eitaa logo
موسسه بیان « دُوره »
921 دنبال‌کننده
703 عکس
225 ویدیو
5 فایل
اینجاصداها صحبت میکنند نکات کلیدی در ارتباط‌ کلامی اینجاست برگزارکنندهٔ‌ دوره های مختلف صداپیشگی سیمین خیری @Admin_dowreh :ادمین📡 📼بانک صدا @banke_seda 🚨تبلیغات @tgh_dowreh 📻رادیو دُوره @Radio_dowreh 🎙️باشگاه گویندگان دُوره @Announcer_dowreh
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی وقت بود دلمون میخواست بیایم فیلم « لوپتو » رو ببینیم.. بحمدالله امشب حاصل شد😍.. پیشنهاد میکنم اگ شما هم ندیدید حتما برید ببینید✌️ البته منم هنوز ندیدم😁 تا دقایقی دیگر..
تا حالا سینمای اختصاصی رفتین؟؟؟!!! ما امشب اومدیم 🤩 شاید باورتون نشه ولی تو این سانس فقط ما بودیم 😂
سلااااااام👋 چطورین های عزیز..؟؟ 📣 تصمیم گرفتیم یه کار جالب🤩 با همراهی مخاطبامون انجام بدیم 😃😍 💥اینکه هرکس هر توانایی تحلیل در زمینه رسانه داره میتونه یه نمونه برای ما بفرسته، در صورتی که تایید بشه، کاراشو یکی یکی به اسم خودش توی کانال می‌زنیم 😊 اسمشم گذاشتم 😄 ❓توی تحلیلنده شو چه چیزایی میتونه بیاد ؟؟؟ مثلا 👈یک نفر به تلفظ درست کلمات فارسی یا انگلیسی آشناست، و تلفظهای غلط رایج در رسانه و مجری‌های تلویزیون و رادیو داخلی و خارجی رو شناسایی می‌کنه و برای ما فیلم یا وویس میفرسته و با مثال دربارش توضیح میده..👌 یا..تخصصش طنزه، میاد طنز رو از فکاهه جدامیکنه و نمونه های فعلی موجود در رسانه رو عنوان میکنه و براش مثال میاره😍 یا مثلا اینکه.. اصول گویندگی رو بلده و میتونه اجرای گوینده های رادیو و تلویزیون رو تحلیل کنه✌️ یا حتی به نقد فیلم آشناست.. ✅ نکته: تحلیل ها باید منصفانه و طبق اصول واقعی همون رشته باشه و صرفا سلیقه ای نباشه☺️ پی وی منتظریم💯 @Admin_dowreh @dowreh
🎉بریییییم سراغ اولین تحلیلنده شو 👌👌 جناب آقای مخاطب خوب کانال و هنرجوی دوره ی تحلیل دقیق و زیبای ایشون رو درباره یکی از برنامه های به نام « منم بازی» باهم بشنویم 👇👇👇👇 در ادامه، پادکست برنامه « منم بازی » هم آورده شده😊
پادکست شماره اول.mp3
4.96M
💡 🎞 قسمت اول 🎙تحلیلنده: مهدی پناهیان 📻 🔺« »، برگزارکننده ی دوره های فرهنگی هنری شاخص https://eitaa.com/joinchat/723583245C1acb4be838
پادکست « برنامه منم بازی» رادیو فردا رو هم بشنویم👇👇👇
منم بازی 3 اسفند.mp3
21.33M
🎮 پادکست 3 اسفند ماه 🔘 چند خبر از دنیای بازی و فناوری 🔘 نقد و بررسی بازی (Wanted: Dead) 🔘 معرفی بازی جهان آزاد (Fallout 4) 📻 تهیه کننده: مجتبی حسنی 🎙️ اجرا: صادق مهرانی 🗓️ یکشنبه، چهارشنبه و جمعه ها ساعت 13:15 📲 صفحه برنامه و آرشیو: http://radiojavan.ir/ProgramHome/?m=31101 FM 88MHz Radiojavan.ir @Majazima88
موسسه بیان « دُوره »
💡#تحلیلنده_شو_۱ 🎞 قسمت اول 🎙تحلیلنده: مهدی پناهیان 📻#رادیو_دوره 🔺« #دُوره »، برگزارکننده ی دور
❌ شما هم میتونید برای موضوعات دلخواهتون در زمینه ،، کارهای مشابه صوتی یا تصویری تولید کنید و برای ما بفرستید✌️ و البته کیفیت خیلی بالا برای ما ملاک نیست، بیشتر محتوای کار مهمه👌 حتما استقبال میکنیم💯 @Admin_dowreh به من پیام بدید👆
صبح تمیزتون از پشت این شیشه کثیف بخیر😂 @dowreh
چند صباحی بود که درد دندان، مرا به دندانپزشکی شُکری فرامیخواند اما هر بار به بهانه ای، طفره رفته بودم. بالاخره امروز فائق آمد، و صبح علی الطلوع مثل یک بچه خوب، تسلیم شده، استارت را زدم و قبل از آغاز طرح محترم ترافیک، منطقه ۱۲ را به قصد ونک (ملاصدرا) فرار، نه ببخشید ترک نمودم.. هفته قبل هم آمده بودم، اما ساعت ۷:۲۰.. وقتی که دیگر نه صندلی ای برای نشستن بود نه کتابی برای مطالعه در این صف طولانیِ بین مریض (یعنی کسانی که نوبت رزرو ندارن)🤒 اما امروز ۶:۵۰ رکورد زده🤩 و خوشحال از اینکه نوبتی زودتر از بار قبل