#سلام_به_امام_زمانم🙂❤️
✨ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ
سلام بر تو اي وعده خدا كه آن را ضمانت نمود
⇦ روزمون ࢪو با سلام بہ امام زمان شࢪوع ڪنیم ↯ 👀
🖤 ➣『 @Dokhtarane_parva 』
#سیدناخامنهای:
✨جمهورى اسلامى به معناى حقيقى ميتواند خصوصيات را تامين كند؛ اقتدار بينالمللى، سياسى، عزت، رفاه دنيا و آبادى معنوى آخرت.
۱۳۸۸/۰۶/۲۰
#آقامونه #انقلاب_اسلامی #ایران_مقتدر
『 @Dokhtarane_parva 』
.💜.
#تلنگر
هر دفعه میام بگم سخته و نمیشه یادم میاد...
سختتر از ایناشم گذروندم و شده...!
『 @Dokhtarane_parva 』
•💛•
#خنده_حلال
ماه های سال اینطوری میگذره
مهررررررررررررررررر
آبااااااااااااااااااااااااااااااان
آذرررررررررررررررررررررررر
دیییییییییییی
بهمننننننننن
اسفنننننننننننننننننننننننند
فروردین
اردیبهشششششششششششششت
خردادددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
تیر
مرداد
شه
این آخری داغونم کرد😅😂🤣
#لبخند_بزن_رزمنده
『 @Dokhtarane_parva 』
•❤️•
#عاشقانه_شهدایی
بندهای پوتینش را که یک هوا گشادتر از پایش بود، با حوصله بست. مهدی را روی دستش نشاند وهمین طور که از پلهها میرفتیم گفت: «بابایی! تو روز به روز تپلتر میشی. فکر نمیکنی مادرت چطور میخواد بزرگت کنه؟» بعد مهدی را محکم بوسید. چنددقیقهای میشد که رفته بود. ولی هنوز ماشین راه نیافتاده بود. دویدم طرف در که صدای ماشین سرجا میخکوبم کرد. نمیخواستم باور کنم. بغضم را قورت دادم و توی دلم داد زدم: اون قدر نماز میخونم و دعا میکنم تا دوباره برگردی.
شهید محمد ابراهیم همت
#عاشقانه
『 @Dokhtarane_parva 』
#استوری | 🎥
سلوک سیاسی امیرالمؤمنین از سلوک معنوی و اخلاقی او جدا نیست.
#آقامونه #امیرالمومنین #سیاست
『 @Dokhtarane_parva 』
•💚•
-هرڪسشھیدشدھ،
خواستہڪہشھیدبشود.
شھادتِشھیدفقطدست
خودشاست🌱!-
شھیدمحمودرضابیضائے🌸
#شهیدانه
『 @Dokhtarane_parva 』
•🖤•
-#آقامونه
-
❬ﺍﻟﻌﻘﻞُ ﻋﻘﻠﻲ ﻭﺍﻟﻔﻜﺮُ ﺃﻧﺖ
ﺍﻟﻘﻠﺐُ ﻗﻠﺒﻲ ﻭﺍﻟﻨﺒﺾُ ﺃﻧﺖ
عقل عقل من است و فڪر تویۍ
قلب قلب من است و نبض تویۍ..¡シ ❭
#مقام_معظم_دلبری😍
『 @Dokhtarane_parva 』
🛑 فراخوان جذب ادمین پست گذاری
شرایط:
❕ خانم باشن
❕وقتشون آزاد باشه
❕تجربه داشته باشن
اگر این شرایط رو دارید به پیوی زیر مراجع کنید
@gomnaam18
هدایت شده از گاندو
📲🎄
قيمت هاى عجيب درخت كريسمس و ديگر وسايل تزئينى اين مناسبت در خيابان كريم خان!
قيمت درخت كريسمس بين ٥ تا ٦ ميليون تومن و قيمت هر بابانوئل از ١ ميليون تومن به بالا ست!
اسلام به کنار، چه بر سر تمدن و فرهنگ چندین هزار ساله ما اومده که اینچنین خودباخته شدیم؟!😐
✍ دکتر هکتور
#فاطمیه
#نفوذ
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
#از_روزی_که_رفتی
صورت رویا سوخت و حرفش نیمه کاره ماند. رها بود که زد تا بشکند کلام زنی را که داشت حرمت میشکست حرمت مردش را ..
حرمت آیه اش را
حرمت این خانه را!
رویا شوکه گفت: تو؟! تو؟! تو به چه حقی روی من دست بلند کردی؟!
صدرا؟!
صدرا: به همون حقی که اگه نزده بود من زده بودم! تو اصلا فهمیدی چی گفتی
حرمت همه رو شکستی!
