eitaa logo
⚫️◾️دُوخَط رُوضِه◾️⚫️
3هزار دنبال‌کننده
576 عکس
331 ویدیو
280 فایل
هر شب براے زخم لبت گریه میڪنم غم هاے روضه‌ے تو مرا گوشه گیر ڪرد دیگر کانال های ما @Photo_Mazhabi @Dokhat_Agha @DoKhat_Shohada ارتباط با ادمین : @Admin492 کپی به شرط محبت به پدر و مادر🌹 پاک کردن ایدی از طرح ها 🚫 این کانال تبلیغات و تبادل ندارد
مشاهده در ایتا
دانلود
حالا ڪه دارے میخرے آماده ام ڪن آقا براے نوڪرے آماده ام ڪن از مادر خود رزق اشڪم را بگیر و با یک دعاے مادرے آماده ام ڪن سنگم! مرا با دست خود از خاک بردار مانند زیبا گوهرے آماده ام ڪن نگذار باشم ڪمتر از حرّ و زهیرت با نیّت یاریگرے آماده ام ڪن تا بر تنِ باطل فرود آیم به شدّت برّنده ام ڪن، خنجرے آماده ام ڪن بگذار از عشق تو در خونم بغلطتم با گوشه-چشم ِ محشرے آماده ام ڪن لطفا شهیدم ڪن! به آن نحوے ڪه از من اصلا نماند پیڪری...آماده ام ڪن تا ڪه مرا عاشق تر از سابق بسازی با داغِ ویرانگرترے آماده ام ڪن باید بمیرم سوم ماه محرم نذر سه ساله دخترے آماده ام ڪن بر روے تل مے ایستم حیران، برای- گریان شدن با خواهرے آماده ام ڪن بر سینهٔ عطشانِ تو؛ «ألشمرُ جالسْ»... با روضهٔ شعله ورے آماده ام ڪن! 👉 @Do_KhatRoze 📜
. هر چه از تو میرسد عشق است قطعاًیاحسین(ع) از فراقِ ڪربلا امّا هر از گاهے بپرس 👉 @Do_KhatRoze 📜
. زمین غم را ڪنار انداخت، سرتاسر به وجد آمد جهان در لحظهٔ میلاد پیغمبر(ص) به وجد آمد رسید و خواندمش! از شوقِ نامش باز هم اسپند برایش دانه دانه در دلِ مجمر به وجد آمد چڪید از خنده اش عطر گلابِ ناب! تا جایی... ڪه استشمام ڪرد و هر سحر قمصر به وجد آمد أبوذر با صداے هر اذان شد وارد مسجد به عشقش اقتدا ڪرد و از این دلبر به وجد آمد دل انگیزانه با لحن حجازے تا تلاوت ڪرد دل قران؛ خصوصاً سورهٔ ڪوثر به وجد آمد محمد(ص)یامحمد(ص)یامحمد(ص)یارسول الله دلم همواره با این ذڪر، تا محشر به وجد آمد به إذنش آمدم عیدے بگیرم تا شوَم عاشق شب میلادِ فرزندش امام جعفرِصادق(ع) نگاهش تا ابد آرامشے دلخواه و ممتد شد شبیه جدّ خود خوشنام شد! نامش محمد(ع) شد ڪرَم از جانبش پیوسته پُر ڪرده ست دستم را چنانچه قسمتِ اولادهایم رزقِ بے حد شد چه شاگردانِ جابرگونه اے تحویلِ عالم داد چه استادانه در فقه و اصولِ دین زبانزد شد دلش شد صادقیه، خط به خط لبریز شد از حق هر آنڪس از ڪنار حوزهٔ علمیه اش رد شد خدا را پاے «توحید مفضل» میشود فهمید جهان با بندگے آغاز و راهے سمتِ مقصد شد رئیس مذهبم میخوانمَش یک عمر و این یعنی هوادار و مطیعِ دیگرے هرگز نبایدشد برایم با تشیّع ساخت اسلام و چه اسلامی برایش ڪاش باشم مایهٔ زینت نه بدنامے! * 👉 @Do_KhatRoze 📜
