زِ خونِ گَرْم، جاری کردهاند از هرطرف، جوها
خدایا! طالبانِ حضرتت، این سوی و آن سوها
تو با این مهربانی، گِردِ نامت چیستند اینان؟
مُنزّهباد دامانِ تو از غوغای بدخوها
تو را با عطرِ مریم میشناسم تا مپنداری،
که روی از درگهت برتابم از گَندایِ راسوها
خدایا! از فرازِ عرش، لَختی حالِ ما بنگر،
که اوضاعِ رُعایا چیست دور از برج و باروها
به عدلت شکندارم یارب! اما حالِ ما این است:
بهخواری رخشِ رُستم خفته در اسطبلِ یابوها
زِ اشکِ مادران یخبسته در زیر و بمِ هستی،
نهنگان باله میکوبند بر دریاچهی قوها
دوای دردِ ما مستیست یارب! روزنی وا کُن
در این بلوای اندوهان، زِ میناها به مینوها
#حسین_جنتی
j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱
چه میپرسی ز حالم؟
سنگ میبارد،
بلورم من...!
به رسوا کردن ایّوب مشغولم، صبورم من!
#حسین_جنتی
ⓙⓞⓘⓝ@Dlnvshte🌱
تا قفس هست مرا لذت آزادی نیست...
هرکجا در همه آفاق اسیری ست منم!
#حسین_جنتی
ⓙⓞⓘⓝ@Dlnvshte🌱