eitaa logo
دعای ندبه امامزاده بی بی زبیده(س)
86 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
15 فایل
برگزاری دعای ندبه در جوار مرقد مطهر بی بی زبیده(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🌹 لطفا پس از خواندن نشر دهید!! 📝 ماجرای تاریخی از حضرت امام الاولین، أمیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام 🌸 روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. 🌺 پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" ✝️ پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سؤال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. 🛐 ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. راهب 3سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیزاست که از آن خدا نیست؟ 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟ 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمیداند؟ ⁉️ پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. ‼️ راهب خطاب به آن سه نفر (ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد. 🐪🐎🐫 سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی «ع» بهمراه پسرانش امام حسن (ع)و امام حسین (ع)میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. 🌞 ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! 🍃 راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید نامت چیست؟ 🦁 امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان " الیا" نزد مسیحیان " ایلیا" نزد پدرم " علی" و نزد مادرم " حیدر" است. 🌟 پس راهب گفت ، نسبت‌ات با نبی اسلام (ص) چیست؟ 💞 امام علی(ع)فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز من، داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم«ع» قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. 🌻 پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. 💓 امام علی (ع) پاسخ دادند: ۱_آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است. ۲_آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است ۳_ و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است. (فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک) 💝 پس راهب با شنیدن این پاسخ‌ها ، امام علی«ع» را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: 🌹 "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" 🌸 به درستی که نامت در : إلیا و در : ایلیا و در : علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ 💔 سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. 💞 پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد؛ گناهان غیرحق الناس اوبخشیده می شود.) 💐🌷🌞🌸🌻 📙کتاب جنجالی 🎧 📖 @shabhae_pishavar
🥀🍂🍂🍂🥀🍂🍂🍂 ✨✨✨👌👌 بخشی از زيباييهاي وقايع کربلا: 👇👇 زيباترين خواهش يک زن { همراه کردن زهير با امام حسين (عليه السلام) توسط همسرش} 🍂🥀 زيبا ترين بازگشت { توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (عليه السلام)} 🍂🥀 زيباترين وفا داري { نخوردن آب در شط فرات ابالفضل (عليه السلام) } 🍂🥀 زيبا ترين جنگ { نبرد حضرت علي اکبر (عليه السلام) با دشمن} 🍂🥀 زيبا ترين واکنش { پرتاب کردن سر و هب توسط مادرش به طرف دشمن} 🍂🥀 زيبا ترين پاسخ {احلي من العسل جناب قاسم ابن الحسن(عليه السلام)} 🍂🥀 زيبا ترين هديه {تقديم عون و محمد به امام حسين (عليه السلام) توسط مادرشان حضرت زينب (سلام الله عليها)} 🍂🥀 زيبا ترين نماز { نماز ظهر عاشورا در زير باران تير} زيبا ترين جانثاري { حائل قرار دادن دستها ، توسط عبدالله ابن حسن (عليه السلام) و دفاع از عمو } 🍂🥀 زيبا ترين سخنراني { سخنراني امام سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب (سلام الله عليها) در کاخ ظلم } 🍂🥀 و از همه زيبايي ها زيباتر جمله « ما رأيتُ الا جميلاً » که حضرت زينب (سلام الله عليها) حيدر وار بيان کرد. 👌👌 وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید:خب , چه دیدی؟ و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم. 
Mandegari-5.mp3
3.51M