. هستے ات را امتحانے پُر بلا از تو گرفت سایهٔ روے سرت را ڪربلا از تو گرفت تا ڪه در صبرِ مصائب شهرهٔ عالم شوی آمد و دست قضا فوراً عصا از تو گرفت زهدِ بے خاصیت و ڪفر و نفاق آرے ولی- عشق مادرزادے ات را ڪینه ها از تو گرفت دوره اش ڪردند تیر و تیغهٔ شمشیرها نور چشمت را هجومے بیهوا از تو گرفت جرعه جرعه نیزه خورد و از قفا سیراب شد خنجرے ڪهنه حسینِ(ع) تشنه را از تو گرفت شمر(لع) در گودال فڪر بیڪسے هایت نبود؟! تڪیه گاهت را، پناهت را چرا از تو گرفت؟! زیر سنگ و چوب، روے دست هاے قتلگاه در میان خاک و خون.؛ جان را خدا از تو گرفت غارتش ڪردند و بے شک خواب شبهاے تو را پیڪرے ڪه چیده شد بر بوریا از تو گرفت! 👉 @Do_KhatRoze 📜
. همینکه تار میشد دیدگانت به زیر ضربه ها میرفت جانت بلا دیدی ولیکن ایستادی شبیه کوه؛ پایِ آرمانت! 👉 @Do_KhatRoze 📜
. جهان با اشتیاقی لم یزل میگفت یازینب(س) خدا در خلقتِ صبحِ ازل میگفت یازینب(س) پیمبر(ص) با خبر بود از قیامش، پس به هنگام ِ زمین افتادنِ لات و هبل میگفت یازینب(س) علی(ع) طاقت نمی آورد یک ثانیه بی زهرا(س) نیفتد تا که در عشقش خلل میگفت یازینب(س) نوازشهای گرم و مادرانه کارِ زهرا(س) بود فقط با نیّتِ خیرالعمل میگفت یازینب(س) برای حسّ آرامش وَ رفع خستگی هایش در آغوشَش گرفت و بی مثل میگفت یازینب(س) زمین زد مرکبِ مکاره را با برقِ شمشیرش حسن(ع)از بسکه در جنگ جمل میگفت یازینب(س) تمام عمر زینب(س) عاشقش بود و حسینش(ع)هم حلاوت بخش؛ با طعم عسل میگفت یازینب(س) نشست آرام هر شب در پناهِ چادرش خورشید همینکه ماه در گوش زُحل میگفت یازینب(س) یقین دارم که جان بر استخوانِ مرده برمیگشت اگر یکبار مأمورِ اجل میگفت یازینب(س)! 👉 @Do_KhatRoze 📜
. حیدر رسید و در جهان شوقِ طواف افتاد لبخند زد! بر پیکرِ کعبه شکاف افتاد پیشانی اش را تا که در سجده به خاک انداخت شیطان به دام افتاد و پشتِ کوهِِ قاف افتاد خط زد قساوت را، رقیقُ القلب شد شیعه قلبش به ذکر یاعلی(ع) در انعطاف افتاد عیسی به امیدِ تماشایِ علی(ع) هر سال مُحرم شد و ذی الحجه در دُورِ مطاف افتاد بیراهه رفت آنکس که قیدِ مرتضی(ع) را زد از چشم حق افتاد و در راهِ خلاف افتاد گفتند کم سنّ است و در حدّ خلافت نیست از آن دقیقه حق و باطل در مصاف افتاد دستِ امیرِ کعبه را با ریسمان بستند در باور یک عده وقتی انحراف افتاد یاس نبی(ص) چون در وجودش عشقِ حیدر داشت بر بازوانش ردّی از ضربِ غلاف افتاد! 👉 @Do_KhatRoze 📜
. میشوم تا از زمانه خسته میگویم علی(ع) در سکوتم با زبانِ بسته میگویم علی(ع) از مرام ِ نارفیقان میخورم هر جا زمین ناتوان! با زانوانِ خسته میگویم علی(ع) هستیِ قرآن علی(ع)، تفسیرِ المیزان علی(ع) پای درس عالِمِ برجسته میگویم علی(ع) میخورَد مُهرِ قبولی توبه ام! تا با ادب پابه‌پایِ زاهدِ وارسته میگویم علی(ع) در وضو؛ دل را روانه میکنم سمتِ نجف در اذان با عرشیان پیوسته میگویم علی(ع) می نشینم گوشه ای بر قامتش زل میزنم مثل زهرا(س)عاشق و دلبسته میگویم علی(ع) نیست از نامش در این عالم حلاوت بخش تر تا به پیغمبر(ص) شوَم وابسته میگویم علی(ع) عطرِ نخلستانِ حیدر میدهد! چون سالهاست هر چه میگیرم ز خرما هسته میگویم علی(ع)! 👉 @Do_KhatRoze 📜
