eitaa logo
دختران نظامی
629 دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
6هزار ویدیو
145 فایل
بسم‌رب‌الشہید ‌مشخصات کانال و‌قسم‌بہ‌خستگے‌چشمانت! ‌ ‌شروع‌خادمے:1400/11/4 پایان‌خادمۍ: انشاءالله‌شہادٺ _‌کپے؟! ‌ +صلوات‌یادت‌نره‌مؤمن:) برای حرفای قشنگتون... :) https://daigo.ir/secret/6203690599
مشاهده در ایتا
دانلود
زینب همان کسی است که در راهِ عفتش عباس می دهد نخِ معجر نمی دهد -علی‌اکبر لطیفیان
✍🏻 بداهه‌سرایی شاعران گروه «کارگاه شعر» هدیه به روح بلند شهید آرمان علی‌وردی در جهان پیچیده خواهد شد صدای آرمان تا همیشه سبز خواهد ماند جای آرمان سنگ فرش کوچه شد سکوی پرواز دلش باز شد درب شهادت با صدای آرمان زیر پای داعشی های وطن پرپر شده است جان فدای غربت بی انتهای آرمان لب به توهین وانکرد و از امان نامه گذشت انتها دارد مگر عشق و وفای آرمان؟ موسم حج دل است و جان به قربانِ ولی ست یک خیابان میشود آن شب منایِ آرمان زیر تیغ دشمنان، پای ولایت شد شهید این وفای عهد شد رمز بقای آرمان بینِ قوم الظالمین، تنهای تنها مانده بود غربتی دارد عجیب این نینوای آرمان کوچه و تنهایی و نامردمانی بی صفت خون دل می‌بارد از چشمم برای آرمان قصه ی پیراهنش، یادآورِ کرب و بلاست گوشـه ای از شهرِ ما شـد کربلای آرمـان لحظه‌ی آخر غریب و تشنه لب، افتاده بود بوده ارباب شهیدش مقتدای آرمان شیعه یعنی پیروی محض از خط ولی هیچ نشنیده کسی، چون و چرای آرمان زندگانی در جهان مجموعه ای از لحظه هاست لطف حق شامل‌ شده بر لحظه های آرمان «ربی ارزقنی شهادةْ فی سبیک» ورد لب عاقبت هم شد روا این ربنای آرمان از ازل مست علی گردید و وردش یاعلی مات و حیرانیم از قالو بلای آرمان هر دل سنگی ز هرم روضه هایش آب شد چشمه ای از کربلا شد ماجرای آرمان مثل اکبر ارباً اربا شد تنش در قتلگاه قلبمان از غصه خون شد در عزای آرمان مادر او را کسی هرگز نمیفهمد ، که او آتشی دارد به سینه از بلای آرمان در خیابان های اکباتان ثمر داد آخرش روضه‌ها و گریه‌ها و اشک‌های آرمان تا دم جان دادنش چون کوه بوده استوار ثبت شد بر عالمی، حُبّ ولای آرمان یک شبستان گوشه ی قلبم مهیا میکنم مینویسم بر درش، صحن و سرای آرمان آرزوی وصل دارم من به اربابم حسین در کشاکش کاش بودم من بجای آرمان آرمانش را گرفته تنگ، در آغوش خویش هر که پا را می گذارد جای پای آرمان خون او شد آب در پای درخت انقلاب داده دم، بر پیکر ایران، هوای آرمان دست کفر صهیونیسم وارتجاع منطقه قطع خواهد شد به دستان خدای آرمان میخروشند آرمان‌های وطن با اقتدار بانگ غیرت شد بلند از هر نوای آرمان کل دنیا در عزایش اشک میریزد هنوز جابجا شد مرز در جغرافیای آرمان باید آشوب‌افکنان را تا طناب دار برد نیست غیر از مرگ فتنه، خون‌بهای آرمان می رود این روزگار تلخ و زجرآور ، ولی حک شده بر قلب ایران جای پای آرمان از همین نسلی که در پای ولایت مانده‌اند صد هزاران آرمان‌ آید به جای آرمان -------------- 📣 کانال رسمی شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
هدایت شده از داستان های امنیتی
- رمان امنیتی - - قسمت اول - - فصل اول - «خانه تیمی - اطراف خیابان مجاهدین اسلام» تکه‌ای از نان سنگکی که از شام دیشب روی دست مانده را به وسط تابه می‌کشم و بخشی از تخم مرغ را از میان روغن داغ جدا می‌کنم و درون دهان می‌گذارم. سامان که اصالتا کرجی است در کنجی از اتاق زانوهایش را بغل گرفته و مات و مبهوت غذا خوردن من شده است. با حرکت چشم تعارفش می‌کنم تا لقمه‌ای بردارد؛ اما اعتنایی نمی‌کند. از شدت ترس صورتش رنگ پریده و لب‌هایش خشک شده‌اند. همانطور که لقمه‌ی بزرگی که برداشته‌ام را درون دهانم جا به جا می‌کنم، می‌گویم: -بیا یه چیزی بخور، اینطوری وسط عملیات پس میوفتی. کلمه عملیات را که می‌شنود ناخودآگاه خودش را به عقب می‌کشد. شانه‌ای بالا می‌اندازم: -نگران چی هستی؟ ما که هنوز کاری نکردیم که تو اینجوری ترسیدی! لب‌هایش را تکان می‌دهد: -کاری نکردیم؟ به دور و اطرافت نگاه کردی؟ چشم می‌چرخانم. جز یک اتاق اجاره‌ای زیر پله که با موکت کف پوش شده و همین سفره‌ی یک بار مصرف چیزی در اتاق نمی‌بینم. گوشه چشمی برایش نازک می‌کند و در حالی که سعی دارم تا نگرانی‌هایش را بی‌اهمیت جلوه دهم، لقمه‌ی دیگری بردارم. سامان طوری که بخواهد من را متوجه کاری که قرار است انجام دهیم کند، می‌گوید: -سر خودت دیگه کلاه نزار... اگه الان مامورهای رژیم بریزن اینجا... لقمه‌ام را با عصبانیت به وسط تابه می‌کوبم و می‌گویم: -بس کن دیگه سامان، دیوونه شدم به ولله. اگه قرار بود مامورهای حکومت بیان تا الان اومده بودن... با این حرف‌ها فقط داری غذا رو کوفتمون می‌کنی. سامان بدون آنکه از سر جایش بلند شود، خودش را به سمت من می‌کشد و با لحنی هشدار گونه، می‌گوید: -تو اینا رو نمی‌شناسی... اینا خطر رو از صد کیلومتری هم بو می‌کشن. اگه قرار بود هر کی با دیدن چندتا کلیپ و دوره و هزار کوفت و زهر مار بتونه توی تهران عملیات راه بیاندازه که سنگ روی سنگ بند نمی‌شد. با پشت دست روغن ماسیده شده به لبم را پاک می‌کنم و می‌گویم: -نگران چیزی نباش، مسیر ما تنها مسیریه که سفیده. اگه قرار به نگرانی و دلهره هم باشه، باید بزاریمش واسه بعد از عملیات... الان هم جای فکر کردن به این مزخرفات، به فردای انجام عملیات فکر کن... به اسکانس... به دنیای جدیدی که اون‌طرف مرز منتظرمونه. سامان خودش را عقب می‌کشد و به فکر فرو می‌رود. من هم سعی می‌کنم از این فرصت استفاده کنم و غذایم را تمام کنم، تکه‌ی دیگری از نان را در دست می‌گیرم تا شاید بتوانم بی‌تفاوت به چهره‌ی رنگ پریده‌ی سامان شکمم را سیر کنم؛ اما به محض اینکه لقمه را نزدیک دهانم می‌کنم، صدای زنگ گوشی ماهواره‌ای که درون ساکم است در فضای اتاق می‌شود. با حرص لقمه را رها می‌کنم و همانطور که نگاهی کج به سامان می‌اندازم، تلفنم را جواب می‌دهم: -بله. فردی که هنوز چهره‌اش را ندید‌ه‌ام، صدایش را به گوشم می‌رساند: -سوغاتی‌ها به دستتون رسید؟ آه کوتاهی می‌کشم و به گوشه‌ی اتاق نگاه می‌کنم که اسلحه‌ام را روی خوابانده‌ام، سپس می‌گویم: -بله، مسافرمون کی قراره برسه؟ ما چشم انتظاریم. صدای ناشناس جواب می‌دهد: -برید به استقبالش... مسافرتون داره میاد. سپس تلفن را قطع می‌کند. شبیه فنر از جایم بلند می‌شوم و رو به سامان می‌گویم: -پاشو بریم، دستور شروع عملیات رو دادن. سامان به کندی بلند می‌شود و رو به رویم می‌ایستد، سپس با صدایی لرزان می‌پرسد: -تو مطمئنی بشیر؟ همانطور که اسلحه‌ام را در زیر لباسم جا می‌زنم، می‌پرسم: -از چی باید مطمئن باشم؟ جون جدت واسه نیم ساعت تو مخ نرو تا زودتر کار رو تموم کنیم بره! سامان همانطور که در چشم‌هایم زل می‌زند، ادامه می‌دهد: -مطمئنی می‌تونیم بعد از زدن یه مامور سپاه اون هم توی تهران در بریم؟ نویسنده: @RomanAmniyati - پایان قسمت اول- ❌کپی با ذکر نام نویسنده و قید آی‌دی کانال مجاز است❌
هدایت شده از شُھدایِ‌امنیت؛
بسیج مدرسه عشق است ❤️ هفته بسیج گرامی باد🌹 گروهِ‌جهادی‌شهدایِ‌امنیت! @Shohadaye_amniyat
🤦‍♀😂👩‍🦯
هدایت شده از گروه تولیدی مقاومت
به امید 100k شدن کانال مقاومت لطفا کانال خودتان را تبلیغ کنید 👇👇👇👇 @moghavemat20
رفقا هفتمون مبارک:))😁😍❤️