🌐؛۷دقیقه ای 💠استاد ماندگاری 💎موضوع: ♦️آدم های زمان (علیه السلام) سه گروه بودن؛ ♦️اکثریت مسلمانان هنگام واقعه عاشورا نه در سپاه امام حسین(علیه السلام) بودند نه در سپاه یزید ملعون... ♦️اما در زیارت عاشورا تماشاچی های بی طرف در کنار یزیدیان لعن می شوند. 🏴 🏴 🔰 همراه شما هستیم در پیام رسان👇👇 🌎 تلگرام 🆔https://t.me/Doaye_nodbeh80 🌎 ایتا 🆔https://eitaa.com/Doaye_nodbeh80
🌐امام صادق(علیه السلام) ؛می فرمایند: -(نوحواعلی الحسین نوح الثکلی علی ولدها) -نوحه کنیدبرحسین، نوحه مادر بچه مرده¹. 🔳کشتی شکست خورده ی موج فرات ها ♦️ارکان آسمان به تو دارد ثبات ها 🔳ای مبتدا بهِ همه ی خیرها ♦️ای منتهی الیهِ تمام نجات ها 🔳باید که در کتابتِ شأنت درخت ها ♦️مثل قلم شوند و سواحل دوات ها 🔳وقتی سه بار روی زبان برده می شوی ♦️تغییر می دهی همه ی التفات ها 🔳صد مرده زنده می شود از ذکر یا ♦️عیسی دمش به لطف تو دارد حیات ها   📚۱.فیض قلم ص۵۰ ۲.شاعر:مجیدلشکری 🏴 🔰 همراه شما هستیم در پیام رسان👇👇 🌎 تلگرام 🆔https://t.me/Doaye_nodbeh80 🌎 ایتا 🆔https://eitaa.com/Doaye_nodbeh80
Mandegari-5.mp3
3.51M
🌐؛۷دقیقه ای 💠استاد ماندگاری 💎موضوع: ♦️آدم های زمان (علیه السلام) سه گروه بودن؛ ♦️اکثریت مسلمانان هنگام واقعه عاشورا نه در سپاه امام حسین(علیه السلام) بودند نه در سپاه یزید ملعون... ♦️اما در زیارت عاشورا تماشاچی های بی طرف در کنار یزیدیان لعن می شوند. 🏴 🏴 🔰 همراه شما هستیم در پیام رسان👇👇 🌎 تلگرام 🆔https://t.me/Doaye_nodbeh80 🌎 ایتا 🆔https://eitaa.com/Doaye_nodbeh80
خیلی سخته خسته شی یه وقتایی دست خودت نیست ........ هر چقدر هم تظاهر کنی .......نمی تونی قوی باشی اون موقع هاس که یاد خدا میوفتی دلت می خواد پیشش گریه کنی ........ زار بزنی از تنهاییت و از خستگیت .... دلم اغوشتو می خواد خدا اغوشی که با هر نوازشش اندوه دل خستمو بگیره
ه سركشى بازارها مى رفت و گاهى به مردم تذكراتى مى داد. روزى از بازار خرمافروشان گذر مى كرد، دختر بچه اى را ديد كه گريه مى كند، ايستاد و علت گريه اش را پرسش كرد. او در جواب گفت : آقاى من يك درهم داد خرما بخرم ، از اين كاسب خريدم به منزل بردم اما نپسنديدند، حال آورده ام كه پس بدهم كاسب قبول نمى كند. حضرت به كاسب فرمود: اين دختر بچه خدمتكار است و از خود اختيار ندارد، شما خرما را بگير و پولش را برگردان . كاسب از جا حركت كرد و در مقابل كسبه و رهگذرها با دستش به سينه على عليه السلام زد كه او را از جلوى دكانش رد كند. كسانى كه ناظر جريان بودند آمدند و به او گفتند، چه مى كنى اين على بن ابيطالب عليه السلام است !! كاسب خود را باخت و رنگش زرد شد، و فورا خرماى دختربچه را گرفت و پولش را داد. سپس به حضرت عرض كرد: اى اميرالمؤ منين عليه السلام از من راضى باش ‍ و مرا ببخش . حضرت فرمود: چيزى كه مرا از تو راضى مى كند اين است كه : روش خود را اصلاح كنى و رعايت اخلاق و ادب را بنمايى . (14) 5- مالك اشتر (مالك اشتر) روزى از بازار كوفه مى گذشت با لباسى از كرباس خام و به جاى عمامه از همان كرباس بر سر داشت و به شيوه فقراء عبور مى كرد. يكى از بازاريان بر در دكانش نشسته بود، چون مالك را بديد به نظرش خوار و كوچك جلوه كرد و از روى استخفاف كلوخى (15) را به سوى او انداخت . مالك به او التفات ننمود و برفت . كسى مالك را مى شناخت و اين واقعه را ديد، به آن بازارى گفت : واى بر تو هيچ دانستى كه آن چه كس بود كه به او اهانت كردى ؟ گفت : نه ، گفت : او مالك اشتر يار على عليه السلام بود. آن مرد از كار بدى كه كرده بود لرزه به اندامش آمد و دنبال مالك روانه شد كه از او عذر خواهى كند. ديد به مسجدى آمده و مشغول نماز است صبر كرد تا نمازش تمام شد، خود را بر دست و پاى او انداخت و پاى او را مى بوسيد مالك سر او را بلند كرد و گفت : اين چه كارى است مى كنى ؟ گفت : عذر گناهى است كه از من صادر شده است كه ترا نشناخته بودم . مالك گفت : بر تو هيچ گناهى نيست ، به خدا سوگند كه به مسجد نيامدم مگر براى تو استغفار كنم و طلب آمرزش نمايم (16)