رویا خواست چیزی بگوید که صدای مادر صدرا بلند شد:
_بسه رویا! به من زنگ که خبر ِ صدرا رو بگیری، بهت گفتم؛ پا شدی
اومدی اینجا که حرف بزنی، راهت دادم؛ اما توی خونه ی من داری به
پسرم توهین میکنی؟ برگرد برو خونه تون، دیگه ادامه نده! الان هم تو
عصبانی هستی هم صدرا! بعدا دربارهش صحبت میکنیم!
کلمه ی بعدًا رویا را شیر کرد:
_چرا بعدًا؟ الان باید تکلیف منو روشن کنید! این دختره باید از این خونه
بره! هم خودش و هم اون دوست پاپتیش!
صدرا از میان دندانهای کلید شده اش غرید :
_خفه شو رویا... خفه شو!
َش گذاشت. محبوبه
کسی به در کوبید، رها یخ کرد. صدرا دست روی َسر
خانم لب َگزید. "شد آنچه نباید میشد!" در را خود رویا باز کرد، آمده بود
حقش را بگیرد... پا پس نمیکشید... آیه که وارد شد، حاج علی یا الله
گفت.
صدرا: بفرمایید حاجی! شرمنده سر و صدا کردیم، شب اولی آرامش شما
بههم خورد!
صدرا دست پاچه بود. حرف های رویا واقعا شرمسارش کرده بود، اما آیه
آرام بود. مثل همیشه آرام بود:
_فکر کنم شما اومدید با من صحبت کنید.
『 @Dokhtarane_parva 』
#از_روزی_که_رفتی
_با تو؟ تو کی باشی که من بخوام باهات حرف بزنم؟
_شنیدم به رها گفتی با دوست پاپتیت باید از این خونه بری، اومدم
ببینم مشکل کجاست!
_حقته! هر چی گفتم حقته! شوهرت مرده خب به درک به من چه
پاتو توی زندگی من گذاشتی؟ چرا تو هم عین این دختره هوار
شدی؟
_این دختره اسم داره! بهت یاد ندادن با دیگران چطور باید صحبت کنی؟ ِبار آخرت بود!
شوهر من مرده؟ آره به تو ربطی نداره!
همینطور که به تو ربط نداره که من چرا توی این خونه زندگی میکنم!
من با محبوبه خانم صحبت کردم، هم ایشون راضی بودن هم آقای صدرا!
شما کی هستید؟ چرا باید از شما اجازه بگیرم؟
رویا جیغ زد:
_من قراره توی اون خونه زندگی کنم!
آیه ابرویی بالا انداخت:
_اما به من گفتن که اون خونه مال آقا صدرا و همسرشه که میشه رها!
رها هم با اومدن من به اون خونه مشکلی نداره، راستی... شما برای چی
باید اونجا زندگی کنید؟
رها سر به زیر انداخت و لب گزید. صدرا نگاهش بین رها و آیه در گردش
بود. هرگز به زندگی با رها در آن خانه فکر نکرده بود! ته دلش مالش رفت
برای مظلومیت همسرش! مجبوبه خانم نگاهش خریدارانه شد. دخترک
سبزه روی سیاه چشم، با آن قیافه ی جنوبیاش، دلنشینی خاصی داشت...
دخترکی که سیاه بخت شده بود!
رویا رنگ باخت... به صدرا نگاه کرد. صدرایی که نگاهش درگیر رها شده
بود:
_این زندگی مال من بود!
آیه: خودت میگی که بود؛ یعنی الان نیست!
『 @Dokhtarane_parva 』
•💜•
دعاے هفتم صحیفہ سجادیہ
آقا خواندن آن ࢪا توصیہ ڪردند 🙂
و دࢪ دفع بلا و مریضے
بسیار موثࢪه❗️
مخصوصا بیمارے کࢪونا 😷
توصیہ میشود ڪہ هر روز آن را بخوانید
یا حداقل آن ࢪا گوش ڪنید👀
#معجزه
#توصیه_رهبری
『 @Dokhtarane_parva 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🖤•
خدا کند کسی مادرش زمین نخورد🙂
ولی زنی وسط کوچها زمین نخورد......💔
#فاطمیه
#شب_جمعه
『 @Dokhtarane_parva 』
Mohammad Hossein Poyanfar - Ey Aramesh Man.mp3
4.7M
🎶توۅڪہحاݪمنۅمیدونے..
🎶چےمیشہیہشبجمعہ
منوحرمتبرسونے..💔"!
