❤️ #نسیم_هدایت
💌 #قسمت_سی_و_چهارم
✍🏼با مادرش خداحافظی کرد و قطع کرد مادر شوهرم خیلی عصبانی و ناراحت بود ومن هم که گریه میکردم اوضاعمون کاملا بهم ریخت...
مادر شوهرم شبها میومد پیشم با من بخوابه خیلی #زن #مهربون و گلی بود هیچ کس انقدری که برای من #زحمت میکشید ، نکشید هر وقت #میوه میحرید اول میومد سهم من رو میداد بعد میبرد برای خودشون خیلی مهربون بود...
😔هر شب تا صبح #قرآن میخوندم و گریه میکردم والله تا ساعت 8 صبح یکسر قرآن میخوندم خیلی دلم #تسکین پیدا میکرد.
دیگه از مصطفی خبری نشد تا دو هفته پدر و مادرم هم هر شب میومدن و ازم میخواستن برم اونجا #زندگی کنم اونجا چون همه به خاطر من به سختی می افتادن ولی اگه اونجا بودم دیگه همه نگرانم نبودن منم قبول نکردم ، دوست داشتم خونه خودم زندگی کنم کنار #خاطرات مصطفی بعد از 2 هقته بازم زنگ زد تمام #قرضهای مصطفی رو پاک کردم...
وقتی اینو بهش گفتم خیلی #خوشحال شد ازش پرسیدم که از خراکی هایی که فرستادم هنوز مونده؟ گفت نه بابا همون روز اول تموم شد اینجا خیلی آدمهای #گرسنه و #فقیر هست همون روز اول تموم شد البته هر کس یک ذره بهش دادیم تا به همه برسه...
😞خیلی #ناراحت بودم گفتم ای کاش همه اش رو میفرستادم ، وقتی با مصطفی حرف میزدم انگار #دنیا رو با تمام ثروتش به من یک نفر دادن ولی بعدش زود قطع میکردم....
😔به همین هم راضی بودم ، یه روز که بیرون بودم گوشیم زنگ خورد دیدم مصطفی است از #شوق حرف زدن جلوم رو ندیدم پام گیر گرد به جدولهای کنار جاده و با گوشی افتادم زمین وگوشی خاموش شد.
😭دستام و هر دو زانوم زخمی شد اما ناراحت بودم که نتونستم با مصطفی حرف بزنم #مردم هم که وضعیتم رو دیدن به جای کمک قاه قاه #میخندیدن انقدر ناراحت بودم همونجا نشستم و #گریه کردم و هرجوری بود گوشی رو سرهم کردم ولی دیگه زنگ نزد...
😔با همون وضعیت رفتم خونه دلم پر بود چون در اون مدت کم که مصطفی رفت خیلی #اذیت کشیدم خواهران به جای همدردی باهام واینکه ببینن من چقدر در سختی ام همه اش وقتی منو میدیدن حرفهای ناخوشایند میزدن و یا پشت سرم حرف در میاوردن #دلتنگی و #تنهایی خودم بس نبود حتی تا این حد پیش رفتن و میگفتن شوهرش رو فرستاد تا هر گندکاری دوست داره بکنه پناه بر الله..
#خانواده مصطفی هم خیلی باهام همدردی میکردن به جز یکی از خواهر شوهرهام که گاهی اوقات بقیه رو علیه من میشوروند ، جاریم هم که کنار دستم بود همیشه .
❤️اما هیچکس مصطفی نمیشد مصطفی هر هفته زنگ میزد بهم گفت برگرد خونه پدرت اینجوری هم برای او راحته و هم منم دیگه #نگران نیستم منم گفتم چشم...برگشتم اونجا
😔اوضاعم از قبل بدتر شد خیلی #ضعیف و #لاغر شدم هر روز یک #بیماری میگرفتم وقتی میرفتم دکتر میگفتن بخاطر اعصابه راست هم میگفتن ، تقریبا داشت 8 ماه میشد که مصطفی رفته بود.
✍🏼 #ادامه_دارد... ان شاءالله
#لطیفه☺
به حیف نون میگن تو که #روزه نمیگیری
چرا #بیدار میشی سحری میخوری؟🤔
😎 میگه نماز که نمی خونم!!
#روزه که نمی گیرم…
#سحـری هم نخورم؟
تا این حد دیگه بیدین نیستم!
🤭😂😂
🌹🌷🌹🌷🌷🌹🌷
🔰 احکام
#احکامشرعی🌷🌹🌹🌷🌹
✍️ #کفاره ترک عمدی روزه یا #افطار روزه واجب رمضان یکی از 3 مورد زیر است:👇
1️⃣ 60 روز، #روزه گرفتن
(که 31روز آن باید پی در پی باشد)
2️⃣ #آزاد کردن 1 برده
(که این مورد منتفی هست چون در زمان فعلی #برده و بنده ای نیست.)
3️⃣ به #ازای هر روز، 60 فقیر را غذا بدهد
(یک #مدطعام که میشه 750 گرم)
#گندم، آرد، #ماکارونی و...
‼️نمیشود بجای کفاره به #فقیر، #پول💶 داده شود مگر اینکه مطمئن شویم #پول را خرج خرید طعام میکند.(#نان، #گندم و..)
👈 [و اگر واقعا #توانایی انجام هیچ یک را ندارد باید استغفار کند.]
🔹#مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد، ولى اگر براى فرار از روزه باشد، #مكـروه است.
❗اما می تواند از محل زندگی اش رفت و برگشت تقریبا 8فرسخ سفر کند و بعدا فقط قضایش را بجا بیاورد و #کفاره ندارد.
❗باید از #حد_ترخص(جایی که آخرین دیوارشهر را نبیند و اذان را نشنود) بگذرد تا #مجاز به خوردن باشد.