نصیبم خواهدشد، کارت درمان را روی پیشخوان، در باکسِ «بینِ مریض ها» گذاشتم.. آنقدر صندلی خالی دورتادور سالن بزرگ بخش ترمیم، چشمک میزد، که به یاد بچگی هایم دلم میخواست یکی یکی، همه آن ها را از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب سالن امتحان کنم تا آن که نرم تر، راحت تر و آن نقطه که دنج تر است را برگزینم🤓 بعد از کمی کلنجار رفتن با خودم، بالاخره صندلی روبروی همین پنجره👆 را برای نشستن انتخاب کردم، اما بعد از چند دقیقه به قصد دوری از آفتابی که احتمالا قرار است تا دقایقی دیگر، که دیگر شانسی برای تعویض صندلی نخواهد بود، مرا آزار دهد، جایم را با صندلی پشت به پنجره عوض کردم و در دلم به دوراندیشی خودم آفرین گفتم 😌 .. از آنجا که همیشه بخت یاری نمیکند و تقدیر آنگونه که ما میخواهیم رقم نمیخورد،، مردی میانسال و البته محترم که به گمانم مثل من هوای کودکی، به سرش زده بود، مثل کسی که با فنر پریده باشد، جستی زد و روی همان صندلی قبلی، جای من نشست😂 و با ماسکی جلوی دهانش و چشمانی بسته، بدون کوچکترین توجهی به اطراف، خلوتی و سکوت مرگبار سالن،، بی وقفه کلماتی را تکرار میکرد که نمیدانم چه بود، اما هر چه بود با چاشنی پس لرزه های سرماخوردگی😪🤧 که خدا نصیب هیچکس در این سن و سال نکند، مته وار، به سوراخ کردن اعصاب اینجانب مشغول شد🤯 از آنجا که بنده احترام خاصی برای این عزیزان قائلم، به امید مقطعی بودن این رویداد، مدتی را صبورانه سرجایم نشستم، اما بعد از ناامید شدن از قطع روند مذکور، جهت فرار از سردرد احتمالی، به بهانه رفتن به پذیرش، از جای نازنینم برخاستم و به راه افتادم. بعد از کمی اتلاف وقت در حوالی پذیرش و راهنماییِ بانویی که به قول خودش، عینکش را در منزل جا گذاشته بود، مسیرم را کج کرده و از آنجا که احتمالا آن مرد محترمِ چشم بسته، متوجه علت جابجایی بنده نمیشد،، با خیال راحت به انتهای سالن پناه بردم😎 و پیروزمندانه در همان گوشه ی دنجِ کنار درختچه ی زیبا، با لبخند رضایت و یک نفس عمیق به آرامی نشستم😌... تنفس عمیق اینجانب به شماره۲ نرسیده بود که بانوی محترم میان سال دیگری به فاصله دو صندلی در نزدیکی من نشست.. در حرکات و سکناتش، شباهت عجیبی به مرد محترم میانسال قبلی داشت😑😭😂😂 دیگر خودت بخوان حدیث مفصل از این مجمل..🤕😅 خلااااصصصه این بار مقاومت کردم و مشغول مطالعه کتابی شدم که تجربه ی سری قبل، آن را در کیفم جا کرده بود.. هر از گاهی میان چند جمله که میخواندم، صداهایی از آن جانب منتشر میشد، که به مثابه ی شوک های اتاق احیا، ابتدا مرا تکانی میداد و سپس مجدد سر جایم می‌نشاند، و هربار من ناخودآگاه و متعجبانه😁 سرم را به سمت ایشان می‌چرخاندم تا آگاه شوم که آیا منبع صدا، به اطرافش هم نیمچه توجهی دارد یا خیر! اما هربار ناامیدتر و متعجب تر از قبل، دوباره سرم را به خواندن جملات بعد، گرم میکردم و ثانیه های بعد باز هم همان آش و همان کاسه😶😆 تا اینکه منشی بخش ترمیم، که اسمم را برای تثبیت نوبت صدا میزد، برای لحظاتی مرا از این عالم موت و احیا، جدا کرد و از انتهای دنج سالن به ابتدای شلوغ سالن کشاند... خیلی زود مراجعین بیشتری به جمع ما پیوستند، صندلی های خالی پرشد، سالن بزرگ و خلوتی که جیکش در نمی آمد، حالا تنگ و شلوغ شد و به پژواک صداهایی مشغول که یا مریض را میخواند یا منشی را.. و این تک آوای اتاق احیای ما لابلای صداها گم شد🙃 احساس بهتر را در این رفت و آمد های اول صبحی پرتکاپو یافتم، آنجا که زندگی به جریان افتاد و نبض ثانیه ها با گفت و شنود و اختلاط و لبخند و خنده اطرافیان تندتر شد و تحمل صف انتظار، آسان تر.. سیمین خیری روایت صف انتظار دندانپزشکی ۹ اسفند ۱۴۰۱ @dowreh
همون عکس از جلوی شیشه کثیف😁
لذذذذت ببرید از ابتکار عملی که نزد ایرانیان است و بسسس🤩 @dowreh