت ممتدد شنیده می‌شود و چند لحظه بعد در بسته‌ای را نشان می‌دهد. یعنی بیایید این حرف‌ها را نشنیده بگیرم و بگذاریم آنها پشت درهای بسته باقی بمانند. هم مخاطب باید آنها را فراموش کند و هم برگولیو باید دست از مخالفتش بر دارد زیرا او پس از شنیدن اعترافات پاپ، او را می‌بخشد و این بخشش در واقع بی تأثیر کردن جمله خود اوست که «اعتراف روح گناهکار را پاک می‌کند ولی به قربانی کمک نمی‌کند.» ادامه دارد〰〰 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media
📎📎📎📎📎📎 〰〰بخش پایانی 🔸در نهایت باید گفت آنچه فیلم قصد دارد از لا به لای گفت و گوهای دو شخصیت به آن دست یابد، تصویری امیدوارانه از چیزی است که کلیسا آرزو می‌کند که باشد. 🔸 زیرا وجه و جایگاه کلیسا در واقع آن چیزی نیست که در سخنرانی‌های انتهایی برگولیو (پاپ فرانسیس) دیده می‌شود. 🔸 زیرا نه در فیلم و نه در واقع راه چاره‌ای برای رسوایی‌های اخلاقی کلیسا، مسئله ازدواج همجنسگرایان، تخلف بانک واتیکان و... اندیشیده نشده است. 🔘حتی زمانی که برگولیو اصرار دارد که بگوید رئیس جمهور آمریکا، روسیه و چین به دیدن پاپ می‌آیند، خودش می‌داند که این دیدارها جنبه تشریفاتی دارد. زیرا همان جا بیان می‌شود که اصالت این مرجعیت فقط به خاطر زجری که باید تا انتهای کار تحمل کنند و این که عزل و نصبش توسط مردم نیست، نه این که به واقع این جایگاه یک مرجع فکری و صاحب قدرت باشد. ❌ منفعل بودن کلیسای طالب اصلاحات را آنجا می‌توان دید که زمانی که برگولیو تلویزیون را روشن می‌کند صحنه‌ای از آشوب را نشان می‌دهد اما او به جای پیگیری خبر، بلافاصله کانال رو عوض کرده و به تماشای فوتبال می‌نشیند. ❌ در جای دیگر نیز که برگولیو از هیولای پول و قدرت مالی عده‌ای در جهان صحبت می‌کند و در انتها می‌گوید که ما پل می‌خواهیم و نه دیوار، به طور موازی صحنه‌های ساخت دیوارهای ممتد دور تا دور برخی از شهرها را نشان می‌دهد که خود بیان کننده بی اثر بودن این کلام است. 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media
4⃣5️⃣2️⃣ ✨روح ابسوردیستی ✨ ادبیات ابسورد به دلیل ترویج مسئولیت‌گریزی و آرمان‌ستیزی و تشدید اتمیسم نفسانی و ایجاد انفعال در مخاطب خود و در عبارتی کوتاه، به دلیل روح ابسوردیستی که در مخاطب ایجاد می‌کند، بیشترین منفعت و نیز سازگاری، پیوند و همسویی را با نظام استکباری سرمایه‌داری اومانیستی جهان و ایدئولوژی نئولیبرالیسم دارد. 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media
4⃣6⃣1⃣ ✨آزادی هنری✨ این که می‌گویند بگذارید ذهن من، فکر من، هنر من هر چه خواست بیرون بریزد، درست نیست؛ زیرا موضوع به همین سادگی نیست. البته وقتی که یک هنرمند با کمال آزادی اثر خود را به وجود بیاورد، احساس راحتی می‌کند؛ اما طرف دیگرش را نیز بنگرید، اگر محتوای اثری، فاسد ولی صورت هنری آن زیبا باشد، چه باید کرد؟ متأسفانه اکثر مردم«جالب بودن»را بر«حقیقت»مقدّم می‌دارند. 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media