. پشتِ زمین شکست و دلِ آسمان گرفت بی تو بهار، حال و هوایِ خزان گرفت گفتیم میرسی و شبِ عید میرسد امسال هم نیامدی و حالمان گرفت خوشبخت آن کسی که سرِ سفره ات نشست از خیمه گاهِ عرشیِ تو آب و نان گرفت گریان، ورق زدی و دریغ از دعایِ عهد پروندهٔ معاصیِ ما از تو جان گرفت عالم، عجوزه ای که زمینگیر و ناتوان- -از دست هایِ گرم تو؛ تاب و توان گرفت در آرزویِ اینکه به تو اقتدا کُند کعبه دلش گرفت و نوایِ اذان گرفت برگرد و بیقرار بگو: جدّیَ الحسین(ع) جدّی که تیر؛ پیکرِ او را نشان گرفت سالارِ زینب(س) از نفس افتاد روی خاک گودال، گریه کرد و غمی بیکران گرفت «سر» را گرفت خنجر و تحویلِ نیزه داد ضرْباتِ نعل، از بدنش استخوان گرفت غارت تمام شد!ولی ای وای...جلوه کرد انگشترِ عقیق؛ دل از ساربان گرفت از حال رفت حضرتِ زهرا(س)به قتلگاه اینجایِ مرثیه، نفس ِ روضه خوان گرفت اربابمان بدونِ کفن ماند عاقبت این داغ؛ صبر از دلِ صاحبزمان(عج) گرفت! 👉 @Do_KhatRoze 📜
. پیکرش درگیر شد با عقده هایِ آتشین شد علي اکبر(ع) اسیرِ کینه هایِ غاصبین بر تنش میخورْد هر سرنیزه با ذکرِ علی(ع) بلکه با ذکرِ اذان، بی شک و شبهه، با یقین بر زمین افتاد لب-تشنه! به قران هیچکس غرقِ خون شهزاده ای هرگز ندیده اینچنین بوسه میزد پشتِ هم بر صورتش گرد و غبار رفت و آمد بود و شد با خاک، موهایش عجین رو به شمرِ پست(لع)شاید گفته باشد حرمله(لع) تا صدایش دَرنیاید تیرِ بهتر برگزین شد گلویش تیرباران! سینه اش را خون گرفت کار دستش داد آخر آن صدایِ خوش طنین شد عمیق و باز شد در ازدحام ِ دور و بر زخم ِ شمشیری که افتاده ست بر رویِ جبین از گلویش لحظه لحظه آه می آمد به گوش در نفس هایِ سراسر خون و سختِ آخرین منتظر شد گرمی ِ آغوش بابا را فقط آمد اما قد خمیده حضرتِ حصنِ حصین زار میزد در کنارِ پیکرش هر آن؛ حسين(ع) بی رمق شد پایش و بد خورد با زانو زمین وای از آن ساعت که با گریه عبا را پهن کرد تکه تکه جمع کرد از خاک؛ جانش را حزین! 👉 @Do_KhatRoze 📜
. تبی افتاده پی در پی به جانِ مسجد کوفه امان از ناله هایِ بی امانِ مسجد کوفه دلِ گلدسته دارد لحظه لحظه میشود آشوب غم انگیز است از امشب اذانِ مسجد کوفه أمیرالمؤمنین می ایستد جانانه در محراب زمان می ایستد در آستانِ مسجد کوفه نماز صبح، دارد در وجودش سخت دلشوره کنارِ رکعت دوم میانِ مسجد کوفه علی(ع) با جان و دل ذکرِ رکوع آخر خود را قرائت کرد و بند آمد زبانِ مسجد کوفه تنِ محراب لرزید و به خون آغشته شد قبله مسافر شد امام ِ مهربانِ مسجد کوفه نمازش را شکست آن تیغِ لاکردار در سجده به شدّت داد ذاتش را نشانِ مسجد کوفه امان از زانوانِ ناتوانِ حیدر کرار امان از اشک هایِ آسمانِ مسجد کوفه به جایِ نغمهٔ "مولایَ یامولایْ" می پیچد نوایِ "وا علیا" در نهانِ مسجد کوفه به ارکانِ هدایت خورد در ماهِ خدا ضربت به این علت خدا شد روضه خوانِ مسجد کوفه! 👉 @Do_KhatRoze 📜