دقایقی پیش حمله با چاقو به دو جوان برای دفاع از ناموس جوانی که با همسر و دو فرزند خود در خیابان قدیر کاشانی شاهد تماشای مزاحمت برای دو دختر بد حجاب بوده اند جلو میرود و با ضرب چاقو توسط اراذل مزاحم رو به رو میشود که جوانی دیگر در حمایت از جوان بسیجی جلو میرود و توسط اراذل چاقو میخورد.... این دو جوان بسیجی در بیمارستان بوده و حال خوبی ندارند..... خون دادن تا کی....؟؟؟؟؟؟ شهدا یقه همه مسئولینی که مسبب این بدحجابی ها هستند را فردای قیامت خواهند گرفت ‌🇮🇷کانال دختران انقلاب را دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چاقوی ترک فعل قوه قضا و مقننه است(در واقع) به بدن آمر به معروف فرو میرود آقایان مجلس و قوه قضا، نتیجه لایحه بازیتان را کف خیابان ها ببینید. 💠کانال یازهــــــــرا | رسانه حجـــــــــاب @yaazahra_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز صبح حکم قصاص قاتل شهید حمیدرضا الداغی اجرا شد 🔹شهید حمیدرضا الداغی ساعت ٢١ هشتم اردیبهشت در یکی از معابر شهری سبزوار به‌منظور دفاع از همشهریان خود از سوی چند جوان به شدت مورد اصابت ضربات سلاح سرد قرار گرفت و به شهادت رسید. 🔹طبق بررسی‌ها مشخص شد ۲ متهم پرونده دارای سوابق متعدد کیفری هستند که در واکنش به دفاع شهید الداغی از دختر جوان ناجوانمردانه با سلاح سرد وی را از پشت سر مورد اصابت چاقو و سپس نفر دوم از روبرو مورد جرح شدید قرار می‌دهند. 🔹بلافاصله بعد از این حادثه با دستور قضایی، اکیپ جنایی تحقیقات خود را آغاز و در کمتر از ۱۰ ساعت ضاربین شناسایی و به اتهام مشارکت در قتل عمد دستگیر شدند. 🔹پس از تایید حکم صادره در دیوان عالی کشور، حکم قصاص این متهم صبح امروز در شهرستان سبزوار اجرا شد..... ‌🇮🇷کانال دختران انقلاب را دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزار بار خون میدیم اما روسیاهیش برای مسئولینی ست که برای اجرای حکم خدا تعلل میکنند...... چاقو خوردن دو آمر به معروف بسیجی از زبان یکی از دوستانشان در شب گذشته در تهران..... ‌🇮🇷کانال دختران انقلاب را دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
همه‌ی همت‌‍تان را در فاطمیه صرف کنید ؛ فردای قیامت خواهید فهمید . ـ‌آیت‌الله‌وحید‌خراسانی
از عالمی پرسیدند بالاترین وزنه چند کیلو است ؛ که یه نفر بزنه و بهش بگن پهلوان ، گفت : بالاترین وزنه یه پتوی ¹ کیلویی است که هنگام نماز صبح بتواند از روی خود بلند کند . ـ‌آیت‌الله‌بهجت
هدایت شده از دائم‌الخمر¹¹⁰
دَرِ شکسته مرا آخر شکستم داد...
سلام علیکم توجه توجه: به اطلاع می‌رساند اخیرا کانالی تحت عنوان جبهه جهانی شباب المقاومه در بستر شبکه اجتماعی ایتا فعالیت می‌نماید و در روزهای اخیر اقدام به ثبت نام به منظور اعلام حضور برای اعزام به سرزمین‌های اشغالی نموده است و از افراد متقاضی اطلاعات کامل و مشخصات دریافت می‌نماید لذا محتمل است این فعالیت به منظور شناسایی بسیجیان و افراد فعال و انقلابی در سپاه و از سوی معاندین باشد لذا به افراد زیر مجموعه تاکید نمایید به هیچ عنوان در این کانال و کانال های مشابه ثبت نام ننمایند و در صورت مشاهده و شناسایی دیگر کانال ها مراتب به شماره ۱۱۴ و ۱۱۳ منعکس گردد. با تشکر
تونل وحشت کجاست؟؟؟؟ ‌🇮🇷کانال دختران انقلاب را دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پس‌زمینه(تم) با نام شهید علی‌وردی‌ ---------- 📣 کانال رسمی شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
دختران نظامی
_
دیدنش،واجب..
هدایت شده از مخزن‌مـداحی 🇵🇸
آقاسلام روضه‌مادرشروع‌شده باران‌اشک‌های‌مکررشروع‌شده آقااجازه‌هست‌بخوانم‌برایتان این‌اتفاق‌ازدم‌یک‌درشروع‌شده...
:)))
ای در دلم نشسته... از تو کجا گریزم....؟؟؟:))