. چشمشان تا به حیدر می افتاد بیشتر میزدن علی اکبر لطیفیان #فاطمیه 👉 @Do_KhatRoze 📜

. در اذان لذت این جملهٔ دلخواه خوش است أشهدُ أنّ علیاً ولیُ ٱلله خوش است! #مرضیه_عاطفی #یاحیدر 👉 @Do_KhatRoze 📜

. می گفت با نگاه: بمان فاطمه، نرو... تنها جواب فاطمه هم یک دو آه بود از لب جدا نمی شود (عجل وفاتی) اش در انتظار مانده و چشمش به راه بود حسین ایزدی #فاطمیه 👉 @Do_KhatRoze 📜

. غروب بود و دلی مثل گوشواره شکست و کودکی شده مویش سپید در کوچه #فاطمیه 👉 @Do_KhatRoze 📜

📻 #روضه_شبانه 👉 @Do_KhatRoze 📜

. چندتایی زدند با پا در تا که افتاد روی زهرا، در گیرم از دست سنگ ها نشکست چه کند بار شیشه اش با، در همه کج رفته اند ...حتی میخ همه لج کرده اند ...حتی در کم نیاورده است، اما شال ... کم نیاورده است، اما در... سرش از ازدحام ناچاراً یا به دیوار میخورد یا در می کشیدند از توی کوچه فاطمه را یکی یکی تا در دختری داد میزند : بابا دختری داد میزند : مادر #علی_اکبر_لطیفیان #فاطمیه 👉 @Do_KhatRoze 📜

. مبنای روضه خواندن ما بر کنایه است باور کنید روضه یِ مادر نگفتنی است #یوسف_رحیمی #فاطمیه 👉 @Do_KhatRoze 📜

#دوخط_روضه 👉 @Do_KhatRoze 📜

📻 #روضه_شبانه 👉 @Do_KhatRoze 📜

بابا

سرم...

تنم...

کمرم...

پهلویم...

پرم...

یکی دو تا که نیست کبودیِ پیکرم...💔

#روضه_شبانه 👉 @Do_KhatRoze 📜

. نوکرانه دوستت دارم چرا که روز و شب ... بارها "ای حضرت ارباب"،حس کردم تو را مشقهای کودکی‌ام، مشق عشقت بوده است تا نوشتم لفظِ "آقا" ، "آب"،حس کردم تو را #رضا_قاسمی #یاحسین 👉 @Do_KhatRoze 📜

. شبی که روضه دست تو را خواندند فهمیدیم چرا هنگام مسح دست، می‌گریند جدهامان #آرش_شفاعی #یاعباس 👉 @Do_KhatRoze 📜

#دوخط_روضه 👉 @Do_KhatRoze 📜

📻 #روضه_شبانه 👉 @Do_KhatRoze 📜

. شب جمعه ست و کمی بر دل زارم بنگر مرغ دل ، میل پریدن به حریمت دارد ... #شب_جمعه 👉 @Do_KhatRoze 📜

دنبالِ شهرتیمُ پیِ اسمُ رسمُ نام غافل از اینکه فاطمه(س) گمنام میخرد.. #پروفایل 👉 @Do_KhatRoze 📜