1 : اخلاق قال الله الحكيم : (انك لعلى خلق عظيم . در حقيقت تو اى پيامبر صلى الله عليه و آله بر نيكو خلقى عظيم آراسته اى ) (6) قال رسول الله صلى الله عليه و آله بعثت لاتمم مكارم الاخلاق . من براى تكميل اخلاق نيك مبعوث شده ام (7) شرح كوتاه : اخلاق خوب در دنيا جمال انسان است و موجب گشايش و سرور در آخرت است . بوسيله آن دين صاحبش كامل ، و موجب قرب بحق مى شود هر نبى و ولى و برگزيده خدا داراى اخلاق نيك بودند، و هر مؤ منى بايد براى اينكه ميزان اعمالش سنگين تر باشد، به حسن اخلاق مزين شود. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: (حاتم (خاتم ) زمان ما كسى است كه خوش اخلاق باشد، و سوء اخلاق صاحبش را به فشار قبر و جهنم مبتلا مى كند و در دنيا هم دوست داران كمى دارد.) ميزان شناخت افراد فقط علم يا پول يا رياست نيست ، بلكه صفات پسنديده ايست كه دارنده آن نزد حق مقبول و نزد خلق ممدوح و ممتاز مى باشد(8) 1- پيامبر صلى الله عليه و آله اسلام و نعيمان (نعيمان بن عمرو انصارى ) از قدماى صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله و مردى مزاح و شوخ بوده است نوشته اند: روزى عربى از عشاير به مدينه آمد و شتر خود را پشت مسجد خوابانيد و به مسجد وارد شد و به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. بعضى از اصحاب به نعيمان گفتند: اگر اين شتر را بكشى ، گوشت آن را تقسيم مى كنيم و بعد قيمتش را پيامبر صلى الله عليه و آله به اعرابى خواهد داد. نعيمان شتر را كه كشت ،: صاحبش سر رسيد و فرياد بر آورد و پيامبر صلى الله عليه و آله را به داد خواهى خواست . نعيمان فرار كرد؛ و رسول الله صلى الله عليه و آله از مسجد بيرون آمد و شتر اعرابى را كشته ديد، پرسيد: چه كسى اين كار را كرده است ؟ گفتند: نعيمان پيامبر صلى الله عليه و آله كسى را فرستاد تا او بياورند او را در خانه (ضباعة بنت زبير) (9) يافتند كه نزديك مسجد بود. فرستاده را به محل مخفى گاه اشاره كردند كه درون گودالى با مقدارى علف تازه خود را پوشانده بود. فرستاده به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و همره پيامبر صلى الله عليه و آله با جمعى از اصحاب به منزل (ضباعه ) آمدند، و جاى مخفى شدن نعيمان را نشان داد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: علفها را از او دور كنيد، و آنها چنان كردند، نعيمان از مخفيگاه بيرون آمد. پيشانى و رخسار او از آن علفهاى تازه ، رنگين شده بود فرمود: اى نعيمان اين چه كارى بود انجام دادى ؟ عرض كرد: يا رسول الله قسم به خدا آن كسانى كه شما را به محل مخفى من راهنمائى كردند به اين كار وادارم نمودند. پيامبر صلى الله عليه و آله تبسم كنان رنگ علف را با دست مبارك خود از پيشانى و رخسار او دور كردند و قيمت شتر را به مرد اعرابى دادند.(10) 2- خزيمة و پادشاه روم (خزيمة ابرش ) پادشاه عرب بدون مشورت پادشاه روم كه از دوستان صميمى وى بود كارى انجام نمى داد رسول را به نزد او فرستاد، و از او درباره فرزندانش مشورت و نظر خواست او در نامه اش نوشت : من براى هر يك از دختران و پسران خويش مالى زياد و ثروتى فراوان قرار دادم كه بعد از من درمانده و مستمند نشوند. صلاح شما در اين كار چيست ؟ پادشاه روم جواب فرستاد كه : ثروت ، معشوق بى وفاست و دوام ندارد، بهترين خدمت به فرزندان اين است كه ، آنان را از مكارم اخلاق و خويهاى پسنديده برخوردار كنيد، تا در دنيا سبب دوام دولت و در آخرت سبب غفران باشد.(11) 3- سيره امام سجاد عليه السلام يكى از اقوام امام سجاد عليه السلام ، نزد حضرتش آمد و شروع به ناسزا گفتن كرد. حضرت در جواب او چيزى نفرمودند چون از مجلس آن شخص ‍ برفت ، حضرت به اهل مجلس خود فرمود: شنيديد آنچه را كه اين شخص ‍ گفت الان دوست دارم كه با من بياييد و برويم نزد او تا جواب مرا از دشنام او بشنويد. آنان گفتند: ما همراه شما مى آييم و دوست داشتيم كه جواب او را مى دادى . حضرت حركت كردند و اين آيه شريفه را مى خواندند: (آنان كه خشم خود را فرو نشانند و از بدى مردم در گذرند (نيكو كارند) و خدا دوستدار نكوكاران است .) (12) راوى اين قضيه گفت : ما از خواند اين آيه فهميديم كه حضرت به او خوبى خواهد كرد. پس حضرت آمدند تا منزل آن شخص و او را صدا زدند و فرمودند كه به او بگويند على بن الحسين عليه السلام است . چون آن شخص شنيد كه حضرت آمده ، گمان كرد حضرت براى جواب گوئى دشنام آمده است ! حضرت تا او را ديدند فرمودند: اى برادر تو نزدم آمدى و مطالبى ناگوار و بد گفتى ، اگر آنچه گفتى از بدى در من است از خداوند مى خواهم كه مرا بيامرزد، و اگر آنچه گفتى در من نيست ، خداوند ترا بيامرزد. آن شخص چون چنين شنيد ميان ديدگان حضرت را بوسيد و گفت : آنچه من گفتم در تو نيست ، و من به اين بدى ها سزاوارترم . (13)
هدایت شده از خبرگزاری فارس
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتی از یک «سیاسی‌کاری تاریخی» که شاید تاکنون نشنیده‌اید! @Farsna