eitaa logo
دیدبان هنر و رسانه
67 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
195 ویدیو
45 فایل
*دیدبانی هنر و رسانه با بیشتر خواندن و تمرکز بر دانسته‌های مفید* ✅ ارتباط با ما: @Arab1393 ✅اینستاگرام: https://www.instagram.com/didban_art_media
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 السلام علیک یا حضرت عباس علیه السلام شراره می‌کشدم آتش از قلم در دست بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟ قلم که عود نبود آخر این چه خاصیتی است که با نوشتن نامت شود معطر دست؟ حدیث حسن تو را نور می‌برد بر دوش شکوه نام تو را حور می‌برد بر دست چنین به آب زدن، امتحان غیرت بود وگرنه بود شما را به آب کوثر دست چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟ برای آن که بیفتد به کار یار، گره طناب شد فلک و دشت شد سراسر دست چو فتنه موج زد از هر کران و راهش بست شد اسب، کشتی و آن دشت، بحر و لنگر دست بریده باد دو دستی که با امید امان به روز واقعه بردارد از برادر دست فرشته گفت: بینداز دست و دوست بگیر چنین معامله‌ای داده است کم‌تر دست صنوبری تو و سروی، به دست حاجت نیست نزیبد آخر بر قامت صنوبر دست چو شیر، طعمه به دندان گرفت و دست افتاد به حمل طعمه نیاید به کار، دیگر دست گرفت تا که به دندان، ابوالفضایل مشک به اتفاق به دندان گرفت لشکر دست هوای ماندن و بردن به خیمه، آب زلال اگر نداشت، چه اندیشه داشت در سر، دست؟ مگر نیامدن دست از خجالت بود که تر نشد لب اطفال خیل و شد تر، دست به خون چو جعفر طیار بال و پر می‌زد شنیده بود شود بال، روز محشر، دست حکایت تو به ام‌البنین که خواهد گفت و زین حدیث، چه حالی دهد به مادر دست؟ به همدلی، همه کس دست می‌دهد اول فدای همت مردی که داد آخر دست در آن سموم خزان آن‌قدر عجیب نبود که از وجود گلی چون تو گشت پرپر دست به پای‌بوس تو آیم به سر، به گوشه‌ی چشم جواز طوف و زیارت دهد مرا گر دست نه احتمال صبوری دهد پیاپی پای نه افتخار زیارت دهد مکرر دست به حکم شاه دل ای خواجه! خشت جان بگذار ز پیک یار چه سر باز می‌زنی هر دست؟ به دوست هرچه دهد، اهل دل نگیرد باز حریف عشق چنین می‌دهد به دلبر دست ✨ابو الفضل زروئی نصر آباد✨ ▪️🍂▪️🍂▪️🍂 🍂دیدبان هنر و رسانه🍂 @Didban_Art_Media
1️⃣8⃣6⃣ 🔰✳️🔰✳️🔰✳️🔰✳️🔰
📚📖📚📖📚📖📚📖📚 ✨سادات ببخشید✨ 🖌 شاعر: احمد علوی 📚 انتشارات: فصل پنجم 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media
🔻 ▪️ «سادات ببخشید» مجموعه شعری است که در رثای حضرت عباس علیه السلام در قالب ترکیب‌بند و غزل، سروده شده است. 🔸 آقای «علوی» تلاش کرده است تا ارادت خود را به ساحت بلند حضرت ابا الفضل علیه السلام با اشعارش نشان دهد و از ذوق هنری خود بهره گرفته تا گوشه‌ای از رشادت‌ها، مظلومیت‌ها و ادب حضرت عباس را با ابزار کلمه و کلام به نظم در آورد و احساس خوشی و سرمستی‌اش را از سیر در وادی عقل و عشق و ادب با مخاطب دل سروده‌هایش به اشتراک بگذارد. 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media
📌📌📌📌📌📌 ✂️ برداشت به نام علی اول قدمش را در چهره نهان کرد زوایای غمش را امروز قسم خورده که با آب بیاید از خاطر خود می‌برد آیا قسمش را؟ راهی شد و با یک دل دریایی و آرام برداشت بلافاصله مشک و علمش را این جاده عشق است و پشیمان شدنی نیست ماهی که خریده‌ست به جان پیچ و خمش را «لب تشنگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب» کسی که حرمش را لب تشنه و دل‌خسته و بی‌تاب ببیند چون زنده کند خاطره صبحدمش را عالَم شده یک عمر نمک گیر اباالفضل انداخته تا سفره جود و کرمش را حیف است که بر خلق زمین حکم براند در عرش برافراشته ساقی علمش را من سخت خمارم، سر ساقی به سلامت باید که ببخشد به من او بیش و کمش را این شاعر دل‌خسته چه دارد بنویسد باید به خود او بسپارد قلمش را این با خود ساقی‌ست که تصمیم بگیرد تا پله چندم ببرد محتشمش را ساقی شده تا جام مرا پر کند از می یا رب تو بگو دوری از آن میکده تا کی؟ 📙سادات ببخشید 📖 صفحه ۲۱ 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media
3⃣4⃣9⃣ ✨هنر باقی✨ هنرمندان می‌توانند از زاویه دید هنری داستان کربلا را برای دوران ما و با وسایل و مقتضیات دوران ما بیان کنند و مردم را با یک فرهنگ اصیل انسانی رو به رو کنند. این هنر باقی خواهد ماند. 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 السلام علیک یا ابا عبدلله الحسین به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر بلند مرتبه پیکر، بلند بالا سر فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد که بنده‌ تو نخواهد گذاشت، هرجا سر قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق که پر شده است جهان، از حسین سر تا سر نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک، همه بودن سروران را سر زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس، أجنّنی گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم أم وهب را، به پاره تن گفت برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر سری که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود، پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سر تا سر امام غرق به خون بود و زیر لب می‌گفت به پیشگاه تو آورده‌ام خدایا سر میان خاک، کلام خدا مقطعه شد میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ي اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر میان معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر و جنگ تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه رو اما سر جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیفتاده است از پا سر صدای آیه کهف و رقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب در آورد از کلیسا سر عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟ به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر حمیدرضا برقعی ▪️🍂▪️🍂▪️🍂 🍂دیدبان هنر و رسانه🍂 @Didban_Art_Media