eitaa logo
دخترانِ‌ پرواツ
843 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🌱بښمِـ اللّهـ... ☺دختران پروا مِصداق دُختر خانوماییه که: • ⌠پـــیـــرو آقــاݩ⌡• پَروا ←پِیرواݩِ آقـا ✅فَقط در ایتاییم وشُعبہ دیگه اے نداریم💚 کپی از پست ها ؟ حلالتون😍😁 😁خادممون↶ ≫⋙ @Fezeh114 👀کانال دوممون ↶ ≫⋙ @Toktam_gallery_13
مشاهده در ایتا
دانلود
💙 :) 🌱 برداشت اول قهوه رو برداشتم و رفتم بيرون ... افسرپشت میز زل زده بود بهم ... چهره اش جدید بود ... نهایتا بیست و چند ساله ... سرم تیر میکشید ... تحمل نگاهش رو نداشتم ... - به چي زل زدي تازه كار؟ ... هیچی قربان ... و سریع سرش رو انداخت پایین ... قهوه رو گذاشتم روی میزش و رفتم رختكن ... شلوارم رو عوض كردم و بدون اينكه برم سمت دفتر، راهم رو گرفتم طرف در خروجی... هی كجا میری؟! با بی حوصلگی چرخيدم سمتش ... میبینی که دارم میرم بیرون ... - كور نيستم دارم ميبینم ... منظورم اینه كدوم گوری میری؟ همین چند دقیقه پیش بهت گفتم پرونده جدید داریم ...! منتظر نشدم جمله اش تموم بشه ... رفتم سمت خروجی ... توی ماشین منتظرت میمونم ... در ماشین رو باز كرد ... تا چشمش به من افتاد با عصبانيت، پرونده های دستش رو پرت كرد رو صندلی عقب ... - با معده خالی؟ ... همین چند دقيقه پیش هرچی تو شكمت بود رو بالا آوردی... هنوز هيكلت بوی گند میده ... اون وقت دوباره ... - هر احمقی میدونه قهوه ... هر چقدرم قوی خماری رو از بین نمیبره ... شیشه های ماشین و کشید پایین ... و با عصبانيت زل زد توي صورتم ... میدونی چیه توم؟ ... من یه احمقم كه نگران سلامتي تو ام ... و اینکه معلق تا اخراجت نکنن ... اما همه اش تا الان بود ... دیگه واسم مهم نيست ... هر غلط میخوای بکنی بكن ... دیگه نمیتونم پشت سرت راه بيوفتم و كثافت كاري هات رو جمع كنم ... با بی حوصلگی چشمم رو چرخوندم و نیم نگاهي بهش انداختم ... - من ازت خواسته بودم كثافت كاری هام رو جمع كنی؟ تکیه دادم به صندلی و چشم هام رو بستم ... - وقتی رسیدیم صدام كن ... ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @Dokhtarane_parva