#طنز_جبهه 🌿
داخل چادر⛺️ ، همه بچهها جمع بودند ، می گفتند و میخنديدند😃
هر كسی چيزی میگفت و به نحوی بچهها رو شاد میكرد😄
فقط يكی از بچهها به قول معروف رفته بود تو لاك خودش!
ساكت 🤫گوشهای به كوله پشتی اش🎒 تكيه داده بود و توی لاک خودش بود.
بچه ها هم مدام بهش تیکه می انداختن و می خندیدن😅
اما اون چیزی نمی گفت🙂
یهو دیدم رو کرد به جمع و گفت:
ـ بسّه ديگه، شوخي بسّه⛔️! اگه خيلی حال دارين به سوال من جواب بدين🤨
همه جا خوردیم🙄. از اون آدم ساكت اين نوع صحبت كردن بعيد بود🧐. همه متوجه او شدند👀.
ـ هر كی جواب درست بده بهش جايزه🎁 میدم😉
با تعجب گفتم: «چه مسابقهای ميخوای بذاری🤔»
پرسید: آقايون افضل الساعات (بهترين ساعتها) چیه؟
پچ پچ بچهها بلند شد ، يكی گفت:
ـ قبل از اذان، دل نيمه شب، برای نماز شب.
ـ غلطه، آی غلطه، اشتباه فرمودين😎.
ـ می بخشين، به نظر من اذان صبح وقت نماز و...!
ـ بَهَ، اينم غلطه😒!!
ـ صلاة ظهر و عصر و...!
خلاصه هر كسی یه چیزی گفت و جواب ایشون همچنان " نه " بود😐
نيم ساعتي از شروع بحث گذشته بود، همه متحير با كميی دلخوريی گفتند:
«آقا حالگيري میكنيا، اصلاً ما نمی دونيم. خودت بگو😒»
او هم وقتی کلافه شدن بچه ها رو دید ، لبخند زد و گفت🤓:
ـ از نظر بنده بهترين ساعتها ، ساعتی هستش كه ساخت وطن باشه🇮🇷
ساعتی که دستِكوارتز و سيتي زن و سيكو پنج رو از پشت ببنده...😎
بعدش با خنده از جا بلند شد😄 و رفت🚶♂ تا خودش رو برای نماز ظهر🕌 آماده كن
#هفته_بسیج
#طنز_جبهه
🌺 #کانال_دختران_بهشتی
https://eitaa.com/Dokhtarane_behesht
#طنز_جبهه 😊
#توجیه_خط...!!
🌷بنا بود آن روز ما را نسبت به خط توجیه کنند، در همان بای بسم الله خمپاره زدند مسئول محور دود شد رفت روی آسمان. رو کردند به کسی که در میان برادران همه قدیمیتر بود، برادر #سید_حمید_سیدی،😉 پرسیدند: آیا می تواند این وظیفه را به عهده بگیرد؟ با خوشرویی گفت: بله مسأله مهمی نیست. بعد رفت بالای خاکریز. همه منتظر بودیم که او یک جلسه مفصل راجع به این قضیه صحبت کند.
🌷....اول با دست اشاره کرد به سمت چپ: این چاله که میبینید جای خمپاره ۶۰ است. بعد رویش را برگرداند به طرف راست: آن یکی گودال هم محل اصابت خمپاره ۱۲۰ است. بعد از مکث !نقطه کوری را در دشت نشان داد و گفت: این هم جای خمپاره ای است که در راه است و تا چند لحظه دیگر میرسد! والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.😉😂🙃🙃
📚 کتاب "فرهنگ جبهه"، جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی
🌺کانال_دختران_بهشتی
https://eitaa.com/Dokhtarane_behesht
#طنز_جبهه
🐯🐯 پلنگ صورتی🐯🐯
شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده .
نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،...(آهنگ پلنگ صورتی!)😂
معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه ،شادمانه مرگ رو به بازی گرفته
منبع: طنز جبهه
🌺#کانال_دختران_بهشتی
https://eitaa.com/Dokhtarane_behesht