دختران نظامی
🎆 #رمان #پارت۴۳ #جبهه_ای_در_شهر 💞 "زینبِ علی" 🔷 برگشتم بیمارستان ... واردِ بخش که شدم، حالتِ نگا
🎆 #رمان
#پارت۴۴
#جبهه_ای_در_شهر
🌷 "کودکِ بی پدر"
🔹 مادرم مدام بهم اصرار می کرد که خونه رو پس بدیم و بریم پیش اونها ... می گفت خونه شما برای شیش تا آدم کوچیکه ... پسرها هم که بزرگ بشن، دست و پاتون تنگ تر میشه ... اونجا که بریم، منم به شما میرسم و توی نگهداری بچه ها کمک می کنم ...
✅ مهمتر از همه دیگه لازم نبود اجاره بدیم ...
💢 همه دوره ام کرده بودن ... اصلاً حوصله و توانِ حرف زدن نداشتم ...
- چند ماه دیگه یازده سال میشه ... از اولین روزی که من، پام رو توی این خونه گذاشتم ...
بغضم ترکید ... 😭
❣- این خونه رو علی کرایه کرد ... علی دستِ من رو گرفت آورد توی این خونه ... هنوز دو ماه از شهادتِ علی نمی گذره ... گوشه گوشه اینجا بوی علی رو میده ... 😭
🔸دیگه اشک، امان حرف زدن بهم نداد ...
❤️ من موندم و پنج تا یادگاری علی ... اوّل فکر می کردن، یه مدّت که بگذره از اون خونه دل می کنم امّا اشتباه می کردن...
حتی بعد از گذشتِ یک سال هم، حضورِ علی رو توی اون خونه می شد حس کرد ..
🔷 کار می کردم و از بچه ها مراقبت می کردم ... همه خیلی حواسشون به ما بود ... حتی صابخونه خیلی مراعات حال مون رو می کرد ...
🌺 آقا اسماعیل، خودش پدر شده بود امّا بیشتر از همه برای بچه های من پدری می کرد ... حتی گاهی حس می کردم ... توی خونه خودشون کمتر خرج می کردن تا برای بچه ها چیزی بخرن ... 🎁
✅ تمامِ این لطف ها، حتی یه ثانیه از جای خالی علی رو پُر نمی کرد ...
روزگارم مثل زهر، تلخّ تلخ بود ... 😞
💞 تنها دل خوشیم شده بود زینب ... حرف های علی چنان توی روحِ این بچه 10 ساله نشسته بود که بی اذنِ من، آب هم نمی خورد ... درس می خوند ... پا به پای من از بچه ها مراقبت می کرد...
🔶 وقتی از سر کار برمی گشتم ... خیلی اوقات، تمام کارهای خونه رو هم کرده بود ...
هر روز بیشتر شبیه علی می شد ... نگاهش که می کردیم انگار خودِ علی بود ... دلم که تنگ می شد، فقط به زینب نگاه می کردم ...
اونقدر علی شده بود که گاهی آقا اسماعیل، با صلوات، پیشونی زینب رو می بوسید ... عین علی ...
⭕️ هرگز از چیزی شکایت نمی کرد ... حتی از دلتنگی ها و غصه هاش ... به جز اون روز ...
🔷 از مدرسه که اومد، رفتم جلوی در استقبالش ... چهره اش گرفته بود ... تا چشمش به من افتاد، بغضش شکست ... گریه کنان دوید توی اتاق و در رو بست ...
❝﷽❞
خـوٰابَشرادیـدوگـُفت:چِگـونِهتوفـیق
شَھـٰادَتپِیـداڪـَردی؟!💔🖐🏻
گـُفت:اَزآنچـِهدِلـَممیخـوٰاسـت؛
گـُذَشتـَمシ..!🙂💔
#تلنگرانه
┊ʚ🌷🖤ɞ┊↴
-
آنکهایرانرادوستداردبایدبداند
حملهبهایماناسلامیجوانان
خیانتبهایراناست..)
I #رهبرانہ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوری | سارا و نیکا وارد گود شدند ، کار جمهوری اسلامی تمام شد 😂
نیکا : این آخرین فرصته ...😂😂😂
اینا کلا دیالوگهاشون توی پایتخت یه صفحه هم نمیشد حالا نظریه پرداز سعودی نشنال شدن 😆
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 امروز تشییع باشکوه شهیدان زینالزاده و رضا زاده در مشهد مقدس
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برو عمامه بابات رو بنداز!
دوربین مخفی واکنش واقعی مردم به توهین اوباش به عمامه روحانیت
#عمامه_بوسی
#لبیک_یا_خامنه_ای