•🎧🎼• ڪربلایی
#محمد_حسین_پویانفر
#مداحی_تایم🎤
#پیشنهاد_دانلود👌🏻
#شب_جمعه🖤
『 @Dokhtarane_parva 』
#سلام_به_امام_زمانم🙂❤️
✨ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ
سلام بر تو اي وعده خدا كه آن را ضمانت نمود
⇦ روزمون ࢪو با سلام بہ امام زمان شࢪوع ڪنیم ↯ 👀
🖤 ➣『 @Dokhtarane_parva 』
•💙•
#سیره_آقا
یکی از ویژگی¬های مقام معظم رهبری این است که همیشه به مردم، نیروهای انقلابی و ملت شریف ایران روحیه می دادند و جامعه را از رکود و یاس بیرون می آوردند . قبل از انقلاب وقتی ازهاری روی کار آمد و در مشهد حکومت نظامی اعلام شد، یک جو بسیار ترسناک و مایوس کننده ای در مردم به وجود آمد . جمعیتی حدود چهل هزار نفر در ورزشگاه تختی مشهد جمع شدند و بنا شد حضرت آیت الله خامنه ای سخنرانی کنند . نیروهای ژاندارمری و ارتش با تانک دور تا دور ورزشگاه را گرفته بودند و با انداختن گاز اشک آور می خواستند مردم را به وحشت بیاندازند.
وقتی حضرت آیت الله خامنه ای وارد جایگاه شدند و سخنرانی آتشینی بر علیه رژیم ایراد کردند، یک باره حال مردم تغییر کرد و جو خفقانی که در مشهد بوجود آورده بودند، شکست و آرامشی خاص بر مردم حاکم شد و حکومت نظامی هم از بین رفت.
#آقامونه😌
『 @Dokhtarane_parva 』
.💙.#تلنگر
+ بھ خدا اعتماد کن !
گاهی بهترینهـا را بعد از تـلخترین
تجربهها بھ تو میدهد؛ تا قدرِ زیبا
ترین چیزهایی کھ به دست آوردی
را بدانی🏌🏻♀🌸'
『 @Dokhtarane_parva 』
•💛•
#خنده_حلال
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺤﻘﯿﻖ
ﻣﯿﻔﻬﻤﻦ ......
.
.
.
حیف نون ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ : ﺧﻂ ﺍﺳﺘﻮﺍ، ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯾﻪ ﯾﺎ ﺩﺍﺋﻤﯽ؟😂😂
#لبخند_بزن_رزمنده
『 @Dokhtarane_parva 』
•🧡•
•
•
دَرهَیاهویِدنیاییپٌـرازجَمعیٺ
سَلٰامبَـراوکہجــٰایَشهَمہجـٰاخـٰالۍاسٺ...シ
السݪـامعلیڪیااباصاݪحالمہدۍ...🖐
•
#امام_زمان
『 @Dokhtarane_parva 』
•❤️•
#عاشقانه_حضرت_علی_وحضرت_زهرا
شوخی کردنم باز گل کرده بود. با چشمهایم فاطمه را پاییدم.
– پیامبر من را بیشتر از تو دوست دارد.
– نخیر. من را بیشتر دوست دارد.
صدای خندهمان اتاق را برداشته بود. هر دویمان از خوبیهایمان میگفتیم و کم نمیآوردیم.
– من پسر فاطمه، دختر اسدم
– من دختر خدیجه کبرایم
– من فرزند صفایم
– من دختر سدرة المنتهایم
– من فخر کائناتم.
صدای در خانه آمد. در را باز کردم. فاطمه پیامبر را که دید، خنده اش را قورت
داد.
– چرا یک باره ساکت شدی دخترم؟ راحت باش.
– از محضر شما حیا میکنم
جبرئیل پیامبر را از احوالات ما باخبر کرده بود. آمده بودند به هرکدام از ما میزان محبتشان را ابراز کنند. در اتاق دور هم نشستیم. از چشم هایمان خنده میبارید
– شما من را بیشتر دوست دارید، یا فاطمه را؟
پیامبر تبسم کردند.
– فاطمه! محبوب دلم است. توهم عزیز دلمی، علی جان!
فاطمه بلند شد و برای پذیرایی یک ظرف خرمای آورد. با پیامبر مشغول خوردن شدیم. ایشان با دست راست خرما میخوردند و با دست چپ هسته هایشان را جلوی من میگذاشتند. آخرین خرما را به دهان بردم.
– على جان! چقدر خرما خوردی؟ انگار خیلی گرسنه بودی
– یارسول الله ! فکر کنم شما بیشتر گرسنه بودید که خرماها را با هسته خورديد.
کتاب حیدر، ص ٢٩
#عاشقانه
『 @Dokhtarane_parva 』
•🌙•
گاهیوقتابهشوخیمیگفت😄
درجهبرایآبگرمکناست..
"بهدرجهاعتقادینداشت
ودنبالشهمنمیرفت
رویلباسشهمنمیزد"💎
میگفتدرجهروبایدخدا
بدهتاشهادتنصیبتبشه..♥
شهیدجوادمحمدی🌱
#شهیدانه
『 @Dokhtarane_parva 』