روزقیامت هرکسی در دست گیرد نامهای
من نیز حاضر میشوم تصویرِ جانان در بغل
#طبیبالنفوس
❣
تو میآیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرمِ خوبی
🍂
بظاهر زائرم اما زیارت را نمی فهمم
من بیچاره لطف آشکارت را نمی فهمم
تو از من بیشتر مشتاق دیداری و من حتا
به دل افتادن گاه و گدارت را نمی فهمم
زیارت نامه میخوانم دلم از نور لبریز است
"اگر چه گاه معنای عبارت را نمی فهمم"
تو پرواز مرا در اوج میخواهی و میدانی
من از بس در قفس بودم اسارت را نمیفهمم
به جای غربت تو ازدحام صحن را دیدم
غریبی آه درد بی شمارت را نمی فهمم
به هر زائر سه جا سر میزنی- دلگرمیام این است
زیارت نه ولی قول و قرارت را که میفهمم
#رضا_جان💚
💕
من عقل و شعورم..
از وادی نورم..
در مسلک عشقم..
سر مست حضورم..
من شعر و شعورم..
هم عشق و غرورم..
هم مذهب آتش..
در وادی طورم..
من عاقله عشقم..
هر چند ز او دورم..
از دیدن او کورم..
با اینهمه مهجوری..
در عین سرورم!!
بہ وقت بہشت❣
میشود یک روز برای تو نفس،،نفس بزنم؟!!
پر شوم ز شور عشق تو وز همه کس بزنم!
چو لاله خون به دل شوم و تا عمق درد بروم..
به مثل شهیدی بال و پر زده در خون ازین قفس بروم!
بہ وقت شهادت❣
1_16361916.mp3
5.84M
#پنجشنبه است یادی کنیم
از زندگانِ عشق، #شهدا
🎤 #سید_رضا_نریمانی
❣تا دلم یاد #شهیدا میکنه
⚜اشک چشمامـ😢 منو رسوا میکنه
در مرد ها حسی هست كه اسمشو میذارن غیرت
و به همون حس در خانم ها میگن حسادت؛
اما من به هر دوشون میگم "عشق"
چون تا عاشق نباشی
نه غیرتی میشی، نه حسود..
دلنوشتـه
در مرد ها حسی هست كه اسمشو میذارن غیرت و به همون حس در خانم ها میگن حسادت؛ اما من به هر دوشون میگم
در مسلک عشق
مرد غیور این وادی باش..
مگذار در حریم عشق تو دیگری قدم بنهد!!
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: روحها، لشكريانى آراسته اند.
روحهايى كه همديگر را بشناسند با هم الفت مى يابند و آنها كه يكديگر را نشناسند، اختلاف پيدا مى كنند..
[همدلى از همزبانى برتر است.]
✍گاهی از خود بپرسید که اگر خود را ملاقات میکردید، آیا از خودتان خوشتان میآمد؟! صادقانه به این سوال جواب دهید و خواهید فهمید که نیاز به چه تغییراتی دارید..!
آخرش
پایان این راه
بالای سرم
می ایستی
نگاهم میکنی
فاصله
کوتاه است
من
چشمانم را
بسته ام ؛
تو
اشک میریزی
و
سنگ مزار
خیس میشود !
حالا بماند
آن پایین
من
چه قیامتی دارم ...
#پنجشنبههایدلتنگی💔•°
#قاصدک
خَبر از من بِبَر و
با خَبری
باز بیا...
از مَنِ خَسته بُرو
با خَبرِ یار
بیا...
#قاصدک
لحظۂ دیدار
بِجای من و دِل
بوسه بر
چهرۂ چون ماهِ نگارَم
بِنِگار...
#قاصدک
نکُند رَفته و بَعد
دیر کُنی
یا خَبر را بِبَری
نَزدِ نِگار
گیر کُنی...
#قاصدک
مُنتظرَم
زود بیا با خَبرش
نکُند
فاش کُنی
دَردِ دِل از
هِجر و غَمَش...
که اگر
بی مَن و این عِشق
خوش است
#قاصدک هیچ مَگو،
اصلاً این قصّه
بَس است...
برو و چَرخ
بِزَن دورِ سَرَش
زود بیا
از #خُدا
بَهرِ نگارَم
تو فقط
خَنده بِخواه
که صِدای خوشی اش
گوشِ فَلک را
بِدَرد...
تا کسی
فِکرِ پریشانیِ او را
نکُند...
#قاصدک
عَطرِ گُلِ یاس
به هَمراه بِبَر
لااقل #تو
مَنِ بی حوصله
از یاد
مَبَر...