eitaa logo
✨ دختران‌ زهرایی‌ شیراز ✨
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
679 ویدیو
1 فایل
🔸 وابسته به کانون فرهنگی رهپویان وصال 🌼 شعار ما : « با هم بهشت را می‌سازیم .» 🤝 ارتباط با ما : @Dokhtarane_shz 📱شماره تماس : 09921175498 🔹کانال ایتا و تلگرام و صفحه اینستاگرام : @Dokhtarane_zahraee_shz 🩵 معرفی‌نامه‌امون : @zahraieha_shz
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ دختران‌ زهرایی‌ شیراز ✨
🌀 #رمان ❤️ #جان_شیعه_اهل_سنت ✳️ #قسمت297 _ ما هم نتونستیم بریم حرم!😕 که آسید احمد دستی سرِ شانه‌ا
🌀 ❤️ ✳️ در یکی از پوسترها تصویری از سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان🇱🇧 نقش بسته و در زیر آن نوشته شده بود: «دولت که هیچ، کشور که هیچ، روستا که هیچ، ما حتی طویله‌ای هم به نام نمی‌شناسیم😏!» به حال خودم نبودم که تمام انگشتان پایم می‌سوزد و به شدت می‌لنگم که مجید به سمتم آمد و با لحنی مضطرب سؤال کرد: «الهه! چرا اینجوری راه میری😳؟» از میان سیل جمعیت عبورم داد تا به کناری رسیدیم. مجید مقابلم روی زمین زانو زد و کفش‌هایم را درآورد که دیدم سرِ هر دو جورابم خونی شده. مجید در سکوتی سنگین فقط به پاهایم نگاه می‌کرد.😔 چند قدم آنطرف‌تر، به دیوار سیمانی یکی از موکب‌ها، شیر آبی وصل بود که کمکم کرد تا آنجا بروم و باز برایم صندلی گذاشت تا بنشینم.💺 مامان خدیجه از ساک دستی‌اش💼 ملحفه‌ای درآورد و دور پاهایم را پوشاندند تا در دید نامحرم نباشم. مجید جوراب‌هایم را در آورد، شیر آب را باز کرد و همانطور که روی صندلی نشسته بودم، قدم‌هایم را زیر آب می‌شست. مجید کفش‌هایم را در کیسه‌ای پیچید و توضیح داد: «الهه جان! اگه دوباره این کفش رو بپوشی، پات بدتر میشه!» کفش‌های اسپرت👟 خودش را درآورد و مقابلم روی زمین جفت کرد. با پای برهنه به راه افتاد...👣 @rahpouyan_nasle_panjom