eitaa logo
دخترانِ‌ پرواツ
928 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🌱بښمِـ اللّهـ... ☺دختران پروا مِصداق دُختر خانوماییه که: • ⌠پـــیـــرو آقــاݩ⌡• پَروا ←پِیرواݩِ آقـا ✅فَقط در ایتاییم وشُعبہ دیگه اے نداریم💚 کپی از پست ها ؟ حلالتون😍😁 😁خادممون↶ ≫⋙ @Fezeh114 👀کانال دوممون ↶ ≫⋙ @Toktam_gallery_13
مشاهده در ایتا
دانلود
•💝• یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰 پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇 قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳 تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔 اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊 عملیات فتح انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت😭 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔 اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭 شهید عباسعلی فتاحی @Dokhtarane_parva
•🧡• بسیاردستگیــرفقرابود و همیشہ‌بہ‌شخص‌فقیرے ڪہ‌ابتداےڪوچہ‌بود، ڪمڪ‌‌مےڪرد، بہ‌خاطردارم‌ڪہ‌شبےبہ‌بیرون‌ازمنزل رفت‌ وبازگشت‌اوطولـانےشد، وقتےعلت‌راپرسیدم‌متوجـہ‌شدم پولےبراےڪمڪ‌بہ‌آن‌فقیــرنداشتہ وبراےاینڪہ‌شرمنده‌اونشــود😓، چندڪوچہ‌رادورزده‌👣 وازمسیردورترےبہ‌خانہ‌آمده‌است🛣. از همسر: ♥️ 『 @Dokhtarane_parva
•💚• 💠مادرم بهش گفت: این دختر صبح ها که از خواب بلند میشه در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زنه یه نفر تختش رو مرتب می کنه لیوان شیر رو جلوی در اتاقش میاره و براش قهوه آماده می کنه شما می تونید چنین کاری کنید؟ 🌷مصطفی که خیلی آروم نشسته بود و به حرفای مادرم گوش می داد ، گفت: من نمی توانم برای دخترتان مستخدم بگیرم 🔅ولی قول می دهم تا زنده ام ، وقتی بیدار شد تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را برایش آماده کنم تا وقتی شهید شد این کار رو می کرد خودش قهوه نمی خورد. ✨اما چون می دانست ما لبنانی ها به قهوه خوردن عادت داریم ، درست می کرد 🔅وقتی هم منعش می کردم ، می گفت: " من به مادرتان قول دادم تا زنده ام این کار رو برای شما انجام بدهم" 📒کتاب نیمه پنهان ماه(به روایت همسر شهید مصطفی چمران 『 @Dokhtarane_parva